چرا ۹۰ درصد استارتآپها شکست میخورند؟
بیشتر استارتآپها شکست میخورند و عمر آنها اغلب کم است. یک استارتآپ معمولی بهطور متوسط ۲۰ ماه فعالیت میکند و تا بسته شدن کامل درهایش حدود ۳/۱ میلیون دلار زیان مالی متحمل میشود.
بهمنظور کسب اطلاعات بیشتر در خصوص چگونگی حفظ حیات بلندمدت شرکتهای در حال رشد آن هم در اکوسیستمی به شدت متغیر، از تام هوگان، یکی از نویسندگان کتاب «راهنمای راهاندازی استارتآپهای موفق» دعوت کردیم در برنامه Marketing Cloudcast، ارائهدهنده پادکستهایی با موضوع بازاریابی که با حمایت شرکت Salesforce تهیه میشوند، حضور پیدا کند. تام از بنیانگذارانCrowded Ocean است؛ یکی از موفقترین استارتآپهای بازاریابی در سیلیکونولی. او سابقه ۲۵ سال فعالیت در حوزه بازاریابی و مسوولیتهایی در شرکت اوراکل و سایر شرکتهای فعال در منطقه را در کارنامه خود دارد.
در ادامه خلاصهای از گفت وگو با وی پیرامون دلایل موفقیت استارتآپش و چگونگی رقابت تیمهای کوچک در بازارهای امروزی و البته راهکارهای دستیابی به فرهنگ مثبت و سازنده آمده است:
۱) ۹۰ درصد کسب وکارهای نوپا در دو دهه نخست فعالیت خود با شکست مواجه میشوند. پس، تیمی مرکب از اعضای قدیمی و جدید بسازید.
تام هوگان در طول فعالیت ۲۵ ساله خود در حوزه بازاریابی شاهد رشد چشمگیر بسیاری از شرکتها بوده است، از کسب وکارهای نوپا گرفته تا سازمانهای بزرگ. اما آنچه بیش از هر چیزی مهم است تعداد بسیار زیاد شرکتهای ناموفق است. نرخ شکست در این حوزه در طول ۲۰ سال گذشته بدون تغییر مانده است (۹۰ درصد). بنابراین در این میان چه چیزی باعث تفاوت میشود؟ مساله اصلی به ترکیب استعدادهای جوان با نیروی انسانی باتجربه مربوط میشود. به باور او، ایدهآلترین حالت برای بسیاری از تیمها این است که «اولین تجربه آنها نباشد، زخم و کبودیهای شکست را تجربه کرده باشند و همیشه چیزی از تجربه شکستشان برای گفتن داشته باشند.»
۲) از رویکرد بازاریابی چپ - راست - چپ استفاده کنید
همه ما چیزهایی درباره این تئوری شنیدهایم. سمت چپ مغز انسان مسوول پردازشهای منطقی و سمت راست آن مرکز پردازشهای احساسی و عاطفی است. تام در کتاب خود درباره رویکرد چپ- راست- چپ در حوزه بازاریابی صحبت کرده است. هنگامی که درباره برندسازی یا هر ابتکار و تغییری در زمینه بازاریابی صحبت میکنید، اغلب به دنبال طرح پرسش در منطقه راست مغز خود هستید: «میخواهیم چه چیزی یا چه حسی را در مردم ایجاد کنیم؟» با اینکه چنین سوالی اهمیت فوقالعادهای دارد اما برای پاسخ به آن به پردازشهایی در سمت چپ مغز نیاز دارید: «میخواهیم چه چیزی به فروش برسانیم؟
۳) به یاد داشته باشید که شما استیو جابز نیستید
به باور تام، فرهنگ سازمانی کلید دستیابی به موفقیت است و شکلگیری فرهنگ به دست بنیانگذاران انجام میشود. بسیاری از موسسان کسبوکارهای کوچک و بزرگ مطالب زیادی درباره استیو خواندهاند، از سبک رهبری قدرتمندانه او به خوبی آگاه هستند و فکر می کنند برای انجام کارها باید به تندی جابز رفتار کرد! اما این رویکرد رهبری درواقع تاثیر منفی در شکلگیری فرهنگ سازمانی و تعاملات کارکنان دارد. روحیات استیو در اداره کسبوکار نکات آموزنده بسیاری برای همه ما دارد، اما تقلید سبک رهبری او احتمالا دستورالعمل مناسبی برای موفقیت همه نیست.
۴) مزایای همکاری با آزادکاران
تام میگوید: «مهم نیست یک شرکت بزرگ باشید یا یک استارتآپ کوچک، به هر حال ابزارها و فناوریهای مختلف امکان بهرهبرداری از بهترین استعدادها را برای شما فراهم میکنند. بر اساس پروژهای که در اختیار دارید، با آزادکاران تماس بگیرید و بیش از این منابع مالی سازمان را فدای هزینههای سربار نیروی انسانی نکنید.»او ادامه میدهد: «به نظرم زمان مناسبی است تا به تمام افراد به چشم منابع مجازی نگاه کنیم، نه کارمندان تمام وقت.» حقیقت این است که بازار در طول ۲ سال گذشته با تغییرات شگرفی روبهرو بوده و بیش از پیش به فناوریهای همراه گرایش پیدا کرده است.
ارسال نظر