معضلات فرهنگی در اتوبوس؛ از بوی عرق تا خواستگاری
نگاهی نقادانه با چاشنی طنز به معضلات فرهنگی رفت و آمد با اتوبوس از بوی عرق گرفته تا شنیدن داستانهای اصغر فرهادی طور!
روزنامه خراسان - سیده زهرا آقایی: شاید تصور کنید که، چون مانند گذشته پارچه صندلی اتوبوسها پاره نیست یا، چون وقتی میخواهید سوار اتوبوس شوید، لازم نیست وارد یک جنگ تمام عیار شوید، دیگر فرهنگ شهروندی رفتوآمد با وسایل نقلیه عمومی به خصوص اتوبوس را آموختید و مشکلی در این زمینه ندارید. با این حال اگر جزو آن دسته از مردمی هستید که برای جابه جایی در شهر، اتوبوس یکی از انتخابهای اصلیتان است به طور قطع نظر متفاوتی خواهید داشت!
درست است که این روزها دیگر از آن اتوبوسهای زهوار در رفته قدیم، خبری نیست و اتوبوسهای بهتری شهروندان را جابهجا میکند، اما هنوز یک سری افراد هستند که با رفتارشان لذت یک سفر درون شهری را به شدت تلخ میکنند! اتوبوس سواری، آدابی دارد که مانند یک قانون نانوشته است. اگر این آداب رعایت شود، همه از سفر شهری با اتوبوس احساس رضایت میکنند، اما اگر رعایت نشود، برای همه اعم از راننده و مسافر دردسرساز است.
همه ما اگر یک بار هم در عمرمان سوار اتوبوس شده باشیم، میتوانیم دست کم این مشکلات را حدس بزنیم؛ چه رسد به اینکه بخواهیم روزانه برای رفت و آمد به محل کار، دانشگاه، مدرسه و سفرهای درون شهری از اتوبوس استفاده کنیم. آن وقت این معضلات بخشی از زندگی روزمره ما میشود. در واقع میتوان گفت فرهنگ اتوبوس سواری در کشور ما، هنوز جای کار دارد و با گونه مطلوب و ایدهآل آن فاصله داریم. در این پرونده سعی میکنیم با زبانی نقادانه و تصویرسازیهایی جذاب به عمده مشکلاتی که مسافران اتوبوسها با آن درگیر هستند، بپردازیم.
شنیدن داستانهای فرهادیطور!
یکی از آداب استفاده از حمل و نقل عمومی، آرام صحبت کردن است، اما بعضی افراد با صدای بلند با کنار دستی یا تلفن همراهشان صحبت میکنند و تمام مسافران از تحلیلهای سیاسی بگیرید تا جزئیات ماجرای برکناری فلان مهندس، آموزش آشپزی و ملیلهدوزی از راه دور، طلاق پسر فلانی و عروس شدن دختر فلانی آگاه میشوند. گاهی هم به دلیل پیاده شدن، داستان یکی از آنها برایتان مثل فیلمهای «اصغر فرهادی» پایان باز میماند!
پسرجان، زل نزن به قسمت خانمها!
در بعضی اتوبوسها، آقایانی هستند که حتی اگر تمام صندلیهای اتوبوس خالی باشد، صندلی که برای نشستن انتخاب میکنند حتما باید چشماندازی رو به خانمها داشته باشد! بعدش هم از ابتدا تا انتهای مسیر سعی میکنند از این منظره نهایت استفاده را ببرند! در حالی که زل زدن به اشخاص، مزاحمت و تجاوز به حریم آنهاست. در این مواقع فقط یک راه وجود دارد و آن اعتراضِ مودبانه است. اگر همه در برابر نقض این حق خود معترض شوند، کمتر شاهد این مزاحمتها خواهیم بود.
مسئول انتشار بوی عرق و سیر!
از آزار دهندهترین مشکلات و البته رایجترین آنها که مسافران اتوبوسها با آن دست و پنجه نرم میکنند، بوهای بدی است که گاهی با آن پذیرایی میشویم! این بوها دسته بندیهای متنوعی دارند. مثلا بوی سیر! فرض کنید شخصی شب قبل سیر و آبگوشت خورده است و از قضا صبح امروز هم آزمون زبان دارد و در اتوبوس دایم با خود تکرار میکند: «good morning، به معنی صبح به خیر» بنابراین روز شما با این آغاز هیجانانگیز، سراسر شور میشود!
