شما در يكي از اين ۹ دسته شخصيتي جاي ميگيريد - قسمت اول
شخصيت شما كدام است؟
تيپشناسي روشياست كه به ما كمك ميكند بفهميم چرا آدمهاي مختلف در موقعيتهاي متفاوت بهگونهاي خاص و متفاوت برخورد ميكنند. به دوروبر خودتان نگاه كنيد دهها و صدها آدم ميبينيد، ما به شما ميگوييم كه همه اين آدمها در كل در يكي ازگونههاي شخصيت جا ميگيرند.
خيلي از آدمها گمان ميكنند كه منشا و كليد بسياري از رفتارهايشان در بيرون از وجود آنهاست درحاليكه در حقيقت اين كليد درون است. تيپشناسي روشياست كه به ما كمك ميكند بفهميم چرا آدمهاي مختلف در موقعيتهاي متفاوت بهگونهاي خاص و متفاوت برخورد ميكنند. در حقيقت تيپشناسي به ما ميآموزد كه زاويه ديد هركدام از افراد با هم متفاوت است و به همين نسبت رفتارهايشان نيز با هم فرق دارد. تيپشناسي با دستهبندي انسانها ميخواهد نوعي نگاه علمي به فضاي درون انسانها داشته باشد. در حقيقت تيپشناسي انياگرام ميخواهد به انسانها كمك كند كه نگاهي عميقتر و علمي بهخودشان، زندگيشان و ارتباطشان با ديگران داشتهباشند. انياگرام ميكوشد به اين سوال مهم پاسخ دهد كه چرا آدمها موفق ميشوند ولي لزوما راضي نميشوند؟! ما آدمهاي بسياري داريم كه در زندگي موفق هستند ولي از زندگيشان راضي نيستند. لازم به ذكر است، اين بحث را دكتر اصغر فروعالدين عدل وارد ايران كرد.(البته در اينجا فقط ۳ تيپ معرفي شدهاند، ۶ تيپ بعد را در شماره بعد بخوانيد)
هدف اول انياگرام اين است كه انسانها خودشان را بشناسند و هدف دوم آن ياد دادن چگونگي برقراري ارتباط موثر با ديگران است يعني در زماني كوتاه اطلاعات زيادي را از ديگران به دست بياوريم و با آنها به موثرترين صورت ارتباط برقرار كنيم. در مكتب انياگرام 9 تيپ شخصيتي وجود دارد بايد عنوان كنيم بودن همه اين 9 تيپ در جهان كاملا لازم و ضروري است تا هم تنوع باشد و هم اينكه هركدام كارايي خاص خودشان را داشته باشند. هركدام از اين 9 تيپ بهطور ناخودآگاه قواعد رفتاري ويژه، نگاه و منظر خاصي به دنياي پيرامونشان دارند كه با مطالعه مكتب انياگرام اين قواعد شناخته ميشوند تا در ارتباطات از آنها استفاده شود.
خوبهايي كه از زندگي لذت نميبرند
همان طور كه از اسمش مشخص است، افراد اين تيپ هميشه دنبال بهترينها هستند در حقيقت آدمهاي آرمانگرايي هستند كه خيلي برايشان مهم است خوب باشند.
- نشانههاي رفتاري
- اين افراد ميخواهند هميشه در زندگي نقش پسر خوب يا دختر خوب را بازي كنند.
- ديگران نيز از اينگونه افراد انتظار دارند كه هميشه آدم خوبه باشند، مثلا والدين هميشه او را بهعنوان پسر خوب يا دختر خوب ميشناسند.
- همواره برايشان درست و غلط مهم است، يعني هميشه ميخواهند كارهايشان درست و بهترين باشد.
- اگر زماني بفهمند كار نادرست يا اشتباهي كردهاند، كاملا به هم ميريزند.
- هميشه يك ترس دروني از اشتباه كردن در آنها وجود دارد.
- اين افراد سرزنشهاي دروني فراواني دارند به همين دليل هميشه در درونشان احساس گناه و سرزنش مي كنند.
- هميشه فكر ميكنند، بايد كاري انجام دهند كه بهتر شوند.
- اين آدمها در تمام طول زندگيشان بهدنبال انجام كارهايي هستند كه مفيد باشد.
- اين آدمها معمولا از لحظاتشان لذت نميبرندو نميتوانند در همان لحظه باشند يعني هميشه در آينده بهدنبال نتيجه هستند.
- تنها وقتي به نتيجه برسند احساس خوبي خواهند داشت كه البته اين احساس خوب موقت است چون وقتي نتيجهاي بهدست ميآيد ديگر تمام است و تلاش براي نتيجه ديگري آغاز ميشود.
