آتش بس، همين حالا
مشكل من با مادرشـوهرم
از همان كودكي از او وحشت داشتيد؛ اينكه شما هم مثل مادر و مادر بزرگ و اجدادتان يك روز قرباني روابط عروس- مادر شوهري ميشويد، ذهنتان را آرام نميگذارد. از همان زماني كه تلفن خانهتان زنگ ميخورد و مادر شوهر آينده پيشنهاد يك جلسه خواستگاري را ميدهد، سينهتان را سپر ميكنيد.
از همان كودكي از او وحشت داشتيد؛ اينكه شما هم مثل مادر و مادر بزرگ و اجدادتان يك روز قرباني روابط عروس- مادر شوهري ميشويد، ذهنتان را آرام نميگذارد. از همان زماني كه تلفن خانهتان زنگ ميخورد و مادر شوهر آينده پيشنهاد يك جلسه خواستگاري را ميدهد، سينهتان را سپر ميكنيد. انگار جنگ بزرگي در پيش است. لبخندهايش را در جلسه خواستگاري جدي نميگيريد. از هديههايش خوشحال نميشويد و به يك دقيقه حرف زدنش، يك هفته فكر ميكنيد تا تفسيرش كنيد تا معناهاي پنهانش را پيدا كنيد. شايد كليشههايي كه در مورد رابطه عروس- مادر شوهري گفته ميشود بيمعنا نباشد اما اگر كمي دقت كنيد، ميبينيد كه پيش از وارد شدن به اين ميدان و ارزيابي حريفتان، براي اين جنگ آماده شدهايد.
از همان اول آشنايي مرزهايتان را روشن كنيد تا بعد از ازدواج براي مشخص كردن هر كدامشان مجبور به جنگيدن نشويد. مهم نيست كه شما چقدر به هم شبيه هستيد يا با هم فرق داريد؛ بايد بتوانيد يكديگر را در كنار اين تفاوتها درك كنيد و هرگز به خطقرمزهاي هم وارد نشويد. اگر براي شما موضوعاتي بيش از ديگر موارد مهم هستند، آنها را در عمل يا با يك گفتوگوي صادقانه روشن كنيد و از او بخواهيد كه به اين حريمها وارد نشود. در اين مرزبنديها منصف باشيد و تنها به اين خاطر كه يك مادرشوهر مقابلتان نشسته، شمشيرتان را از رو نبنديد و او را تمام و كمال از زندگيتان بيرون نكنيد.
با او مثل يك دوست رفتار كنيد اما اجازه ندهيد اين دوستي به يك هم خانگي تبديل شود و او نتواند گذراندن يك روز بدون پسرش را تصور كند. قصد جدا كردن همسرتان از او را نداشته باشيد اما استقلالتان را هم فراموش نكنيد
تنها به اين خاطر كه يك مادرشوهر مقابلتان نشسته، شمشيرتان را از رو نبنديد و او را تمام و كمال از زندگيتان بيرون نكنيد
اگر بدون آنكه بخواهيد اوضاع پيچيده شد، صاف كردن جاده را بهعهده همسرتان بگذاريد. اگر شما سنگهايتان را با او وا كنده باشيد و از اينكه همسرتان همه جا حق را در نظر ميگيرد و همينطور شما را هم حمايت ميكند، پس جاي نگراني نيست. با تلاش كردن براي اثبات خودتان و همينطور جنگيدن با مادر شوهر، چهره خود را مقابل همسرتان و ديگران خراب نكنيد. بگذاريد او در اين مسير پيش برود و همه چيز را براي آرام شدن اوضاع روشن كند.
