چگونه یک استارتآپ موفق راهاندازی کنیم؟
اهمیت کسبوکارهای نوین در چند سال گذشته آنقدر افزایش یافته که راهاندازی یک استارتآپ موفق میتواند نهتنها منجر به درآمدزایی سرمایهگذاران شود، بلکه کارآفرینی در جامعه را نیز بهبود ببخشد. ازاینرو ما به سراغ راهکارهایی رفتیم که راهاندازی یک کسبوکار استارتآپی را آسانتر میکند و البته شانس موفقیت آن را نیز افزایش میدهد.
برترینها: اهمیت کسبوکارهای نوین در چند سال گذشته آنقدر افزایش یافته که راهاندازی یک استارتآپ موفق میتواند نهتنها منجر به درآمدزایی سرمایهگذاران شود، بلکه کارآفرینی در جامعه را نیز بهبود ببخشد. ازاینرو ما به سراغ راهکارهایی رفتیم که راهاندازی یک کسبوکار استارتآپی را آسانتر میکند و البته شانس موفقیت آن را نیز افزایش میدهد.
شاید شما هم از جمله کسانی باشید که عبارت استارتآپ را در مجلات و وبسایتهای مختلف شنیدهاید، اما اطلاعاتی کامل از آن ندارید. با مطالعه این مقاله میتوانید نه تنها با مفهوم کلی استارتآپ آشنا شوید، بلکه شاید انگیزهای پیدا کنید تا ایدههای گوشه ذهن خود را به یک کسبوکار موفق و درآمدزا تبدیل کنید.
استارتآپ چیست؟
شاید سادهترین تعریفی که از یک استارتآپ بتوان ارائه داد، رابطه وجود یک کمبود و کشف راهحل باشد. درواقع استارتآپ درست مثل یک اختراع جدید، راهحل مشکلاتی است که در جامعه وجود داشته و برای کاربران و افراد مختلف قابل لمس است.
با نگاه هر استارتآپ موفق متوجه میشوید که هرکدام از آنها سعی در بهبود مشکلاتی ساده در جامعه دارند. دیجیکالا که یکی از موفقترین استارتآپهای موجود در ایران بهحساب میآید، از ایده تکراری فروشگاههای اینترنتی برای کاهش مشکلات خرید در بازار ایران استفاده کرده است.
اسنپ نیز بازار حملونقل و مشکلاتی مثل گرانی قیمت تاکسی را هدف قرارداد و پس از مدتی به یک استارتآپ میلیاردی تبدیل شد. شناخت مشکلات موجود در جامعه و تلاش برای کاهش مشکلات، تعریف صریح عملکرد یک استارتآپ است.
چگونه یک استارتآپ موفق میشود؟
شاید بسیاری از کارشناسان برای بهبود شانس موفقیت یک استارتآپ، نسخهپیچیهای مختلفی داشته باشند، اما در عمل این ایده است که سادهترین و درعینحال محکمترین قدم در راستای راهاندازی یک استارتآپ موفق بهحساب میآید.
با یک نگاه ساده به صدها استارتآپ ناموفق در سالهای اخیر میتوان به یک زنجیره تکراری از اشتباهات پی برد که در مرکز آن، مشکلات ایده پردازی سازنده استارتآپ، خودنمایی میکند.
درواقع فردی که قصد راهاندازی یک استارتآپ را داشته و در عمل ناموفق بوده است، مشکلی را در جامعه دیده و تلاش به حل آن داشته که یا پیشازاین توسط یک استارتآپ دیگر، حلشده یا جامعه نیازی به بهبود شرایط آن مشکل احساس نمیکند.
ایدهها ممکن است روی کاغذ بسیار جذاب و نوآورانه باشند و حتی در روزهای آغازین راهاندازی یک استارتآپ، نظر مردم را نیز جلب کنند، اما یک ایده، بدون حل مشکل، در جامعه ماندگار نخواهد شد.
پس در پاسخ به پرسش اینکه چگونه یک استارتآپ موفق میشود، میتوان یا اطمینان زیاد، دهها پارامتر مختلف را لیست کرد که در عمل مهمترین آنها، انتخاب ایدهای مناسب برای استارتآپ است.
قدم اول: پیدا کردن مشکل
با توضیحاتی که داده شد متوجه شدید که اولین قدم در راه ساخت و راهاندازی یک استارتآپ موفق، پیدا کردن مشکلی قابلحل در جامعه است که بازار هدفی مناسب داشته باشد. در واقع مشکلی که شما روی آن دست میگذارید باید نه تنها قابلحل باشد، بلکه به حد کافی نیز همهگیر باشد.
