افرادی که توانستند... +عکس
سرطان ، درد دارد. این البته برای بسیاری از ما یک «دانستهی عمومی» تلقی میشود. تنها کسی معنای این «درد» را میشناسد که تجربهی ابتلا و جدال با این بیماری را داشتهباشد.
جدال با سرطان و درد آن، علاوه بر هزینهی مالی، هزینهی روحی هم نیاز دارد. کسانی بر این درد غلبه میکنند که نیروی امید، آنها را پیش ببرد. همهی ما در برهههایی از زندگی به این نتیجه رسیدهایم که باور بر توانایی، همانقدر نیرومند عمل میکند که تردید در آن. حالا که قرار است این یک جنگ باشد، به تکتک مخاطبانم که قصد ندارند خود را تسلیم درد کنند میگویم وقتی حس میکنید رها شدید تا گم شوید، تنها نیستید! این پست، برای همهی شماست. برای همهی کودکان مبتلا به سرطان و برای تو که درد داری. ما تو را تنها نمیگذاریم و اینقدر منتظر میمانیم و برایت آرزوی سلامتی که زیر همین پست کامنت بگذاری: من هم شکستش دادم!
۱- ارین بُدچُن، دو سال پس از بهبود از سرطان حاد خون پرومایلوسیتی: ارین میگوید: «زنده ماندن پس از این بیماری، از من شخص مثبتتری ساختهاست. بسیار خوششانس بودهام که زنده ماندم. پس از سرطان، هر روزی که زندگی میکنید مانند هدیهای است که به شما دادهشده و حالا که به من شانس دوم داده شده، نمی خواهم یک لحظه از زندگیام را هم تلف کنم.»
۲- کاترینا کایلتیکا، ۳ سال پس از بهبود از لنفوم هوجکین: کاترینا میگوید: «حالا که دوباره موهایم روییده، به فکر روزهایی هستم که یک سر بیمو د تابستان چه حسی داشت و از اینکه چطور بیارایمشان، فارغ بودم! گاهی به این فکر میافتم که دوباره موهایم را بتراشم!»
۳- کانر مولتزان، ۴ سال پس از بهبود از لنفوم هوجکین: او میگوید به لطف سرطان، دیگر ترس برایش معنایی ندارد!
۴- الیزابت انگل، ۸ سال پس از بهبود از لنفوم هوجکین: «حقیقتاً هر روز را مانند یک برکت میبینم. دیگر مجبور نیستم لباسهایی با سایز بسیار کوچک بپوشم.»
۵- جوآن کَچ، ۴ سال پس از بهبود از لنفوم هوجکین: «آموختم ایمان، خانواده و دوستان چگونه یاریم میدهند تا به پیش روم. به آنان که در زندگیم بودند و به آن وارد شدند و کنارم بودند، از صمیم قلب اهمیت میدهم. خدا را برای این برکت که به انسانیت ایمان آورم، شکر میکنم و اینکه در هر قدم در این مسیر، در کنارم بود…»
۶- کتلین اِمِتز، ۷ ماه پس از بهبود از سرطان کولون: «آموختم زندگیای بسازم که ارزش زیستن داشتهباشد.»
۷- گای گوندرون، ۳ سال پس از بهبود از کارسینومای سلولی فلسی (سرطان سر و گردن): «زندگی پس از سرطان، عجیب است. هنوز هم یک جدال است. سختترین قسمتش آن جاست که بعضیها فکر میکنند واگیر دارد و میترسند از شما مبتلا شوند.»
۸- لیندا مِی، ۱۲ سال پس از بهبود از سرطان پستان: « صورتی، اکنون رنگ محبوب من است!» (نماد این بیماری، روبان صورتی است.)
۹- لیندسی گلدشتاین، ۱٫۵ سال پس از بهبود از سرطان تخمدان: «پس از سرطان یاد گرفتم مسیرهای اصلی تمام بخشهای زندگیم را بیابم. تمرکز بر خوبی، شانس دوم زندگیام را بسیار مثبتتر ساختهاست.»
۱۰- ارین چَک، ۱۰ سال پس از بهبود از لنفوم هوجکین: «خدا را شکر میکنم برای روزهایی که مدل موهایم درست نمیشود، چون اصلاً مویی در کار هست!»
ارسال نظر