تعریف های دیگران از ما چقدر واقعی است؟
چقدر خوب صحبت میکنی، این لباس چقدر به تو میآید، تو بهترین آشپز دنیا هستی. همه ما در طول روز درمعرض تعاریفی هستیم که از ما میشود. مردم عادت دارند از ما تعریف کنند و این فرهنگ بین ایرانیها رایجتر است.
حس زیبای تایید شدن
میتوان گفت بیشتر انسانها از اینکه دیگران از آنها تعریف کنند احساس خوبی پیدا میکنند. این تعریف میتواند در مورد ظاهر ما، موفقیتهای تحصیلی یا شغلی، محل زندگی ما، خانه یا وسایل و چیدمان آن، اتومبيلمان، رفتارها یا شخصیتمان در محل کار یا در هر مورد دیگری باشد. معمولا افراد از اینکه دیده شوند و موردتوجه قرار گیرند احساس رضایتمندی میکنند، البته میزان این رضایتمندی در هر فرد نسبت به دیگری متفاوت است، درواقع هر قدر فرد از شخصیت اتکایی بیشتری برخوردار باشد و متعاقبا عزت نفس و اعتماد به نفس پایینتری داشته باشد، میزان نیاز به این تعریف و تمجید و تایید گرفتن برای او بیشتر میشود.
ریشه این نیاز کجاست؟
گاهی با افرادی روبهرو میشویم که تلاشهای فراوانی انجام میدهند تا تعریف و تمجید دیگران را داشته باشند. برای مثال لباسهای خاص میپوشند، از آرایشهای خاص استفاده میکنند و بهطور کلی در انتخاب رنگ و مدل لباسهایشان از رنگ و مدلی استفاده میکنندتا خیالشان راحت باشد که از سلیقه آنها تعریف خواهد شد. هنگامی که نیاز به تعریف و تایید گرفتن از دیگران افراطی و زیاد میشود، بهتر است کمی به این موضوع بیندیشیم که علت نیاز بالای ما به شنیدن تعریف از دیگران چیست. آیا این موضوع به این علت نیست که ما درون خودمان، خویش را دوست داشتنی نمیبینیم و افکار و رفتارها و انتخاب خویش را آنچنان که باید و شاید شایسته نمیبینیم و در مقابل دیگران را اینقدر پررنگ، بزرگ و شایسته میدانیم که نیاز به تعریف و تایید آنها را احساس میکنیم؟!
آیا راست میگوید؟
در حالت طبیعی ما از اطرافیان خود در موارد مختلفی تعاریفی میشنویم. سؤال اینجاست که این تعاریف چقدر واقعی هستند؟
برای پاسخ به این سؤال بهتر است موضوع را از چند منظر نگاه کنیم:
۱- گوینده را بشناسید
توجه به گویندهای که در حال تعریف از ماست و اینکه چقدر از او شناخت داریم و به چه میزان به او و گفتههایش باور داریم، میتواند یکی از معیارهای ما باشد. باید بدانیم که آیا این شخص فردی است صادق و واقعگرا یا فردی است که به خاطر اینکه مثلا ما دچار رنجشی نشویم از ما تعریف و کارهای ما را تایید میکند.
۲- شرایط را بسنجید
باید به این نکته توجه کنیم که تعاریفی که از ما میشود در چه شرایطی است. یعنی بدانیم که آیا احتمال دارد طرف مقابل از این تعاریف قصد سوءاستفاده یا تحتتاثیر قرار دادن ما برای رسیدن به هدفش را داشته باشد؟
۳- خود را بشناسید
شناختی که ما از خود داریم نیز در رسیدن به این نکته که آیا تعاریف ذکر شده واقعی هستند یا نه، ما را یاری میکند. به عنوان مثال وقتی فردی میداند که از شیوایی کلام برخوردار است و نسبت به این توانایی خود اشراف دارد، هنگامی که در این مورد بازخوردهای خوبی از دیگران میگیرد تعجب نمیکند و علاوه بر آن با این تعریفها وقتی شاهد تایید دیگران میشود مهر تاییدی بر این تواناییاش میزند. این در حالی است که فرد دیگری ممکن است کاملا نسبت به ظاهر خودش آگاهی داشته باشد و خود را آگاهانه در طبقه متوسط طبقهبندی کند اما شاهد این باشد که همکارش خیلی از ظاهر او تعریف و تمجید میکند. این درست است که هرکس سلیقه خودش را دارد، اما در چنین مواقعی ضمن احترام به نظر آن همکار شاید بد نباشد کمی در رفتار و خواستههای او تیزبینی به خرج دهیم. احتمال زمینهچینی برای درخواستهایی که در حیطه وظیفه شما نیست و مربوط به او میشود، وجود دارد.
در نقطه مقابل اشخاصی که شناخت مناسبی از خود ندارند و از خودآگاهی پایینی برخوردارند احتمالا خیلی زود در مقابل تعاریف دیگران تحتتاثیر قرار میگیرند یا مقاومت از خود نشان میدهند. این افراد حتی تعاریفی که میتواند کاملا صادقانه باشد را هم گاهی باور نمیکنند.
ارسال نظر