بیخیال نقاط ضعف؛ نقاط قوت رو عشقه!

برترین ها: ما که هرگز ندیده ایم، اما گویا در طبقه ۳۹ آسمان خراش منهتن پلاکی هست که روی آن نوشته شده است: «در این دفتر بدترین مدیر متوسط دنیا کار می کرد: پاول بی. براون.»

جمله جالبی که اصولا بیان یا نوشته نمی شود. ما جمله او را کمی تصحیح می کنیم و می گوییم: بدترین مدیر دنیا.

این مدیر بد می گوید، همه افرادی که با من کار کرده اند «شیوه مدیریتی» من را به خوبی می دانند و می توانند به خوبی بر صحت این جمله گواهی بدهند. من مدیر ایرادگیر و کنترل کننده ای بودم. نمی توانستم کارها را به دیگران بسپارم زیرا تصور می کردم هیچ فردی به خوبی من نمی تواند از عهده کارها بر بیاید. من مهارت های کمی برای انجام کارهای گروهی داشتم. اگر بخواهم کمی با خود مهربان باشم، من نمی دانستم چگونه باید مدیر باشم!


لیست اشتباه های من بی‌شمار بود. اما با نگاه به گذشته ها متوجه شدم یکی از اصلی ترین مسایلی که باعث این همه اشتباه و اشکال شده بود، توصیه های اشتباه دیگران بود. همیشه اطرافیان از من می خواستند تا روی نقاط ضعف خود کار و آنها را برطرف کنم.

من هم همین کار را کردم که بدترین کار تمام عمرم بود. در مدتی که سعی در برطرف کردن نقاط ضعف خود داشتم اگر روی نقاط قدرت خود کار کرده بودم بسیار سریع تر موفق می شدم.

راهنمایی اشتباه

شاید بیشتر مردم با این حرف من مخالف باشند اما: همیشه بهتر است روی کارهایی تمرکز کنید که خوب انجام می دهید، نه روی پوشاندن نقاط ضعف خود. با تلاش برای کم کردن ضعف ها و ایرادهای خود نمی توانید بهترین شخصیت خود را بسازید و در زندگی موفق باشید.

شما باید یین و یانگ (قطب‌های مخالف و تضادهای جهان) درونی خود را پیدا کنید؛ فردی که می تواند با توانایی خود ایراداتش را برطرف کند. همیشه سعی کنید به توانایی خود فکر کنید و ایراداتتان را نادیده بگیرید. برای این طرز فکر هم سه دلیل دارم:


۱. وقتی به خود می گویید من در فلان کار بد هستم، شک نکنید که بد خواهید بود. در این دنیای رقابتی چرا سعی می کنید روی خود عیب بگذارید؟

۲. کارهایی که توان و استعداد خوبی در انجام آنها ندارید باعث ناامیدی و کاهش انرژی می شوند. به همین دلیل نمی توانید شرکت خود را راه اندازی کنید.

۳. شما ابتکار و نیروی درونی محدودی خواهید داشت و باید پتانسیل خود را افزایش دهید.