۵۵۳۵۷۹
۲۳ نظر
۶۲۰۸
۲۳ نظر
۶۲۰۸
پ

دهه هفتادی ها چه می خواهند؟!

گفت و گو با نعمت الله فاضلی، جامعه شناس، درباره دهه هفتادی ها و آنچه از سیاست، جامعه، فرهنگ و هنر می خواهند؛ فاضلی اعتقاد دارد آن ها به کلی با نسل قبل از خود فرق دارند.

هفته نامه کرگدن - علی نیلی: گفت و گو با نعمت الله فاضلی، جامعه شناس، درباره دهه هفتادی ها و آنچه از سیاست، جامعه، فرهنگ و هنر می خواهند؛ فاضلی اعتقاد دارد آن ها به کلی با نسل قبل از خود فرق دارند.

دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری عرصه خودنمایی نوجوانان و جوانانی بود که کودکی متفاوتی از بچه های دهه های پنجاه و شصت را تجربه کرده بودند. آنان بی واهمه مطالبات خود را فریاد می زدند؛ مطالباتی که فقط سیاسی نبود و سویه های پررنگ اجتماعی و فرهنگی داشت. این یعنی جالب تر و جذاب تر از کنش های سیاسی متولدین دهه هفتاد که میدان دار کمپین های انتخاباتی بودند، کنش های فرهنگی و اجتماعی آنان است که می تواند موضوع مطالعات گسترده اجتماعی و جمعیت شناختی باشد.

نعمت الله فاضلی، استاد برجسته جامعه شناسی، در واکاوی کنش های مختلف متولدین دهه هفتاد می گوید برای این نسل «سیاست» اصالت ندارد، بنابراین کنش های سیاسی خود را طوری سامان می دهد که به آرمان شهر مورد نظرش دست پیدا کند.
دهه هفتادی ها چه می خواهند؟!

به نظر می رسد در چند انتخابات اخیر، نسل چهارم و پنجم انقلاب، یعنی متولدین سال ۱۳۷۰ به بعد، بیشترین نقش آفرینی را داشتند و به نوعی سرنوشت انتخابات را هم تغییر دادند. این اتفاق باز به بحث های شکاف بین نسلی و آرمان های متفاوت هر نسل دامن زده است. تعریف شما از آرمان ها و کنش های دهه هفتادی ها چیست؟

مسئله معاصر جامعه ایران مسئله نسل است. مراد من از مسئله نسل این است که با تغییر جایگاه فرزندان و والدین، یعنی بالیدن کودکان دیروز، جامعه دچار تغییراتی می شود که دیگر فقط در چارچوب تغییرات جمعیتی قابل توضیح و درک نیست. به طور کلی نسل جوان به جامعه خود چهره جدیدی می بخشد چون آرمان ها و جهان بینی متفاوتی از نسل پیشین دارد. درست مانند تکنولوژی، جمعیت جوان هر جامعه هم عامل مهمی در تسریع تغییرات همه جانبه سیاسی، فرهنگی و اقتصادی است.

مسئله نسل از سال ۱۹۴۰ به بعد مورد توجه جامعه شناسان قرار گرفت. در واقع همه جوامع مدرن مسئله ای به نام تغییر نسل را تجربه کرده اند و در این زمینه میلیون ها صفحه محتوا تولید شده است. پس مسئله تغییر نسل یک مسئله پذیرفته شده است؛ آن چه جای بحث و مناقشه و گاه نگرانی دارد، مسئله سرعت تغییرات نسلی است.

امروز سرعت تغییرات نسلی به همان سرعت تغییرات تکنولوژی است و همین نگرانی هایی را می آفریند. در این تغییرات سریع، نسل ها از هم به سرعت دور می شوند که ممکن است دیگر زبان یکدیگر را متوجه نشوند.

پدربزرگ ها و مادربزرگ های ما در جامعه ای عاطفی زیست می کردند. جامعه ای که برای صدها سال چنان آهستگی و آرامی را تجربه می کرد که گویی در جامعه آب از آب تکان نمی خورد. در این جامعه خیال پدربزرگ ها و پدرها از فرزندان راحت است و آنان را مانند خود می پندارند و در نتیجه نگران نیستند. اما با گذشت زمان، سرعت تغییر در جوامع امروزی بسیار سریع است و نسل جدید هم در معرض این تغییرات قرار دارد در نتیجه باورها و اعتقادات و کنش هایش به تمامی با نسل قبلی خود متفاوت می شود.