برای مثال اسارتآپهای زیادی در سطح جهان به حل مشکلات معلولین در جامعه پرداختهاند. بااینحال تمامی این استارتآپها از شروع بهکار میدانستند که بازار هدف محدودی را نشانهگذاری کردهاند و در عمل علاوه بر تلاش برای درآمدزایی، ایدههای انساندوستانه را نیز در نظر داشتهاند.
در واقع شما در هنگام راهاندازی یک استارتآپ و در جستجو برای کشف یک مشکل، باید به تعداد اشخاصی که با این مشکل درگیر هستند، دقت کنید. این به معنی نیست که مشکلاتی با جامعه هدف کوچک نادیده گرفته شود. بلکه باید هدفگذاری بازگشت سرمایه، با شناخت کافی از مشکل انتخاب شده انجام شود.
برای مثال شما نمیتوانید از یک استارتآپ متمرکز بر روی بهبود شرایط آب و هوایی، انتظار داشته باشید که بهاندازه یک استارتآپ در زمینه حملونقل درآمدزایی داشته باشد. هرچند گاهی پاسخ به مشکل آنقدر خوب است که اهمیت پاسخ از پرسش اولیه بیشتر میشود.
قدم دوم: در جستجوی پاسخ
دومین قدم در راهاندازی استارتآپ را میتوان سختترین مرحله از این مسیر نهچندان هموار دانست. تا اینجای کار شما چندین مشکل کوچک و بزرگ را لیست کردهاید که حل آنها میتواند استارتآپ شما را به درآمدزایی برساند.
درست مثل یک اختراع جدید، پاسخ به مشکلات همیشگی جامعه میتواند وقتگیر و گاهی غیرممکن باشد. اینجا است که خلاقیت و صبوری به کمک شما میآید. باید دقت کنید که در این مرحله بههیچوجه نباید عجله کنید. تنها یک راهکار دقیق و کارآمد است که ایده استارتآپی شما را به موفقیت میرساند.
هر قدم اشتباه و تصمیمگیری نادرست در این مرحله، به معنی شکست دائمی استارتآپ شما خواهد بود. درواقع اشتباه در این مرحله به این معنی است که شما مشکلی را در جامعه مطرح میکنید، اما خودتان نیز راهحلی مناسب برای حل آن در اختیار ندارید.
بهتر است در این مرحله به ایدههای تیم خود توجه کنید و یا حتی با جستجو به راهحلهای امتحان شده در سطح جهانی توجه کنید. دیجیکالا، اسنپ، اسنپفود و دیگر استارتآپهای موفق در ایران، مخترع ایده اولیه نبودهاند بلکه ایدهای جهانی را در سطح کشوری بهدرستی اعمال کردهاند. البته این به معنی کپیبرداری دائمی از ایدههای جهانی نیست. بسیاری از ایدههای موفق در سطح جهان، به دلیل نادیده گرفته شدن تفاوتهای فرهنگی و تجاری، در ایران چندان موفق نبودهاند.
قدم سوم: پیشبینی مسیر
اگر دو مرحله قبلی راهاندازی استارتآپ را بهدرستی پشت سر گذاشته باشید، تا اینجا به ایدهای رسیدهاید که ارزش سرمایهگذاری را دارد. بااینحال باید در این مرحله بهتمامی مشکلات پیشرو برای راهاندازی استارتآپ خود فکر کنید.
آیا سرمایه لازم برای راهاندازی استارتآپ مدنظر خود را در اختیار دارید؟ ریسک راهاندازی و موفقیت چند درصد است؟ چگونه میتوانید سرمایهگذار را مجاب به همکاری کنید؟ تیم شما باید چند نفر باشد؟ به چه تخصصهایی نیازمندید؟ و دهها پرسش دیگر که پس از کشف ایده جذاب، در مقابل شما قرار میگیرد.
بهتر است یک تصویر دقیق از تمامی مسیر پیش رو را روی کاغذ بیاورید. هر مشکلی که ممکن است در این مسیر در مقابل شما قرار بگیرد باید در این تصویر قرار بگیرد و راهحل مد نظر شما نیز پیشبینی شود. غیر ممکن است که بتوانید تمامی مشکلات را پیشبینی کنید، اما بهتر است پاسخی برای تمامی سنگهای این مسیر دشوار داشته باشید.
هرچقدر بتوانید ریسک استارتآپی خود را کاهش دهید، سرمایهگذاری چه شخصی باشد و چه خارج از تیم، کمخطرتر میشود. هرچقدر سرمایهگذاری کمخطرتر باشد، شانس افزایش سرمایه و حل مشکلات جدید نیز بهبود مییابد.