البته شور برای پریدن از اتوبوس در حال حرکت خواهد بود نه رسیدن به مقصد! یا مثلا عطر عرقهایی که بعضی به ترشی میزند و برخی به تلخی، برخی خنک هستند و برخی گرم، اما همه بدون استثنا ماندگاری و قدرت پخش بوی فراگیری دارند!
لذت نبر از هل دادن!
گاهی برای به چنگ آوردن هرچه سریعترِ آن صندلی آخر سمت چپ یا کنار پنجره حتی مهلت نمیدهیم مسافر قبلی از اتوبوس پیاده شود و با تمام قوا به مسافرهایی که قصد پیاده شدن دارند، هجوم میبریم و انتظار داریم آنها به صورت روح از ما عبور کنند! گاهی فکر میکنیم اگر هل ندهیم جنگ را باختهایم، مخصوصا اگر با لبخند آنهایی که قهرمان میدان شدهاند مواجه شویم، این سرافکندگی را تا ابد از یاد نخواهیم برد.
با ورود سالمندان، خودمان را به آن راه نزنیم!
همه ما واقفیم که در اتوبوس اولویت با سالمندان، معلولان، خانمهای بچهدار یا باردار است، اما گاهی اوقات وقتی میبینیم سالمندی وارد اتوبوس میشود، هندزفری را در گوشهایمان میگذاریم، با وسایلمان سرگرم میشویم، مشغول تماشا و مطالعه دقیق اسامی مغازهها میشویم و حتی چشمهایمان را میبندیم که مثلا حواسمان نیست! اما خودمان هم خوب میدانیم که حواسمان هست. اگر خیلی خسته نیستیم، سعی کنیم هوای این گروه را داشته باشیم. بالاخره ما هم خیلی زود به دسته سالمندان خواهیم پیوست.
صندلی جای نشستن است یا نوشتن؟!
گاهی دیده میشود روی صندلی شعارهایی با محتوای نفرین علیه چاقها، لاغرها، ملتها، دولتها و چیزهایی که از گفتن اش هم معذوریم با خطوطی نه چندان نستعلیق نوشته شده است! حتی به رغم اینکه اتوبوسرانی روی این جملات قصار اسپری میزند، باز روی اسپریها شعارهایی علیه اسپری زنندگان نوشته میشود! همینجا از مدافعان حقوق تمام موجودات میخواهیم فعالیتهای مدنی و بشردوستانه خود را به نحو دیگری غیر از آسیب زدن به اموال عمومی پیش ببرند.
سد معبر هم افتخار دارد؟
گاهی، چون قرار است فقط ۱۲ ایستگاه دیگر پیاده شویم، همان ابتدای ورودی اتوبوس میایستیم و راه بقیه را سد میکنیم. نتیجه این میشود که انتهای اتوبوس خالی است، اما چون ابتدای ورودی اتوبوس پر از شهروند است، مسافران تازه وارد جایی برای سوار شدن نمیبینند. آخر این جور سد معبر، افتخار دارد که به خودتان میبالید؟ اینجور مواقع به نظر میآید دشمنی سخت و دیرینهای بین مسافران اتوبوس وجود دارد که حتی حاضر نیستند برای رعایت حقوق هم مقداری جابهجا شوند.
بیخیال خواستگاری در اتوبوس شوید!
گاهی در قسمت زنانه اتوبوس با لبخندهایی از جانب یک مادر که معمولا هم پیرزن هست، مواجه میشوید و تا میآیید درباره علل مهربان شدن وی اندیشه کنید، با پرسشهایی از قبیل: «خانم شما چند سالتونه؟ چی خوندید؟ خونتون کجاس؟ پدر کارمندن یا بازاری؟ قدتون چنده؟ درآمدتون چقدره؟ مجردین یا متاهل؟» مواجه میشوید. سوال شخصی در هر مکانی ناشایست است؛ حتی اگر هدف امر خیر باشد، باید سوال آخر را همان ابتدا بپرسیم تا مخاطب در صورت تمایل به پرسشهای بعدی پاسخ دهد، نه این که بعد از هزارتا سوال متوجه شویم که طرف متاهل است و تازه یک بچه هم دارد!
