طنز؛ با اجازه دلواپسان مجلس «بله»!
این روزها دلواپسی و دلواپس بودن مُد شده و این عزیزان هر جای مناسب که پیدا کنند و هرفرصتی را که به دست آورند، شروع میکنند به ترشح دلواپسی خودشان مثلِ توزیع شب نامه، برگزاری گردهمایی، همایش ضد هر چیزی که....
این روزها دلواپسی و دلواپس بودن مُد شده و این عزیزان هر جای مناسب که پیدا کنند و هرفرصتی را که به دست آورند، شروع میکنند به ترشح دلواپسی خودشان مثلِ توزیع شب نامه، برگزاری گردهمایی، همایش ضد هر چیزی که خوششان نیاید، نقد انواع توافقنامه (ضعیف، متوسط، عالی) و...این را هم عرض کنم که همه اینها فقط در جهت کمک به دولت و دولتمردان و پیشرفت کشور است.در همین راستا تصمیم گرفتیم به تبیین ماهیت و کارکردهای دلواپسی بپردازیم و به دلیل ضیق وقت فقط به 3 مورد از آنها میپردازیم.
به رونق کسب و کار و بهبود وضعیت بازار کمک میکند.
روز-بقالی
سلام آقا خسته نباشید،ببخشید شب نامه دارید؟
فروشنده: نه متاسفانه تمام کردیم، فکر کنم تا آخر هفته برسد. در حالی که کم کم داشت ناامید میشد رفت مغازه بعدی گفت: سلام آقا ببخشید شب نامه دارید؟
فروشنده: سلام عزیزم چه شب نامهای میخوای؟
سیروس: مگه چند نمونه دارید؟
فروشنده: منظورم موضوعش درباره چی باشه؟
سیروس: آهان!فرقی نمیکنه یکی از همین جدیدها بدید، حالا اگر «حمایت توافقنامه»باشه بهتره!
فروشنده: واقعا ببخشید پیش پای شما یک نفر آمد گرفت تمام شد احتمالا هفته دیگه بهم میرسه.
سيروس: از شانس بدِ ماست دیگه،حالا همین «نگرانیم» رو بده ببریم خانواده منتظرند.
فروشنده: بفرمایید این یکی هم آخریش بود.
سیروس: چقدر تقدیم کنم؟
فروشنده: قابلی نداره شما برو مهمان من! 1000تومان البته قابلی هم نداره.
فروشنده داد میزد آقا یواش به همه میرسه.
دوباره یک نفر دیگر گفت: آقا مگه من یه دونه میخوام باید تو صف وایسم؟
فروشنده: آره نونوایی که نیست!
یک نفر دیگر: حالا همین بی ادبانههای کد خدا رو بده، بفرما اینم پولش.
فروشنده: قابل نداره!(بعد از رفتن یک نفر دیگر توی دلش میگوید خدا به این دلواپسان خیر بدهد که باعث شد کاسبی ماهم رونقی بگیرد).
از آنجایی که دلواپس باشی همه چی درست و جفت و جور میشود پیدا کردن شغل هم خیلی راحت شده است میگویید نمیشود؟
کارمند کارگزینی: نفر بعد.
سیروس با قدمهای استوار میرود جلو و ميگوید: سلام خسته نباشید برای استخدام آمدم!
کارمند: مدارکتون رو بدید! شما سابقه کار هم دارید؟
سیروس: نه متاسفانه تا بهحال جایی کار نکردم!
کارمند: مدرک چی؟مدرک داری؟
سیروس: نه به دلیل بعضی از مشکلات فقط تا دیپلم خوندم!
کارمند: منو بی شعور فرض کردی؟
سیروس: واا!خدا نکنه، چطور؟
کارمند: خُب شما بگو من روی چه حسابی شما را استخدام کنم ؟سابقه کار که نداری،مدرک درست و حسابی هم که نداری!
سیروس: من دلواپس هستم!
کارمند: آخه برادرِ من چرا زودتر نمیگی، این فرم رو پر کن ببر اتاق رئیس تا بقیه هماهنگیها انجام شود!
سیروس: ممنون،خدا از دلواپسی کَمِت نکند!
کارمند: خواهش میکنم، انجام وظیفه بود!
دیگر کسی نمیتواند بگوید ازدواج کردن و تشکیل خانواده سخت شده است و مثل قدیما راحت نیست یکی از مزیتهای اصلی دلواپسی تشکیل خانه و خانواده است، میبینید که چطور میشود:
روز- مراسم خواستگاری سیروس
پدر عروس: سلام خیلی خوش آمدید، بفرمایید شیرینی،از خودتون پذیرایی کنید.
پدر داماد: ممنون به نظرم بریم سر اصل مطلب، غرض از مزاحمت اومدیم خواستگاری دختر خانمتان مینا جان واسه سیروس.
پدر عروس: خب از وضعیت آقا سیروس برامون بگید،شغل؟خونه،ماشین،سرمایه!
پدر داماد: سیروس «دلواپس» قربونش برم
پدر عروس: دلواپس؟آقازاده دلواپس هستند؟ خب من هم دلواپس دخترم هستم این که نشد حرف مردِ حسابی!
پدر داماد: منظورم شغلش دلواپسیاست یعنی از صبح تا شب دلواپسی ترشح میکنه تا دولتیها دست از پا تکل نزنند!
پدر عروس: آهان حالا منظورتون را متوجه شدم،چه بخشی از دلواپسی هست؟
پدر داماد: قسمت نقد توافقنامهها! و ضرب و شتم دوستان!
پدر عروس: آهان خیلیم خوب! ماشین و خونه چی؟
پدر داماد: دلواپس که باشی خونه و ماشین هم خودش میاد.
پدر عروس: بله همینطور است که شما میفرمایید! ما موافقیم فقط میمونه نظر میناجان!
مینا: با اجازه بزرگترها و دلواپسان مجلس «بــله».
ارسال نظر