- مدام در حال ارزيابي خودشان هستند و مدام در ذهنشان در حال پرسيدن سوالهايي مانند من به اندازه كافي خوب هستم؟ يا من به اندازه كافي كار ميكنم؟ يا...هستند يعني هميشه در درونشان دادگاهي برپاست.
- هميشه ناراضي و سرخورده و ناراحت هستند چون يك آدم كمالگرا انتظارات و توقعات زيادي از خودش، ديگران و دنياي پيرامون دارد.
- معمولا از همه اتفاقات ناراحت هستند و مدام «چرا» ميگويند.
- مرتب ميزان پيشرفتشان را ارزيابي ميكنند.
- هميشه نگاهشان اين است كه يا همه يا هيچ. يعني فكر ميكنند، تنها يك راه درست وجود دارد.
- براي اين آدمها قوانين و چهارچوبها خيلي مهم است.
- آنقدر بهدنبال بينقصها و كاملها هستند كه چندان از زندگي لذت نميبرند.
- ذهن خيلي شلوغي دارند.
- نظم و هماهنگي و هميشه مرتب وبا برنامه بودن برايشان خيلي مهم است.
۱. بايد و نبايد از واژههايي است كه زياد استفاده ميكنند مثلا تو بايد به من زنگ ميزدي يا تو بايد...
2. اين افراد دوستان و ارتباطات كمي دارند(ممكن است دوستان صميمي خاص داشته باشند ولي مسلما تعداد آنها كم است)
۳. به راحتي كسي را نميپذيرند و چون نگاهي عيبجو دارند به محض پيدا كردن ايرادي او را كنار ميگذارند.
4. اين افراد تنوع طلب نيستند مثلا بيشتر لباسهاي تكراري ميپوشند، چيزهاي تكراري استفاده ميكنند، براي اينكه اشتباه نكنند خيلي بهدنبال چيزهاي جديد نيستند.
۵. خيلي آدمهاي كنترلگري هستند اين موضوع را بهخصوص كساني كه با آنها زندگي ميكنند متوجه ميشوند.
6. مدام ميخواهند، رفتار ديگران را اصلاح كنند بهخصوص وقتي نقصها و ناپختگيهاي ديگران را ميبينند شروع به غرزدن و انتقاد كردن ميكنند.
۷. بيشتر در حال گوشزد كردن نقصهاي ديگران هستند نه تشويق كردن آنها.
8. اگر كاري را به آنها واگذار كنند به نحو احسن انجام ميدهند.
۱. هميشه در تصميمگيري مشكل دارند چون از اشتباه كردن ميترسند. تصميمگيري قطعي برايشان سخت است مثلا وقتي ميخواهند لباس بخرند بارها و بارها مغازههاي مختلف را ميبينند با ديگران مشورت ميكنند بالاخره نميتوانند به راحتي تصميم بگيرند.
2. مدام از ديگران ايراد ميگيرند.
۳. از اينكه مورد انتقاد قرار بگيرند ميترسند، وقتي انتقادي را ميشنوند ناراحت ميشوند.
4. پذيرش كمي دارند.
۵. معمولا هم نسبت بهخودشان وهم ديگران نوعي خشم و عصبانيت دارند چون نقصها را ميبينند.
6. تحمل عقايد متفاوت را ندارند و فقط نظر خودشان را درست ميدانند.
۷. مقداري خودخواه هستند يعني فقط خودشان را قبول دارند.
1. آنها بايد بپذيرند تنها موجود بينقص، خالق جهان است و لزوما در دنياي پيرامون و همه آدمها نقصها و اشتباهاتي وجود دارد.
۲. بايد با سرزنشهاي درونيشان آشنا شوند و بفهمند كه ريشه اين سرزنشها در دوران كودكي است و يك بار براي هميشه از اين سرزنشها رها شوند.
3. نبايد كارهاي اجباري و مسئوليتهاي پياپي را بپذيرند چون ميخواهند همه كارها را به نحو مطلوب و حتما خودشان انجام دهند و به ديگري نسپارند و اين به آنها استرس زيادي وارد ميكند يعني بايد يكسري كارها را تقسيم كنند و يكسري را نپذيرند.
۴. بايد معيارها و قوانين دروني و ذهني را كه برايشان دست و پاگير است و آزارشان ميدهد زير سوال ببرند و بعضي را حذف كنند يا تغيير دهند.
