نونواری موزه مبارک، استاد علی اکبرخان!
پس از مرمت موزه استاد صنعتی، هلال احمر ترغیب شده تا ساختمان های تاریخی اش در اصفهان و تبریز را هم مرمت کند. هلال احمر یک موزه و مرکز اسناد هم در خیابان ولیعصر، نرسیده به چهارراه نیایش دارد که بنای آن مدرن است.
«متاسفانه قسمت مهمی از آثار بنده مثل صحنه قتل امیرکبیر، مجلس درس حاج ملاهادی سبزواری، شام آخر واریون مسیح، سید جمال الدین اسدآبادی، گاندی، مرحوم دهخدا، ملک الشعرای بهار، عارف قزوینی، حاج سید رضا فیروزآبادی- بانی مریضخانه شهر ری- و صحنه هایی از اجتماع محرومان و حتی کارگردان زحمتکش، همچنین کاوه آهنگر و ابومسلم خراسانی که خوشبختانه عکس بعضی از صحنه های تاریخی پیش بنده موجود است و خلاصه زحمت یک عمرم به وسیله گروهی افراد جاهل و نادان از بین رفت.
من فقط آرزو می کنم خداوند به مرتکبین این گونه اعمال دانایی عطا فرماید که به قول شاعر: بسوختند چو پروانه خویش و بیگانه/ به دور شمع وجودش هم از عوام و ادیب// خدا خراب کند خانه ستمگر را/ بلای جنگ نیارد به بار جز تخریب» این هم از عجایب روزگار و رسم زمانه است؛ آن که با مردم عجین تر است، گزند بیشتری می بیند.
از این رو است که مرحوم استاد علی اکبرخان صنعتی، یکی از مردمی ترین هنرمندان مجسمه ساز ایرانی که خود طعم فقر و یتیمی کشیده است و با دستان معجزه گرش به گچ ها روحی دوباره می بخشد و درد و رنج مردم این سرزمین را به تصویر می کشد، مزدش در 28 مرداد 32 می شود تخریب تندیس هایش در موزه ضلع شمال غربی توپخانه و نابود کردن تندیس هایش در موزه میدان راه آهن در سال 57. می توان حدس زد در این هنگامه ها فرشته عدالتی که او در ورودی کاخ دادگستری تهران به همراه مرحوم ابوالحسن صدیقی و مرحوم ارژنگ رحیم زاده طراحی کرده و ساخته، به چه فکر می کرد.
سید محمدعلی جمالزاده سال ۵۶ درباره آثار او در کیهان چنین نوشته است: «در این کارها مقصود بیشتر نمایاندن فقر اجتماعی است که بعد از جنگ بین الملل، دنیا را به قعر بیچارگی کشید. مثلا یکی از آن ها صحنه «مرد بیکار را با عائله اش» نشان می دهد که نگران آینده است. در کار دیگری صحنه ای از اطفال یتیم و بی پناه ساخته شده است که اگر کسی به فکر آن ها نباشد، خیلی احتمال دارد که سرنوشتشان به زندان برسد.
در صحنه دیگر 35 تن زندانی را نشان داده و صحنه دیگر حضرت مسیح را در بالای صلیب نشان می دهد با جمعی از بینوایان که دور صلیب جمعند و دعا می کنند و می خواسته توجهی را نشان بدهد که حضرت مسیح به بینوایان داشته و همواره نوع بشر را به محبت و داد دعوت می کرده است.»
می گویند ساخت بنای موزه استاد صنعتی همزمان با احداث میدان توپخانه در سال ۱۲۸۴ هجری قمری (۱۲۴۶ هجری شمسی) به دستور میرزاتقی خان امیرکبیر آغاز شد. طبقه نخست این بنا در دوره رضاشاه، اصطبل و طبقه دوم آن هم مکان استراحت او بوده است. هر چند برخی معتقدند رضاشاه در دوره ای که عضو بربگاد (تیپ) قزاق بوده و در میدان مشق مشغول به خدمت بوده، این جا سکنی گزیده است، اما عبدالله انوار تهران شناس- چنین سخنی را روا نمی داند و معتقد است رضاخان هرگز چنین خانه ای نداشته است.