فقط در جامعه امروز ایران، شما کسانی را که در دهه شصت کودک یا نوجوان بودند با کسانی که در دهه هفتاد کودکی کردند، مقایسه کنید. فکر می کنم یکی از بحث های جاری در جامعه ایران همین تفاوت دو نسل است که از تفاوت در پوشش، سلیقه موسیقیایی، تفاوت گویش و تفاوت در عادات غذایی شروع می شود و تا تفاوت در فهم و عمل سیاسی یا اقتصادی را هم شامل می شود. بنابراین طبیعی است که نسل دهه شصت خود را تافته جدابافته ای از نسل دهه هفتاد بداند یا دهه هفتادی ها خود را متمایز از متولدین دهه قبل بدانند.

در پاسخ به پرسش شما باید بگویم متولدین دهه هفتاد ویژگی های رفتاری و عاطفی منحصر به خود را دارند.

این ویژگی ها از کجا آمده و چرا این همه از نسل قبلی متفاوت است؟

همان طور که گفتم محیط جامه طی ده سال تغییر کرد و طبیعی است که کودکان دهه هفتاد از کودکانی که در دهه شصت به دنیا آمدند، متفاوت باشند. ذائقه اجتماعی و سلیقه جمعی این نسل متفاوت است و بحث هم فقط این نیست که سلیقه سیاسی، فرهنگی یا اجتماعی تک تک افراد جامعه تغییر کرده است، مهم این جاست که این تغییر ذائقه، بر سرنوشت جمعی و جهت گیری های جامعه تاثیر می گذارد.
دهه هفتادی ها چه می خواهند؟!

بگذارید مثالی بزنم. من متولد دهه چهل هستم و در نوجوانی انقلاب اسلامی و سپس جنگ را تجربه کردم. برای کسی مانند من که بسیاری از تحولات تاریخی ایران را از نزدیک مشاهده و لمس کرده، مشاهده کنش ها و ذائقه های نوجوانان امروزی، به طرز عریانی با همه دیده ها و باورها و اعتقادات دهه شصت متفاوت است. به اصطلاح می توان گفت نوجوان امروز به اندازه فاصله زمین تا آسمان با نوجوان آن روز فرق می کند. این تفاوت هم در همه شئون است؛ از باورها بگیرید تا پوشش و گویش.

در دوره نوجوانی من دسترسی به رسانه های جهانی نه ممکن بود و به مطلوب. نسل من در لحظه ای از تاریخ، کودکی خود را پشت سر گذاشت که جامعه ایران در حال پا گذاشتن به زندگی تماما شهری بود. یعنی ما در دوره ای کودکی کردیم که ایرانیان در حال گذار از جامعه عشایری و روستایی به جامعه شهری بودند.

دهه هفتادی ها امروز در شبکه ای از ارتباطات جهانی زیست می کنند. این نسل یک نسل کلان شهری است. به دنیا آمدن و زیست و بالیدن در شهری با بیش از یک میلیون نفر جمعیت، رفتارها و کنش های خود را می آفریند و از جمله شما می بینید که عمده ده هفتادی ها ساختار احساسی متفاوتی از نسل های پیشین خود دارد. ساختار احساسی ما عمدتا روستایی یا شهری بود و نه کلان شهری. نسل جدید، هویت جویی های متفاوتی هم دارد که می توانید آن را در مصرف فرهنگی و هنری خاص، شکل دادن به نوعی شهروندی جهانی و ساختار حساس جهان شهری این نسل دنبال کنید.

به گذار جامعه ایران و تفاوتی که در نسل ها ایجاد کرده، اشاره کردید. ممکن است این موضوع را کمی باز کنید؟

برای متولدین دهه های پنجاه و شصت، ارزش ها و باورهای عشایری، روستایی و شهر و شهرک کوچک به عنوان ارزش های مسلط زندگی پذیرفته می شد. ما همچنان در نوعی از سنت و ارزش های دینی، مجموعه وسیعی از نگرش های برخاسته از اقتصاد معیشتی و شیوه های زیست مرتبط با کشاورزی و دامپروری رشد یافته بودیم.
دهه هفتادی ها چه می خواهند؟!

برای آن دسته از هم نسلی های من که در تهران زندگی میکردند، ارزش های درونی شده عبارت بود از ارزش های تازه اقتصاد کارخانه ای و باورهای مرتبط با طبقه متوسط شهری که در چارچوب بروکراسی و نوسازی دولتی در رژیم پهلوی دنبال می شد. اما نسل دهه هفتاد و بعد از آن، ارزش هایی دارد که بر اقتصاد دگرگونه ای استوار شده است. خدمات، گردشگری و مصرف فرهنگی استخوان بندی اقتصاد امروز را تشکیل می دهد.