قدم چهارم: ارائه
یکی از مهمترین قدمها در مسیر راهاندازی یک استارتآپ موفق، توان ارائه ایدهها به تمامی اجزا استارتآپ از جمله سرمایهگذار، مدیران و کارمندان است. درواقع تمام فعالیتهای شما تا این لحظه به نقطهای متمرکز خواهد شد که باید مشکل مدنظر، راهحل ارائه شده و مسیر مورد نیاز را به اجزای تیم خود ارائه دهید.
درصورتیکه در انجام پروژه نیاز به سرمایهگذار دارید، تمامی مراحل، لوازم و کارمندان مورد نیاز باید پیش از ارائه به سرمایهگذار، بررسی و آماده شده باشند. شما بهعنوان بنیانگذار یک استارتآپ، محصولی برای فروش دارید و سرمایهگذار نیز به میزان سوددهی و ریسک این محصول توجه خواهد کرد.
دقت کنید که آمادگی لازم برای تمامی پرسشهای مطرحشده در جلسه ارائه، بهترین راهکار برای کسب یک سرمایهگذاری مناسب است. هرگونه مکث یا عدم اطمینان در پاسخهای ارائهشده، منجر به ایجاد نگرانی در ذهن سرمایهگذار خواهد شد.
بهتر است تمامی مراحل استارتآپ را به سادهترین زبان ممکن و بدون پرحرفی و از دست دادن زمان، به سرمایهگذار ارائه دهید و اجازه ندهید هیچ موضوعی بدون پاسخ باقی بماند. در نظر داشته باشید که صداقت لازم در این مرحله، منجر به جذب سرمایهگذاران آینده خواهد شد. هرگونه دروغ یا آمار اشتباه خیلی زود در پروسه انجام استارتآپ نمایان میشود و تنها منجر به از دست رفتن پول، زمان و اعتبار شما خواهد شد.
قدم پنجم: مدیریت همکاری
بسیاری از استارتآپهای ناموفق با کپیبرداری از شرکتهای مشهور جهان تلاش در ساخت مجموعهای دارند که سالها برای ساخت آن زمان صرف شده است. یک استارتآپ نوپا و موفق باید از تمامی داشتههای خود در راستای حرکت روبهجلو استفاده کند.
ردهبندیهای مدیریتی وقتی معنی پیدا میکند که مجموعهای برای مدیریت وجود داشته باشد. درحالیکه یک استارتآپ در جایگاه یک قدم روبهجلو قرار دارد و هنوز شکل و تشکیلات یک شرکت و مجموعه موفق را به خود نگرفته است.
با این اوصاف شما بهعنوان شخصی که در ردهبالای یک استارتآپ قرارگرفتهاید، باید دارای بیشترین تخصص، تلاش و زمان صرف شده برای موفقیت استارتآپ باشید. تفکر ضعیف اینکه شما ایده میدهید، دیگری اجرا میکند و سرمایهگذار نیز هزینه ایده شما را پرداخت میکند، با تمامی تفکرات یک استارتآپ موفق تفاوت دارد.
شما بهعنوان بنیانگذار یک استارتآپ، نه در جایگاه ملکه و نه در جایگاه وزیر، بلکه بهعنوان اولین سرباز ارتش استارتآپی خود قرار دارید. حتی گاهی ممکن است شما تنها سرباز این ارتش باشید. با این اوصاف بهتر است تمامی تلاش مجموعه استارتآپی با فاصله گرفتن از روشهای مدیریتی کهنه، در راستای مدیریت همکاری قرار داشته باشد.
قدم ششم: کار را به کاردان بسپارید
یکی از نکاتی که یک بنیانگذار استارتآپ باید به آن دقت کند، انتخاب افراد مناسب برای جایگاههای مختلف کاری است. درواقع اگر در زمینه خاصی تخصص لازم را ندارید، باید شخصی را برای این کار انتخاب کنید که هم از تخصص لازم برخوردار باشد و هم انگیزه همکاری با استارتآپ شما را داشته باشد.
جمعآوری دوستان و آشنایان و ارائه فرصتهای شغلی بر مبنای رابطه، شاید محیط کاری امنتری را در اختیار شما قرار دهد، اما در بلندمدت منجر به شکست یا تأخیر در اهداف شما خواهد شد. با این اوصاف بهتر است بهجای استفاده از روابط، کار را به کاردان بسپارید و در هنگام عقد هرگونه قرارداد نیز از کارشناسان حقوقی کمک بگیرید.
نظر کاربران
این همه همایش رفتم خلاصه اش می شد همین یه صفحه