با اضطراب این روزهای خود چه کنیم؟
بامداد جمعه، همه ما ناگهان متوجه افزایش قیمت بنزین شدیم. تصمیمی که با دلایل مختلف اتخاذ شد واز همان روز بهانه برای مضطرب شدن ما مهیا شد. به ویژه که این تصمیم به شکلی ناگهانی اعمال شد و توضیحات تکمیلی آن تا از راه برسد، یکی دو روزی طول کشید.
روزنامه خراسان - نرگس عزیزی: چند دهه قبل، زمانی که مطالعات روانشناسی هنوز به گستردگی امروز نبود، گروهی از روانشناسان به فکر بررسی تاثیر اضطراب بر روابط افراد با دیگران افتادند. آنها برای بررسی این وضعیت، دو گروه آزمودنی انتخاب و هر گروه را به اتاقی دعوت کردند.
به یک گروه اعلام کردند که قرار است به زودی در آزمونی دشوار شرکت کنند، اما به گروه دیگر گفتند برنامه بعدی آنها فعالیت سادهای خواهد بود. هدف روانشناسان از این برنامه، افزایش اضطراب در گروه اول همزمان با آرام نگه داشتن گروه دوم بود. آنها میخواستند ببینند رفتار گروه مضطرب در زمان حضور در اتاق انتظار، چه تفاوتهایی با گروه دیگر دارد.
نتیجه این آزمون روانشناسی، یافتهای مهم را به دنیای روانشناسی ارائه کرد. گروهی که مضطرب بودند، به شکلی محسوس بیشتر شروع به گفتگو با همگروهیهای خود کردند. در مقابل، اما گروهی دیگر، چندان در پی آغاز گفتگو در اتاق انتظار نبودند.
بر اساس این مطالعه و دیگر مطالعات مشابه در این حوزه، روانشناسان به این نتیجه رسیدند که افراد مضطرب نیاز به گفتگو و ارتباط اجتماعی با دیگران دارند. مطالعات بعدی تایید کرد که این افزایش ارتباط میتواند به افراد کمک کند تا اضطراب خود را کاهش دهند و حمایت اجتماعی- عاطفی لازم برای مدیریت شرایط دشوار را تا حدی پیدا کنند.
هفتهای پرماجرا برای همه ما
حالا بیایید به حال خودمان در این روزها نگاهی بیندازیم. بامداد جمعه، همه ما ناگهان متوجه افزایش قیمت بنزین شدیم. تصمیمی که با دلایل مختلف اتخاذ شد واز همان روز بهانه برای مضطرب شدن ما مهیا شد. به ویژه که این تصمیم به شکلی ناگهانی اعمال شد و توضیحات تکمیلی آن تا از راه برسد، یکی دو روزی طول کشید.
داستان اضطراب ما هر چند با افزایش قیمت بنزین آغاز شد، اما با آن به انتها نرسید. بعد از آغاز تغییر نرخ بنزین و ایجاد یک سری اغتشاشات و تخریب اموال عمومی، اختلالات اینترنت آغاز و شبکههای اجتماعی خارجی از دسترس خارج شد؛ تصمیمی که برای پیشگیری از مشکلات بیشتر گرفته شده بود.
این تصمیم هر چند توانست به آرام ماندن جو روانی جامعه کمک کند و ما را از گزند برخی مشکلات اساسی، چون به هم خوردن امنیت دور نگه دارد، اما از سوی دیگر امکانی برای ارتباط با دیگران را از دسترس ما دور کرده بود. دور شدنی که میتوانست با توجه به عادت ما به این سبک ارتباط، به اضطراب بسیاری از ما بیشتر دامن بزند.
اضطرابی که میتواند ناشی از استفاده غیر اصولی و معتادگونه بعضی از کاربران شبکههای اجتماعی باشد. این یک واقعیت است که کاربران ایرانی کمابیش در صدر مصرفکنندگان اینترنت در دنیا قرار دارند، اما این تمام ماجرا نبود.
آینده و ابهامی که با آن دست به گریبانیم
در روانشناسی مفهومی داریم به نام تحمل ابهام. منظور از این اصطلاح، توانایی افراد در مدیریت هیجانات خود در زمان مواجه شدن با موضوعی مبهم است یعنی این که فرد بتواند در عین حال که نمیداند چه چیزی انتظارش را میکشد، احساسات خود را مدیریت کند و برنامههای خود را پیش ببرد.
