«ریش» در گذر زمان +عکس
ریش که در طول ده سال اخیر در دو سوی اقیانوس اطلس مد شده است، یادآور جنون ریش در سالیان دور است که از زمان جنگ کریمه آغاز شد، و سه دهه با شدت جریان داشت و تا زمان اختراع تیغهای ریشتراشی یک بار مصرف در اوایل قرن بیستم همچنان ادامه داشت.
به گزارش فرارو به نقل از بیبیسی نوشت: در اواسط قرن نوزدهم، مردان در سراسر آمریکای شمالی و اروپا کاری را شروع کردند که قبلاً خیلیها به آن رغبتی نداشتند. آنها سلمانیهایشان را قال گذاشتند و تیغهای ریشتراششان را در قفسههای حمامشان رها کردند و شروع به بلند کردن موهای صورت خود کردند.
آنها در آن زمان فقط به دنبال داشتن خط ریشهای مرتب و ریشهای تروتمیز که در آن زمان مورد پذیرش بود نبودند، بلکه سبیل و خط ریشهای انبوهی میگذاشتند که به ریشهای پرپشت و انبوهشان میپیوست و تراکم روزافزون آن تنها به اندازهای روی صورت صاحبش جا باقی میگذاشت که بتواند صحبت کند و غذا بخورد.
بازگشت ریش به بریتانیا (ریش کامل پیش از آن آخرین بار در دوران حکومت خاندان "تودور" بر انگلیس مد بود) به جنگ کریمه (۱۸۵۴ تا ۱۸۵۶) بازمیگردد. تا آن زمان در ارتش بریتانیا داشتن ریش ممنوع بود اما سرمای بیامان زمستانهای کریمه و عدم دسترسی به صابون ریشتراشی منجر به تغییری ناگزیر شد.
زمانی که آخرین نیروهای بریتانیایی به خانه بازمیگشتند، ریش به سمبل قهرمانی بدل شد. مردانی که هرگز به عمرشان در ارتش نبودند شروع به بلند کردن ریش کردند. در بریتانیای دوران ملکه ویکتوریا یافتن مردی که ریش نداشته باشد تقریباً غیرممکن بود. شاید مگر فقط در کاخ باکینگهام، چرا که پرنس آلبرت علاقهای به گذاشتن ریش نداشت.
در آمریکا بازگشت ریش تقریباً در همان زمان رخ داد. از عوامل موثر در این اتفاق مجلههای بریتانیایی بودند که مخاطبان بسیاری در آمریکا داشتند. آمریکایی علاقه داشتند تا با آخرین مدهای اروپایی همراه باشند. با این وجود، تصمیم بسیاری از مردان آمریکایی برای نتراشیدن ریش خود دلایل عملگرایانه داشت. اگرچه تیغهای ریشتراشی به اصطلاح ایمن از دهۀ 1770 وجود داشتند، اما استفاده از آنها سخت و در اغلب موارد خطرناک بود. حتی برای مردانی که در هنر ریشتراشی استاد شده بودند نیز این خطر همیشه وجود داشت که تیغ به خوبی تمیز نشده باشد. یکی از قربانیان آن تیغها، برادرِ هنری دیوید ثوریو، نویسنده و فیلسوف آمریکایی قرن هیجدهم، بود که هنگام تراشیدن ریشش دچار بریدگی شد و بر اثر قفل شدن فکش در آغوش ثوریو جان داد.
در سال 1861 وقتی که نمایشنامۀ "پسرعموی آمریکایی ما" در لندن اجرا میشد، واژۀ جدیدی در بریتانیا مصطلح شد. یکی از شخصیتهای این نمایش به نام لرد داندریری خط ریشهای ادامه داری داشت که از مرز صورتش تجاوز میکرد. این مدل خیلی زود به "داندریریای" معروف شد.
در حین جنگ داخلی آمریکا مابین سالهای 1861 تا 1865 اصطلاح "sideburn" ساخته شد. این اصطلاح ادای دینی به ژنرال آمبروز برنساید بود که سبیلهای پر پشتش به خط ریشش پیوسته بود و خطی کلفت و پیوسته از موی را روی صورتش ایجاد کرده بود.
اصطلاح "mutton chops" برای توصیف خط ریشهای که در بالا باریک بودند و در پایین پهن میشدند وارد زبان انگلیسی شد.
در سال 1842، چارلز دیکنز برای اولین بار به آمریکای شمالی سفر کرد و با بسیاری از همکاران نویسندۀ آمریکاییش آشنا شد. از جملۀ آنها ادگار آلن پو بود که ارتباطش را با او حفظ کرد. هم آلن پو و هم دیکنز، شاید تصادفاً، همزمان به آزمایش اشکال مختلفی از موی صورت روی آوردند. در ابتدا با سبیل و بدون ریش. در سال 1844 دیکنز در نامهای به دوستش، دانیل ماکلیس، از علاقۀ جدیدش گفت: "سبیل باشکوه است، باشکوه. من کوتاهش کردم یک کمی از دو سرش را کوتاه کردم تا شکلش را بهتر کنم. واقعاً خوب شده، خوب.زندگی بدون سبیل تهی است." آلن پو سبیل مشهورش را در سال 1845، چهار سال پیش از مرگ زودهنگامش، گذاشت.
