ایده های خوب یک کارآفرین موفق
همه افراد باید بالاخره خودشان کسب و کاری راه بیندازند یا دست کم ایده های ناب برای شروع یک کار جدید در سر داشته باشند. البته با توجه به شرایط اقتصادی جهانی نمی توان به امنیت این گونه مشاغل امیدی داشت.
برترین ها: همه افراد باید بالاخره خودشان کسب و کاری راه بیندازند یا دست کم ایده های ناب برای شروع یک کار جدید در سر داشته باشند. البته با توجه به شرایط اقتصادی جهانی نمی توان به امنیت این گونه مشاغل امیدی داشت.
نخستین سوالی که یک کارآفرین از خود می پرسد این است که «من در چه کاری خوب هستم؟» سپس سعی می کند در همان زمینه کار خود را آغاز کند یا دست کم در شرکتی که به مهارت او نیاز دارد به عنوان مشاور و ایده پرداز مشغول به کار شود. کار برای شرکت های دیگر ایده بدی نیست اما بهترین تصمیم هم نیست.
سعی کنید خود را بشناسید. چه کسی هستید؟ چه افرادی را می شناسید؟ چه منابع و امکاناتی در اختیار دارید؟ و موقعیت کنونی شما چگونه است؟ و از همه مهم تر، ببینید چه مسایلی برای شما اهمیت دارد؟ و چه چیزی را دوست دارید؟
بدون هیچ شکی باید گفت «علاقه» مهم ترین عاملی است که می تواند نقش محرک را برای شما داشته باشد. این عامل باعث می شود تا در مواجهه با مشکلات نیز همچنان به کار خود ادامه دهید و امید داشته باشید. علاقه داشتن دلیلی برای خلاقیت و نوآوری نیز محسوب می شود.
علاقه افراد به دو دسته تقسیم می شود. مسایلی هست که می توانید به آنها علاقه مندی های «اصلی» بگویید - مسایلی که آنها را می خواهید و برای رسیدن به آنها تلاش می کنید. اینها مواردی هستند که برایتان بسیار مهم هستند.
پس از تعیین علاقه «اصلی و نهایی» خود چه اتفاقی می افتد؟ حدس بزنید! معلوم است دیگر، ایده های ناب در ذهنتان شکل می گیرند. (به طور مثال، جالب ترین کار برای من بازی با اعداد و حساب و کتاب است.) در این مرحله چیزی که دنبال آن خواهید بود این است که بدانید «چگونه باید آن را انجام داد». پس از آن باید سعی کنید با توجه به امکانات خود و صرف کمترین هزینه، واقعیت به آن ببخشید. نباید گیج و سردرگم بشوید. هرگز به خود نگویید هیچ ایده ای ندارید. (من بازی با اعداد را دوست دارم). شما هنوز وارد مرحله بعدی نشده اید. (نمی دانم بازی با اعداد چگونه می تواند باشد!). تنها کاری که در این مرحله باید انجام دهید، تعیین مسیر و روش حرکت خود است.
دومین نوع علاقه زمانی پیش می آید که شما تصور می کنید چیزی می تواند شما را به هدف اصلیتان برساند. مثال ساده این نوع علاقه این است: من واقعا دوست دارم شرکت شخصی خود را داشته باشم، نه برای اینکه شرکتی را مدیریت کنم، برای اینکه تصور می کنم می توانم شغل پردرآمدی داشته باشم. (یا باعث شهرت من می شود. یا برای اینکه دیگر برای فرد دیگری کار نکنم.) این نوع علاقه، علاقه «ابزاری» نامیده می شود. علاقه ای که به واسطه آن به اهداف خود می رسید. یعنی خود آن وسیله را به تنهایی دوست ندارید، بلکه سودی که برای شما دارد را دوست دارید. علاقه ابزاری شما را به علاقه اصلی می رساند. در این حالت نیز به ایده نیاز دارید.
در مورد علاقه های ابزاری چگونه باید ایده پردازی کرد. تفکر، تحلیل و خودکاوی و خویشتن نگری ابزار خوبی هستند. با کمک آنها می توانید به نتایج خوبی برسید. البته باید کمی سرعت عمل هم داشته باشید. فکر و تحلیل و خودشناسی شما اگر خیلی طول بکشد شاید به ضررتان تمام شود. شاید این تفکرات تا ماه ها یا سال ها ادامه داشته باشد و در آخر هم هیچ گاه به مرحله انجام و اجرایی شدن نرسند.
حقیقت این است که وقتی کمی عمیق تر نگاه می کنید، متوجه می شوید این افراد شاید ایده های بسیاری در ذهن دارند، به طور مثال، شاید رستوران باز کنم، شاید مغاز ه باز کنم، شاید ... . در آخر هم هیچ کاری انجام نمی دهند. شاید تصور می کنند هیچ کدام از آنها به اندازه کافی خوب نیستند. یا شاید فقط ایده های خود را روی کاغذ و در ذهن خود برآورد می کنند و در آخر هم به هیچ نتیجه ای نمی رسند. این افراد بیشتر مواقع بازی «چه می شود اگر» با خود راه انداخته اند و برای محقق کردن ایده هایشان هیچ تلاشی نمی کنند. این افراد باید کمی از خود و افکارشان بیرون بیایند و برای تحقق آنها یک قدم بردارند. در دنیای واقعی همه چیز با افکار ما فرق دارد. با نشستن و فکر کردن هیچ اتفاقی نمی افتد. فقط فکر و ایده کافی نیست، باید تلاش هم کرد.
چشم ها باید شست، جور دیگر باید دید
در مورد ایده پردازی، علایق اصلی بهتر از علایق ابزاری هستند؟ خیر. آیا علاقه ابزاری بهتر از اصلی است؟ دوباره خیر. هر دو این علاقه مندی ها می توانند به ایده های خوبی ختم شوند. فقط باید بدانید کدامیک مهم تر است زیرا هر کدام از این علاقه ها شما را در مسیر متفاوتی هدایت می کنند.
در مورد علاقه اصلی، حتما آن را دنبال می کنید زیرا واقعا آن را می خواهید. اگر تخصص لازم را نداشته باشید نیز به دنبال یادگیری آن خواهید رفت. علاقه ابزاری نیز دقیقا چیزی است که شما را به علاقه اصلیتان می رساند. بنابراین، همیشه به دنبال راهکاری برای اجرایی شدن آن هستید. کارآفرین ها به دنبال شهرت، پول و درآمد خوب هستند. بنابراین با انواع علاقه در مسیر تحقق خواسته های خود قدم بر می دارد.
ارسال نظر