چرا با وجود تحصیلات بیکار مانده اید؟
با دکتر علی اکبر جلالی، پدر علم آی تی ایران درمورد نحوه حرفه آموزی در مقاطع آموزش عالی به گفتگو نشسته ایم که می تواند پاسخی منطقی به این سوال مطرح باشد که چرا جوانان تحصیلکرده بیکار می مانند.
مجله پنجره خلاقیت: با دکتر علی اکبر جلالی، پدر علم آی تی ایران درمورد نحوه حرفه آموزی در مقاطع آموزش عالی به گفتگو نشسته ایم که می تواند پاسخی منطقی به این سوال مطرح باشد که چرا جوانان تحصیلکرده بیکار می مانند.
۱- به عنوان یک استاد دانشگاه باتجربه، شیوع پدیده فارغ التحصیلان بیکار را ناشی از چه مسائلی می دانید؟
- نبود برنامه ملی اشتغال می دانم. در کشورهای توسعه یافته رشته های تحصیلی دانشگاهی براساس تعداد کارشناسان مورد نیاز کشور در هر زمینه کاری مشخص می شود. آنها با داشتن برنامه های توسعه کوتاهمدت، میان مدت و دراز مدت که با واقعیت تطابق داشته باشد و آرزو نباشد، پیش بینی های لازم برای تخصص های مورد نظرشان را دارند و در قالب یک برنامه ملی اشتغال تا حد ممکن تلاش دارند که فارغ التحصیلان بیکار نمانند. متاسفانه در کشور ما در این زمینه کار کارشناسی انجام نمی شود و تعداد جذب دانشجو و تخصص فارغ التحصیلان هیچ ربطی به نیاز کشور ندارد و در مواردیتعداد فارغ التحصیلان یک رشته چندین برابر نیاز کشور است. هم اکنون فارغ التحصیلانی در پزشکی، حقوق و مهندسی کشاورزی و بسیاری از دیگر رشته های علوم انسانی داریم که کار برایشان اصلا وجود ندارد!
بعضی از کشورها مثل آمریکا که به ۱۲۰ هزار مهندس کامپیوتر در سال نیاز دارد، فقط ۵۵ هزار نفر فارغ التحصیل در این رشته تربیت می کند و مابقی را از بهترین فارغ التحصیلان رشته کامپیوتر جهان جذب می کند. آیا آمریکا نمی تواند به تعداد نیازش دانشجوی کامپیوتر جذب کند؟ قطعا می تواند، اما دنبال بهترین های فارغ التحصیلان آماده کار در جهان است. حتما آنها برنامه حساب شده ای دارند که بهترین های جهان را جذب و قطعا ما برنامه ای نداریم که بهترین های ما مهاجرت می کنند. باید کشورهای در حال توسعه مانند ایران برای اشتغال فارغ التحصیلان در هنگام جذب آنها به عنوان دانشجو برنامه مشخص و درستی داشته باشند.
۲- به نظر می رسد بسیاری از فارغ التحصیلان دانشگاهی در هنگام ورود به بازار کار، خود را فاقد توانایی های لازم برای حضور در شغلی می بینند که درسش را در دانشگاه خوانده اند. آیا سیستم آموزشی ما جدا از بازار کار عمل می کند؟ برای رفع این مشکل چه راهکارهایی را پیشنهاد می کنید؟
- این موضوع درست است. در دانشگاه ها تمرکز بر تئوری است و بیشتر از جنبه های نظری دانشجویان تربیت می شوند. نبود منابع مالی لازم برای توسعه آزمایشگاه ها و بی توجهی صنعت در ارتباط با دانشگاه ها باعث شده است تا فاصله تئوری تا عمل برای دانشجویان زیاد باشد. خوشبختانه با آمدن اینترنت و شبیه سازهای نرم افزاری و آزمایشگاه های مجازی تا حدودی امکان عملیاتی کردن دروس نظری فراهم شده است اما این اقدامات کافی نیست و این چالش وجود دارد. اغلب دانشجویان پس از فارغ التحصیلی اعتماد به نفس لازم جهت انجام کار عملی را ندارند و خود را ضعیف می دانند و نگران آینده خود هستند. برای رفع این مشکل باید با اجرای برنامه های نوآورانه و خلاقانه شرایطی فراهم شود که دانشجو در طول تحصیل محیط کار بیرون را تجربه کند. باید در کنار درس تئوری در طول زمان تحصیل حداقل یک حرفه مرتبط با رشته کاری خود را تجربه کند. در دانشگاه علم و صنعت ایران، در دانشکده برق برای ورودی های سال ۱۳۹۲ یک برنامه نوآورانه پیاده شده که به دنبال حرفه آموزی دانشجویان در کنار دروس نظری است. آثار پدیدار شده از این اقدام نوآورانه نشان از موفقیت این طرح در صورت پیگیری دارد.
