آقایان! لطفا همسرتان را به بقیه ترجیح دهید!

مردای ایرانی این چیزا تو کتشون نمیره

برو بابا دلت خوشه

اصلا همچین کاری نخواهیم کرد

میخواد بدش بیاد میخواد خوشش بیاد

اين مقاله رو بايد با يه زبان و ادبيات ديگه براي خانومها هم بنويسيد . چون خيلي از خانومها هستند كه در بيشتر اوقات از بچه ها گرفته تا خانواده خودشون و دوستان مجازي و واقعي و .... را به همسراشون ترجيح ميدن !

اره ما اینجوریم خوب می کنیم همه چیو ب مردا ترجیح میدیم

این قضیه باید دو طرفه باشه ... مردی رو میشناسم تمام زندگیش زن و بچه ش شده بود ولی خانم هیچ اولویتی برای شوهرش قائل نبود .. خب مشخصه رفته رفته مرد هم از این قضیه عقب نشینی می کنه ..

نظرات رو خوندم شاخم رف هوا....عزیزان حسود و خانه ئیران کنو عامل تفرقه ...ی شوهر باید به خانوادهاش احترام بزاره باید به پدر مادرش برسه.چه جور ادمایی پیدا میشن .خواهشن ازدواج نکنین تا زمانی که احترام به خانوادهی همسر رو یاد نگرفتین .همسر شما اول پسر خانواده بوده بعد شده همسرتون...عجب ا دمایی پیدا میشن.

عنوانش رو باید مینوشتید : بفهم!نفهم!

نامزد من هم مادرشو هم دوستاشو بیشتر اوقات به من ترجیح میده

من با وجود 40 سال سن هنوز اون زن که مورد نظرم هست پیدا نکردم شاید علت همین باشد که بعد از ازدواج متوجه می شوند شخص مورد نظر را اشتباه انتخاب کردند

نویسنده یک خانومه و کمی غرض آلود حرف زده .

احترام مادر واجبه. اگر عروس بی ادبی یا بدخلقی کرد که نباید طرفش را گرفت!

همسر من(ج ر ص) با این که خانوادش بارها به من بی احترامی کردن و من باز هم هیچی نگفتم و حتی آخرین بار در کمال وقاحت با من مثل بچه ها قهر کردن ولی باز هم از اونا دفاع می کنه و بدون من میره پیش اونا و اصلاً از این موضوع ناراحت نیست. از قدیم گفتن حرمت امامزاده با متولی است.

زحمت بکشید یه مقاله هم برا زن پر ادعای ایرانی بنویسید

شوهر من عاشقه بچه ی سفیدشه خداوند دوستشون داشته باشد

دقیقا همه موارد رو مردای ایرانی رعایت نمیکنن

خیلی وقتها نه همیشه این پدرومادرها هستن که باعاطفه زیاد باعث خراب شدن روابط همسران میشن.چه پدرومادردختروچه پسر.گاهی وقتها نحوه ابرازمحبت ازطرف والدین اشتباهه.من دوستی داشتم که پدرشوهرومادرشوهرش بعدازازدواج خیلی کم به پسرشون زنگ میزدن ومیگفتن بذاربه زندگی جدیدش عادت بکنه.اونها بزرگترین هدیه دنیایعنی آرامش روکه محصول اعتدال هست روبه فرزندشون هدیه میدادن.ولی خودمن مادرشوهرم مدام به همسرم زنگ میزدوهروقت هم میومدخونه ما چیزی روبهونه میکردوگریه میکردومیگفت من مادرم پسرم دل من وشکست.مادرخودمن هم خیلی درمقابل همسرم گاردداشتن و کلا همه چیزروبادیدخاصی میدیدن که من خیلی ناراحت میشدم.انقدراین کارای غیرمنطقی خانواده ها ادامه دارشدکه روابط ماهم خراب شدونسبت بهم گاردگرفتیم.الان هم خانواده های غیرمنطقیمون باهم قهرن.من باخانواده همسرم ارتباطی ندارم وهمسرم باخانواده من.این میشه نتیجه محبت بیجابه فرزند.

مردهای ایرانی ی پای زندگی مشترکشون مامانشونه متاسفانه. واسه همین هیچوقت نمیشه ی عشق واقعی رو باهاشون تجربه کرد

قسمت مادر و طرف مادر رو گرفتن، جالب نبود. اقايون بايد رابطه رو مديريت كنند، نه طرف كسي رو بگيرند.

