طنز؛ چرا برگ درخت میریزه؟
پوریا عالمی در روزنامه شرق نوشت:
صادق زیباکلام (استاد دانشگاه و کارشناس سیاسی و ورزشی و آشپزی): ببینید آمریکا نهتنها ربطی به این قضیه نداره که اگر ما از دیوار سفارتشون بالا نمیرفتیم الان نهتنها برگها نمیافتادند که هربرگی تبدیل به گنجشک میشد و پرواز میکرد. اونوقتی که ما گفتیم هشدار هشدار، آقایون درخت افتاد شما گفتید روی سر ما که نمیافته. من گفتم الان تنه درخت نمیافته ولی فردا سایهش هم روی سرتون نمیافتهها. وقتی درخت نباشه، برگ نیست، وقتی برگ نباشه سایه نیست. پس همهچی بههم ربط داره مثلا ظریف.
علی مطهری (اصولا خود علی مطهریبودن یکژانر محسوب میشود): شما میبینید درخت از لحظهای که برگاش میریزه و برهنه و عریان در جامعه ظاهر میشه، مردم به یک چشم دیگهای بهش نگاه میکنند. بعضیها میروند روش یادگاری مینویسند که اگر درخت پوشیده از برگ بود چطور میشد روش یادگاری نوشت؟ یا یکسری تا درخت برگهاش را درآورد، سریع میافتند به جانش و تکهتکهاش میکنند.
رحیمپورازغدی (دانا به علوم مختلف): شما سادهای. شما فکر میکنی این برگ خودش سرخود میریزه؟ یهقدم وایسا عقبتر. آها. حالا ببین. چی میبینی؟ هیچی؟ خب یهکم دیگه وایسا عقبتر. آها. دیدی؟ یکی اون پایین پای درخت داره درخترو میتکونه. پس میبینی تا کسی مارو نتکونه ما ریزش پیدا نمیکنیم. این همونچیزیه که خارجیها بهش میگن تکانه تکاندادن برای تکاندن. شما سادهای فکر میکنی برگ میریزه بعد براش شعر هم میگی. طرف داره برگای مارو یکییکی از درختای ما، از دفترمشقای ما میکنه، بعد تو شعر میگی؟ برید بگردید ببینید در تمام ادبیات جهان جز بعد از سلطه آمریکا توسط کوکاکولا در منطقه کی درباره ریختن برگ درخت شعر گفته. این کوکاکولا یعنی چی؟ یعنی کو کا کو لا؟ یعنی کو داداش؟ کو حالا برگ بریزه. این انگلیسی سره است دیگه. مشخصه. خب برای خودتون پپسی باز کنید که هم به چرخه اقتصادی مملکت کمک کنید هم برگا نریزند... .
صادق زیباکلام (استاد دانشگاه و کارشناس سیاسی و ورزشی و آشپزی): ببینید آمریکا نهتنها ربطی به این قضیه نداره که اگر ما از دیوار سفارتشون بالا نمیرفتیم الان نهتنها برگها نمیافتادند که هربرگی تبدیل به گنجشک میشد و پرواز میکرد. اونوقتی که ما گفتیم هشدار هشدار، آقایون درخت افتاد شما گفتید روی سر ما که نمیافته. من گفتم الان تنه درخت نمیافته ولی فردا سایهش هم روی سرتون نمیافتهها. وقتی درخت نباشه، برگ نیست، وقتی برگ نباشه سایه نیست. پس همهچی بههم ربط داره مثلا ظریف.
علی مطهری (اصولا خود علی مطهریبودن یکژانر محسوب میشود): شما میبینید درخت از لحظهای که برگاش میریزه و برهنه و عریان در جامعه ظاهر میشه، مردم به یک چشم دیگهای بهش نگاه میکنند. بعضیها میروند روش یادگاری مینویسند که اگر درخت پوشیده از برگ بود چطور میشد روش یادگاری نوشت؟ یا یکسری تا درخت برگهاش را درآورد، سریع میافتند به جانش و تکهتکهاش میکنند.
رحیمپورازغدی (دانا به علوم مختلف): شما سادهای. شما فکر میکنی این برگ خودش سرخود میریزه؟ یهقدم وایسا عقبتر. آها. حالا ببین. چی میبینی؟ هیچی؟ خب یهکم دیگه وایسا عقبتر. آها. دیدی؟ یکی اون پایین پای درخت داره درخترو میتکونه. پس میبینی تا کسی مارو نتکونه ما ریزش پیدا نمیکنیم. این همونچیزیه که خارجیها بهش میگن تکانه تکاندادن برای تکاندن. شما سادهای فکر میکنی برگ میریزه بعد براش شعر هم میگی. طرف داره برگای مارو یکییکی از درختای ما، از دفترمشقای ما میکنه، بعد تو شعر میگی؟ برید بگردید ببینید در تمام ادبیات جهان جز بعد از سلطه آمریکا توسط کوکاکولا در منطقه کی درباره ریختن برگ درخت شعر گفته. این کوکاکولا یعنی چی؟ یعنی کو کا کو لا؟ یعنی کو داداش؟ کو حالا برگ بریزه. این انگلیسی سره است دیگه. مشخصه. خب برای خودتون پپسی باز کنید که هم به چرخه اقتصادی مملکت کمک کنید هم برگا نریزند... .
پ
ارسال نظر