5. بايد ياد بگيرند كه حق اشتباه دارند و اينقدر خود را زير سوال نبرند و بهخودشان حمله نكنند و بدانند يك جاهايي ميتوانند از اشتباهاتشان عبور كنند.
۶. اين افراد نگران قضاوتهاي ديگرانند، براي غلبه بر اين ترس مدام با ديگران چك كنند يعني مثلا بپرسند شما از دست من ناراحتيد؟ يا شما درباره من بدفكر ميكنيد؟ و...
7. راههاي مختلف را انتخاب كنند و بدانند هميشه تنها يك راه آنها را به مطلوبشان نميرساند.
۸. سعي كنند علاوهبر اينكه به مفيد بودن فكر ميكنند از تكتك لحظات زندگي لذت هم ببرند.
مهربانهايي كه در 50 سالگي ميفهمند زندگي را باختهاند
اين آدمها عاشق محبت كردن هستند،آنقدر به همه سرويس ميدهند كه خودشان را فراموش ميكنند يعني خيلي آدمهاي احساسي هستند و عكسالعملهاي ديگران برايشان خيلي مهم است.
- نشانههاي رفتاري
- بيشتر تواناييها و وقت خودشان را صرف ديگران ميكنند و مدام تلاششان براي آسايش ديگران است.
- خيلي دست و دلباز هستند و از خودشان براي ديگران مايه ميگذارند تا حدي كه ديگران را بدعادت ميكنند.
- حاضرند به خاطر ديگران از همه علائق و خواستههاي خودشان بگذرند.
- به خاطر ناراحت نكردن ديگران در نه گفتن مشكل دارند چون مهمترين دغدغهشان اين است كه كسي از دستشان ناراحت نباشد.
- در سرويس دادن به ديگران افراط ميكنند و انگار دوست دارند ديگران به آنها نياز داشته باشند.
- بيش از حد توانشان به ديگران قول مساعد ميدهند تا ديگران را از خودشان راضي نگه دارند.
- نياز شديدي به محبت و تاييد احساسي دارند و مدام از خودشان ميپرسند آيا من را دوست دارد؟
- اگر مورد تحقير يا اهانت قرار بگيرند خيلي آزار ميبينند و احساس ميكنند از درون خالي شدهاند و سعي ميكنند رضايت اهانتكننده را بهدست بياورند و در نتيجه شروع به مايه گذاشتن براي او ميكنند.
- پشت همه رفتارهاي آنها ترس از طرد شدن وجود دارد.
- براي اين آدمها زندگي بدون عشق معنايي ندارد، هم در روابط با همسرشان و هم در روابط روزمره احساس و عشقشان را به ديگران ميدهند.
- چون تمام وقتشان را براي ديگران ميگذارند پس يكسري از خواستههاي دروني خودشان سركوب ميشود و اين امر منجر به خشمهاي دروني ميشود، خشم از اينكه ديگران به من توجه ندارند يا ديگران از من سوءاستفاده ميكنند يا...
- خود را سرزنش ميكنند كه نميتوانند نه بگويند.
- ترس از تنهايي دارند.
1. آدمهايي تنوع طلب هستند.
۲. بسيار دوست داشتني بوده و چهرههايي آرام و دلنشين دارند.
3. خيلي مهربانند و به ديگران محبت ميكنند.
۴. ديگران از حضور آنها در جمع لذت ميبرند.
5. دوستان زيادي دارند و با همه جور آدم ميتوانند كنار بيايند به خاطر اينكه سازگاري زيادي دارند.
۶. شرايط را ساده ميكنند و سخت نميگيرند.
7. آدمهاي حمايتگر و نيكوكاري هستند و در فضاهاي خيريه زياد حضور دارند.
۱. نميتوانند به راحتي حرفشان را بزنند و مقتدر باشند.
2. خواستهها و نيازهايشان را سركوب ميكنند بنابراين خيلي از خواستهها و تمايلات خود را از دست ميدهند، اين افراد معمولا به50 سالگي كه ميرسند خيلي به هم ريخته ميشوند چون ميبينند كه زندگيشان فقط صرف ديگران شده نه خودشان.
۳. براي اينكه ديگران هميشه از آنها راضي باشند تواضع و چاپلوسيهاي خاصي دارند.
4. نميتوانند براي خودشان هويت ثابتي داشته باشند و از آن دفاع كنند.
۵. چون توان نه گفتن را ندارند، نميتوانند استقلال كاملي داشته باشند.
6. چون به ديگران زياد سرويس ميدهند، انتظار همان سرويس را هم از ديگران دارند، در واقع يكي از غرهاي هميشگيآنها اين است كه آنقدر كه من به ديگران سرويس ميدهم ديگران به من توجه نميكنند.