زنهای ایرانی یه پای زندگیشون چشم و هم چشمیه نمیشه باهاشون هیچوقت عشق واقعی رو تجربه کرد

اکثر مردانی که تو ازدواج و زندگی مشترک شکست میخورن بخاطر همین مامانی بودنشونه.

کاربر ۱۹:۵۰ من با شما بحثی ندارم. دختر اگر از زندگیش و شرف و شخصیت شوهرش راضی باشه هیچوقت پای دیگران ب زندگیش باز نمیشه ک بخواد چشم و هم چشمی کنه.
این ضعف مامانی بودن خیلی جدیه و بیشترین ضربه رو میزنه. خیلی دخترها هستن ک سالم زندگی میکنن دنبال پول و تجملات نیستن و ب بزرگترها احترام میذارن. ولی مرد ایرانی دختر اینجوری میبینی هول میشه فکر میکنه دختر هیچی حالیش نیست. باید مامانشو بیاره وسط زندگی تا مدیریت کنه. و این بزرگترین اشتباهه.
من حتی پدرم بخاطر دخالت مادرش یکبار شکست در ازدواج داشته و خونه اش رو بخاطر مهریه داده

تا هروقت ک خواستین پسر مادرتون بمونین و کل زندگیتونو بدین دست مادرتون . ولی زندگی ی دخترو با مامانی بودنتون تلخ نکنین و ب بازی نگیرین

به نظرتون من فبول کنم‌که تا اخر عمر با مادر نامزدم زیر یه سقف زندگی‌کنم؟

خیر

شوهرم حتی سگ آبادی شون رو به م ترجیح مطدن.بخدا محبت ازش ندیدم همش به فکر خانواده شه.بخ ا هیچی براش کم نذاشته ام.به خدا نابود شده ام

مردهای ایرانی اول مادرش بعد خواهر و برادرش اگه یادش اومد همسرش تو اولویت هطتند.بخدا همسرم مثل اینکه فقط اونه که ۷تا برادر مفت خور داره.خودش من و بچه ها رو فدای اونها میکننه

سالها قبل سني نداشتم با اقاي ازدواج كردم زندگيمو هستي مو واسش گذاشتم،هيچي نداشت ولي پاش وايسادم و زندگي سأختم، به همه كس ام ترجيحش دادم، اول خدا بعد اون، وقتي مريض شدم ديدم عين خيالش و اون زماني كه من بهش نياز داشتم هم و غمش اين بود چرا نميتونه بهترين خونه رو براي مادرش بخره، هزار بار خونوادش بهم توهين كردن هيچي نكفتم، وقتي ميخواستم گله اي كنم ميكفت تو دروغ ميگي اونا چيزي به تو نگفتن، همه رو به من ترجيح داد
حالا بعد سالها فهميدم اينجا جاي من نيست

شوهرم من رو فدای خواهرانش که مجردن و مادرش کرده.من هیچ حقی تو این زندگی ندارم . شبیه یه برده شدم برای خودش و خانواده اش

مادر شوهر من دوید که بره صندلی جلو ماشین بشینه منم عقب نشستم وقتی پیاده شدم به شوهرم خندیدم گفتم مامانتو دیدی چطوری دوید جلو بشینه گفت ور نزن دیگه حالم ازت بهم میخوره ایشون فوق لیسانس و دبیر با سابقه هستن منم بخشیدمش به مامانش دیگه هیچ توقعی ازش ندارم دفعه اولشم نبود هرچی گفت جوابشو ندادم ولی دلم خیلی شکست و از دلم رفت همیشه دلم براش میتپید دگه برام مهم نیست

من شوهر همیشه به خواهراش بیشتر از من توجه می کنی با اینکه اونا هم ازدواج کرد هستن خیلی ناراحت می شم فکر می کنم تو زندگیش اضافه هستم حق هم ندارم بگم اون کارو براشون نکن حق نظر دان ندارم که چرا بهشون اهمیت می دی وقتی این کارو می کنه تا چند روز از شوهرم بدم میاد دوست ندارم تو صورتش نگاه کنم

مشکل ازخانوادهاست که موجودی مث مردزیادبها میدن ول میکنن ودرست تربیت نمیشن وتوزندگی زناشون ادیت میکنن

من هم موافقم که شوهر ها بیشتر خواهر شونو دوس دارن