افزایش ناگهانی قیمت بنزین و نگرانی از این که اقتصاد بعد از این به کدام سو خواهد رفت، چالشی جدید برای هر کدام از ما در این روزهاست. حالا همه ما با وضعیتی روبه رو هستیم که نمیدانیم دقیقا چه چیزی به لحاظ اقتصادی انتظار ما را میکشد. تحمل این وضعیت مبهم به خودی خود، کار آسانی نیست، اما انگار داستان وضعیت مبهم بعد از افزایش بنزین، به ویژه در دو، سه روز ابتدایی این هفته، پیچیدهتر از این حرفها بود.
از سویی دولت نیز در ابتدای هفته توضیحات مرتبط با این طرح را به صورت قطرهچکانی اعلام میکرد. عجیب نیست که در چنین شرایط مبهمی، همه ما فشار دوچندانی را بر دوش خود حس میکردیم.
ما و این اضطراب فراگیر
این روزها، اما عوامل استرسزای دیگری نیز برخی از ما را تحت فشار گذاشته است؛ به رغم آنکه از منافع کلان قطع اینترنت در شرایط فعلی برای جلوگیری از گسترش اغتشاشهای رخ داده شده در این چند روز با خبریم، اما برخی از ما در بستر شبکههای اجتماعی، فعالیت اقتصادی میکردیم، حالا با محدودیت دسترسی به این شبکهها شاهد دستاندازهای تازهای در وضعیت اقتصادی خود هستیم.
برخی از ما که به مدد شبکههای اجتماعی از حال اعضای خانواده و اقوام خود در خارج از کشور باخبر میشدیم، اکنون چند روزی است که از آنها بیخبریم و باید به شیوههای قدیمی همچون پیامک و تماس از آنها با خبر شویم.
حالا باید چه کار کنیم؟
این روزها برخی از ما مضطرب هستیم و بهانه هم برای این موضوع کم نیست، اما شاید با خود فکر کنید، چه میشود کرد؟ واقعیت این است که پاسخ دادن به این سوال، بسیار دشوار است. اما شاید دمدستترین راه برای هر یک از ما، همان چیزی باشد که ابتدای متن نیز به آن اشاره شد.
درباره اضطراب خود حرف بزنیم، بنویسیم و البته به درددلهای اطرافیان بدون اینکه بخواهیم به اجبار آنها را آرام سازیم، گوش دهیم. گفتگو و داشتن رابطه عاطفی، قدیمیترین حربه بشر برای کم کردن اضطراب خویش است.
نظر کاربران
خوب داداش مشکل حل شد میریم سراغ مشکل بعدی
خوب داداش مشکل حل شد میریم سراغ مشکل بعدی
با این همه اضطراب تو این مملکت فقط باید سرتو بزاری زمین بمیری
خدا باعث و بانیشو لعنت کنه . اینترنت که دیگه شده قوز بالا قوز هیچکسم انگار به فکر نیست که داره پدر ملت در میاد
البته که اون رفع اعتیاد به اینترنت چیز خوبی بود
دمنوش آویشن آرامش بخش خوبیه
پاسخ ها
گرمه طبعش حال نمیکنم
وقتی رابطه عاطفی نداریم چی کار کنیم ...ما هم مثل هر شخصی نیازمند رابطه عاطفی خوب هستیم ... ولی متاسفانه نه الان به خاطر بنزین به مدت ها قبل برمیگرده به خاطر اقتصاد کمتر کسی ازدواج میکنه چه کسی پاسخگو هست برای ازدواج ما !؟؟؟
پاسخ ها
مگه مجبورت کردن ازدواج کنی
از این به بعد باید شاهد بالا رفتن آمارجرائم و خلاف باشیم جامعه ای که مردمش با مشکلات مالی دست در گریبان هستند و اضطراب و استرس وجه مشترک خیلی ها باشه کمتر به سمت توسعه و آرامش و تولید پیش میره یک کارگرکارخانه وقتی استرس داشته باشه محصول خوبی تولید نمی کنه و در سطح کلان باید شاهد موارد زیادی از بیکاری و از دست دادن شغل باشیم و به همان نسبت آمار خلافکاری هم بالا خواهد رفت تنها کاری که دولت می تونه انجام بده تزریق امید هست که این روزها خیی کم شده
بهترین راهکاری که الان ارائه دادید؟
پاراگراف آخرو ببین.نگیرنت ی وقت انقدر سیاسی حرف میزنی....