در این چارچوب تحصیلات عالی و انجام فعالیت های مرتبط با فرهنگ ارزش بیشتری دارد. این نسل نوعی تخیل اجتماعی و فرهنگی جدید دارد که مسئله اش فقط شغل یا پول یا موفقیت اقتصادی نیست. برای نسل امروز مدیریت بدن، داشتن آزادی های اجتماعی، دسترسی به اطلاعات، برخورداری از اشکال گوناگون تعاملات جمعی، تجربه معاشرت یا با هم بودن های جدید، تجربه اشکال دیگری از شهروندی و زیست در شهر جهانی، مولفه های اصلی و اساسی در شکل دادن به کنش هاست. برای نسل دهه هفتاد، فرهنگ بیش از اقتصاد و حتی بیش از سیاست مهم است.

منظورتان از فرهنگ چیست؟ میراث فرهنگی یا سنت ها در این چارچوب چه تعریفی دارند؟

منظورم از فرهنگ، اتفاقا میراث فرهنگی یا هویت تاریخی یا سنتی نیست. فرهنگ برای این نسل عبارت است از نوعی تمرین و عمل بر مبنای مقتضیات کلان شهری امروز در گستره جهانی. در این نوع از نگاه به جهان، سیاست و اقتصاد ابزارهایی در خدمت زیست فرهنگی است.

اقتصاد برای این نسل هدف غایی نیست. آن ها پول را و حتی امر سیاسی را ابزارهایی می دانند در خدمت مصرف فرهنگی خود. در این سازه معنایی، اقتصاد و سیاست باید برای مصرف فرهنگی این بچه ها کارکرد داشته باشد. ارزش های فرامادی مانند صلح، سرگرمی، لذت، آزادی، زیبایی، گفت و گو، ارتباطات، اطلاعات و دانش اهمیت یا اصالت بیشتری از ارزش های مادی دارد. برای همین هم می بینید که این نسل اهل سفر است، اهل تجربه ناشناخته هاست، اهل امتحان کردن است، اهل ورود به حیطه هایی است که برای نسل قبلی اش اصلا نزدیک شدن به آن هم قابل درک نبود.

معنای حرفم این نیست که نسل دهه هفتاد دنبال پول نیست یا ارزشی برای پول قائل نیست. معنای حرفم این نیست که این نسل معنوی تر هست یا نیست، بلکه معنای حرفم این است که این نسل و به ویژه متولدین کلان شهرهای این نسل به ارزش های فرامادی مانند آنچه برشمردم اهمیت بیشتری می دهد. برای این نسل ایدئولوژی و اقتصاد و سیاست مهم است اما به عنوان ابزار. پس پول و قدرت برای این نسل آن جا اهمیت می یابد که او را به اهدافش نزدیک کند.

پول و ثروت و قدرت باید در خدمت زیست خاص این نسل باشد. اگر از این زاویه که ایدئولوژی و اقتصاد برای این نسل اصالت ندارد، به قضایا نگاه کنیم، می توانیم علل رفتارهای این نسل در کنش هایی مانند انتخابات یا در مراکزی چون دانشگاه یا حتی خیابان را فهم پذیر کنیم.

این نسل چه می خواهد؟

این نسل می خواهد تجربه زندگی روزمره بهتری از پدران خود داشته باشد. زندگی بهتری که خود تعریفی از آن ارائه داده و در آن رفتن به سینما یا تئاتر، تماشای جدیدترین فیلم ها و موسیقی ها، آرایش و پوششی مطابق شهروندان جهان اول، داشتن ارتباط با همسالان یا همکاران خود در دیگر نقاط دنیا و... ارزش است. پس آزادی اجتماعی اهمیتی بیش از آزادی بیان دارد.

نسل دهه پنجاه و شصت بیش از هرچیز در پی آزادی بیان و تحقق ارزش های متافیزیکی بوده و برای تحقق آن از جان خود هم گذشته است. برای نسل ما بی عدالتی یک چالش بزرگ بود و در جهت کاهش آن گام بر می داشتیم.
دهه هفتادی ها چه می خواهند؟!
مثلا در اقداماتی داوطلبانه به مناطق کمتر برخوردار می رفتیم و به مردم کمک می کردیم تا درد محرومیت کمی کم شود اما برای متولدین ۱۳۷۰ به بعد، آن ارزش ها و آرمان های جمعی موضوعیت و اولویتی ندارد. در عوض ارزش هایی مانند صلح، آزادی اجتماعی، ایجاد فرصت برای ابراز خود یا دسترسی به اطلاعات و ارتباطات یا فرصت تجربه های جدید ارزش هایی به مراتب بیشتر از ارزش اقدامات عدالت طلبانه نسل قبلی دارد.

