طنز؛ تنبان سیاسی اقتصادی!
چنجه را توی خیابان دیدم که یکهو ضعف رفت و زرتی بدنش شل شد و وا رفت و افتاد توی جوب. رفتم زدم زیر گوشش و گفتم: معتاد شدی چنجه؟ شیشه زدی بدبخت؟ انگل جامعه. مصرفکننده بیفایده. چنجه گفت: آمبولانسچی....
چنجه را توی خیابان دیدم که یکهو ضعف رفت و زرتی بدنش شل شد و وا رفت و افتاد توی جوب. رفتم زدم زیر گوشش و گفتم: معتاد شدی چنجه؟ شیشه زدی بدبخت؟ انگل جامعه. مصرفکننده بیفایده. چنجه گفت: آمبولانسچی، طبق آمار بانکمرکزی از سال 82 تا 91 میدانی چی شده؟ 30درصد مصرف نان و برنج و گوشت ملت کاهش پیدا کرده. فکر کن، یعنی من 10 سال پیش اگر 70کیلو بودم، الان شدم 49کیلو. تنبانم را ببین، منگنه زدم از پام نیفتد. بعد تو میگویی من چرا شل شدم؟ برو ببین تقصیر کیست که وضعیت اقتصادی و تولید کشور اینطوری شده.
بغض کردم و گفتم: ایکلک. یعنی شلوسفتشدن کش تنبان تو هم دلیل سیاسی دارد؟
چنجه گفت: بله. چطور آن وقتها چیزی نگفتی؟ هان؟ الان که کش تنبان من به دلایل اقتصادی و معاشی شل شده، میگویی دارم فعالیت سیاسی میکنم؟
بغض کردم و گفتم: متقاعد شدم.
چنجه گفت: باباجان، من الان جای مصرف نان گندم، دارم نان جو میخورم.
گفتم: ببین چنجه، دیگر داری بهانه سیاسی میآوریها.
ارسال نظر