رابطه عاطفی مون کجا بود؟؟؟ شدیم یه مشت آدم درب وداغون هم از نظر روحی هم جسمی.خدایا.... چی بگم
تنها ارامش برای ما مرگ هستش ...الان دو شیفت کار می کنیم حقوق به هیچ جا نمیرسه ..واقعا متاسفم و نمدانیم چکار کتین اخر میاییم وسط خیابان خودسوزی کنیم بریم از این دنیا و از این دولت خلاص شیم ...
شما مدیر برترین ها را هم کمتر از دولتی ها نیستی قراره نظر مردم را پخش کنی چرا نمیزاری ماله ما را ...
چرا چرت و پرت مینویسین شما؟ اولا ما درصدر مصرف اینترنت نیستین بیخود فرافکنی نکنید. دوما وقتی جوانها تفریحی ندارن تنها اینستاگرام چاره تنهایی شون بود. سوما حتی اگر خوب هم نباشه این حق مسلّم هر انسانی هست که با جهانش در ارتباط باشه. ما ایرانیا که دوسوم مون رنگ دنیا رو نخواهیم دید بخاط شرایط سخت زندگیمون حدااقل ارتباط مون با دنیا حفظ باشه
تو این شرایط بد اقتصادی اینترنت محل شغل بسیاری از افراد به شکلهای مختلف هست و الان کارشان هم از دست داده اند.این درد خیلییییی سنگینه. کاش میفهمیدنو با ملت انقدر لجبازی نمیکردند چیزی که حقشون هست جلوشو بستن .خیلی نامسلمونید.با شمر و یزید محشور شید الهیییی
نمک به زخم ما پاشیدند.خون به جگر شدیم از بس مثل گوشفند باهامون رفتار کردند.از بودنم متنفرم .کاش میزدن میکشتن انقدر خواری و خفت نمیکشیدیم
خب چیکار کنن؟ یه ایرانی از خونه بیاد بیرون چند جا رو داره بره؟ کجا ایرانی ها دور هم جمع می شن؟ چند بار در سال در مکان های مختلف جشن ها و مراسم های دسته جمعی برگزار می شه؟ مشخصه که اینترنت جای نیاز به این ارتباط رو می گیره. توقع دارید چکار کنن مردم؟ حالا به قول یکی از کامنت ها مسایل عاطفی که هیچی.
یعنی الان واقعا یه راه حل گفتی؟
متن و تا اخر خوندم نمره من به متن از بیست فقط بخاطر زحمتش ۵ میدم دلیلم اینه خانم نرگس عزیزی نویسنده این متن اضطراب داریم تا اضطراب ، این مشکلاتی که تو ایران با اون دست به گریبانیم با گفتگو که هیچ حتی با مرگ هم اندکی از روح در تنگا قرار گرفته ما را از این مملکت رهایی نمیده ، شما با کوله باری از اوار بر سر بیایی گفتگو کنی؟ با کی؟ چه کسی حالش خوبه چه کسی حال گفتگو داره؟ هر کی میبینم مرده است متحرک خود.... راهش در گفتگو نیست...
با اضطراب چه کنیم؟.چکار میتونیم بکنیم..ما دهه شصت های که از اول با اضطراب بزرگ شدیم...ها...اگه نباشه یه چیز کم داریم
واقعا خود من الان فقط به خاطر مشکلات اقتصادیه که نمیتونم ازدواج کنم
فقط بزنید تو سر ملت ایران اینترنت زیاد مصرف میکنی بنزین زیاد مصرف میکنی نون زیاد مصرف میکنی آشغال زیاد تولید میکنی زیاد مسافرت میری زیاد میخوابی زیاد میخوری زیاد حرف میزنی زیاد نفس میکشی و زیادی داری زندگی میکنی