نسل دهه هفتاد می خواهد از طریق ارزش های تنانه و مدیریت بر بدن به شکلی از ابراز خود و خودتحقق‌بخشی دست پیدا کند. دست زدن به نوعی گفت و گوی دائمی با همتایانش در ایالات متحده، اروپا، آسیا و حتی آفریقا در چارچوب همین جهان بینی خاص نسل جدید قابل توضیح است.

این نسل بهتر از هر نسل دیگری می تواند از قدرت بینایی خود استفاده کند. این یک نسل بصری است که با چشمانش بیش از واژگان می اندیشد. فراموش نکنیم که او فرزند زمانی است که در هر ساعت، میلیاردها تصویر توزیع و منتشر می شود، پس عجیب هم نیست که بیش از هر حسی، حس بینایی، دیدن و تماشاکردن در این نسل قوی باشد. در یک کلام تفکر تصویری برای نسل جدید به مراتب قوی تر از تفکر واژگانی است.

این نسل همچنین از گوش هایش به مراتب بهتر از نسل ما استفاده می کند و برای همین شما با تولید انبوهی از موسیقی ها و ریتم ها مواجهید. نسل ما برای استفاده از گوش هایش حتما باید به یک سالن کنسرت یا موسیقی می رفت اما نسل امروز می تواند در لحظه جدیدترین تم های موسیقی را بشنود.

این نسل جدید از پاهایش هم بهتر استفاده می کند. این نسل یک نسل گردشگر است که دائما می کوشد فضاهای جدید را تجربه کند. این نسل تندپاتر و تیزپاتر است. برای نسل من استفاده از پا با محدودیت های بی شماری همراه بود و تصور این که بتوانیم به ترکیه، امارات یا اروپا و امریکا سفر کنیم تا زیست آنان را تجربه کنیم، تقریبا غیرممکن بود اما این نسل به راحتی می تواند برود و دیگر زیست ها را هم تجربه کند.

به نظر من مهم تر از این که می تواند، این است که می خواهد. درواقع طلب می کند و امکانات هم به یاری اش می آید. درواقع برای نسل دهه هفتاد امکان بهره برداری از همه قابلیت های وجودی اش فراهم است، بنابراین ساختار احساسات و ظرفیت های آرزومندی این نسل به کلی با ساختار احساس و آرزوهای نسل قبلی تفاوت دارد. نسل دهه هفتاد انسان گراتر و نسبت به زندگی حساس تر است. قابلیت وجودی اش برای تجربه کردن زندگی هم بیشتر است.

این نسل کنش های سیاسی خود را چگونه سامان می دهد؟

نسل دهه هفتاد برخلاف نسل دهه پنجاه و شصت اصلا سیاسی نیست. یعنی سیاست برای او اصالتی ندارد و وقتی اهمیت می یابد که در خدمت جهان بینی اش قرار بگیرد. در تخیل جمعی دهه هفتادی ها، کنشگری سیاسی و اجتماعی تحت تکنولوژی و با این قید رخ می دهد که بتواند تجربه زندگی بهتر را برای او رقم بزند. در حالی که برای ما زندگی از سیاست آغاز می شد. ما از سیاست آغاز می کردیم تا زندگی را تغییر دهیم اما این نسل از زندگی آغاز می کند و به سیاست بر مبنای تعریفش از زندگی شکل می دهد.
دهه هفتادی ها چه می خواهند؟!

همان طور که گفتم آرمان شهر یک دهه هفتادی به کلی با آرمان شهر دهه شصتی متفاوت است. در نتیجه مشارکت سیاسی هم برای نسل جدید اصالت ندارد. این که بتواند مدیریت بهتری بر بردن خود داشته باشد یا لذت بیشتری از زندگی ببرد، برای یک دهه هفتادی مهم تر از کیفیت مجل قانون گذاری یا باور نمایندگانی است که به این مجلس راه می یابند.