گاهي از مادرشوهرتان كمك بگيريد و اجازه دهيد كه احساس كند هنوز به او نيازمنديد. جنس اين كمك گرفتنها را ميتوانيد با شخصيت او تعيين كنيد مثلا اگر به آشپزي و دست پختش خيلي مغرور است و دوست دارد مورد تعريف و تمجيد قرار گيرد، ميتوانيد گاهي با گرفتن يك دستور غذايي از او اين حس غرور را در مادر شوهرتان زنده كنيد. شايد بد نباشد كه گاهي همسرتان هم در اين موضوع دخيل شود و به مادرش نشان دهد كه هنوز هم برايش اهميت دارد اما اين اتفاق نياز به ظرافت زيادي دارد چراكه با نسنجيده پيش رفتن ميتوانيد همه چيز را خرابتر از حالا كنيد.
با كمك همسرتان او را بيشتر بشناسيد.براي بهتر كردن اين رابطه همسرتان ميتواند بهترين همراهتان باشد. از او بپرسيد كه چه چيزهايي مادرش را خوشحال ميكند و چه چيزها و رفتارهايي جزو خط قرمزهايش به شمار ميرود. شما براي برقرار كردن رابطه با هر فرد جديد مدتها انرژي ميگذاريد. كج خلقيهاي همكارتان را 8 ساعت از روز تحمل ميكنيد و هيچ وقت روي خط قرمزهاي مادرتان پا نميگذاريد. پس چطور ميتوانيد مادر همسرتان را حتي براي چند ساعت در هفته هم تحمل نكنيد؟
يادتان نرود كه پيش از آمدن شما به اين خانه، اين زن مادر همسرتان بوده است و نگرانيهايي كه اين روزها در ذهن شما ميگذرد را او يك عمر از سر گذرانده است؛ پس هرگز از همسرتان نخواهيد كه بين شما و مادرش يكي را انتخاب كند. حق داريد كه اگر سوء تفاهمها زندگيتان را سخت كرده است از همسرتان كمك بخواهيد يا اينكه از او خواهش كنيد همه چيز را روشن با مادرش مطرح كند اما هرگز به جنجال دامن نزنيد و سعي نكنيد چهره مادرش را در ذهن او تخريب كنيد. گله و شكايتهاي هميشگي نه تنها هيچ كمكي به اين ارتباط نميكند بلكه هر روز شما را از همسرتان دورتر خواهد كرد.
در مناسبتهاي مهم او را فراموش نكنيد. يك هديه كوچك در روز مادر ميتواند به او اين حس را بدهد كه در خانواده جديد شما پذيرفته شده است. يا دعوت كردنش در مهمانيهايي كه بزرگان خانواده در آن حضور دارند، ميتواند احساس غرور در او ايجاد كند. ميان مادرشوهر و باقي اعضاي خانواده يك ديوار نكشيد و نگذاريد با ايجاد اين حس يا بهتر بگوييم اين بازي، او هم ميان شما و ديگران تفاوت قائل شود.
ادب را كنار نگذاريد اما اگر او قصد حمله به عقايد يا شيوه زندگيتان را دارد، در كمال احترام اما با شفافيت صحبت كنيد. اگر او قصد دارد يك مشاجره را شروع كند، واكنشي نشان ندهيد كه بعدا عليهتان ارائه شود و ميان شما و همسرتان فاصله بيندازد. گاهي بد نيست سكوت كنيد و دليلي ندارد همه چيز را در همان لحظه به همسرتان انتقال دهيد. ميتوانيد فرصت دهيد كه اوضاع آرام شود و بعد در يك مكالمه دوستانه اين مشكل را با همسرتان در ميان بگذاريد و از او كمك بخواهيد.
