شراکت در سیب زمینی سرخ شده
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (۹۴)
هر نوشته ای نویسنده ای دارد. هر نویسنده ای حق دارد اسمش را پای مطلبش ببیند. نوشته هایی که در این صفحه می خوانید، Status های کپی پیست شده ای است که در شبکه های اجتماعی دست به دست چرخیده و صاحبش را گم کرده.
روزنامه هفت صبح: هر نوشته ای نویسنده ای دارد. هر نویسنده ای حق دارد اسمش را پای مطلبش ببیند. نوشته هایی که در این صفحه می خوانید، Status های کپی پیست شده ای است که در شبکه های اجتماعی دست به دست چرخیده و صاحبش را گم کرده. اگر «شما» نویسنده این آثار هستید، لطفا عصبانی نشوید. لبخند بزنید و به خواننده هایی فکر کنید که با خواندن نوشته هایتان لبخند می زنند و در دل تحسین تان می کنند.
۱- بعضی از درس هایی که در خانواده یاد گرفتیم:
بهداشت: اگه می خواید همدیگه رو بکشید، برید بیرون؛ الان اینجا رو تمیز کردم
منطق: به خاطر اینکه من می گم
آینده نگری: اگه از تاب بیفتی، محاله ببرمت خرید
آداب اجتماعی: وقت غذا، دهنت رو ببند
اصلاح رفتار: مثل بچه آدم رفتار کن
انتظار: بذار برسیم خونه
کنایه: گریه می کنی؟ الان یه کاری می کنم واقعا اشکت دربیاد
ژنتیک: چهار تا اخلاق خوبتم به من رفته
دانش و خِرد: وقتی به سن من برسی، می فهمی
عدالت: یه روزی بچه دار می شی، امیدوارم بچه هات مثه خودت باشن
۲- شما دست تون رو با حوله خشک می کنید؟ پس این شلوار برای چی پاتونه؟
۳- یه روز به لقمان گفتن «ادب از که آموختی؟» سرش رو به علامت تاسف تکون داد و گفته خسته نمی شین از این مسخره بازیا؟
۴- یه چند وقتیه کودک درونم ناآرومه، مدام بهانه می گیره و ... به نظرتون اگه بزنم لهش کنم، کودک آزاری محسوب می شه؟
۵- یکی از فانتزیام هم اینه که ازدواج کنم، بچه دار شم، بچم دختر باشه، اسمش رو بذارم گیتا، بعد با زنم دعوا کنم، جول و پلاسش رو که خواست جمع کنه بره خونه باباش، بهش بگم هر چی می خوای ببری ببر، گیتارو با خودت نبر!
۶- تا پونزده سالگیم فکر می کردم اسمم زُهره است،
چون همیشه مامانم وقتی می خواست بیدارم کنه می گفت: پاشو ظهره!
۷- اگه زشتیم، حداقلش فتوشاپی نیستیم.
۸- از دانشگاه برمی گشتم، تو تاکسی نشسته بودم، دوتا آقای مسن هم عقب نشسته بودن.
نزدیک پیاده شدنشون یکی به اون یکی گفت:
به خدا اگه بذارم دست تو جیبت بکنی! من حساب می کنم...
بعد از راننده پرسید: ببخشید چقدر شد؟
راننده: هزار تومن
یهو یارو برگشت به راننده گفت: آدمی؟!
راننده گفت: جان؟
مرد: گفتم آدمی یا نه؟
راننده گفت: حرف دهنتو بهم درست صحبت کن!
یارو دوباره گفت: نه... آدمی؟؟!
راننده هم با عصبانیت ترمز کرد برگشت عقب گفت: نه... فقط تو آدمی!
یارو گفت: یعنی چی؟ من می گم آدمی هزار تومن یا دوتاییمون با هم هزار تومن!
10- دارو عبارت است از عوارضی جانبی که بعضا اثرات درمانی هم دارد. برای رفع این عوارض جانبی داروهای دیگری تجویز می شوند که خود این چرخه را تا نابودی کامل بیمار طی می کنند.
