طنز؛ نازش نده، گازش بده!
آیت الله هاشمی رفسنجانی گفته: «افراط تبدیل به ویروس ابولا شده است». با دقت بیشتری که این جمله را برانداز کردیم دیدیم بین افراط و ویروس ابولا چند شباهت بزرگ است و ایشان بسیار بجا این مثال را بیان کرده اند.
مجله خط خطی - علیرضا کاردار:
پرده اول: «نازش نده، گازش بده»
یکی از مسولان شرکت ملی گاز گفته «چهل شرکت خارجی برای سرمایه گذاری در صنعت گاز ایران درخواست داده اند.» اگر این خبر را از آن طرف دیگرش (نه خیلی آمدید این طرف... یک کم آن طرف تر... آهان، درست شد) نگاه کنیم، می فهمیم گازمان چقدر باارزش است که چهل شرکت خارجی برایش سر و دست می شکنند، ولی ما به همین راحتی این گاز را هدر داده و به باد می دهیم. مخصوصا حالا که قیمت نفت این قدر افت کرده، بد نیست بودجه سال آینده کشور به جای اتکا به نفت، متکی به گاز شود.
در آن صورت کاندیداهای آینده ریاست جمهوری هم به جای وعده آوردن نفت سر سفره ها، قول آوردن گاز را می دهند و اگر بعد از هشت سال بپرسیم «پس این گازی که گفته بودید چه شد؟» می توانند ادعا کنند که ما گاز را سر سفره هایتان ول کردیم، خودتان نگرفتیدش. به هر حال فرق چندانی نخواهدداشت، اقتصاد نفتی بدرنگ بود، حالا اقتصاد گازی بدبو خواهدشد!
پرده دوم: «اینچی کی دانا هه»
گویا قرار است هندی ها برای لغو ممنوعیت واردات برنج شان به ایران بیایند. کاری به این نداریم که چرا واردات برنج هندی ممنوع شده و آیا قرار است به جای برنج هندی، برنج ایرانی مرغوب در بازار توزیع شود یا یک برنج عجیب الخلقه ارزان جدیدی که به تازگی مسولان کشفش کرده اند؟ در هر صورت فرقی نمی کند، مهاراجه ها در جریان باشند آمدنشان به ایران توفیری در معامله ندارد و وقتی مسولان ایرانی حرفی بزنند دیگر کار از کار گذشته و کسی نمی تواند روی حرفشان چیزی بگوید و هیچ کس نمی توان قانون های کشورمان را نقض کند و به آنها خللی وارد کند و از زیرشان در برود و لایی بکشد و...
تنها راهی که می توانیم پیش پایشان بگذاریم (به هر حال هندی هستند و یک عمر با فیلمهایشان اشک و قر همزمان ریخته ایم، حق به گردنمام دارند) این است که هنگام آمدن به کشورمان سوغاتی پر و پیمان فراموش نشود. ما آریایی های اصیل نمک نشناس نیستیم و دلمان نمی آید هدیه را وانکرده پس بفرستیم!
پرده سوم: «این آخرین باره من ازت می خوام سالم شی...»
آیت الله هاشمی رفسنجانی گفته: «افراط تبدیل به ویروس ابولا شده است». با دقت بیشتری که این جمله را برانداز کردیم دیدیم بین افراط و ویروس ابولا چند شباهت بزرگ است و ایشان بسیار بجا این مثال را بیان کرده اند. مثلا ریشه کنی ابولا و افراطی گری خرج زیادی روی دست جوامع گذاشته و از شاخ کینه تا نوک برج ایفل را گرفتار کرده است و هر لحظه از یک جای دنیا سر بیرون می آورد. یا همان طور که هنوز برای ویروس ابولا واکسن و درمانی پیدا نشده، برای افراطی گری هم هیچ راه علاجی نیست و فقط باید فرد آلوده را از دیگران جدا کرد تا یا خودش از بین برود و جامعه از شرش خلاص شود و یا از خر شیطان پیاده شده و به راه سلامت و اعتدال بازگردد.
همچنین ویروس ابولا هم فرد مبتلا را از پا در می آورد و هم اطرافیانش را، درست مانند افراطیون که همزمان با منفجرکردن خودشان، تا شعاع چندمتری شان را هم با خاک یکسان و لت و پار می کنند و اولین تماس با آنها، آخرین تماس خواهدبود!
پرده چهارم: «از اون بالا کفتر می آیه... بزنش»
یکی از معاونان محیط زیست گفته: «یک میلیون سلاح شکاری در دست افراد است که با تعداد حیات وحش همخوانی ندارد». با این که این خبر نشان دهنده تولید انبوه چیزی در کشور و رسیدن به خودکفایی و حتی تولید مازاد است، ولی مطمئنا در این مورد کسی از شنیدنش خوشحال نمی شود. دور از انتظار نیست اگر به زودی مسولان که زورشان به شکارچیان نمی رسد، بی خیال جمع آوری اسلحه های شکاری شوند و به جای آن، در فکر افزایش و ازدیاد نسل حیوانات بیفتند تا با تعداد سلاح های شکاری همخوانی پیدا کند، یا با واردات حیات وحش از دیگر نقاط جهان بین تعداد شکار و شکارچی ها تعادل برقرار کنند. در این صورت است که مصداق ضرب المثل «عدو شودد سبب خیر...» را با چشم خواهیم دید!
ارسال نظر