دوري و دوستي را فراموش نكنيد. يادتان نرود كه حتي اگر تمام زمانتان را با بهترين دوستتان بگذرانيد دچار مشكل خواهيد شد. مادر شوهر شما ممكن است تفاوتهاي زيادي با شما داشته باشد. او از نظر سني و عقيدتي از شما فاصله زيادي دارد و مهمتر اينكه به خاطر حضور شما مالكيت پسرش را از دست داده است. با او مثل يك دوست رفتار كنيد اما اجازه ندهيد اين دوستي به يك هم خانگي تبديل شود و او نتواند گذراندن يك روز بدون پسرش را تصور كند. قصد جدا كردن همسرتان از او را نداشته باشيد اما استقلالتان را هم فراموش نكنيد. قرار نيست در تمام لحظات زندگي شما مادرشوهرتان هم حضور داشته باشد يا اينكه به خاطر خوشحال كردنش رفتوآمدهاي شما به رفتوآمدها با فاميلهاي همسرتان محدود شود. برنامههاي خود را از دست ندهيد. سينما، تئاتر و مسافرتهاي شخصي و همينطور دورههاي دوستانهتان را در اين خانواده جديد و بدون حضور او حفظ كنيد.
همه چيز را سوء قصد تلقي نكنيد. اگر هديهاي برايتان خريده و دوستش نداريد، آن را يك توهين به حساب نياوريد. يادتان نرود كه شما هم سن و سال نيستيد و حتي ممكن است از نظر مالي هم تفاوتهايي داشته باشيد. پس گمان نكنيد كه مادر شوهرتان بايد براي هديه خريدن از قانونهاي شما پيروي كند. اين تصور تا سالهاي سال محقق نخواهد شد. براي او اوج محبت خريد چيزهايي است كه خودش دوست دارد، نه چيزهايي كه شما آرزوي داشتنش را داريد. اگر او رفتاري با شما ميكند كه ميرنجيد، قبل از هر واكنشي به اين فكر كنيد كه اگر شخصي به غير از مادر شوهرتان و حتي يكي از اعضاي خانوادهتان اين رفتار را ميكرد، چه حسي پيدا ميكرديد؟ آيا همينقدر خشمگين ميشديد؟
اختصاصی مجله اینترنتی برترین ها Bartarinha.ir
نظر کاربران
خوب بگردین عکس محجبه بذراین ..زدین عکس رو خراب کردین با این سانسور افتضاح
واقعا جالب بود و می تونه کمک حال ما تازه عروسها باشه...
خداروشکر از مادرشوهرمشکلی ندارم اما عوضش5تا خواهرشوهر دارم که زندگی رو برام زهرکردن!
هرچقدرکه مادرشوهرم ماهه ودوستم داره خواهرشوهرهای فتنه ام پدرم رو درآوردن...
حالم ازشون به هم میخوره که بارفتارهاشون گند زدن به نامزدی و بعد عروسیم
اگر اون پسره آدم باشه بلده چطوري رفتار كنه كه مشكلي بين همسرش و مادرش پيش نياد !
به یاد داشته باشید که یک مادر شوهر روزی دختری بوده کوچک مثل شماٰ، زنی جوان بوده مثل شما و همسر و مادری مثل شما و مادرتان، شاید روزی شما هم مادر شوهر باشید! درک کردن انسانها آنقدر سخت نیست که تصور میکنیم! کافی ببینیم اگر در شرایط دیگری بودیم و زندگی میکردیم آیا همین انسان فعلی بودیم؟
منم با مادر شوهرم مشکلی ندارم من با خراهر شوهر وبرعکس همه با پدر شوهرم مشکل دارم ولی من رابط خودم رو با اونها قطع کردم
khodaro shokr mikonam ke aval hamsar khobi nasibam kard va hamin tor khanevadey az khodesh behtar makhsosan madar shohare sad dar sad khoob ke hamishe migam naslesh mongharez shode shayad bavar nakonid vali oonghadar ehteramesho daram ke khodamo layegh nemidoonam madar sedash konam choon vaghean fereshteh ast 7sale ezdevaj kardamo ye rooz nazash ashpazi konam na faghat man balke 2 jarii dige ham hamintoor
پاسخ ها
omidvaraam keh hamisheh hamintor khoshhal va khoshbakht bashi azizam
تاقبل ازدواج برلدر شوهرم مشکلی نداشتم ولی خانمش زندگی رو برا هممون زهرکرده.نظرمادرشوهرمم نسبت به من عوض شده.نمیدونم چیکار کنم؟
آقای امیرحسین شما درست میگید اما رفتار فعلی من با رفتار مادر شوهرم زمانیکه هم سن من بود شبیه نیست.