11- وقتی بتونم سیب زمینی سرخ کرده هامو با کسی شریک شم می فهمم که عاشق شدم.
12- با بابام حرفم شد رفت تو آشپزخونه و به مامانم گفت: واسه خاطر چهل تومن یارانه باید این الدنگ رو تحمل کنیم!
13- پسره می ره خواستگاری یه دختری، بابای دختره می گه:
نه ازت مهریه می خوام، نه خونه، نه ماشین، بیکارم بودی مهم نیست...
یه لپ تاپ می ذاره جلو پسره می گه: فقط فیس بوکتو باز کن ببینم!
14- آقا تو مراسم شب چله همه فامیل جمع بودن، یه 30 نفری بودن. مجلس که خوب گرم شد من و داداشم شروع کردیم به تعریف پیشگویی آخر زمان و نابودی زمین که امشب اتفاق می افته و اینا!
خوب که با حرفامون ترس انداختیم به همه یواشکی تو شلوغی جیم شدیم رفتیم برق رو قطع کردیم و یه ترقه هم انداختیم. آقا قیامتی شدا! زن ها جیغ می زدن، بچه ها گریه می کردن، چندتایی هم غش کردن. من و داداشمم رو زمین می غلتیدیم از خنده. دیگه برق رو وصل کردیم و گفتیم نترسین شوخی بود!
این شد که الان داداشم تو بیمارستانه با دست و پای شکسته، منم پناهنده شدم به خونه دوستم تا از کشته شدن توسط فامیل در امان باشم!
15- تمام مکالمات من و بابام در طی سال:
«بیا ببین این گوشی من چشه
بزن اخبار گوش کنیم
بزن 3
چراغا رو خاموش کن
خونه سرد شد کولرو خاموش کن
چشات در نیومد پای لپ تاپ؟»
اگه چیزی از قلم افتاده شما ادامه بدین!
16- پسر داییم بعد از 10 سال از آمریکا اومده
نشسته بودیم داشتیم حرف می زدیم، حرف از گرونی و قیمت دلار شد.
مامانم می پرسه:الان دلار تو آمریکا چنده؟!
17- پشتِ سر هر انسان موفق یه عالمه حرف هست.
مثل: پدر سگِ دزد!
18- شمام از این سیستم ها دارین که روزها لباس ها رو از روی صندلی به روی تخت، و شب ها از روی تخت به روی صندلی منتقل کنید؟
19- قانون پایستگی واحد: واحدها نه از بین می روند نه پاس می شوند بلکه از ترمی به ترم دیگر منتقل می شوند.
20- 10 سال پیش تو یک فیلم هندی،
آمیتا باچان از کما و تخت آی سی یو بلند شد
رفت تو حیاط 30، 40 نفر رو لت و پار کرد
بعدش دوباره برگشت به تختش.
از اون به بعد مسیر زندگیم عوض شد.
21- درسته پراید کولرش خوب نیست ولی وُژدانی بخاریش خوب خنک می کنه!
22- بزرگترین فایده ورزش اینه که سالم می میری
23- روزامون برعکس شده، صبح خسته از خواب بلند می شیم، شبا پر از انرژی می خوابیم.
24- عدالت یعنی چی؟
عدالت یعنی اینکه یکی هفت میلیارد پول از باباش ارث می بره و یکی کچلی
25- مکالمه تلفنی با مامان ها:
سلام، باشه، اوهوم، باشه، آره، می دونم، آره، خب، نمی دونم، شاید، حواسم هست، اوکی، می دونم مادر من، خیلی خب، باشه، اوکی، چشم، یادم می مونه، آره، باشه، خداحافظ.
26- اگه بخوای خلبان بشی، هزار جور مریضی داری ولی بخوای معافیت پزشکی بگیری، سالم سالمی!
نظر کاربران
خوب بود هرچند تکراری هم داشت...ممنون!!!
عالی
این ک همش تکراری بود جز پشت هر فرد موفق و....
1 و 8 و 12 حرف نداشت .مرسیییییییییییییی
این که همش تکراری بود. این 2 تا سری اخر خیلی مسخره بود
9
عالییییی بود