۳- برخی تحقیقات در جهان نشان می دهند که دانش آموزانی که کارکرد ضعیفی در دوران تحصیل دارند، بسیار موفق تر از کسانی عمل می کنندکه با رتبه ای ممتاز، فارغ التحصیل می شوند. دلیل این مسئله را چه می دانید؟
بیشتر مخترین جهان را افرادی تشکیل می دهند که الزاما در تحصیل نظری چندان شاخص نبوده اند. برای همین در برخی کشورها یک پروژه ای به نام ELS که یک برنامه خاص برای دانشجویانی است که نشان داده اند می توانند یک مسئله را از راهی جدای راه های معلوم و تجربه شده حل کنند. برای این دانشجویان امکانات زیادی از نظر تجهیزات و ابزار در یک سوله فراهم می کنند و بدون هدایت از آنها می خواهند که خودشان به هر چه علاقه دارند، اقدام کنند و در طول تحصیل خود به خلاقیت و نوآوری بپردازند. روش های موجود کشور برای دانشجویان نخبه و المپیادی و تیزهوشان را نمی پسندم.
۴- غالب فارغ التحصیلان دانشگاهی در هنگام ورود به بازار کار، دنبال کارمندی هستند و نه کارآفرینی. آیا این ناشی از شرایط عمومی اقتصادی در ایران است یا فرهنگ آموزشی ایران هم در این زمینه دخیل است؟
- متاسفانه عدم اعتماد مردم به سیاست های اقتصادی و تغییر سیاست های اقتصادی دولت در این حوزه جرأت فکر کردن به فارغ التحصیلان برای ورود به بخش خصوصی را گرفته است. از طرفی مردم می بینند به مجردی که فردی در بخش خصوصی موفق می شود و با او برخوردهای نه چندان مطلوبی صورت می گیرد، بنابراین فارغ التحصیلان ترجیح می دهند که یک آب باریکه ای از دولت داشته باشندو به این صورت احساس امنیت بیشتری می کنند. به هر صورت فرهنگ جامعه نیز طوری است که اگر یک کارمند دولت با شغل نسبتا خوب به خواستگاری دختری برود و همزمان یک کاسب با چندین کارمند به خواستگاری برود کارمند را خانواده دختر بیشتر می پسندند؛ این واقعیت ناشی از دیدگاه فرهنگی جامعه است.
۵- با توجه به آمارهای اقتصادی و بدهکاری روزافزون دولت به نظام بانکی و ...، به نظر می رسد ظرفیت اشتغال در بخش دولتی برای فارغ التحصیلان دانشگاهی به انتهای خود رسیده است. تاثیر این مسئله را در اشتغال آتی فارغ التحصیلان دانشگاهی چه می دانید و آنها چه کارهایی باید انجام دهند تا از آسیب های این مسئله مصون بمانند؟
- به نظر من مشکل اصلی اشتغال در کشور مشکلات اقتصادی امروز نیست. مشکل اصلی این است که مسئولان اقتصادی کشورمان در فضای مشاغل جهانی نیستند و همواره اداره اقتصاد کشور را براساس امکانات سنتی می سنجند. واقعیت این است که بیشتر مشاغل جهان در حوزه خدمات است؛ به طوری که گفته می شود تا سال ۲۰۳۰ میلادی ۹۳ درصد مشاغل در حوزه خدمات و ۳ درصد در کشاورزی و ۴ درصد در صنعت خواهد بود اما در کشور ماخ تقریبا هیچ جا یک سرویس و خدمت استاندارد وجود ندارد و به دنبال توسعه آن هم نیستیم. مثلا فناوری اطلاعات و ارتباطات می تواند بزرگترین نقش را در توسعه مشاغل خدماتی داشته باشد اما می بینیم از نظر مسئولان اشتغال کشور جای مناسبی برای آن وجود ندارد. دولتی ها همانطور که در چند سال گذشته دیدیم ساده ترین راه اشتغالزایی را که همان وام دادن و بدهکار کردن افراد بیکار بود، در دستور خود قرار دادندو موفق هم نشدند. بنابراین راهکار این است که حتی دولت باید با برنامه ریزی به کارفرما برای اشتغال کمک کند و باید تولید را راه بیندازد و نه اینکه به بیکار وام بدهد. راهکارهای زیادی برای تولید اشتغال وجود دارد که در اینجا جای طرح آن نیست.
نظر کاربران
من 1 ساله دارم تو یه شرکتی کار میکنم....
اما با برجی 200 تومن حقوق!!
(البته بیمه هستم)
به چه دردم میخوره!!200 تومن والا کمه...
پاسخ ها
راست می گه
...بسیاری از دیگر رشته های علوم انسانی داریم که کار برایشان اصلا وجود ندارد!
دقیقا! آدم با کلی امید و آرزو و زحمت درس میخونه، میاد بیرون میبینه کار نیست. یه مشاور عاقل هم پیدا نمیشه.
به علاوه الان همه ی شغل های خوب متعلق به پارتی دار هاست..بقیه نهایتا می تونن کارگر یا منشی بشن..یا با حقوق اداره کار برن سر کارهای سخت..