ما مجبوریم توی یک ساختمون و البته 2 واحد جدا زندگی کنیم به خاطر اینکه پدر شوهرم از دنیا رفته و شوهرم هم تک پسره.
وضعیت من واقعاً اسف باره
مادر شوهر امپراطور یک خانواده است...پس همه ما دختر خانمای گل و نازنین ظاهرا باهاش خوش رفتاریم ولی در باطن به خونش تشنه...بابا جون حرف من اینه...تحملش کنید ...
پاسخ ها
وقتی رابطه من و شوهرمو خراب میکنه باید چیکار کنیم؟ درکش کنیم؟
]چرند چرند بود
من هم خدا را شکر با مادر شوهرم مشکلی ندارم اصلا هنوز به چشم یک مادر شوهر بهش نگاه نمیکنم
اون را مثل مادر خودم دوست دارم گاهی وقتها فکر میکنم اون را از شوهرم هم بیشتر دوست دارم
پاسخ ها
ففط تعارفا و حرفای الکی!
مادر شوهر افکارش خیلی قدیمیه.وقتی برای من لباس یا یه مانتو شلوار میخره من کلی ناراحت میشم حس میکنم که من یه ادمی هستم پول نداره لباس بخرم بهشون احترام میذارمرم اما سلیقشو دوس ندا
سلام دوستان
من با مادرشوهرم خیلی مشکل دارم شوهرم قبل از ازدواج بامن بامادرش رابطه خوبی نداشت،من ناخواسته بین این دوتا قرارگرفتم باید ازشوهرم حمایت میکردم نمیشه که شوهرت رو حمایت نکرد من سعی میکردم دخالتی نکنم ولی نمیشد گلگی و شکایت ازهمسرم به من میکردن ازم میخواستم رفتارهمسرم اصلاح کنم من مجبور بودم جریان ازشوهرم بپرسم چی بوده؟دوباره خودش میشد یه دعوا بزرگترکه چرااونابرامن تعریف کردن از طرفی من وقتی چیزایی رو درباره همسرم از زبون مادرش میشنیدم ناراحت میشدم که آیا واقعا رفتار همسرمن اینه؟و دچار تردید تو ازدواجم میشدم،چون اوایل زیاد همسرم نمیشناختم به مرور زمان که شناخت بیشتری پیدا کردم دیدم که رفتارمادرشوهرم به عنوان یه مادر اصلا صحیح نبود،یه آدم بهانه گیر مثل دختربچه،خوبیهای پسرش رو نمیدیدپیش تمام فامیل خودش غیبت مارو میکرداگه تو رفتارمون چیز بدی میدید سعی نمیکرد اونو ندید بگیره فک میکردهمه از قصد من یا شوهرم انجام دادیم وبه همه هم میگفت چهره منو پیش فامیلش زشت کرد ،بعد با زبان نیش و کنایه خیلی منو هم اذیت میکرد که منو از خودش دورکرددیگه ،دایم قهر میکرد من اوایل فک میکردم رفتارمن مشکل داره سعی میکردم به میل اورفتارکنم ولی هر روز یه بهانه جدید، این رفتارو که دیدم طرفش هیچ وقت نگرفتم،زندگیم به میل خودم چرخوندم،اصلا دیگه کاری به کارش نداشتم ولی بی احترامی هم بهش نکردم اینو هم بگم هربارکه من میرفتم خونشون خواهرشوهرم که هم سن خودمه سر مساعل بیخودی دعوا درست میکرد اعصاب هردو مارو به هم میریخت جوری که از رفتنم پشیمون میشدم تا اینکه کاسه صبرم سر اومد مقابل خواهرشوهرم وایسادم دخالت بیجا نکنه تا دعوا درست نکنه،زندگی خودم آروم ترشد شوهرم متوجه شد رفتارخانوادش خوب نیس،تاچندماه قهربودیم تا قبل عروسیمون خودم رفتم خونشون برا آشتی،کم و بیش آشتی بودیم تا اینکه دوباره سر مسعله ای باشوهرم بحث داشتن چیزی که اصلا به من ارتباط نداشت ومن هیچ حرفی نزده بودم ولی مادرشوهرم همه دعواهاشون ازچشم من میبینه الان بامن که اصلا صحبت نمیکنه باشوهرم به سختی،با وجود این قهرشون شوهرم گاهی ازم میخوادبریم خونه پدرش من خیلی اذیت میشم ،فقط پدرشوهرم و برادرشوهرم که اونم ازدواج کرده مشکل نداریم ،من نمیدونم چیکارکنم برم خونشون یا دیگه ارتباطم قطعش کنم ؟
همه مادر شوهر ها مثل همن مگه اونا میتونن عروس هاشون را مثل دختراشون بدونن که ما بخوایم اونا را مثل مادرهامون بدونیم.