راننده اتوبوس، راننده آژانس نیست!
گاهی هم پیش میآید که فکر میکنیم راننده اتوبوس، راننده آژانس است. شاید هم نمیدانیم اگر رانندهها در جایی غیر از ایستگاه نگه دارند، جریمه میشوند و هراتفاقی بیفتد، آنها مسئول اند. پس بهتر است این قدر با لحنی طلبکارانه یا مصرانه از رانندهها نخواهیم هر جا که ما اراده کردیم، بایستند. تازه معمولا اعتراض هم داریم به خصوص وقتی که اتوبوس پشت چراغ قرمز یا در ترافیک است که چرا وقت ما را میگیرد!
جای دیگران را تنگ نکنیم!
شاید با خودمان بگوییم: «ایول، کیفم رو میذارم این وسط، دیگه مزاحمم نیست»! در حالی که کیفمان مزاحم بغل دستی و جای او را تنگ کرده است، این حرکت نه تنها کمال خودخواهی است بلکه برای راحتی خودمان بخشی از راحتی یک فرد دیگر را سلب میکنیم، ما اصلا چنین حقی نداریم. حق ما فقط یک صندلی است، نه بیشتر.
توی صورت هم خمیازه نکشیم!
حالا که مجبوریم در طول روز دقایقی را نزدیک هم سپری کنیم، باید بدانیم خمیازه کشیدن، عطسه و سرفه کردن در صورت دیگران خوشایند نیست و باید حواسمان جمع باشد، در صورت پیش آمدن هریک از موارد بالا، به سرعت با دستمال یا دست، جلوی دهان خود را بگیریم. این مورد مخصوص اتوبوس نیست و شاید در محل کار هم با آن مواجه باشید، اما چون در اتوبوس فاصلههایمان با یکدیگر بسیار کم است، توجه به آن، ضرورت بیشتری مییابد.
بلند کردن دیگران با زرنگ بازی!
درست است که باید به سالمندان احترام گذاشت و در یکی از همین مطالب هم اشاره شد که باید حواسمان بیشتر به آنها باشد، اما بعضی از آنها وقتی وارد اتوبوس میشوند و جایی برای نشستن نمییابند، از هوششان در زرنگ بازی استفاده میکنند و با گفتن «یه کم جا باز کنید، منم بشینم» خودشان را بین افراد نشسته به زور جا میدهند تا بالاخره یک نفر برای رهایی از فشار دو جانبه بلند شود و آنها صندلی را تصاحب کنند! در این موارد که گاهی هم سالمند نیستند و یکی از دوستانمان است، فرد به زور نشسته میگوید: «ای بابا راضی نبودیم شما بلند شید»، ولی خب در همین هنگام جایشان را حسابی روی صندلی محکم و در دل به نبوغ خود افتخار میکنند.
خیلی نزدیک به هم نایستیم!
یکی از چیزهایی که نه تنها در اتوبوسها بلکه در تمام صفها و ازدحام جمعیت دیده میشود این است که هموطنان به حریم فیزیکی هم احترام نمیگذارند. باید تا جایی که امکان دارد از تماس فیزیکی با بقیه پرهیز کنیم. حتی در حد ۵ دقیقه در اتوبوس. همیشه آنقدری جا هست که دو نفر خیلی با هم مماس نباشند.
نظر کاربران
با اینکه مسیر رفت و آمدم طوری نیست که از اتوبوس استفاده کنم، ولی موارد بسیار خوبی بود.
پاسخ ها
ارهمنم از اتوبوس متنفرم اما بعضی مسیرها واقعا نمیشه غیر از بی ار تی رفت مخصوصا اگر مسیر هر روز سر کارت باشه ته ماه حدود چهارصد پونصد تومن اختلاف قیمت میشه
از بین موارد اون سد معبر و بوی سیر و عرق خیلی مهم بود و یه مورد یادتون رفت اینکه وقتی سرما خوردید ماسک بزنید این وظیفه شخص سرما خورده است که تو اتوبوس ماسک بزنه نه ادم سالم
فکر میکنم برای داستان و شعر و طنز درست کردن مترو جای بهتری باشه !!!