علی اکبر خان متولد سال 1295 در کرمان است. پدرش پس از جنگ جهانی اول بر اثر طاعون به دیار باقی می شتابد و مادرش که توان نگهداری او را نداشته، پسرش را به حاج علی اکبر خان صنعتی، موسس پرورشگاه صنعتی کرمان، می سپارد. حاج علی اکبر خان صنعتی از مردان نیک روزگار است. او در بازگشت از سفر حج با برخی دوستان سیاسی اش به دیدن سید جمال الدین اسدآبادی می رود و سید با گفتن این جمله که عبادت به جز خدمت خلق نیست، از او می خواهد به کرمان بازگردد و کودکان بی سرپرست را پناهی دهد و به آموزش و پرورش آن ها بپردازد.
حاج علی اکبر خان در بازگشت، زمینی 10 هزار متری پیدا می کند که قرار بوده زندان شود. او می گوید: «زمین را به من بدهید، در عوض کاری می کنم که اصلا نیازی به زندان نباشد.» چرا که به اعتقاد او بیشتر بزهکاران همین کودکان بی سرپرست بودند که در بزرگسالی به دلیل نداشتن راهنمای کودکی دست به چنین کارهایی می زدند. به این ترتیب پرورشگاه صنعتی در کرمان راه اندازی شد و کودکان نصف روز را در آن جا درس می خواندند و نصف روز را در کارگاه پارچه بافی همان پرورشگاه کار می کردند.
علی اکبر کوچک هم در آن جا روزگار می گذراند. آن قدر به نقاشی علاقه داشت که تصویری گلی را در دفتر می کشد و چون مداد رنگی نداشته، با گل واقعی درون آن را تزیین و به معلمش تقدیم می کند. او هم علی اکبر را به کشیدن نقاشی تشویق می کند. البته تصویر کشیدن از باقی معلمان این گونه ختم به خیر و مهر و محبت نمی شود و هر بار تنبیهی به دنبال می آورد که البته مانع عشق او به نقاشی نمی شود.
حاج علی اکبر خان صنعتی این پسر را سرانجام نزد پسرش عبدالحسین خان به تهران می فرستد تا به مدرسه کمال الملک برود و 12 سالی نزد استادانی همچون ابوالحسن خان صدیقی، علی محمد حیدریان، هادی تجویدی، اسماعیل اشتیانی، حسین خان شیخی، علی رخساز، حسنعلی خان وزیر و حسین طاهرزاده بهزاد هنر بیاموزد.
در سال ۱۳۱۹ پس از اخذ مدرک کارشناسی و درست یک سال پس از فوت علی اکبر خان راهی کرمان می شود تا به چهل تن از اعضای پرورشگاه ادای دین کند و به آن ها نقاشی یاد بدهد.
در سال 1324 بنا به درخواست عبدالحسین خان صنعتی بار دیگر راهی تهران می شود تا با همراهی شیر و خورشید سرخ ایران (هلال احمر) در طبقه فوقانی ساختمان ضلع شمال غربی میدان توپخانه مستقر شود و آثارش را به نمایش بگذارد و پلو فروش بلیتش خرج مستمندان شود. خرداد 1325 این مرکز توسط مرحوم دکتر امیراعلم، موسس و بانی شیر و خورشید سرخ، افتتاح می شود و مورد استقبال مردم قرار می گیرد. بعدها در سال 56 به همت همایون، پسر عبدالحسین خان نوه حاج علی اکبر خان، در کرمان هم موزه صنعتی را راه اندازی می کنند که همچنان پابرجاست و یکی از مشهورترین موزه های کرمان است.
نمایشگاه میدان سپه (توپخانه) هنوز دایر بوده که علی اکبرخان در نیمی از خانه مسکونی عبدالحسین صنعتی در چهارراه کالج نمایشگاه دیگری از آثارش چون عارف قزوینی، ملک الشعرای بهار، صحنه قتل امیرکبیر، ستارخان، باقرخان، قائم مقام فراهانی، فردوسی، حافظ، سعدی، جمالزاده، نظامی، بوعلی سینا، سید حسن مدرس، سید جمال الدین اسدآبادی، فیروزآبادی، حاج ملاهادی سبزواری، دهخدا، آلبرت شوایتزر، ویکتور هوگو و گاندی را با دستان جادویی اش از دل گچ به تصویر می کشد و مجسمشان می کند؛ اما این بار مخاطبانش نه مردم کوچه و بازار، بلکه اقشاری هستند از طبقه دیگر که زبان رنج برایشان چندان قابل درک نیست و دنبال طرح های مدرن ترند.
پس علی اکبرخان می ماند و آثارش، اعم از تندیس های گچی و برنزی و تابلوهای نقاشی در موزه میدان توپخانه که آن جا هم چندان روی آسایش نمی بینند. با آغاز پروژه ساخت متروی تهران در سال ۷۶ تعطیلی موزه صنعتی هم آغاز می شود و به دلیل ساخت مترو برخی از ساختمان های میدان ویران می شود و بنای موزه صنعتی با بی دقتی شرکت مترو و مدیریت وقت موزه، آسیب می بند.
پس از تخریب قسمت های قابل توجهی از میدان توپخانه، ساختمان موزه صنعتی و بانک تجارت، تنها بازماندگان این میدان قدیمی می شوند. به همین دلیل سازمان میراث فرهنگی، ساختمان موزه صنعتی را چند ماه پس از فوت استاد (13فروردین ماه) در آبان ماه سال 85 در فهرست آثار ملی ثبت می کند.
با مرگ استاد علی اکبر صنعتی اوضاع موزه رو به وخامت می گذارد. در سال ۸۶ شرکت مترو تصمیم می گیرد ورودی های ایستگاه متروی امام خمینی را افزایش دهد. یکی از ورودی ها هم از زیر ساختمان موزه صنعتی عبور می کند و این دلیلی می شود برای تعطیلی دوباره موزه. افزون بر نم گرفتن دیوارهای این موزه، تردد خودروها باعث آسیب پذیرتر شدن این موزه می شود.
سرانجام پس از بارها رسانه ای شدن موضوع سال ها بسته بودن این موزه، سه ضلع میراث فرهنگی، شهرداری تهران و جمعیت هلال احمر توافق کردند برای مشارکت در احیا و مرمت موزه برنامه ریزی کنند. فعالیت ساماندهی موزه استاد صنعتی از اردیبهشت 93 آغاز شد و یک ماه بعد داربست ها دور موزه را گرفتند.
مسئولان وعده دادند تا خرداد سال ۹۵ موزه سامان می گیرد، حتی سخن از افتتاح موزه برای ۲۲ بهمن سال ۹۵ به میان آمد؛ اما در مراحل پایانی مرمت، کم کم زمزمه هایی پیچید که هلال احمر قصد تبدیل موزه استاد صنعتی به دفتر کار را دارد و حتی با سازمان زیباسازی شهرداری در زمینه بهره برداری دچار اختلاف نظر شده است. سرانجام مدیر کل میراث فرهنگی تهران در نامه ای خطاب به رییس سازمان زیباسازی خواست تا هرچه زودتر کار مرمت پایان یابد و موزه برای بازدید عموم آماده شود. در نهایت با برقراری صلح بین سه دستگاه، پس از ۱۲ سال تعطیلی، این موزه تاریخی با ۱۰۰ تابلوی نقاشی و بیش از ۱۲۰ تندیس از آثار استاد صنعتی، ۱۴ شهریور ۹۶ افتتاح شد.
از کنار گودبرداری ساختمان بلدیه می گذرم. سال هاست طرح باززنده سازی ساختمان بلدیه روی میزها خاک می خورد. گودبرداری هم به امان خدا رها شده است. شهرداری و شورای شهر پیشین چه مشکلی با ساخت این ساختمان داشتند، خودش مثنوی هفتاد من است. فقط می توان امیدوار بود در دوره جدید بالاخره میدان توپخانه صاحب ساختمان بلدیه شود. هنوز هم مردم در میدان توپخانه نشانی «پست شهرداری» را در مکالمات روزمره به کار می برند. شاید با احداث این ساختمان حال فرهنگی میدان توپخانه بهتر شود.
درها و پنجره های موزه صنعتی نونوار شده اند. ساختمان لباس تازه بر تن کرده و مجسمه ها برق می زند. صدای خنده شان را می توان شنید. رو به روی مجسمه نادرشاه می ایستم ؛ به گمانم دوست دارد سبیلش را تاب بدهد. شاه عباس هم روی اسب در عوالم خودش سیر می کند.
