یلدا، انقلاب زمستانی، زایش ایرانی
«یلدا» یا «چله» از مهمترین جشنها و آیینهای کهن ایرانی است. یلدا به زبان سُریانی به معنای زایش و تولد است. روشن نیست که دقیقا کی این واژه به زبان فارسی راهافته است؛ ولی پس از اسلام، ایرانیان در کهنترین آثار نظم و نثر خود به آن اشاره کردهاند.
هنوز با همه دردم امید درمان است که آخری بود آخر شبان یلدا را
«یلدا» یا «چله» از مهمترین جشنها و آیینهای کهن ایرانی است. یلدا به زبان سُریانی به معنای زایش و تولد است. روشن نیست که دقیقا کی این واژه به زبان فارسی راهافته است؛ ولی پس از اسلام، ایرانیان در کهنترین آثار نظم و نثر خود به آن اشاره کردهاند. ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه آن را «میلاد اکبر» نامیده و منظور از آن را «تولد خورشید» دانسته است.
از دیدگاه طبیعی، یلدا برابر است با انقلاب زمستانی. در نیمکره شمالی و در سرزمینهای میان قطب و استوا، واپسین روز پاییز، یعنی دویستوهفتادوپنجمین روز سال برابر با ۳۰ آذر در گاهشمار کنونی ایران و ۲۱ دسامبر در گاهشمار مسیحی، کوتاهترین روز سال است و شب پس از آن، یعنی نخستین شب زمستان، بلندترین شب سال. درست نقطه مقابل انقلاب تابستانی که جشن تیرگان در آن جایگذاری شده است. از این رو میتوان یلدا را در کنار نوروز، تیرگان و مهرگان، چهار جشن ایرانیان به مناسبت آغاز چهار فصل طبیعی دانست.
ظاهرا در بیشتر فرهنگها و تمدنها، جشن زمستانه به مناسبت آغاز زمستان جریان داشته است. آریاییان، احتمالا به دلیل زندگی در سرزمینی سردسیر، نسبت به نور و خورشید شیفتگی فراوان داشتند. آنان سرما و تاریکی را اهریمنی میدانستند و از همین رو در زمستان جشنهای آتش برای نیایش و گرامیداشت خورشید برپا میکردند. آنان پی برده بودند که شب یلدا، درازترین شب سال است و از فردای آن روز بر اندازه روز افزوده و از اندازه شب کاسته میشود. پس در اسطورههای خود، این شب را زمان زایش خورشید گرفتند. خورشیدِ جوان به مرور زمان توان بیشتری مییابد تا آنکه بالاخره در نوروز بر سرما چیره میشود.
رمیان، پیش از مسیحی شدن، جشنوارهای هفتروزه از ۱۸ تا ۲۴ دسامبر با نام «ساتورنالیا» در گرامیداشت سیاره کیوان برگزار میکردند و ۲۵ دسامبر را به عنوان «ناتالیس سُلیس این ویکتی» یا «زایش خورشید شکستناپذیر» جشن میگرفتند. در سده سوم، نویسندگان مسیحی، عیسی را خورشید حقیقت خواندند و خلقت او را همزمان با خلقت خورشید دانستند. در سده چهارم، این جشنها، منسوخ و ممنوع شد و از سوی کلیسای واتیکان، کریسمس یا تولد مسیح در این زمان جایگذاری شد. یکی از بزرگان مسیحی سده چهارم میلادی میگوید: «آنان گویند ۲۵ دسامبر، زایش خورشید شکستناپذیر است. حاشا که شکستناپذیرتر از سرور ما باشد. اگر آنان گویند این روز خورشید زاده شده، ما گوییم مسیح، خورشید عدالت بود.» از آن زمان تا امروز، حدود ۱۷۰۰ سال است که این آیین با فلسفهای متفاوت در جهان مسیحی جشن گرفته میشود.
ايزد دادار، مهر و کين تو گويی از شب قدر آفريد و از شب يلدا
زانکه به مهرت بود تقرب مومن زانکه به کينت بود تفاخر ترسا (امير معزی)
وارون آنچه در ظاهر به نظر میرسد، مسیحیت یکی از دینهای مهم ایران در دوره ساسانی بود. مسیحیان در ارمنستان و میانرودان -که آن زمان آسورستان خوانده میشد- بسیار پرجمعیت بودند و آیینهای خود را با جدیت به جای میآوردند. زبان رسمی مسیحیان ایران، سُریانی بود و بدین ترتیب میتوان گمانه زد که یلدا برای مسیحیان ایران ساسانی، چیزی نبود جز همان تولد مسیح که امروز به آن کریسمس میگوییم. ابوریحان و ثعالبی نیز عید یلدا را در مذهب رومی، میلاد مسیح گزارش کردهاند.