برای دهه هفتادی ها، قدرت در جهان اجتماعی تعریف می شود و نه در جهان سیاسی. بنابراین آرزومندی های شخصی بر آرمان ها سیاسی و اجتماعی به تعریف نسل ما غلبه پیدا می کند. بدن برای این نسل بیش از کلماتی که احیانا می خوانند در تعیین کنش های آنان مهم است. بنابراین من فکر می کنم دهه هفتادی ها و دهه هشتادی ها در حال شکل دادن به نوعی فرهنگ در ایران هستند که شکل غالبش تصویری است. فرهنگ مشروعیت یافته در دهه آینده، برآیند فعالیت های نسل جهان شهری امروز است.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بدون نام

    برید انتظارات دهه شصتی ها رو برآورده کنید بعد بیاید سراغ دهه هفتادی ها

  • ایرانبان

    سلامتی دهه ضصتی جاده صاف کن یه پیک جمعیتی هستیم که وقتی یک مرحله از زندگی را طی میکنیم به مرحله بعد میرسیم تازه میبینیم هیچ زیرساختی برای این جمعیت نیست وقتیم ترکش میکنیم نسل بعد با یک سیستم ولنگار و حجم زیاد طرفه که سر و ته نداره و فقط برای این حجم جمعیت افزایش یافته .... نگم براتون

  • پریا

    خودت دهه شصتی ای؟؟!!

  • ایلیا

    کنسرت... کنسرت و چیز‌هایی مثل این!

  • امیر

    دهه هفتادی ها بهترین افراد کشور هستن تا حدودا 78 . بعدش دیگه باید دهه هشتادی حساب بشه که اصلا رو به راه نیستن . اما چیزی که باید بگم اینه که دهه شصتی ها خیلی از دهه هفتادی ها خوشبخت تر بودند و نعمت های بیشتری داشتند و زندگی گرم تری داشتند اما همیشه دهه شصتی ها میان و خودشونو نسل سوخته یاد میکنن که اصلا اینطور نیست . قدرت و جهان بینی ای که دهه هفتادی ها دارن رو هیچ وقت دهه شصتی ها نمیتونن داشته باشن . با تشکر

    پاسخ ها

    • بدون نام

      چون دهه 70 هستی هم شصتی ها بد هستن هم د هه
      اهشتادی؟

    • ایرانبان

      بامزه بود کلی به حرفهات خندیدم نعمت بیشتر و خوب اومدی.... کلن نسل قرتی هستین فکرم میکنین همه دهه ها همینجوری بوده

  • نگار

    بذارن ما بریم استادیوم :(
    هزینه تحصیل هم کم بشه تو کشور

  • bom

    بهترین سالی که یه نفر میتونه به دنیا بیاد سال78 هست ..
    ما هم بچگیامونو کردیم و هم به موقع تکنولوژی وارد زندگیامون شد ..
    و خلاصه همه چی رله هستش...
    به افتخار دهه 70 ی هااااااااا

  • پریا

    تو هم حتما دهه هفتادی ای.ولی اینو راس گفت کجا دهه شصتی ها نسل سوختن که اینجوری میکنن؟.................درج شود:)

  • nazanin

    امیر یه کم خودتو تحویل بگیر.بهترین افراد کشور؟!قدرت و جهان بینی؟! از همین حرفت کامل میشه متوجه شد که دهه هفتادیها چقدر متوهم و خود بزرگ بین هستن و اعتماد بنفس کاذب دارن.مثلا چه گلی به سر کی زدی؟فقط شاخ بازی الکی بلدین.دخترا و پسرای دهه شصت آرزوی همتون هستن مستقل و تحصیل کرده و قابل اتکا.بزن بغل جوجو.دهه شصت اگه شاکین از بدبختی نیست ازینه که نسل واقعا باسواد و باعرضه ای هستن اما در حدی که بایسته و شایستش بودن براشون کاری نشده.

  • anna

    دهه هفتادیها چه میخواهند؟فقط خودشونو. بی تعهد تر بی تفاوت تر بی مسئولیت تر از دهه هفتادیها ندیدم یعنی فقط قمپزن همینو بس اهمیت ندین به حرفاشون جیک جیک زیاد میکنن ولی فوتشون کنی پراشون میریزه یک دهه شصتی هستم ❤

  • بدون نام

    چرا ميخواي نسل امروز رو نسل بي حجاب و بي قيد و بند نشون بدي بياييد تو مساجد تو هيئات مذهبي تو دانشگاه ها گزارش تهيه كنيد تا بهتون نشون بدم جوونا و نوجوونايي كه در عفت در كمال در حيا در غيرت از يه مرد يا زن 40 ساله فهميده تر هستن!!بيايد راهيان نور بيايد شب هاي احيا بيايد ايام محرم ايام اعتكاف!!انقدر سياه نمايي نكنيد

