اگر کسی روی اعصابمان راه رفت، چه کنیم؟
«اعصاب ما» آن نواحی هستند که کسی در ارتباط خود با ما آنها را تحریک میکند و وادار میشویم واکنش نشان دهیم. بعضی از افراد نسبت به بقیه اعصاب آسیب پذیرتری دارند، اما به هر حال همهی آدمها این آستانهی عصبی را دارند و وقتی کسی روی اعصابشان راه میرود، نیاز دارند به ابزارهایی برای مقابله به آن مجهز باشند.
شما برای خودتان ایدهها یا تفکراتی دارید که باعث میشوند به روش خاص خودتان رفتار کنید. همهی ما حساسیتهای مخصوص خودمان را داریم و مطمئنا خوب میدانیم چه هستند. این حساسیتها و آستانهها فقط مال شما هستند و یک سری از حساسیتها نیز عمومی و همگانیاند. شما باید حساسیتهای خاص خودتان را بشناسید و بررسی کنید که چرا به وجود آمدهاند.
شاید زمانی که بچه بودید، بابت یک ویژگی خاص خودتان، شما را مسخره میکردند یا شاید هم کسی که در حال گفتگو با او هستید، در گذشته باعث آزار و رنجش شما بوده است. به جای اینکه تمام دردها گذشته را مرور و مزه مزه کنید، سعی کنید در زمان حال بمانید. هر ارتباط فردی را به عنوان اتفاقی جدید تلقی کنید و سعی کنید بفهمید طرف مقابلتان قصد دارد چه چیزی به شما بگوید، نه اینکه بدون درک حرفهای او، فقط واکنش نشان دهید.
۲. یاد بگیرید که مکالمهی خود را از موضوعات و چیزهایی که روی آنها حساس هستید دور نگه دارید
وقتی در شرایطی هستید که فرد مقابل، در حال وارد شدن به منطقهی خطر (حساسیتهای شما) است، کار هوشمندانه این است که گفتگوی خود را از آن موضوعات دور نگه دارید. این مهارتی است که میتوانید آن را یاد بگیرید تا در هر مکالمهای به شما قدرت بدهد.
خیلی از آدمها ممکن است بیتوجه باشند و ناخواسته اعصاب شما را بهم بریزند، در چنین شرایطی شما میتوانید با تغییر دادن موضوع، با این رفتارها کنار بیایید. مثلا اگر کسی موضوعی را پیش کشید که شما به آن حساسیت دارید و میرنجید، زودتر بحث را عوض کنید؛ میتوانید از طرف مقابلتان در مورد خودش سوالی مطرح کنید، ترجیحا چیزی که مورد علاقهی او باشد. آدمها دوست دارند در مورد خودشان حرف بزنند و خواهید دید که موضوع مورد حساسیت شما کاملا فراموش میشود!
3. به افراد نزدیک به خود بگویید روی چه چیزهایی حساس هستید و حساسیتهای آنها را نیز بشناسید
یک کار خوبی که میتوانید در شروع هر رابطهای انجام دهید، مثلا در ابتدای دوران نامزدی، این است که بنشینید و در مورد چیزهایی که رویشان خیلی حساس هستید صحبت کنید. با این کار هم طرف مقابلتان متوجه میشود در اربتاطات خود با شما چه حد و مرزهایی را باید رعایت کند و هم شما میفهمید در رابطهی خود با او، از حساسیتهای خاص طرف مقابلتان اجتناب کنید. بنابراین احتمال عصبانیت و برآشفته شدن برای هر دوی شما به حداقل خواهد رسید. میتوانید با هم توافق کنید که هرگز این موضوعات را پیش نکشید و طرف مقابلتان را آزار ندهید.
4. اگر چیزی واقعا شما را ناراحت کرد، به یک جای خلوت بروید و خودتان را جمع و جور کنید
گاهی با وجود تمام رعایتها، به هر حال این اتفاق ممکن است بیفتد و کسی اعصاب ما را بهم بریزد و دست روی نقاط حساس ما بگذارد و ما هم به سختی بتوانیم به اعصاب خود مسلط بمانیم. بهترین کاری که میتوانید بکنید این است که به یک گوشهی خلوت پناه ببرید و خودتان را آرام کنید. این کار برای این است که وقتی شدیدا ناراحت و عصبی هستید، واکنش نشان ندهید. صبر کنید تا آرام شوید و بتوانید راهی خوب برای غلبه بر ناراحتیتان پیدا کنید.
با واکنش نشان دادن عجولانه و بدون تفکر، چیزی جز تنش دستگیرتان نمیشود. درد، درد میآورد و ممکن است وسوسه شوید با آزرده کردن طرف مقابل، تلافی کنید.در نتیجه چرخهی معیوبی شکل میگیرد و همیشه حالتان را بد خواهد کرد. یک نفس عمیق بکشید، اشکهایتان را پاک کنید و برگردید.
۵. درک کنید که حرفهای دردناک فرد مقابل، ربطی به شما ندارد
در بیشتر موارد فرد مقابل منظوری ندارد و شما را هدف نمیگیرد. اگر این آدم کلا ناخوشایند و بد رفتار است، پس واقعا کاری با شما ندارد، بلکه فقط در دنیای خودش سیر میکند و ویژگیهای شخصیتی و رفتاری دارد که از یک درد عمیق درونش نشات میگیرد.
بهترین کاری که میتوانید بکنید درک این موضوع است که این آدم بد رفتاری که جلوی شما نشسته، وجود خارجی ندارد! فرض کنید عدهای دوروبرتان هستند که چنین ویژگیهایی دارند، بهترین کار، دوری از آنهاست اما اگر امکان اجتناب از این افراد را ندارید تنها راه این است که هیچ چیزی را به خودتان نگیرید و این اشخاص را آدم حساب نکنید!
اگر خیلی هم دلسوز و مهربان هستید میتوانید فراتر از رفتارهای زننده و آزاردهندهی این افراد را ببینید و فرصتی بیابید تا به او کمک کنید مشکلش را حل کند. با آنها به گفتگو بنشینید و نسبت به ریشه یابی مشکلشان علاقه نشان دهید. اگر هم فرد مقابلتان خیلی عصبانی و پرخاشگر است، بگذارید بداند که شما سعی دارید کمکش کنید تا آرام شود و بتوانید گفتگوی واقعیتان را شروع کنید. توانایی داشتن در پیدا کردن مشکلات دیگران و کمک به آنها، یک مهارت با ارزش است و اطرافیانتان شما را انسانی محترم و مهربان تلقی کرده و برایتان ارزش زیادی قائل خواهند شد.
6. درک کنید که بعضی از رابطهها، حساسیتهای مشترکی دارند و دقت و احتیاط بیشتری لازم است
منظور ما بیشتر روابط فامیلی است. در روابط صمیمی و نزدیک، درهای مشترکی وجود دارد و حساسیتها از این دردها ناشی میشوند. همین دردها میتوانند الگوهای رفتاری شکل دهند که مخرب هستند.
این را باور داشته باشید که صرفا به این دلیل که الگوهای رفتاری خیلی زود و در همان اوایل در یک رابطه شکل گرفتهاند به این معنی نیست که حتما باید در ادامه نیز همانگونه باقی بمانند. آسیب زنندهترین کاری که میتوانید انجام دهید این است که روی اعصاب همدیگر راه بروید؛ تنها چیزی که نصیبتان میشود رنج و نارضایتی است.
۷. درک کنید که رفتار طرف مقابل ممکن است نتیجهی باورهای محدود، تعصبها و نگرش خاص او باشد
سعی نکنید توضیح دهید، رفتار خودتان را توجیه کنید یا به هر طریقی ثابت کنید که شما آدم خوب و شایستهای هستید! چون این آدم به هر حال چیزی نخواهد دید زیرا تمام آن چیزی که او میبیند، باورهای محدود خودش است. شما مسئول تعصبها و باورهای هیچکس دیگری نیستید، رهایش کنید و اهمیتی ندهید! بهتر است به دنبال افرادی باشید که عقایدشان شباهتهایی با شما داشته باشد. سعی کنید با این افراد بیشتر آشنا شوید و از معاشرت با آنها بیشتر لذت ببرید.
۸. حساسیتهای عمومی را بشناسید و از آنها دوری کنید
نکاتی که در ادامه برایتان میگوییم آنقدر مهم هستند که تقریبا برای 80 درصد از افرادی که با آنها سر و کار دارید کاربرد دارند.
باورها و عقاید شخصی هیچکسی را مورد انتقاد نگیرید و اجازه ندهید کسی هم به باورهای شما بیاحترامی کند
به اعتبار و ارزش عقاید و باورهای «هیچکسی» بیاحترامی نکنید. مسخره کردن و نکوش دیگران هیچ نتیجهی مثبتی ندارد. آنقدر اینگونه اشتباهات در روابط افراد رخ داده که این موضوعات تبدیل به حساسیتهای عمومی در تمام دنیا شده است. اگر لازم است رفتار کسی را اصلاح کنید، این کار را به گونهای انجام دهید که باورهایش زیر سوال نروند و بابت کارهای درستی که انجام میدهد به او احترام بگذارید.
روی خوبیها متمرکز باشید و در هر فرصتی به دیگران احترام خود را ابراز کنید و واقعا همانطوری رفتار کنید که حرف میزنید! اگر حرف و عملتان در راستای احترام به دیگران یکی باشد، محبوبترین فرد میان جمع خواهید شد.
اینکه در مورد کسی چطور فکر میکنید را به او نگویید و اجازه ندهید کسی نیز برای شما این کار را بکند
اگر در مورد رفتار یا مشکل کسی اظهار نظر کنید در بیشتر موارد او را ناراحت خواهید کرد. هیچکس دوست ندارد اینها را بشنود: «مشکل تو اینه که ...» یا «تو باید ...».
منظور این است که خود فرد باید در مورد مشکلش و تغییراتی که لازم است انجام دهد تصمیم بگیرد و خیلی آسیب زننده است که شما به آن اشاره کنید. در عوض، پیشنهاد کمک به او بدهید و راههای مختلف انجام کاری را غیر مستقیما نشانش دهید. باز هم فراموش نکنید که بابت خوبیهایی که دارد تحسینش کنید. وقتی کسی چیزی به شما میگوید، او را نادیده نگیرید.
تمام کاری که باید انجام دهید این است که بگذارید بداند شما او را درک کردهاید. اگر در مورد چیزی ناراحت است، سعی نکنید مشکلش را کوچک جلوه دهید یا بابت ناراحت بودنش او را سرزنش کنید. کمکش کنید! وقتی کسی با شما حرف میزند، کلامش را قطع نکنید.
پریدن وسط حرف دیگران، در جوامع امروزی شایع شده اما واقعیت این است که باعث دلخوری و رنجش میشود. اگر کسی که با او صحبت میکنید زیاد حرف میزند و فرصت حرف زدن به شما نمیدهد، باز هم نباید کلامش را قطع کنید، صبر کنید تا موقع تنفسش برسد و شما شروع کنید. اگر کسی وسط حرف شما پرید، از او بخواهید تا پایان کلام شما صبر کند.
9. باور کنید که ارتباط، یکی از درک نشدهترین سوژههای روی زمین است!
بسیارند کسانی که اصلا نمیدانند چطور باید ارتباط موثر برقرار کنند و ارتباط، به خودی خود پدیدهای بسیار حساس است. افراد عادتهای بد را از پدر و مادر خود یاد میگیرند، اما این عادتها میتوانند تمام روابط ِ موجود در تمام نسلها را نابود کنند! برای اینکه ارتباطی موثر را شروع کنید، خوب گوش دهید چه به شما میگویند و منظورشان را درک کنید.
10. فراموش نکنید که زندگی پُر از تجربیات خوب و بد است و هر کدامشان بخشی از آموزههای سخت زندگیست
اگر تجربهی بدی را از سر گذراندید، به آن نگاه کنید و ببینید چه چیزی میتوانید از آن یاد بگیرید. خوشحال و قدر دان باشید که این تجربهی تلخ شما را نابود نکرد و توانستید درسی از آن بگیرید. اگر بتوانید با استفاده از تکنیکهای درست ارتباطی، خودتان را کنترل کنید و ابزارهایی برای خلق روابط در دست بگیرید، میتوانید دریچهای به روی دنیایی جدید برای خود باز کنید. آن وقت چیزی به نام راه رفتن روی اعصاب شما معنی نخواهد داشت!
نظر کاربران
بهترین روش اینه که یک دوجین ام کا 84 کارپت کنی توی حلقش. اینهمه صغری کبری هم نداره. همهء اهداف فوق هم محقق میشه. و من الله التوفیق..
مقاله ي بدردنخوري بود! فقط نصيحت كرده بود بدون ارايه ي يك راهكار عملي
برش بی محلی تیز تر از شمشیر است ......
برش بی محلی تیز تر از شمشیر است ......
لايك به علي:)))
عالی بود
فقط بی محلی اخرشه