بیستوپنج سال گذشت تا دیکنز بار دیگر به آمریکا بازگردد. دلیل این طول کشیدن خشم مردم آمریکا از تصویری که دیکنز از کشورشان در رمانهای "مارتین چازلویت" و "یادداشتهای آمریکایی" ترسیم کرده بود بازمیگشت. او در زمانی که در سالهای 1867 و 1868 به آمریکا بازگشت به سوپراستاری جهانی بدل شده بود و هر کاری که میکرد مورد توجه قرار میگرفت و مورد تقلید قرار میگرفت. جورج گاردنر راکوود، عکاس آمریکایی در آتلیهاش در نیویورک ریش دیکنز را، که همان موقع هم معروف بود، با تمام شکوهش ثبت کرد. در آن زمان عکاسهای به شرطی که اجازۀ فروش عکس مشاهیر را به طرفدارانشان داشته باشند، از ایشان به رایگان عکاسی میکردند. عکسهای دیکنز بسیار پرطرفدار بود و شمایل ریش او مقلدان بسیاری در سراسر جهان یافت. ریش او به "ریش کلون دری" مشهور بود.
در اواخر دهۀ 1880، مردان شیکپوش لندنی برای تراشیدن صورتشان هر روز به سلمانی میرفتند. ریش و خط ریشهای پرپشت در آن زمان مربوط به نسل محافظهکار و قدیمی دانسته میشد. به لطف اختراع کینگ کمپ ژیلت، مخترع آمریکایی، تراشیدن موهای صورت برای مردان آمریکایی و بریتانیایی بسیار ارزانتر و سادهتر شده بود. در سال 1895 او موفق به اختراع اولین تیغ یک بار مصرف شد. شش سال طول کشید و زحمات بسیاری کشیده شد تا بتواند اختراعش را به مرحلۀ ارایه برساند. اما در سال 1901 موفق شد که دیگران را قانع کند تا از آن استفاده کنند. تیغ ریشتراش یک بار مصرف به سرعت پا گرفت و او توانست در سال 1904 آن را به نام خود ثبت کند. اختراع سادۀ ژیلت صنعتی چندین میلیون دلاری را برای شرکتی که نام او را بر خود دارد پدید آورد. از قضا این اختراع با شناخت عملی بیشتر نسبت به وجود و شیوع باکتریها همزمان شد.
ریش هدف حمله پزشکان قرار گرفت و مردم همه جا از خطرات احتمالی ریش در محیط کار، به خصوص در مشاغل مربوط به غذا، صحبت میکرد. در سال 1902، گذاشتن ریش برای توزیعکنندگان شیر در نیویورک ممنوع شد. از دکتر پارک، عضو شورای بهداشت، نقل شده است که: "چنانچه توزیعکنندۀ شیر ریش داشته باشد خطری جدی برای شیر محسوب میشود...ریش، مخصوصاً اگر مرطوب باشد، به محیط ایدهآلی برای رشد میکروبها بدل میشود."
ریش، خط ریش و سبیل به شکلی جدی در نیمۀ اول قرن از مد افتاد که البته بیارتباط با وقوع دو جنگ جهانی هم نبود. ماسکهای گاز فقط روی صورتهای بدون مو چفت میشد. یکی از ریشدوستان در همان زمان ریشی بلند که حتی در ذهن رویاپردازترین هیپیهای امروزی هم نمیگنجد. نام او هانس لنگسث بود. مردی نروژی که به آیووا در ایالات متجده مهاجرت کرده بود و گفته میشود که موفق شده بود بلندترین ریش تاریخ را برای خود ثبت کند.
اگرچه لنگسث در سال 1927 از دنیا رفت، اما در سال 1967 وقتی که موسسۀ فرهنگی اسمیتسونیان ریش پنج متر و سی سانتی او را خریداری کرد، دوباره به خبرها بازگشت. اما اگر از میان شما کسانی هستند که دوست دارند قدم در راه لنگسث بگذارند قبلش باید سرنوشت یک ریشوی دیگر را هم بدانند. در سال 1567، حریق وحشتناکی در روستای براوناو در اتریش روی داد. شهردار شهر هانس اشتاینگر نام داشت و ریشش آنقدر بلند بود که آنرا دور کمرش میبست. متاسفانه در شب آتشسوزی فراموش کرده بود که ریشش را دور کمرش ببندد و یا شاید هم گرهش باز شده بود. او به هنگام فرار بر اثر گیر کردن پایش به ریشش زمین خورد و گردنش شکست.
رام سینگ چاوهان از هند مفتخر به داشتن بلندترین سبیلِ دنیا به طول چهار متر و بیستونه سانتیمتر است که به طور رسمی در کتاب گینس ثبت شده است.
نظر کاربران
تو شیراز هم ارازل اوباش یه مدل ریش دارن که بهش میگن ریش کله قندی که ریش نسبتا بلندی هست که کناره ها رو با ماشین اصلاح یه کم کوتاه می کنن معمولا شلوار شیش جیب و کفش سه خط می پوشن و شیرازیا اصطلاحا به این افراد می گن خلویی یا دویی یا زرنگ یا گلو و...