۱. بايد نيازهاي دروني خودشان را پيدا كنند.
2. بايد به نيازهاي سركوب شدهشان توجه كنند و حرفشان را به راحتي به ديگران بزنند، چون معمولا افراد اين تيپ حرف دلشان را به راحتي نميزنند.
۳. بايد حواسشان باشد كه گاهي متواضع بودنشان ميتواند شكل غرور بگيرد.
4. حواسشان به چاپلوسيها و تعريفهايي كه از ديگران ميكنند باشد چون يك زمانهايي دليلي ندارد و صرفا به خاطر جلب توجه است.
۵. حواسشان باشد كه به ديگران زيادي سرويس ميدهند و اين ميتواند خستهشان كند و بهتر است گاهي در حدتعادل براي خود نيز وقت بگذارند.
6. كشف كنند خشمهايشان از كجاست تا ببينند همين نه نگفتن ريشه بسياري از نارضايتيهايشان است.
۷. نيازهاي خودشان را به ديگران بگويند و مدام نگويند هرچه شما بگوييد.
8. اگر ميخواهند به ديگران سرويس دهند بدون توقع باشد يعني توقعشان را بالا نبرند.
۹. براي تاييد ديگران تلاش نكنند.
10. صحبتكردن با ديگران درباره احساسات و درونشان هم بسيار كمككننده است.
جاهطلبهاي بياحساس
اين گروه هميشه بهدنبال موفقيت و مطرح بودن هستند، ميخواهند خودشان ديدهشوند و جلب توجه كنند نه اينكه مثل تيپ كمالگرا كار را به بهترين نحو انجام دهند.
- نشانههاي رفتاري
- در هركاري قرار بگيرند پيشرفت زيادي ميكنند تا حدي كه همه آنها را ميبينند.
- به راحتي ميتوانند رنگ عوض كنند يعني در هر موقعيتي ميتوانند به راحتي شبيه همان موقعيت شوند چون هدف برايشان مهم است و اهميتي ندارد كه چگونه به آن ميرسند.
- اهداف بسيار مشخصي دارند و دقيقا ميدانند چه ميخواهند و بهشدت براي آن تلاش ميكنند.
- كارها را بهنحو احسن انجام ميدهند تا به موفقيت برسند و مطرح شوند درحاليكه تيپ يك كارها را درست انجام ميداد كه سرزنش نشود يعني رفتارشان ممكن است در ظاهر يكي باشد اما هدفشان متفاوت است.
- در درونشان بهدنبال پول، دارايي، امنيت، رفاه، پرستيژ، موقعيت اجتماعي، شهرت و پيشرفت هستند.
- مهمترين مشغله ذهني آنها اين است كه آيا من موفقم درحاليكه افراد تيپ يك فقط خوب بودن برايشان مهم بود نه موفق بودن.
- زندگي را يك ميدان رقابت ميدانند كه بايد در آن برنده شوند.
- دوست دارند به خاطر موفقيتهايشان تشويق و تحسين شوند.
1. اين آدمها هويتشان را با جايي كه كار ميكنند معرفي ميكنند، مثلا خودشان را بهعنوان مهندس معرفي ميكنند و اين مهندس بودن برايشان مهم است يعني همه وجودشان با كارشان تعريف ميشود و همه زندگيو ارزششان كاركردن است.
۲. آدمهاي خوشبين، فعال، پرانرژي و باهوشي هستند.
3. در انجام كارها سرعت خيلي بالايي دارند و آدمهاي خيلي شلوغي هستند و معمولا چند كار را با هم انجام ميدهند.
۴. معمولا در جمعهاي مختلف درباره موفقيتهايشان زياد صحبت ميكنند.
5. هيچچيزي نميتواند باعث توقف كارشان شود و معمولا دوست دارند كار كنند تا به روابط و احساسات بپردازند.
۶. به راحتي روي ذهن ديگران تاثير ميگذارند و خيلي خوب ميتوانند با حرفهايشان توجه و اعتماد ديگران را جلب كنند.
7. خيلي به اوقاتفراغت نميپردازند چون اصولا پر مشغلهاند به همين خاطر گاهي هم خودشان خسته ميشوند و هم و خانوادهشان از آنها گلهمند ميشود.
۱. در ميان تمام تيپها اين گروه بيشترين درگيري را با احساسات درونيشان دارند و فكر ميكنند احساسات مانع پيشرفتشان است و در نتيجه آنها را خيلي سركوب ميكنند و احساسات ديگران را هم خيلي خوب درك نميكنند.