همه اش آزار دهنده است برای همین من سالها از تاکسی به عنوان وسیله حمله و نقل استفاده می کنم.
پاسخ ها
اره مواققم
با تشکر از مطلبتون. نقاشیا خیلی سبک و مدل آشنایی داشتن، میتونید بگید کار کی هستن؟؟ خیلی مدل کارایی بودن که یه زمانی همشهری جوان استفاده میکرد و کار یه اقای محمد رضا نمیدونم چی، بودن.
آفرین، بخصوص مورد آخر
بعضی روزا ک دیرم میشد برم مدرسه 3 سال پيشمو میگم.
با اتوبوس میرفتم و همیشه شلوغ بود و اذیت میشدم.ساعت 7 صب غیر قابل تحمل تریت ساعت اتوبوس بوی بد دهن آدما واقعآ آزار دهندس از طرفی ساعت 2 هک ک بوی عرق بدن آما واقعآ آدمو عذاب میداد تصمیم گرفتم دیگ با اتوبوس جایی ترم و همیشه یا با ماشین خودمون یام ک پیاده روی رو ترجیح میدم. طرف سر صب چنان آرایش کرده ک 5 دقیقه اگ وقت میذاشت برا صبونه خیلی دهنش خوشبو میشد و اذیت نمیکرد بقیه رو.
پاسخ ها
باهات خیلی موافقم مردم یکم ادب ندارن که اینا رو رعایت کنن که
اینکه جامون رو به یک سالمند بدیم مشکلی نداره و کارِ خوبیه ولی آدم همیشه حالش خوب نیست و یا ممکنه مشکلی داشته باشه و نتونه جاش رو به سالمند بده و بهتره کسی رو قضاوت نکنیم
لطفا در مورد دیگر عادت های بسیار بد ما ایرانی ها مثل حیوان آزاری و نژادپرستی هم مطالبی به این شکل بنویسد . باشد که موثر واقع شود .. در تلویزیون که درباره ایم موضوعات حرفی زده نمیشود و تازه خودشان حیوان کش و حیوان آزار هستند
خواستگاری خخخخخخ
متاسفانه اتوبوس فقط براي كساني هست كه كفگير اقتصادي شون به ته ديگ خورده و بدون اغراق 80 درصد مسافران اتوبوس و مترو صرفا از روي اجبار از اتوبوس و مترو استفاده ميكنندو اگر خودروي شخصي داشتند ترجيح ميدادند يكي از صدها هزار خودروي گير كرده در ترافيك باشند ولي سوار اتوبوس يا مترو نشوند.
شاهد اين حرف من هم تك سرنشين بودن بيش از نصف خودروهاي داخل ترافيك هست. اينا همونايي هستن كه از اتوبوس و مترو فرار كردن بخاطر دو دليل مهم: بوي گند - مزاحمت همشهريان
واقعا ناراحت کنندست.من وقتی میرفتم دانشگاه و میدونستم که قرارا سوار تاکسی شم شب قبلش اصلا ترشی نمیخوردم که بوی سیر دیگرانو اذیت نکنه.حالا بعضیا فکر میکنن با یه ادامس شیک نعنایی بوی اون حجم از سیرترشی که تناول کردن از بین میره!
مطلب طنر بود ولی واقعیت تلخی هست که متاسفانه هر روز باهاش روبه رو هستیم و نمیخواهیم قبول کنیم که این فرهنگهای غلط رو کنار بگذاریم. گاهی هم از کشورهای دیگه یاد بگیریم که به فرهنگ و حریم همدیگه احترام میذارن
والا به خدا ما تو منطقه یک تهران هنوز همون اتوبوس های زهوار در رفته قدیم رو داریم خط تجریش درکه خط پارک وی ولنجک و کلا تمام خطوط ترمینال تجریش همگی همون اتوبوس های قدیمی و از رده خارج هستن