بررسی دلایل نرخ شکست استارتآپهای ایران در گفتوگو با مجتبی عندلیب
ایدهات را بفروش و فراموش کن!
استارتآپها برای بالا بردن شانس موفقیت کارآفرینی شکل گرفتند و در همهجای دنیا نمونههای بسیار موفقی را از شرکتهایی که با این روش شکلگرفتهاند میبینیم.
در ایران رشد استارتآپها بسیار زیاد است ولی در میان آنها میزان ورشکستگی هم بسیار بالاست. چرا نرخ موفقیت استارتآپها در ایران تا این حد پایین است؟
این در همه دنیا به همین شکل است. قبلا اینطور بود که از هر صد نفری که میخواستند کارآفرینی کنند، یک نفر آنها به موفقیت دست پیدا میکرد. بعدازاین بود که روش استارتآپی برای کاهش میزان این شکستها شکل گرفت. الآن چیزی که در دنیا مرسوم و متداول است و آمارهای آنها میآید این است که از هر ۱۰استارتآپ، یکی از آنها موفق میشود؛ البته این آمار مربوط به دیگر کشورهاست که اکوسیستم و شرایط فراهم و ورود به کسبوکار ساده است و نیاز به مجوزهای خاص نیست، رقبای دولتی و شبهدولتی وجود ندارد و ارزش پول مثل ایران تا این حد پایین نیست. شاید دلیل نرخ شکست استارتآپها به این خاطر است که اکوسیستم شکل نگرفته.
نکته دیگر اینکه آنهایی که برای کارآفرینی تصمیم میگیرند خودشان اصلا کارآفرین نبودهاند و آنها هم که کارآفرینی را در دانشگاه تدریس میکنند همین ماجرا راجعبه آنها صدق میکند؛ بهعنوانمثال به همت دانشگاه تهران، دانشگاهی به اسم دانشگاه کارآفرینی تأسیس شد. شما ببینید از درون دانشگاه کارآفرینی چند کارآفرین بیرون آمد؟ اصلا کجای دنیا دانشگاه کارآفرینی دارند؟ مگر کارآفرین به آموزش نیاز دارد؟
چرا این اکوسیستم هنوز شکل نگرفته است و موانع شکلگیری آن را چه میدانید؟
این مسئله سه دلیل اصلی دارد. اول اینکه ما هنوز ازنظر اقتصادی کاملا دولتی و شبهدولتی هستیم و ارکان حکومتی در بخشهای مختلف حضور دارد. شما بخواهید وارد یک حوزه زیرشاخه مخابرات شوید، میبینید با یک غول بزرگ شبهدولتی مواجه هستید. مجوز فعالیت در این حوزه مگر به این آسانی و ارزانی کسب میشود؟ اینکه بعضی استارتآپها هم موفق شدهاند در حوزههایی موفق باشند به دلیل این است که با سرمایهگذاری خارجی توانستهاند رشد کنند.
با فرض اینکه اکوسیستم درست شود آیا ما بهاندازه کافی ایده داریم که بخواهیم از فضای استارتآپی استفاده کنیم؟ چرا همه استارتآپهای موفق ایران، کپی مدلهای خارجی آن هستند؟
تصور من این است که اصل کپیکردن ایرادی ندارد. اسنپ و دیجیکالا به کمک مردم آمدهاند هیچ ایرادی هم ندارد که از یک ایده خارجی کپی گرفته باشند. مسئله این است که در ایران، فضا برای بسیاری از کارها باز است. شما در حوزه خدمات خانگی هم بخواهید استارتآپ بزنید فضا باز است. پس بستر ایران بکر است و اگر شرایط مهیا باشد ایده خوب، خارجی باشد یا داخلی، جواب میدهد. حداقل برای الآن این ایدهها جواب میدهند.
در بحث جذب سرمایه، خود فعالان حوزه استارتآپ کارهایی کردهاند و صندوقهایی برای حمایت از آنها بهوجود آمده است. جز این نیاز هست کار دیگری از سوی نظام مالی کشور شکل بگیرد؟
من در ابتدا مسئلهای را بگویم. وقتی آسیای شرقی حدود 40 سال پیش ایده کارآفرینی را از آمریکا کپی کرد، متوجه شدند نمیتوانند مثل آمریکاییها کار کنند و باید جاهایی به شکل پارکهای علم و فناوری درست کنند. ژاپن، چین و کره از کشورهایی هستند که اینها را ایجاد کردهاند. قواعد این پارکها در کشورهای مختلف تفاوت داشت. ما هم قانون آن را خیلی وقت پیش تصویب کردیم و پنجسال است که اجرایی شدهاند. الآن که وارد این پارکها میشویم میبینیم مکان و آموزش هم در اختیار قرار میدهند ولی بعد از مدتی دیدیم که تنها کپیکردن ایده پارک فناوری کافی نیست و حلقه مفقودهای وجود دارد. این حلقه مفقوده در اینجا شتابدهندهها بود که در همهجای دنیا هم میبینیم شتابدهندههای خصوصی، کارهای استارتآپی را میچرخانند؛ بنابراین اتکا به دولت و دانشگاه در این حوزه، اشتباهی بسیار بزرگ است. شتابدهندهها را عموما کسانی تأسیس میکنند که در این زمینه تجربهدارند.
چرا در ایران بیشتر استارتآپها بهسمت خدمات میروند و در حوزه تولید فعالیتی نمیکنند؟ چرا توشیبا، الجی و شیائومی در ایران شکل نمیگیرد؟
این موضوع دو جنبه دارد؛ یکی از جنبههای این مسئله این است که ما فکر میکنیم استارتآپ یعنی اپلیکیشن، یعنی اینترنت. درصورتیکه اینها ابزارهای ما هستند، اما جنبه دیگر ماجرا این است که چه الزامی دارد بیاییم و یکسری محصولات که مزیت رقابتی ندارند تولید کنیم؟ البته نمیگویم تولید را کلا کنار بگذاریم، ولی به نظر میرسد در کشور ما چند حوزه برای فعالیت استارتآپی خوب باشد. حوزه نفتوگاز و صنایع پاییندستی آن، حوزه گردشگری، فرآوری مواد معدنی، کشاورزی، حوزه آب و در نهایت حوزه خدمات سلامت و خدمات اجتماعی. هیچ الزامی ندارد ما خودرو بسازیم. این استارتآپها را میتوان در بستر موبایل و اینترنت ارائه کرد. آنهم چون ابزار خوبی است، نه اینکه تنها فضای ممکن است.
ارسال نظر