بعضی وقتا وقتی خونه مادر شوهرم هستن مادر شوهر از همه پذیرایی میکنه الی من ، سعی میکنم اهمیت ندم ولی خیلی زشته به خدا. آخه ما عادت داریم اول به عروس ها و دامادامون تعارف کنیم بعد به اعضای خانواده.
به خدا واگذارش کن
مادر شوهر و پدر شوهر من خیلی بدن فقط میگن تحت سلطه ما باشین مادرشوهرم پدرشوهرمو پر میکنه میندازه بجونمون
قبل عروسی کلی تالار خوشگل و شیک دیدیم با همسرم تو رویای هر دختری روز عروسیشه و لحظه ورود به تالار مادر شوهرم با رندی و دروغ وانمود کرد که پول ندارن و یه تالار خییییییلییییییی معمولی برا عروسیمون گرفت جوری که از فیلم عروسیم از وقتی که وارد تالار میشه متنفرم بعد از عروسی فهمیدم شصت ملیون پول داشتن و درست بعد عروسی ما یه ماشین گرون قیمت خریدن آنقدر قبل عروسی عجز و ناله کرد که من دلم سوخت گفتم سرویس طلا نقره برمی دارم البته قبول نکردن منم یه سرویس خیلی سبک برداشتم ولی تا آخر عمرم تا وقتی زندم تا زمانی که فیلم عروسیمو میبینم ازشون نمی گذرم و حلالشون نمیکنم جون پول داشتن و به من دروغ گفتن
خدا لعنت کنه مردی که زنش و بچش را بفروشه به پدرمادرش
پاسخ ها
لعنت خوب نیست بگو خدا عقل بده به همچین مردی و هدایتش کنه.
شوهرم قبل از من زن داشته و یه بچه هم دارن که پیش مادرشه و طلاق گرفتن و من همسر دومشم اما مادرشوهرم دائم اسم زن سابقشو جلومون میاره و دربارش حرف میزنه بهش تلفن میزنه و دعوتش میکنه خونش بدتر از همه اینکه تو فکر آشتی دادن دوباره شوهرم با زن سابقشه و هر بار که با شوهرم حرف میزنه اینو تو گوشش میخونه حتی به من از شوهرم بد میگه که از چشمم بیفته و برم تا زن قبلیشو برگردونه.منو شوهرم باهم خیلی خوبیم مشکلی نداریم ولی مادرش نگرانم میکنه و ازش بدم اومده
سلام دوستان خداطوری به همه صبر بده بتونن ازپس زندگیشون بربیاین مشگلات زندگی خیلی بیشترازاین حرفاست چوب خداصدا نداره فقط واگذارکن وهیچی نگو بهترین قصایی بالاسرمونه همه این مشگلاتو دارن یکیش خودم
خدا ب همه صبر بده
بامادر شوهرم خیلی خیلی مشکل داریم