2. يك زمانهايي نقش بازي ميكنند و نقاب به چهره ميزنند و ممكن است به آنچه در ظاهر ميگويند عمل نكنند يعني دروغ ميگويند مثلا چيزهاي غيرواقعي از خودشان تعريف ميكنند.
۳. تكبر و غرور خاصي هم دارند چون خودشان را خيلي موفق ميدانند و ميخواهند ديگران نيز اين را بدانند.
1. بايد يك جاهايي به آنچه زندگي برايشان رقم ميزند راضي باشند مثلا گاهي شكست را نيز بپذيرند و اينكه هر كسي ممكن است شكست بخورد، در اين صورت بهطور حتم اضطرابشان كم خواهد شد.
۲. گاهي براي يك مدتي كار نكنند و بهخودشان و خانوادهشان بپردازند، كمي استراحت كنند تا انرژي بيشتري بگيرند.
3. تصميم بگيرند يك جايي با ترسهايشان روبهرو شوند و از خودشان بپرسند، چه چيزي باعث ميشود كه من اينهمه كار كنم؟
۴. گاهي به جاي توجه به اعمال و كارها، بهخودشان توجه كنند و ارزشهاي وجودي خودشان را فارغ از كارها ببينند.
5. بايد تمرين كنند تا احساسات و هيجانهايشان را نشان دهند.
۶. معمولا دعا و نيايش و مديتيشن ميتواند آنها را آرام كند.
7. از آنجايي كه مغرور هستند بهتر است گاهي به اشتباهاتشان در مقابل ديگران اعتراف كرده و تلاش كنند خودشان را به ديگران نشان دهند.
۸. در حين كار هم توجه كنند كه به احساساتشان توجه كنند.
ادامه دارد...
اختصاصی مجله اینترنتی برترین ها Bartarinha.ir
نظر کاربران
مطالب عالی است
سلام،
من محسن هستم و از نوشته زیبای شما لذت بردم بعد از اینکه متن رو کامل خوندم تیپ شخصیتی خودم رو بیشتر با تیپ 2 مطابق دیدم ، خواهش می کنم راهنماییم کنید تا ضعفهای شخصیتی خودم رو اصلاح کنم. ممنون
خیلی خوب و مفید بود مرسی
fogholadas khasteh nabashid
mer30 mofid bod
jaleb boooooooooooood
ba tashakor kheyli khob bod
ممنون...
بهترین نوشته ای بود که کمکم کرد خیلی ممنون
باتشکر.اما درشخصیت من بسیاری از مشخصات رفتاری تیپهای مختلف فوق وجود داره.میخواستم ببینم که آیا شخصیت من ثبات نداره و هنوز شکل نگرفته یا ....لطفا منو کمک و راهنمایی کنین.مرسی
mer30 mofid bod fogholadas khasteh nabashid
جالب بود ولی خودم رو تو این سه تا پیدا نکردم.ان شا الله تیپ های بعد
خیلی ممنون از مطالب عالی که برایم ارسال نمودید تیپ شخصیتی 2 مربوط به ابعاد شخصیت بنده میشود لطفا راهنماییم کنید چون شدیدا دچار ناراحتی روحی شدم
سلام ممنون ازمطالب خوبتون ولی میخوام اگه کاملترشودارین برام بفرستین
منم تیپ 1 هستم همیشه خودمو سرزنش میکنم
یعنی به طرز فوق العاده ای درست و علمی بود بی صبرانه منتظر 6 تیپ بعد در شماره بعد هستم.
من هم تيپ 2 هستم ولي اين تيپ رو دوست دارم از رضايت ديگران لذت ميبرم
ممنون خیلی قشنگ بود
من انگار کمال گرام
واقعاً از بقیه ایراد میگیرم و از امروزم لذت نمیبرم و به فکر فردام....
متاسفانه
me30 az mataleb va axhaye jalebi ke send mikonid. aya be kam.
دقیقا و بدون کم و کاست در مورد من صدق می کرد و حتی در مورد دوستان و کسائی که میشناختمشون هم صدق می کرد .مرسی از مطالب قشنگتون من نمره 20 از 20 رو بهتون میدم
بسیار عالی وعلمی بود ...متشکر
besyar jaleb va amozande nod. tanks
سلام عالی بود من شخصیتم بین تیپ یک و دو بود میخواستم بدونم میشه بین دو شخصیت باشی
هر آدمی از هر تیپی بهره برده، از بعضی زیاد از بعضی کم