بر می گردم و آهسته به امیرکبیر می گویم: «اگر روزنامه وقایع اتفاقیه تان منتشر می شد، از حال خوش مجسمه های استاد صنعتی گزارشی می نوشتید.» به نظرم نی لبک زن هم حال خوشی دارد! حتی مادری که طفلش را در آغوش کشیده است. دیگر نه از خاک و نم خبری است، نه از لرزش و فروریختن سقف.
طبقه دوم نقاشی های آبرنگ مرحوم صنعتی بر سینه دیوار می درخشد. پنجره ها باز است. از این جا میدان توپخانه حال دیگری دارد. یک آسانسور هم انتهای سالن دیده می شود. یکی از پنجره ها رو به کافی شاپ موزه باز می شود. روحت شاد استاد علی اکبر صنعتی! ای کاش امروز بودی و این جا را می دیدی. نمی دانم آفتاب از کدام طرف طلوع کرده که یک بار هم حوزه فرهنگ عاقبت به خیر شده است!
«مرمت موزه در سه فاز بنا، مجسمه ها و نقاشی ها تعریف شده است. در کلیت مرمت بنا به اتمام رسیده است. از سویی جاوید رمضانی ۹۹ تابلوی نقاشی استاد را مرمت کرده است. ما مهم ترین آرشیو نقاشی آبرنگ استاد صنعتی را داریم. در مورد تندیس ها به دلی غیرقابل حمل بودن آن ها، محدودیت های زیادی داشتیم، اما خوشبختانه یک تیم جوان با نظارت حمید شانس (کارشناس هنری و مجسمه ساز) آثار را مرمت و قالب گیری کردند. اکنون فقط مرمت چهار، پنج سردیس و یک سری خرده کاری ها مانند نصب اسپیلت و دریافت ضمانت ها آسانسور باقی مانده است.
در مورد ساعات بازدید و قیمت بلیت هم قرار است محمدرضا کارگر- مدیرکل امور موزه های میراث فرهنگی- هر آنچه را در موزه های میراث عرف است، برای ما ابلاغ کند. در مورد هزینه ها هم حدود 3 میلیارد و 400 میلیون تومان هزینه شده است که 2 میلیارد و 500 میلیون تومان آن را سازمان زیباسازی هزینه کرده است.»
این ها سخنان فرهاد علی اکبری گاوزن- رییس موزه استاد صنعتی- است. حالا پس از مرمت این بنا هلال احمر ترغیب شده تا ساختمان های تاریخی اش در اصفهان و تبریز را هم مرمت کند. هلال احمر یک موزه و مرکز اسناد هم در خیابان ولیعصر، نرسیده به چهارراه نیایش دارد که بنای آن مدرن است.
با تزریق سه لایه بتن در کف بنای موزه استاد صنعتی دیگر لرزش مترو احساس نمی شود. فرامرز پارسی، مدیر شرکت عمارت خورشید، که مسئولیت مرمت بنا را برعهده داشته، در این باره می گوید: «از اواخر 94 کار شروع شد و اواخر 95 کار به اتمام رسید. در طرح احیای طبقه پایین به تندیس های ساخته شده استاد صنعتی اختصاص یافت. طبقه دوم به گالری تبدیل شد که هم نقاشی های استاد صنعتی به نمایش درآید، هم در صورت تمایل به صورت دوره ای آثار مختلفی از هنرمندان به دید عموم گذاشته شود.
قسمت پشت بنا هم ساختمانی به شکل انبار بود که پارسی و گروهش آن را مرمت کردند تا به شکل کافی شاپ درآید و پاتوق مجسمه سازان و نقاشان شود. این اقدامات در کنار هم انجام شده تا یک هم افزایی و فضای زنده ای را به وجود آورد. او علت تعبیه آسانسور را دسترسی معلولان و سالخوردگان به گالری عنوان می کند.
بنای موزه صنعتی بنایی ترکیبی از خشت و آجر بوده که سقف طبقه دوم خرپاهای چوبی داشته و در سقف طبقه اول آهن استفاده شده بود. یک سازه تکه تکه که استحکام بخشی آن با چنین حالتی سخت تر می شد. لرزش بنا به علت عبور مترو هم مزید بر علت بود. از سویی مطالعات درباره بستر خاک موزه نشان می داد که کیفیت خوبی ندارد.
ارسال نظر