به صاحب دولتی پیوند اگر نامی همی جویی که از یک چاکری عیسی چنان معروف شد یلدا (سنایی)
سخنم بلندنام از سخن تو گشت و شايد که درازنامی از نام مسيح يافت يلدا (سيف افرنگی)
یلدا در ایران نمیتوانست تولد میترا باشد. با نگاهی دقیق به ادبیات باستانی ایران پی میبریم که میترا هرگز با خورشید یکی نبوده است. در اوستا، میترا هیچگاه به جای خورشید به کار نرفته است. به گونهای که میترا و خورشید دو سرود جداگانه در یشتها به خود اختصاص دادهاند: مهریشت و خورشیدیشت. این سنت، یعنی استقلال خورشید از میترا تا زمان ساسانیان ادامه یافت. چنانکه در خُرده اوستا -کتاب دعایی کوچک حاوی نمازهای روزانه که در دوره ساسانی تدوین شد- دو نماز به نامهای مهرنیایش و خورشیدنیایش پرداخته شده است. همچنین با نگاه به نامِ روزها در گاهشمار ایرانی -که تا پس از اسلام رسمیت داشت- میبینیم که روز یازدهم به خور یا همان خورشید و روز شانزدهم به مهر یا همان میترا پیشکش شده است. از این رو یلدا برای ایرانیان، زایش خورشید بود و نه میترا.
چون از خم زلف چهره بنمایی خورشید بر آید از شب یلدا (قاآنی)
در قانون مسعودی و آثارالباقیه بیرونی، از روز یکم دی با عنوان جشن خُره روز، روز خورشید یاد شده است.
در گاهشمار باستانی ایران، هرگاه نام روز و نام ماه، یکی میشد، جشن برابری روز و ماه برگزار میشد. زرتشتیان ماه دی را از آن اورمزد میداستند. از همین رو نخستین ماه دی که اورمزدروز نام دارد را با عنوان «جشن دیگان» نکو میداشتند. بدان هنگام که پنجه در پایان ماه آبان قرار گرفت، 30 آذر کنونی برابر میشد با جشن دیگان. ایرانیان بنا بر سنت خود جشنها را در شامگاه پسین و نه شامگاه پیشین، برگزار میکردند. از این رو دیگان برابر میشد با شب یکم دیماه کنونی. با این حساب باید گفت که ایرانیان زرتشتی و مسیحی و مزدکی، آغاز زمستان را به یاد اورمزد، مسیح یا خورشید جشن میگرفتند.
پس از اسلام بیشتر مردمان ایران، یلدا را با نام «شب چله» میشناختهاند. چله به معنای چهل روز است؛ ولی اصطلاحا برای گرمترین و سردترین زمان سال به کار میرود. به گرمترین زمان سال، چله تابستان یا چله تموز و به سردترین زمان سال، چله زمستان میگویند. یلدا در آغاز چله بزرگ، در 30 آذر کنونی است و 40 روز پس از آن در 10 بهمن کنونی، چله کوچک با عنوان جشن سده برگزار میشود.
ایرانیان در گذر زمان و پس از فراموش کردن فلسفه و جنبه اسطورهای و آیینی یلدا، آن را به دلیل جنبه علمی آن به شکل «جشن زمستانه» گرامی میداشتند. تا آنجا که میدانیم، از گذشتهها، کمدانشترین مردمان ایران نیز شب یکم دیماه را به عنوان درازترین شب سال جشن میگرفتند و سنت گردآمدن خانواده و خاندان در یکجا و شبنشینی و گذراندن شب به شادی و خوردن و آشامیدن، همه از این رو بود که این شب را دراز و پایانناپذیر میدانستند.
ای لعل لبت به دلنوازی مشهور وی روی خوشت به ترکتازی مشهور
با زلف تو قصهایست ما را مشکل همچون شب یلدا به درازی مشهور (عبید زاکانی)
این به راستی شگفتانگیز است که جشن کهن و عامیانه مردم ما تا این اندازه بسته به نکات کیهانی است. یلدا در سدههای اخیر در ایران هرگونه پیوند خود با دینها و اسطورههای کهن را به کل فراموش کرده و تنها به عنوان شبی سیاه و بلند و تمامنشدنی شناخته شده است.
گفتمش با عارضت زلفت تناسب از چه یافت گفت ماه روشن است این و شب یلداست آن (خوسفی)
به گفته پرویز رجبی، یلدا آیینی روستایی و دهقانی بوده و به همین دلیل هیچ اشاره تاریخی درخوری به آن نرفته است. جشنی بوده منحصر به عوام که درون خانهها به شکل خانوادگی و خصوصی برگزار میشده است. چنانکه شفیعی کدکنی میگوید که شاعران ایران که عمدتا به جشنها و آیینهای شاهانه میپرداختند، به این آیین مردمی و عامیانه بیتوجهی کردهاند و از همین روست که سروده درخوری درباره یلدا از هیچ شاعری در دست نداریم. با این حال شب یلدا در ادب پارسی به عنوان تمثیل و تشبیهی برای سیاهی و درازی بسیار به کار رفته است.
میکند زلف دراز تو به دلهای حزین آنچه با خستهروانان شب یلدا نکند (صائب)
اشک خود بر خویش میریزم چو شمع با شب یلدا در آویزم چو شمع (اقبال لاهوری)
در شب یلدا، ایرانیان ترجیحا به خانه بزرگترها رفته و همه خاندان به دور یک سفره مینشینند. آنان خوراکی تهیه میکنند که به آن شبچَره میگویند که شامل هفت نوع آجیل، هفت نوع میوه خشک و هفت نوع میوه است. میوههای خشک شامل کشمش، انجير خشک، برگه زردآلو، توت خشکه، شاهدانه و برنجک و نخودچی و آجیل شامل تخمه هندوانه و کدو و آفتابگردان، بادام، پسته، فندق و گردو. در کنار میوههایی چون انار، انگور، سیب، خربزه، به و ازگیل. با این همه، این هندوانه است که نقش اصلی را در سفره شب چله دارد. باور بر این است که هرکس در این شب زمستانی، این میوه تابستانی را بخورد تا سال دیگر بیمار نمیشود. شاید سرخیِ رنگ هندوانه باعث شده تا آن را نمادی از آتش در سردترین شب سال بدانند. به نظر میرسد سفره شب یلدا پس از فراموش شدن مهرگان در میان مسلمانان ایرانی، جانشین آن شده باشد؛ چراکه ملزومات این دو سفره و حتي رنگآمیزی آن یکسان است.
یلدا به جهت دورهمنشینی خانوادگی و تدارکات سفره آن، شور و هیجانی در روزهای پیش از آن در بازار و خیابان برپا میکند که تنها نوروز را یارای رقابت با آن است. زرتشتیان برای سفره جشن خود، خوراکی به نام میَزد تهیه میکنند و در کنارش نانی روغنی به نام سیروگ و آجیلی به نام لورک قرار میدهند. این خوراک برای تبرک در میان جمع پخش میشود تا همه از آن بخورند. آشوریان ایران نیز در این شب، آجیل مشکلگشا بر سر سفره قرار میدهند و تا پاسی از شب بیدار میمانند.
دیوان حافظ و شاهنامه نیز از ملزومات سفره شب چله است. ایرانیان از هر مرام و مسلک در این شب، به شعرخوانی میپردازند و فال حافظ میگیرند.
به ناامیدی مرو از این در بزن فالی بود که قرعه دولت به نام ما افتد (حافظ)
همچنین در بیشتر نقاط ایران آیینهایی مرتبط با زناشویی و نامزدی در شب چله انجام میشود. بدین ترتیب که خانوادهای که پسرشان نامزد کرده است، وظیفه دارد همه خوراکیهای سفره شب چله را همراه با خونچه، پارچهای زیبا و کله قند، آماده کند و به خانه دختر بفرستد و هرگاه که عروس به خانه بخت رفت، آنگاه در نخستین شب چله، خانواده عروس باید سور و سات شب چله خانه داماد را تهیه کند.
روز رویش چو برانداخت نقاب شب زلف گفتی از روز قیامت شب یلدا برخاست (سعدی)
در خراسان به آیینهای شب چله، شبچراغ میگویند؛ چراکه مهمانان هر یک چراغی به خانه میزبان این شب میبرند تا آن خانه را چراغانی کنند. از دیگر آیینهای خراسانی در این شب، نامزدبازیست که بنا بر آن، نامزدها اجازه دارند با هم باشند.
نظر به روی تو هر بامداد نوروزیست شب فراق تو هر شب که هست یلداییست (سعدی)
در بخشهایی از قفقاز و آسیای میانه نیز جشنهایی همسان با یلدای ایرانی در آغاز زمستان برگزار میشود که شامل افکندن سفرهای از خوراکیها، آتش بازی، فال گرفتن و پیشگویی رخدادهای سال آینده است.
جایزه ادبی یلدا از نخستین جایزههای ادبی ایران است که در سال 1381 به همت انتشارات کاروان پا گرفت. جشن زمستانه در دو هزاره اخیر، در بیشتر نقاط جهان به جز ایران گوی سبقت را از جشنهای بهاره، تابستانه و پاییزه ربوده است؛ ولی با این همه محبوبیت و فراگیری آن در میان اقوام و آیینهای گوناگون، همچنان رازها و معماهای آن پا برجاست.
جشن زمستانه و گردهمایی خانوادهها در بلندترین و سردترین شب سال، ستایش و نیایش به درگاه خورشید شکستناپذیر و اورمزد یا گرامیداشت شب زایش مسیح، بهانهای بوده است برای همدلی و همبستگی مردمان.
صحبت حکام ظلمت شب یلداست نور ز خورشید خواه بو که برآید (حافظ)
بررسي آداب جشن يلدا در بحثي با امير الهامي
يلدا، دانش كيهاني نياكان ماست
ميگويند در اين شب بين تاريكي و روشني كارزار است براي همين مردم تا بامداد با سرگرميها و خوراكيها خود را مشغول ميكردند و نميخوابيدند تا بيداري آنها كمكي باشد هر چند كم به فرشته راستي. چرا كه همه نگرانند تا پايان كارزار فراهم آيد و نتيجه پيروزي را ببينند. پس تا دميدن طلوع صبح و ديده شدن نخستين فروغ روشني جشن ميگرفتند. حالا از اولين كارزار تاريكي و روشني سالها ميگذرد و ما هر ساله اين روز را جشن ميگيريم. اما براي بررسي روايات، آداب و آئينهاي يلدا و... به سراغ دكتر امير الهامي، نويسنده و پژوهشگر ادبيات رفتهايم.
آقاي الهامي براي شروع واژه يلدا را توضيح ميدهيد و اينكه چرا به اين شب يلدا ميگويند؟
يلدا يك واژه سرياني به معني ميلاد و ولادت است و به شب سيام آذرماه شب يلدا گويند. هم به اين جهت كه با توجه به افزايش طول روز از فرداي اين شب به عبارتي شب ميلاد خورشيد تلقي ميشود - كه روميان آن را ناتاليس آنويكتوس - Natalis invictus يعني روز تولد مهر ميخوانند - و از جهتي با توجه به بعضي روايات مصادف با روز تولد عيسي مسيح است كه در ادب فارسي هم شاعران به اين موضوع اشاراتي كردهاند از جمله سنايي غزنوي كه ميگويد: «به صاحب دولتي پيوند اگر نامي همي جويي/ كه از پيوند با عيسي چنان معروف شد يلدا».
به واسطه معني يلدا درست است كه بگوييم شبيلدا مبارك؟
درست است كه در پايان اين شب دراز تاريكي شكست ميخورد و روشنايي پيروز ميشود و خورشيد، زاده ميشود. اما بايد بدانيم كه در باور پيشينيان اين شب اهريمني و نامبارك بوده است. در برهان قاطع آمده است «و گويند آن شب به غايت نحس و شوم و نامبارك است.» براين اساس ايرانيان در اين شب دور هم گرد ميآمدند؛ چرا كه به واسطه طولانيتر شدن اين شب نسبت به ديگر شبها اهريمن براي جولان فرصت بيشتري دارد پس مردم براي از بين بردن نحوست ناشي از حضور اهريمن در شب يلدا دور هم جمع ميشدند. توصيه بر تجمع براي دفع شياطين در فرهنگ ما بسيار آمده است. خواجه راز در اين باره ميگويد: «ز فكر تفرقه بازآي تا شوي مجموع/ به حكم آن كه چو شد اهرمن سروش آور» پس هر چند گردهم آمدن اقوام امري مبارك است ولي عبارت شب يلدا مبارك، نادرست است.
چرا به اين شب، شب چله هم ميگويند؟
بهطور كلي به مقداري معين از فصل گرما يا سرما كه در آن گرما يا سرما شدت مييابد چله گويند. حتماً عبارت در اين چله تموز كه بيان شدت گرما است را شنيدهايد. پيشينيان زمستان عملي را دو ماه ميدانستند. چهل روز اول آن را چله بزرگ و بيست روز آخر آن را چله كوچك ميناميدند. پس اين شب از آنجا كه اولين شب چله بزرگ است شب چله نام دارد. چهار روز آخر چله بزرگ و چهار روز اول چله كوچك را روي هم رفته چارچار ميگفتند و هوا چارچار هست؛ مجازاً به این معني که هوا خيلي سرد است.
در كنار باورهاي مردمشناسي و رويكردهاي جامعهشناسي جشن يلدا در ميان مردم ما بيشتر يك اتفاق فرهنگي محسوب ميشود. درباره بحثهاي علمي اين جشن توضيح ميدهيد؟
جشن شب يلدا نشاني از دانش كيهاني نياكان ما است، كه به گاهشماري خورشيدي دست يافته بودند. خورشيد در حركت سالانه خود در آخر پائيز به پايينترين نقطه افق جنوب شرقي ميرسد كه موجب كوتاه شدن طول روز و افزايش زمان تاريكي است. با انقلاب زمستاني از آغاز زمستان، خورشيد ديگربار به شمال شرقي بازميگردد كه نتيجه آن افزايش روشنايي است با اين مقدمه اين جشن نشانگر اين است كه ايرانيان از هزار سال پيش دريافته بودند كه خورشيد در حركت است. درك اين مفهوم نجومي و ايجاد يك بناي فرهنگي - اجتماعي بر پايه آن در هزاران سال پيش توسط نياكان ما، البته غرورانگيز است.
منظور شما از رفتار و باورهاي فرهنگي - اجتماعي چيست؟
يكي از باورها و ارزشهاي رفتاري بسيار مؤكد در اسلام توصيه به صله رحم است. بهانه نزاع بين تاريكي و روشنايي و پيوند تاريكي و ظلمت با اهريمن و دور هم گرد آمدن اقوام در اين شب كه اصلاً سبب شده اين جشن يك جشن خانوادگي تلقي شود در همين مسير و در باور فرهنگي- اجتماعي است. بويژه كه اگر مفهوم خوش باش و دم غنيمت شمردن كه از اجزاي جداناپذير روح ايراني است را هم به آن اضافه كنيم. حال اگر به ويژگي عصر خودمان، روزگار اصطكاك آهن و فولاد دقت كنيم درمييابيم روزگاري كه گرفتاري ابنا بشر و امتداد بزرگراهها و راههاي دور، رخصت ديدارها را دير به دير كرده است، گذشتگان ما چه بينشمندانه با بيان نحوست اين شب بر مبناي رفتاري همسو با دادههاي مذهبي ما مبني بر صله رحم، طرحي مانا در افكندهاند.
اشاره به همزماني ميلاد مسيح و سال نو ميلادي و شب يلدا داشتيد. در روزگار باستان و در دوران معاصر شبيه اين جشن در ديگر كشورها داشتهايم؟
بسياري از مردمشناسان بين اين سه رويداد سابقه و ريشه فرهنگي تاريخي مشتركي قائل هستند مثل واژگان هند و اروپايي كه ريشههاي مشتركي دارند. اما نحوه پرداخت ايرانيان به اين جشن و باورهايي كه نزد ايرانيان اين جشن بر پايه آن باورها استوار است با ديگر اقوام متفاوت است. بسياري از سرزمينها و تمدنهاي كهن زايش خورشيد و آغاز دي را آغاز سال قرار دادهاند به مباركي روزي كه خورشيد از جنگ اهريمن رها ميشود، همريشه دانستن واژههاي سال و سرد بر پايه همين اعتقاد ميتواند باشد. در حدود چهار هزار سال پيش در مصر جشن «باز زاييده شدن خورشيد» همزمان با شب يلدا برگزار ميشده است. مصريان در اين ايام، ۱۲ روز به نشانه ۱۲ ماه سال خورشيدي جشن ميگرفتند و پيروزي نور بر تاريكي را گرامي ميداشتند. اكنون هم غير از كشورهاي تاجيكستان و افغانستان در كشورهاي اروپايي هم رفتاري مشابه اين جشن وجود دارد.
ادبيات، تصوير كامل و جامعي از رفتارهاي فرهنگي يك جامعه است. شب يلدا در فرهنگ ادبي ما نماد چه تصاويري است؟
در ادب فارسي كه بستر و آينه تمام نمايي از جريانها و رسوم اجتماعي است يلدا غالباً با نمادي از تيرگي، شب ملال، شب فراق، شب دراز و... در شعر شاعران مطرح شده است و اين تصاوير هم به صورت اشعار تغزلي و شاعرانه به زبان رسمي و هم در قالب اشعار محلي و فهلويات مشاهده ميشود. مثلاً در شعري به لهجه اصفهاني از «صادق ملارجب» با تكيه بر درازي شب يلدا ميبينيم:
تا اون شكوفه بستان دل كناري منست / سه ذرع برف بيوفتد بازم باهار منست / درازي شب يلدا و كوچه جلفا /
چو سرهمش بكوني نصفي زلفي يار منست
يا سعدي كه با تكيه بر سياهي شب يلدا ميسرايد:
روز رويش چون برانداخت نقاب از سر زلف/ گويي از روز قيامت شب يلدا برخاست
و با تكيه بر مفهوم ظلمت و تاريكي حافظ ميسرايد:
صحبت حكام ظلمت شب يلداست/ نور ز خورشيد جو بو كه بر آيد
و اوحدي مراغهاي ميگويد: شب هجرانت اي دلبر شب يلداست پنداري/ رخت نوروز و ديدار تو عيد ماست پنداري
رمز مانايي شب يلدا نسبت به ديگر جشنهای زمستاني مثل سده يا بهمن جنه چيست؟
آيينها و جشنهاي ايران باستان يا جنبه ديني داشته است و يا جنبه گاهشماري و يا جنبه اسطورهاي. يلدا جشن و آئيني است كه بيشتر جنبه گاهشماري داشته و مثلاً جشني مثل جشن سده بيشتر جنبه اسطورهاي داشته است، چرا كه به كشف آتش توسط هوشنگ در شاهنامه مربوط است و البته جشني مثل نوروز هر سه جنبه را دارد. رمز مانايي رسم و آئيني مثل شب يلدا بيشتر مربوط به خاستگاه مردمي آن است و از آنجا كه اين جشن بيشتر يك جشن خانوادگي هم تلقي ميشده است در اكثر كتب مردمشناسي از رسوم آن و مناسبات اجراي آن حرفي به ميان نيامده و هيچ جريان حكومتي هم در هيچ زمان مردم را به برگزاري آن مجبور نكردند و همين مردمي بودن يك راز بزرگ براي مانايي اين شب است و در شعر فارسي هم فقط به سياهي و درازي اين شب اشاره شده است. از طرفي درست است كه اكثر آئينها و جشنهاي روزگار باستان در پيوند با جامعه كشاورزي و تقويم آن جامعه مطرح بوده است مثل خود آئين شبيلدا كه نماد پايان برداشت محصولات صيفي و آغاز فصل استراحت در جامعه كشاورزي است اما از آنجا كه اين آئينها و رسوم هويت ملي يك جامعه را دربر دارند بهراحتي از بين نميروند. ممكن است متناسب با زندگي امروز بخشي از اين آئينها حذف شود ولي با جاي گزيني بخشي متناسب با جامعه امروز به حيات فرهنگي خودشان ادامه ميدهند.
آداب و رسوم اين جشن چيست و چرا بهطور كلي در كتب پژوهشي مردمشناسي نسبت به اين جشن اطلاعات كافي وجود ندارد؟
آيين شب يلدا يك جشن خانوادگي است، اگر بتوان نام جشن بر آن نهاد و به همين سبب همانطور كه پيشتر هم گفتم در كتب و اسناد تاريخي به برگزاري مراسم شب يلدا اشارهاي نشده است. ولي در همه جاي ايران مردم در اين شب در خانه بزرگ خانواده گرد میآيند و در سرماي آغازين زمستان با تداعي گرماي حضور دركنار خويشان و دوستان دلگرمتر از هميشه به فردا ميانديشند. روزگاري اين گردهم آمدن در كنار كرسيها بود و امروز با تغييرات ناشي از زندگي صنعتي در كنار ابزار گرماساز مدرن ولي دور سفرههاي شب يلدا باز هم گردهم ميآيند و نفس تمام سفر گستردنهاي آئينهاي اين مرز و بوم از سفره هفتسين تا شب يلدا و سفره ابوالفضل و سفره عقد بيان نمادين گردهم آمدن است.
به نظر ميرسد يكي از آداب اين جشن خوردنيهاي آن هم است. در اين باره توضيح ميدهيد؟
براي شب يلدا خوراك ويژهاي مطرح نشده است و اگر هم باشد خاص هر منطقه است و در جاي ديگر عموميت ندارد. ضمن اين كه در همه آئينها و جشنها در جامعههاي ابتدايي يا متمدن خوردن و آشاميدن بخشي از مشغوليتها و سرگرميهاي جمع را تشكيل ميدهد. خوردني شب يلدا بيشتر ميوه و آجيل است كه اين آجيل بيشتر شامل گندم و نخود برشته و بادام و پسته و چيزهايي است كه با طبع گرمشان متناسب با فصل سرماي پيش رو هستند.
اما هندوانه تقريباً در همه جاي ايران سر سفره يلدا وجود دارد؟
بله هندوانه ميوه ثابت يلدا در سراسر ايران است. البته حضور هندوانه و سرخي ميان آن شايد بيارتباط با خورشيد و شب ميلاد او و سرخي خورشيد نباشد. بهطور كلي در شب يلدا ميوههايي خورده ميشود كه نمادي از خورشيد است مثل انار، هندوانه، سيب سرخ و ليموي زرد.
فلسفه فال حافظ گرفتن در اين شب چيست؟
فراموش نكنيم كه حافظ حافظه ملت ما است و تقدس كلام او كه ملهم از قرآن است و خود به آن قسم ميخورد: «نديدم خوشتر از شعر تو حافظ/ به قرآني كه اندر سينهداري»، نزد ايرانيان جايگاهي خاص دارد. اگر شاهنامه فردوسي جلد نخست فرهنگ مردم ايران زمين است و اتفاقاً در برخي مناطق در اين شب شاهنامه خواني رايج است مثل اقوام بختياري، حافظ جلد دوم فرهنگ اين سرزمين و خلاصه چهار قرن بالندگي فرهنگي- ادبي است. از بوي جوي موليان رودكي تا شيخ صنعان عطار و شيدايي مولوي در ديوان حافظ وجود دارد. چه شاهنامهخوانيها و چه حافظخوانيها در كنار هم براي پيوند ايرانيان با تمام مفاهيم و دادههاي ارزشمندي است كه در اين اشعار وجود دارد و بر تثبيت هويت فرهنگي ما ميافزايد و تأكيد بر اين مهم «زفكر تفرقه بازآي تا شوي مجموع».
دیدگاههای دکتر ارجمندنیا درخصوص توجه به سنت یلدا برای حفظ انسجام خانوادهها
غلبه بر تنهایی از مسیر همنشینی با نیاکان
در كوچه پسكوچههاي شهر كه قدم ميزنيم افراد زيادي از جلوي چشمانمان عبور ميكنند كه آرامش را در پيچ و خم زمانه گم كردهاند و چهرههاي مستأصل شان حاكي از اين واقعيت است كه از جمع گريزان شدهاند و فردگرايي را پيش گرفتهاند. آنها فراموش كردهاند حضور در جمع بسياري از خلأهاي روحي و رواني شان را پوشش ميدهد و لحظههاي با هم بودن خاطراتي را در ذهن تداعي ميسازد كه ناخودآگاه آرامش را به وجودشان راه ميدهد. جاي بسي خوشحالي است در فرهنگ غني ما بهانههايي براي با هم بودن داريم كه شب يلدا بارزترين اين بهانهها است و با دورهم جمع شدن اعضاي يك خانواده، سرماي آغاز زمستان به گرماي ميان دلها تبديل ميشود و كانون خانواده بهترين فضا خواهد شد براي اينكه افراد آرامش گمشده را دوباره پيدا كنند. شيوههاي زيباتر كردن اين آئين در گفتوگويي با دكتر علي اكبر ارجمندنيا استاديار روانشناسي و عضو هيأت علمي دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي مطرح شده است.
برپايي مناسبتهاي مختلف در سطح يك جامعه چه فوايدي را به ارمغان خواهد آورد؟
در فرهنگ ايراني مناسبتها و مراسمي گنجانده شده است كه هر كدام به نوبه خود فواید بيشماري را به همراه دارد اما بايد پذيرفت در فرهنگ ما مناسبتهاي متفاوتي وجود داشت كه در زمان خود گرامي داشته ميشد اما كم كم به بوته فراموشي سپرده شده است. از جمله آنها ميتوان به جشن شروع فصل تابستان اشاره كرد كه اكثر جوانان امروز از وجود چنين مراسمي و نحوه برگزاري آن اطلاعات چنداني ندارند در حالي كه اين مناسبتها و برپايي آنها ضمن منافع جامعه شناختي، روان شناختي، فيزيولوژيكي و زيستي مزايا و فواید فراواني را به جامعه ارزاني خواهد داشت.
با اين وجود آيا ميتوان گفت برگزاري اين مناسبتها بعضاً با مضرات و آسيبهايي همراه خواهد بود؟
همينطور است، نميتوان سراسر برگزاري مراسم و مناسبتهاي اين چنيني را پرفايده دانست چراكه گاهي اوقات زيادهروي در برخي امور يا انجام دادن اعمال و رفتارهاي نسنجيده در اين مراسم و دورهميها آسيبهايي را به وجود خواهد آورد كه نميتوان از كنار آنها بيتفاوت گذشت.
اين دورهميها چه فايدهاي براي افراد يك جامعه و خانواده به دنبال دارد؟
اگر قرار باشد از بعد روانشناختي به اين موضوع نگاه كنيم بايد به اين نكته اشاره كرد هر نوع دور هم بودن از ديدگاه روانشناسان برای افراد فایده دارد و هرگونه گپ زدن و گذراندن لحظات خوش با ديگران براي افراد سودمند است. صاحبنظران حوزه روانشناسي، حمايتهاي اجتماعي را عامل پيشگيريكننده يا راه درماني براي بهبود و ترميم اختلالات و مشكلات روحي و رواني معرفي ميكنند و معتقدند اين حمايتها مانند نوعي واكسيناسيون عمل ميكند كه افراد را در مقابل آسيبها و مشكلهاي روانشناختي مقاوم ميسازند. يكي از اركان اصلي مراسم ملي و مذهبي، تعاملات اجتماعي است كه به موجب آن افراد بهطور ذاتي حمايتهاي اجتماعي را در اين دورهميها دريافت ميكنند و اين حداقل فوايدي است كه در اين مراسم شامل حال افراد جامعه ميشود و نسبت به مشكلات موجود مقاوم خواهند شد و از آسيب پذيري آنها از لحاظ شخصيتي كاسته ميشود.
در ميان مناسبتهاي خاص فرهنگ ايرانيان، شب يلدا از رنگ و بوي ويژهاي برخوردار است، دليل اين تمايز چيست و آسيبهاي اين مناسبت كدام است؟
شب يلدا يك سنت ديرينه است و ماهيت آن دور هم بودن اعضاي يك خانواده است كه تنها به دورهميها ختم نميشود بلكه نحوه گذراندن طولانيترين شب سال با انواع و اقسام خوراكيها و گفت و شنودهاي خاص اين شب، اين مناسبت قديمي را متمايز ساخته است. معمولاً ما ايرانيان پيش از دور هم جمع شدن و گذراندن مدت زماني را با دوستان يا اقوام به فكر تدارك خوراكيهاي متفاوت هستيم و اين تداركها در شب يلدا بيشتر جلوه دارد البته ميتوان به ارتباط خوراكيهاي متنوع و طولانيتر بودن اين شب هم اشاره كرد كه در حقيقت از اين طريق گذراندن زمان راحتتر خواهد بود، حتي انتقاد ديگري كه ميتوان به نحوه برگزاري جشن شب يلدا وارد كرد اين است كه مانند بسياري از مراسمي كه در فرهنگ ما برپا ميشود، محدود به خانواده و جمع اقواممان است و اثرات مثبت آن ميان دايره گسترده افراد يك جامعه قسمت نميشود.
يعني مناسبتهايي كه در كشورهاي ديگر و به صورت دستجمعي برگزار ميشود فوايد بيشتري را براي افراد جامعه به ارمغان خواهد آورد؟
برگزاري مراسم جشن و شادي مربوط به كريسمس و كارناوالهايي كه به صورت ملي برگزار ميشود، همه افراد جامعه را گردهم جمع ميكند و به اين ترتيب همه افراد يك جامعه در پذيرش اثرات مثبت دورهم بودن سهيم ميشوند. از اين رو چه خوب است كه در كشور ما به اين مناسبتها با ديد كلان نگاه شود و با نقش مثبت ارگانهاي فرهنگي و مسئولان مربوطه، ساز و كاري فراهم شود و افراد را به اين وادارد كه برپايي مراسم و دورهميها را از حالت فردي و يا متمركز به يك خانواده خارج كنند تا فرهنگ عامه نيزاز مزاياي دورهميهايي مثل شب يلدا، بهره ببرد. نكته قابل توجه اين است كه اين برنامهريزيهاي فرهنگي جز در طولاني مدت امكان پذير نخواهد بود اما مهم اين است كه با اين وجود، ارتباطات ميان افراد يك جامعه بيشتر و قويتر خواهد شد و از فردگرايي كه نوعی آسيب به حساب ميآيد كاسته ميشود.
شادي حاصل از اين دورهميها، چه فوایدي برجا خواهد گذاشت؟
معمولاً دورهميها با خنده و شادي همراه است، از نظر رواني خنده مانند يك واكسن عمل ميكند كه فرد را در مقابل مشكلات و ناراحتيهاي جسمي و روحي مصون نگه ميدارد. حتي برخي تحقيقات و نتايج آن حاكي از اين است كه تنها چند دقيقه خنديدن به اصطلاح از ته دل، معادل يك ساعت ورزش كردن است چراكه عضلات مختلف بدن را به تحرك واميدارد و اثراتي كه بر جريان نوروشيمي مغز و انتقال دهندههاي عصبي وارد ميكند، شادابي خاصي را به وجود افراد راه ميدهد و احساس آرامش را براي آنها به ارمغان خواهد آورد.
اگر در اين مراسم به جاي شادي، اتفاق ناخوشايندي رقم بخورد، چه آسيبي افراد را تهديد خواهد كرد؟
موضوعي كه در اين موارد بارها به آن برميخوريم، مديريت نشدن اين مراسم توسط خانواده است كه ميتوان از آن به عنوان آسيبي كه در انتظار افراد است ياد كرد. متأسفانه زماني كه اقوام و افراد يك خانواده در اين دورهميها حاضر ميشوند به جاي اينكه با حرف زدن، درد دل كردن، خنداندن يكديگر، گذراندن لحظههاي خوش در كنار هم و تلاش براي حل مشكلات يكديگر كمك كنند به اختلافات دامن ميزنند و با به ميان كشاندن حرفهاي نامناسب، از دل همين دورهميها، زمينه بروز آفات و مشكلات فراهم ميشود. اتفاق ناخوشايند ديگري كه در كمين مناسبتهاي تأثيرگذار ديرينه است تجملگرايي خواهد بود كه براي رقابت يا به منظور حسادت ورزيدن، پديدههاي منفي را از قبيل كمرنگ شدن اين مناسبتهاي كهن و تأثيرگذار به دنبال خواهد داشت. از اين رو رسانهها و ارگانهاي برنامهريز فرهنگي بايد ورود و چارهجويي كنند تا مانع كمرنگ شدن مناسبتهاي مهم اين چنيني شوند.
خانوادهها تا چه حد در نقش آفريني مثبت يا منفي مناسبتهايي مثل شب يلدا دخيل هستند؟
بسياري از شيوههاي درماني كه روانشناسان به افراد توصيه ميكنند به افزايش حمايتهاي اجتماعي بازميگردد. اين كه فرد پتانسيلهاي درون خانواده را شناسايي و نسبت به فعال كردن آنها اقدام كند، بهطور چشمگيري در كاهش سطح تألمات روانشناختي و مشكلات ناشي از آن عمل ميكند. از اين رو بايد به ايرانيان باستان به جهت انتخاب اين فرصت و مناسبت تبريك گفت، مراسمي كه يك كل يكپارچه است و ابعاد روانشناختي، زيستي و تغذيهاي را تحتالشعاع قرار ميدهد اما متأسفانه گزينشهايي كه در اين ميهمانيها صورت ميگيرد آسيبهايي را به همراه خواهد داشت و همين محدوديتها باعث ميشود مناسبتهايي چون شب يلدا با كاركردهاي حداكثري اش ظاهر نشود و نقش ديرينه وسنتي خود را به خوبي ايفا نكند. بايد به اين نكته اشاره كرد كه محدود كردن ميهمانها يا ميهماني رفتنها موجب ميشود افراد از هدف اصلي اين دورهميها باز بمانند و نه تنها مسيري براي حل مشكلات و دغدغهها فراهم نشود بلكه حلقههاي زنجيره انساني از طريق اين گزينشها كم شده و از ماهيت اصلي موضوع چيزي باقي نماند.
خاطراتي كه كودكان، نوجوانان و حتي بزرگترها از دورهميها و در كنار هم بودنهايي مثل مناسبت شب يلدا در ذهنشان جاي ميگيرد تا چه حد آنها را در عبور كردن از مشكلات ياري خواهد كرد؟
مناسبت شب يلدا كه از سالهاي بسيار دور، هنوز هم در بين اقوام ايراني مهم شناخته ميشود، در صورتي كه بهطور كامل اجرا شود به مثابه يك بسته فرهنگي عمل خواهد كرد كه پاسخگوي نياز گروههاي مختلف سني است. در اين شب معمولاً كوچكترها به خانه بزرگترهايشان ميروند و ساعتهايي را در كنار هم سپري ميكنند اما تنها به اين ختم نخواهد شد چراكه در يك شب يلداي بهينه، سالمنداني كه نياز به صحبت كردن و انتقال تجربههايشان دارند براي نسل جوانتر كه قرار است الگويي براي فرزندان خود باشند صحبت ميكنند و به اين ترتيب هم نياز سالمند كه انتقال دانستهها است پاسخ داده ميشود و از پديده نگرانكننده سندرم آشيانه خالي كه در جوامع غربي رو به فزوني است در امان ميماند و هم نياز نسل جوانتر كه قرار است نسل بعدي آموزههايي را از او دريافت كند برطرف ميشود. اگرچه در اين فرآيند مهمتر از هر چيز يادگيري مشاهدهاي است كه كودكان و نوجوانان را غني خواهد ساخت. صاحبنظران معتقدند بخش عمدهاي از يادگيريها به وسيله ديدن و مشاهده حاصل ميشود و به اين ترتيب بهترين روش يعني تغيير رفتار بر اساس مشاهده حادث ميشود و نسل سوم به جاي آزمودن در بسياري از موارد ميانبر را انتخاب ميكنند و از طريق تجربيات بزرگترها به طرف يادگيري منطقي و درست سوق داده ميشوند و بر اين اساس بهداشت رواني سه نسل از يك خانواده تأمين ميشود. از سوي ديگر اگر اعضاي يك خانواده و خانوادههايي كه با هم در ارتباط هستند بتوانند نسبت به نيازهاي يكديگر با حساسيت رفتار كنند و در راستاي حل و فصل آنها گام بردارند بدون شك نيازهاي افراد در چارچوب خانواده حل خواهد شد و به اين ترتيب از بهداشت و سلامت خوبي برخوردار ميشوند، هيچگاه در معرض آسيب قرار نميگيرند و البته در مقابل مشكلات روانشناختي بيمه خواهند شد. طبعاً افزايش اين مناسبتها، دور ريختن نگرانيهاي غيرضروري و پرهيز از تجملات دست و پاگير عواملي خواهند شد براي اينكه بهداشت روان لايههاي مختلف جامعه ارتقا پيدا كند و اتفاقات خوشايند و خاطرات دلنشين جايگزين نگراني و دغدغههاي افراد شود.
منبع: روزنامه قانون/ روزنامه ایران
ارسال نظر