یک شب پر خاطره در «آب و آتش»
اگر در پایتخت زندگی می کنید، خودتان را از این بهشت محروم نکنید. حتی اگر برای چند روزی به تهران سفر می کنید، به پارک «آب و آتش» سر بزنید. به بوستانی که حس برگشتن دوباره به مهمانی را به شما می دهد.
همشهری جوان: تعبیری درباره جهنم هست که می گوید جهنم در واقع شکل تجسم یافته حس آدمی است که جایی دور ایستاده است و می تواندمهمانی بزرگ و دلپذیری رلا ببیند که حق شرکت در آن را ندارد. این محرومیت و رنجی که در خودش دارد، ذات جهنم است و زجرآور و مهیب. بعضی لحظه ها، تصویرها، آدم ها و مکان ها می توانند این رنج را از بین ببرند. پرده را کنار بزنندو اجازه بدهند تو هم در مهمانی باشی.
یکی از این مکان ها می تواند زمین های سبز تپه های عباس آباد باشد جایی حوالی پارک «آب و آتش» بوستانی سرسبز با معماری متفاوت و چشم نواز. پارکی 24 هزار متر مربعی که انگار روزها و شب ها بین آدم هالذت تقسیم می کند. فرقی نمی کند اسکیت سوارهایی باشند که روی سنگفرش های پارک حرکات آکروباتیم می زنند، خانواده هایی که زیر چادرها و آلاچیق ها دور هم جمع می شوند یا آدم هایی که از لابلای توپ های بدمینتون بازها که به روی هوا به این طرف و آن طرف می روند می گذرند.
گشت و گذار در این پارک جان می دهد برای آدم هایی که عشق پیاده روی دارند یا می خواهند با دوچرخه لابلای درخت ها و آدم ها چرخی بزنند.برای آنهایی که می خواهند همنشینی جنبش و هیاهو با سکون و آرامش را تجربه کنند. اگر در پایتخت زندگی می کنید، خودتان را از این بهشت محروم نکنید. حتی اگر برای چند روزی به تهران سفر می کنید، به پارک «آب و آتش» سر بزنید. به بوستانی که حس برگشتن دوباره به مهمانی را به شما می دهد.
پارک آب و آتش کجاست؟
بوستان حضرت ابراهیم (ع) در شمال مجموعه تفریحی اراضی عباس آباد قرار گرفته. در ضلع جنوبی بزرگراه شهید حقانی، در فاصله بین چهار راه جهان کودک و ایستگاه مترو شهید حقانی.
با وسایل نقلیه عمومی چطوری برویم؟
خط شماره یک مترو شما را به پارک می رساند. ایستگاه مترو شهید حقانی از قطار پیاده شوید و با پرداخت ۵۰۰ تومان ناقابل سوار تاکسی هایی شوید که از میدان ونک به سمت حقانی شرق حرکت می کنند. تاکسی ها شما را جلوی در اصلی پیاده می کنند. اگر حال و انرژی اش را دارید می توانید از ایستگاه مترو تا در ورودی پارک را پیاده بروید.فقط ۱۰ دقیقه راه دارید.
با خودروی شخصی چطوری برویم؟
باید در مسیر غرب به شرق بزرگراه شهید حقانی، بعد از چهار راه جهان کودک وارد خیابان دیدار شوید. خیابانی که در ضلع غربی پارک، درست بعد از چهار راه جهان کودک و نرسیده به پل عابر پیاده قرار دارد. خودروی مبارک را هم می توانید در حاشیه همین خیابان دیدار پارک کنید یا وارد پارکینگ عمومی بوستان حضرت ابراهیم (ع) شوید.
برج فانوس
دیده بان شو
پارک آب و آتش و بوستان بنادر به هم چسبیده اند. مرز بین این دو پارک یک برج فانوس است. برجی شبیه برج های فانوسی که در کارتون ها دیده اید یا در داستان ها خوانده اید. استوانه ای و سفید اما نه چندان بلند با ۱۲ متر ارتفاع. یک برج فانوس دریایی که می توان از راه پله های مارپیچ آن بالا رفت و منظره های پارک را دید زد. آدم ها را و اتوبان ها و خیابان هایی را که از دور و بر پارک می گذرند. با بالا رفتن از برج ارتفاع زیادی نخواهید داشت اما نمای ۳۶۰ درجه ای منطقه زیر نگاه شماست.
کشتی
آب پرتقال روی عرشه
معماری پارک آب و آتش حسابی چشم نواز است. طراحی هایی که وقتی در چشم شما می افتند، نمی گذارند به سادگی از آنها بگذرید. حتی برای کافی شاپ آن هم یک سازه زیبا طراحی شده. یک کشتی که می توانید روی آن انواع و اقسام نوشیدنی ها و دم نوش ها را میل کنید. علاوه بر این کشتی که در انتهای پارک قرار گرفته، دو بوفه دیگر هم در کنار زمین اسب سواری و نزدیک پل طبیعت وجود دارد که انواع خوردنی ها و خوراکی ها در آنها پیدا می شود.
پل
بگذر از من
ابعاد اراضی عباس آباد خیلی بزرگتر از خیالات و تصورات شما است. اگر دلتان خواست کمی از پارک بیرون بزنید و به همسایه کناری اش، به پارک طالقانی سر بزنید، باید از پل آب و آتش بگذرید. پلی ۲۹۶ متری که بین پارک طالقانی و میدان ورودی پارک آب و آتش قرار گرفته و علاوه بر اتصال فضاهای فرهنگی و طبیعی اراضی عباس آباد راه را برای عبور عابران پیاده و دوچرخه سواران از میدان ونک تا ایستگاه مترو میرداماد و روی دره مدرس آسان می کند. (این پل به زودی افتتاح می شود.)
اسب سواری
یورتمه برو!
جایی بین چادر نمایش و راپل، می توانید تهران قدیم را تجربه کنید. تجربه لذتبخش درشکه سواری را. اسب ها شما را دور پارک چرخ می دهند و برمی گردانند به نقطه اول، جایی در ضلع جنوب شرقی پارک که آنها و کالسکه هایشان را نگه می دارند. ظرفیت هر کدام از این کالسکه ها 180 کیلوگرم است؛ به اندازه دو نفر و یک کودک زیر 10 سال. اسب های اینجا هم کوچک هستند. اسبچه های خزری که شما را از ایستگاه کالسکه در پارک آب و آتش تا پل ابریشم و بوستان بنادر می برند. مسیری سنگفرش شده که از کنار آلاچیق ها، لانه کبوتر و برج فانوس می گذرد.
در ابتدای همین مسیر، جایی نزدیک ایستگاه درشکه جایی هم برای آموزش اسب سواری تدارک دیده شده. برای سوار شدن اسب های اصیل ایرانی، ترکمن و عرب که قد بلند و بالا و کشیده دارند و مدام شیهه می کشند و بر زمین سم می کوبند. مانژ کوچک بوستان آب و آتش، شما را در قلب پایتخت، اسب سوار می کند، تجربه ای که در هیچ پارک دیگری به دست نمی آید.
خودران
راننده سرخود!
اسکیت چرخ دار، دوچرخه ای ایستاده و بی صندلی یا دوچرخه برقی؛ روی این دستگاه تکنفره همه این اسم ها را می توان گذاشت اما حرفه ای ها می گویند باید اسمش را «خودران» گذاشت. وسیله ای نسبتا عجیب که روی دو چرخ و یک محور تعادلی حرکت می کندو می توانید با آن به راحتی در گوشه و کنار پارک گشت بزنید. البته اگر قد کسی که می خواهد از آن استفاده کند به 135 سانتی متر و سن او به 15 سال رسیده باشد.
استفاده از آن خیلی راحت است. قبل از شروع حرکت هم جناب متصدی روشنتان می کند که با چه دستگاهی طرف هستید و قلق های حرکت با آن را به شما آموزش می دهد. برای سوار شدن فقط کافی است که با تقسیم کردن وزن، تعادلتان را روی آن حفظ کنید چون دو چرخ این دستگاه در طول آن قرار نگرفته. خودران ها رقیب درشکه هایی هستند که در پارک چرخ می زنند. تقابل سنت و مدرنیته. مثل اسم پارک!
آتشی در برج دارم جاودانی!
از سمت بزرگراه حقانی یا خیابان دیدار جنوبی که به پارک برسید به برج های آتش برمی خورید. به چمن زارها و درختان زیبا که از بین آنها مشعل های آتش قد کشیدهاند. هوا که رو به تاریکی می رود، مشعل ها جان می گیرند.کم کم می غرند و هر نیم ساعت یک بار ناگهان آتش از دهانه های آن 4 برج شعله می کشد. شعله هایی 10 متری با حرارتی زیاد. تقابلی تماشایی میان فواره های آب و شعله های آتش. احتمالا اینجاست که به حکمت نامگذاری این پارک به نام بوستان حضرت ابراهیم (ع) پی می برید.
چادر سفید به سر بکش
بعد از گشت و گذار در پارک، حتما تصویر سه نقطه از آن در یاد شما باقی خواهند ماند؛ فواره های آب، برج های آتش و چادر نمایش. چادری 700 متری که 370 نفر می توانند زیر آن روی سکوها بنشینند و طراحی چشمنوازی دارد. روشنایی روز و گرمای هوا که می رود، زیر این چادر سفید غوغاست. خانواده ها زیر این سایه بان بساطشان را می کنند و می زنند به خوشی کردن. به گپ و گعده زیر چادرهایی که به سبک سیاه چادرهای عشایر ساخته شده اند.جایی برای جولان دادن اسکیت بازها که با هم مسابقه مهارت بگذارند. جایی که نمایش های پرده خوانی در آن انجام می شودو در مواقع دیگر در قرق بدمینتون بازهاست. جز زیر این چادر، در آلاچیق ها هم جمع می شوند. زیر سقف های چوبی پارک که در دو نوع ساخته شده اندو یکی برای زیراناز پهن کردن تدارک دیده شده و یکی با میز و صندلی میزبان مهمان هایش است.
راپل
پرواز را به خاطر بسپار
مشابه این قرقره ها را لابد در لفیم ها دیده اید. در صحنه هایی که به پلیس ها یا نیروهای ویژه آموزش تکاوری می دهند. آموزش راپل و حرکت با یک طناب و قرقره در پارک آب و آتش هم جایی حوالی برج فانوس در نظر گرفته شده تا هیجان معلق ماندن میان زمین و هوا را تجربه کنید. یک نمونه در ابعاد بسیار کوچحک و ارتفاع کم که شما را سرگرم و هیجان زده می کند.
اسم اینجا را «تیرول» گذاشته اند یکی از وسوسه انگیزترین تفریحات موجود در پارک. کافی است در صف مربوطه باستید تا نوبت شما برسد. بعد روی تپه ای بلند می روید و با یک دستگیره که با قرقره به طنابی بلند وصل شده، آویزان می شوید و سر می خوئرید به سمت پایین به طرف تپه دوم که از اولی کوتاه تر است.
وقتی از روی زمین جدا می شوید احتمالا ضربان قلبتان بالا می رود و می ترسید. چند ثانیه بعد اما فقط از هیجان این معلق ماندنلذت می برید. از تجربه ای شبیه پرواز. شرط استفاده از این راپل هم داشتن قدی کمتر از 2 متر و وزنی پایین تر از 120 کیلوگرم است. آنهایی هم که از ارتفاع می ترسند یا ناراحتی قلبی دارند حق استفاده از تیرول را ندارند. اگر این شرایط را داشته باشید، احتمالا شما هم مثل بقیه بین زمین و آسمان از هیجان و ترس و لذت جیغ خواهید کشید. یک جیغ ممتد و بنفش.
فواره های آب
بپاش و خیسم کن
شبیه فیلم هاست. فیلم های ژانر وحشت که ناگهان زمین ترک می خورد و آب با فشار به آسمان پرت می شود. به طرف مردمی که روی آن راه می روند و زهره ترک شده اند! اینجا اما از ترس خبری نیست. همه چیز در هیجان خلاصه می شود. در لذت برذدن از یک آب بازی بی ترس! جایی حوالی ستون های تنومندی فلزی که زبانه های آتش از آنها شعله می کشد، سورخ هایی در زمین هست که احتمالا بچه هایی را مشغول خیره شدن به آنها می بینید. آنها منتظر هستند که موعقد مقرر برسد و ناگهان آب با شدت از زمین به بالا پرتاب شود.
فواره ها از سوراخ های روی زمین جان بگیرند و همه را وسوسه کنند که تنی به آب بززند وس راپا خیس شوند. آب بازی میان ستون هایی که بی نظم وترتیب از زمین بیرون می آیند و آدمی را از گرما نجات می دهند و می برند به دوران پر شر و شور کودکی. به روزگاری که هم سن و سال بچه های دور و بر این فواره ها بودید و می شد در حیاط و حوض های خانه آب بازی کرد.
نقاله خوانی
گلستان کند آتشی بر خلیل
چند متر عقب تر از برج های آتش، نور مشعل ها روی پرده ای فلزی می افتد. پرده ای هفت قسمتی در دورتادور پارک که حکاکی های روی آنها، داستان حضرت ابراهیم (ع) و آتش نمرود را روایت می کند. روبروی این پرده های فولادی،جایی در محوطه پارک، آمفی تئاتر روباز پارک قرار گرفته. جایی که نقال یا پرده خوانی می ایستد و داستان گلستان شدن آتش بر حضرت ابراهیم (ع) را برای مردم و پرده خوانی می کند. نقال می ایستد در مرکز آمفی تئاتر اما صدای او به همه آدم های روی سکو می رسد. بدون نیاز به هیچ بلندگو، باند یا وسیله ای برای پخش صدا! این خاصیت شگفت انگیز طراحی این آمفی تئاتر است. نقال ها تلاش می کنند با این کارشان سنت پرده خوانی را احیا کنند.
ارسال نظر