داستان عشق یک مادر +عکس
جایزه پولیتزر به مادری داده شد که در تمام روزها و شبهای بیماری فرزند خود چشم برهم نگذاشت و لحظه لحظه آب شدن و رفتن پسر خود را مشاهده کرد.
در یادداشت سردبیر بنیاد پولیتزر آمده است: این داستان چند سال پیش اتفاق افتاده است که یکی از خوانندگان، آن را به ما معرفی کرد؛ این تصاویر نشان دهنده یک زندگی تلخ و عشق یک مادر نسبت به فرزند خود است.
یک روزنامه نگار آمریکایی، از یک پسر ۱۰ ساله به نام «درک» که از سرطان شدیدی رنج میبرد به همراه مادرش «سیندی» تصاویری گرفته و در وبلاگ خود گذاشته بود.
در ۲۵ ژوئن «سیندی» از وجود تومور سرطانی در شکم «درک» با خبر شد.
تصویر بالا در ۲۱ ژوئیه سال ۲۰۰۵ گرفته شده است؛ وقتی که سیندی صندلی چرخدار فرزند خود را در سالنهای مرکز پزشکی دیویس برای عمل استخراج مغز استخوان میبرد؛ پزشکان در نظر داشتند در صورت واجد شرایط بودن توسط پیوند سلولهای بنیادی خون، بیماری «نوروبلاستوم» را درمان کنند.
سیندی گفت: به پسرم گفتم سرطان به بیشتر اندام وی حمله کرده است و من هر چه در توان دارم انجام میدهم تا او را خوشحال کنم و لبخند را بر لبانش بیاورم.
در ۳۰ نوامبر ۲۰۰۵ «درک» توسط برادرش میکا و مادرش برای پرتو درمانی به مرکز پزشکی رفت؛ میکا اغلب داروهایی را که «درک» باید مصرف میکرد را به او میداد و در کار مدرسه و تکالیف وی در حالی که به شدت درد داشت به او کمک میکرد.
یکی از انکولوژیستهای «درک» توصیه کرده بود، او را تسکین دهند زیرا «درک» مدام در گوشهای و دور از چشم دیگران گریه میکند؛ سیندی تصمیم میگیرد «درک» را از غصه خوردن دور کند.
۹ فوریه ۲۰۰۶ سیندی به علت اینکه میدانست «درک» به سنی نمیرسد که گواهینامه بگیرد وی را روی پای خود مینشاند تا در خیابانهای ساکرامنتو رانندگی کند.
تصاویر بالا پس از درمان با اشعه در مرکز دیویس است که مادر و پسر جشن گرفتند.
۲۶ آوریل سال ۲۰۰۶، «سیندی» متوجه شده بود یک تومور هم در مغز «درک» است که به بینایی وی آسیب وارد کرده بود.
آخرین روزی که «درک» به مدرسه رفت، دوستان وی تمام کارتها و کارهای او را به دیوارها زده بودند.
او نیاز به بیرون رفتن داشت و این آخرین بار بود که به بیرون از خانه میرفت.
در ۱۰ می سال ۲۰۰۶ به «درک» آرام بخش تزریق شد تا بخوابد و کمتر درد بکشد و در آرامش بمیرد.
روز آخر زندگی «درک»، مادر در حالی که پسر خود را در آغوش گرفته بود و اشک میریخت، گفت: من تو را خیلی دوست دارم، تو مرد شجاعی هستی و درک چند دقیقه بعد در آغوش مادر درگذشت.
۱۹ می ۲۰۰۶ سیندی با سه پسر خود «آنتونی»، «میکا» و «وینسنت» تابوت پسر کوچک خود را برای دفن کردن حمل کرد و «درک» در مونت ورنون در کالیفرنیا به خاک سپرده شد.
این داستان قدرت عشق و زندگی و قدرت فوقالعاده یک مادر را نشان میدهد.
نظر کاربران
یعنی پسره رو کشتن؟، عشق که کافی نیست ایمان و عبادت خدا هم چیز بدی نیست
شما از کجا میدونی دعا نکردن ؟ همین عشق دادن و سعی در شادی کودکی که رنج میکشه نشونه اعتقاد و ایمانه اگه ایمان نبود بچه رو ول میکرد بیمارستان و میرفت
خدا عجب صبری به مادرها دادی.
ای خداوند بزرگ و مهربان
من تجلی عشق و عظمت تو را در وجود این مادر رنج کشیده دیدم.
ان شاالله همه مادران دنیا زنده و سلامت باشند.آمین
انشالله هیچ مادری این بلا سرش نیاد همه مادرها هم همیشه سالم باشند...انشاالله
کاش اشکمونو در نمیاوردی مجله جان
قلبم کنده شد ازجا... چقد دلم سوخت