  • بدون نام

    دهه هفتادی ها واقعا بی مسئولیت هستند، فقط و فقط خودشون و نیازهاشون براشون مهمه و همه را برای رسیدن به خواسته های خودشون له میکنند، چه پدر و مادرشون باشه و چه همسرشون

  • بدون نام

    ما دهه شصتی ها که کلا تو هر سنی با کم و کاستی درگیر شدیم و میشیم
    نمیدونم ، شاید چون اولین نسل بعد از انقلابیم
    فشار و کنترل روی ما از هر طرفی زیاد بوده ، از طرف والدین و مدرسه و دولت و ...

  • پریا

    نازنین راس میگه.بابا اعتماد بنفست رو برم من.خخخ

  • پریا

    دقت کردین هرکس از دهه ی خودش طرفداری و تعریف بی مورد میکنه؟خخخخ....درج شود.

  • بدون نام

    من یه دهه هفتادیم .هفتاد و دو دنیا اومدم......نه مثل دهه شصتی ها تجربه همکلاسی های خاکی و بی فیس و افاده و بازی توی کوچه و کودکی کردن حداقل تا سن دوازده سالگی رو داشتم ‌.........نه آزادی های متولدین هفتاد و شیش که از دبستان گوشی دارن و دوست پسر داشتن و چت کردن و خیلی کارها براشون عادی بود........مشکل از دهه ای که دنیا اومدیم نیست از پدر و مادرامونه که جقدر مارو مطابق روز تربیت کردن یا نکردن......الان متولدین ۷۳ به بعد سریع ازدواج میکنن چون قشنگ بلدن چجوری با طرفشون رفتار کنن و دلبری کردن و حد و مرز کوتاه اومدن و زیاده خواهی رو یاد گرفتن....بعد ماها هنوز منتظریم یکی مارو بخاطر خودمون بخواد نه برای...!

  • بدون نام

    با ۱۴:۲۹ موافقم منم متولد۷۱ هستم بستگی داره کجا و تو چه شهر و با چه شرایطی بزرگ شدیع من که والا با شرایط شما دهه شصتی ها بزرگ شدم شهرمون خیلی بزرگ نیس گذشته از اینا تربیت پدر مادرا خیلی مهمه همه رو جمع نبندین منم نیاز های اولیه زندگییمو والا توش موندم چه انتظاری میتونم داشته باشم....

  • بدون نام

    دهه هفتاد دهه شصتی باشی مهم اینه که تو چه سطح درآمدی بودی پ زندگی کردی، برای کسیانی مثل من که از طبقات مالی پایین جامعه هستند زندگی در همه قرن ها و دهه ها سخت

  • مهدی

    سلام.به نظر من اینکه دهه ها رو با هم مقایسه کنیم کار درستی نیست.من خودم یک دهه هفتادی هستم.اصلا درست نیست که میگید دهه هفتادی ها با ارمان های انقلاب کاری ندارن.جمع بستن درست نیست.نمونه ی بارز دهه هفتادی ها شهدای مدافع حرم منجمله شهید حججی هست که دنیا شاهدش بود.به نظر من تفاوت انسانها در تربیت و نونی هست که میخورن.من خودم قاری قران هستم و خیلی از دهه شصتی ها رو دیدم که هیچ اعتقادی حتی به خدا ندارند تا بماند به انقلاب.پس اینقدر حرف های تفرقه ساز نزنید

  • بدون نام

    دهه شصتی ها ریاکارن ولی دهه هفتادیهاتکلیفشون باخودشون روشنه حتی امربه معروف ونهی ازمنکردرجامعه دهه هفتادیابارزتره چون مرز بدی وخوبی رومیدونن ودغدغه بیشتری دارن وجسارت بیشتری دارن که بابقیه نظراتشونوبگن
    دهه شصتیهامنافق ودروغگوهستن امربه معروف نمیکنن ولی حرفای عرفان وخداشناسی میزنن هرآنچه بیرون نمیکنن ازترس شناخته شدن هست ولی زیرزیرکی همه کارمیکنن دهه شصت نسلی هست که غرایزسرکوب شد ولی خودشون میدونستن که هست وزیرزیرکی بهش رسیدن

  • بدون نام

    باید در مدیریت های کلان این عزیزان را گمارد تا کشور شاداب شود

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج