گرایش جوانان ایرانی برای مهاجرت به کرهجنوبی
ساعت ٩صبح، یکی ازخیابانهای اصلی فرمانیه تهران. صف طولانی پشت در یکی از خانهها تشکیل شده، خانهای که تابلو و نشانیهای برچسبشده روی دیوار آن میگوید اقامتگاه سفیر کرهجنوبیست و قرار است نیمساعت دیگر «دومین همایش تحصیل در کره» در آن برگزار شود.
سهیلا از ٨ صبح آمده و نفر اول صف است. او سال گذشته و نخستین همایش را هم مثل امروز حاضر بوده. سهیلا یکدهه هفتادی عاشق کره است تا آنجا که حتی درصفحههایی که درشبکههای مجازی دارد، هم نام کرهای برای خودش انتخاب کرده.
نخستین چیزی که توجهم رو جلب کرد، نزدیکی فرهنگشون به خودمون بود البته میشه گفت به جز نزدیکی از ما بهترم هستن! مثلا توی احترام به پدرومادر و بزرگتراشون. جوری که نسبت به موقعیت و سنوسال همدیگه رو مخاطب قرار میدن. نزدیکبودن استایل زندگیشون به خودمون و ازهمه مهمتر برعکس ما که همه چیو تو سریالامون قایم میکنیم اینا میان کل واقعیت و اتفاقای جامعه حتی دزدیایی که میشه رو تو سریالاشون نشون میدن برام جالب بود. کلا شروع آشنایی من با کره همین سریالا بود که بعدش به شناخت بازیگرا و خوانندهها رسید، این وسط آدم با فرهنگشونم ناخودآگاه آشنا میشه.»
سهیلا علاقه خودش به کشور و فرهنگ کره را بیعلت و بدون تحقیق نمیداند. او برای این علاقه کلی فلسفه دارد: «همون موقع کنار فیلمهای کره، فیلم آمریکایی و هندی یا گاهی ترکی هم میدیدم ولی این کرهایها بیشتر منو تحتتأثیر قراردادند که فکر میکنم به خاطر فرهنگشون هست. همونجور که گفتم، به خودمون نزدیک و بهتر از ما هستن! البته جدای نژادپرستیشون که اصلا اینو قبول ندارم و ایرانیارو هم دوست ندارن و اینکه تکنولوژی فوقالعادهای دارن. وقتی تو سریالا میبینی، دارن از چه چیزایی برای راحتی زندگی و سرعت تو کارشون استفاده میکنن ناخودآگاه پیش خودت میگی من دارم زندگی میکنم یا اونا؟!
بخشی از دلایل او برای مهاجرت به کره گره خورده با تصویری که از بازیگران کرهای در سریالها دیده. « ولی حالا اگه بحث فرهنگم نباشه، عاشق بازیگراشون شدم. میگن عاشق یکی بشی، دیگه چیزی جلوتو نمیگیره، دقیقا همینه. وقتی عاشق یه بازیگر شدم، شروع کردم به جمعکردن اطلاعات درموردش؛ اینکه چند سالشه، چیکار میکنه، اگه خواننده هست موقعیتش تو گروه چیه، چه کلیپایی داره، چه برنامههایی بوده همینجوری هی بری جلو انگار داری توی دریا غرق میشی و این وسط دنبال یه نفر رفتی ولی با کلی آدم دیگم آشنا شدی. برعکس آمریکاییها موزیک ویدیوهای کثیف ندارن و تکتک کلیپایی که میدن پشت آهنگ و شعراشون کلی نقد و بررسی داره وقتی من این نقدا رو میخونم، واقعا لذت میبرم. چیزی که دیدم و شنیدم، یه مزخرف صرفا درمورد عشق و عاشقی یا خیانت و شکست عشقی ساده نبوده و پشت همه چیز فکر بوده.»
به گفته او «وقتی اینجوری عاشق یکی بشی میخوای سعی کنی به زبان همون طرف حرف بزنی پس چیکار میکنی. میافتی دنبال یادگیری زبانش یا حتی تست غذاهاشون. خودم بارها در به در توی تهران افتادم دنبال رستورانهایی که غذاهای کرهای داشته باشه تا تست کنم که اونا چه غذایی میخورن.
صددرصد نمیگم همه، ولی خیلیا مثل خودم تحتتأثیر اینا قرار گرفتن و وقتی کره و زندگیشونو دیدیم، دلمون میخواد عین اونا باشیم. اگه الانم به من بگن دوتا حق انتخاب داری بین کره یا آمریکا بدون فکر دستمو میذارم رو کره»
ساعت نهونیم، در اقامتگاه سفیر باز میشود و صف مراجعهکنندگان به داخل محوطه راهنمایی میشوند دور تا دور حیاط پر از تابلوهاییست که مکانهای دیدنی کره را نشان میدهد و آداب رسومش را معرفی میکند. شرکتکنندگان قبل از شروع مراسم هدایت میشوند که از تابلوها دیدن کنند. بعد از آن خواسته میشود که برای شروع مراسم اصلی به داخل سالن بروند. تعداد شرکتکنندگان از تعداد صندلیها بیشتر است و مجبورند ایستاده مراسم را دنبال کنند. بعد از پخش سرود ملی دوکشور، کیم سئونگ- هو سفیر کرهجنوبی درتهران برای حاضران سخنرانی میکند. او از اهمیت نزدیکی فرهنگها و دوستی دوکشور گفت و اینکه خوشحال میشود جوانان باهوش ایرانی در دانشگاههای کره درس بخوانند.
بعد از آن نمایندگانی از ٨ دانشگاه شرکتکننده دراین همایش پشت تریبون میروند و از مزایای انتخاب دانشگاههایشان و تحصیل درکشورشان میگویند. صحبتها به زبان انگلیسی و کرهای است و به جز یک مورد به فارسی ترجمه نمیشوند. کسی هم ظاهرا نیازی به ترجمه ندارد. این را خندهها و همراهیهایی بیشتر درجمع حاضر با سخنرانان نشان میدهد. دربخشی از مراسم فیلمی از دانشجویان خارجی مقیم در کرهجنوبی به نمایش گذاشته میشود؛ زنان و مردانی از نژادهای مختلف که با لبخندهایی بر لب و صورتهایی بشاش از تجربیاتشان، چرایی انتخاب کره برای زندگی و ازشرایط تحصیل دراین کشور میگویند؛ از شهریه پایین، کمک هزینه تحصیلی برای دانشجویان خارجی، امکان اشتغال، فرهنگ و فناوری پویای این کشور، وضع آب و هوا، آزادی مذهب و حتی وجود مراکزی برای تهیه غذای حلال.
دربخشی از فیلم، مسئول مرکز آموزشهای بینالمللی کرهجنوبی از خودش میگوید و ازشرایط تحصیل خارجیها در کره. او که خودش در روسیه درس خوانده و حالا مسئول ورود و آموزش جوانان کشورهای دیگر به کره است، از برنامه تحصیل و بورسیه دولت این کشور برای خارجیها و دانشگاههایی میگوید که آمادگی پذیرش دانشجویان ایرانی را در سال ٢٠١٧ میلادی دارند. کنارم دختری حدود ٢٣ -٢٢سال ایستاده. وقتی که فیلم پخش میشود، به آرامی به دوستش میگوید: «نگاه کن! چه زندگیای دارن، خوش به حالشون، کاش بشه برم اینجا.»
پس ازمراسم سخنرانی و پخش فیلم، مراجعهکنندگان به غرفههایی در انتهای حیاط خانه هدایت میشوند. جایی که نمایندگان ٨ دانشگاه کرهجنوبی جمع شدهاند تا از دانشگاههایشان، رشتههای تحصیلی و هزینههای آن برای متقاضیان بگویند. درکنار توضیحاتی که با همراهی مترجمان برای مخاطبان انجام میشود، بروشورهایی هم به زبان کرهای و فارسی ارایه میشود تا توضیحات تکمیلتر شود.
چیزی که درمحوطه به چشم میخورد، صف سلفی دختران و پسران جوان با کارمندان و دانشجویان کرهای است. موضوعی که هرچند کرهایها با روی گشاده از آن استقبال میکنند اما باعث تعجب و خندهشان هم شده. سفیر هم برای چند دقیقهای درمحوطه اقامتگاهش حضور پیدا میکند و با متقاضیان عکس یادگاری میگیرد.
درکنار یکی از غرفهها مریم را میبینم همان دختری که با دیدن فیلم معرفی دانشگاههای کره آرزوی زندگی درکنار چشمبادامیها را برای دوستش افشا میکند. مریم از غرفهدارها درباره هزینه تحصیل و اقامت میپرسد و بعد با دوستش جمع و تفریق میکند که از پس هزینهها برمیآید یا نه. او نخستینبار با دیدن یکی از فیلمهای کرهای که دوستش به او داده، با فرهنگ و زبان کره آشنا شده: «توی همون نخستین فیلم هم زندگیشون به نظرم خیلی جالب اومد. اون همه امکانات و راحتی چیزی هست که همه آرزوشرو دارن. توی فیلمهاشون دیدم که چه امکاناتی توی دانشگاهها به دانشجوهاشون میدن. چیزی که یکدهمش رو هم ما نداشتیم. الان کلی کانال تلگرامی و اینستا هست که امکانات کرهرو معرفی میکنه. خب به راحتی میتونم شرایط کشور خودمون و اونا رو مقایسه کنم. این حق ما هست که زندگی راحت و شرایط تحصیل بهتر رو انتخاب کنیم.»
همه اطلاعات مریم ازکشور کره به فیلمهای سینمایی و شبکههای مجازی برمیگردد درست مانند محمد. دوستان محمد به خواسته او پارک جون مین صدایش میزنند؛ نام خواننده کرهای مورد علاقهاش. او گوشه خلوتی ازمحوطه نشسته و با دوستش بروشورها را ورق میزنند و بحث میکنند.
آنها همه غرفهها را گشتهاند تا به قول خودشان بهترین دانشگاه را برای تحصیل انتخاب کنند. محمد مثل بیشتر کسانی که امروز به اینجا آمدهاند، دورههای زبان کرهای را میگذراند تا به علاقه و اهدافش برسد: «کشور کره و زبانش رو خیلی دوست دارم. اوقات فراغتم رو با دیدن فیلمهای کرهای و شنیدن موسیقیهاشون میگذرونم، این کار هم بزرگترین سرگرمی من هست و هم اینکه خیلی به یادگیری فرهنگ و زبان بهم کمک کرده. میخوام آموزش زبان رو توی مدرسه کرهای که سفارت خونه راهاندازی کرده، تکمیل کنم و بعدش بهعنوان مترجم توی سفارت یا شرکتهای بازرگانی کرهای کار پیدا کنم.» محمد و دوستش پویا میگویند، شیفته کره هستند، بهترین سریالی که تاکنون دیدهاند «افسانه جومونگ» و بهترین گروه موسیقی هم که دیدهاند «گلرز جنریشن»
است.
پویا تصمیم قطعی گرفته که حتما برای ادامه تحصیلات به کرهجنوبی برود. به پویا میگویم، چرا بین این همه کشور کره را انتخاب کرده؟ میگوید: «چرا کره نه؟! فرهنگشون که خیلی شبیه ماست، از لحاظ تکنولوژی هم که بهتر از ما هستند، اندازه کافی هم که توی این سالها باهاشون آشنا شدم و ازشون میدونم، الان هم تحقیق کردم دیدم از پس هزینههای تحصیل هم برمیام، تازه اینجا گفتن دانشجوهای خارجی رو بورس میکنن. خب همه امکاناتی که میخوام هست، چرا انتخابم کره نباشه؟! البته اروپا شاید بهتر باشه اما خب امکانات من و فرهنگم به کره میخوره.»
از جواهری در قصر تا زندگی در کره
سال ٨٥ که نخستین سریال کرهای در ایران پخش شد، کسی تصور نمیکرد این سریال آنقدر توجه مردم را جلب کند که هم زمینه پخش دیگر سریالها و فیلمهای این کشور شرق آسیا را در ایران فراهم کند و هم علاقه به چشمبادامیهای زردپوست را بیشتر. حالا ١١سال از روزی که ببر آسیا فرهنگ خود را با یانگوم و جومونگ به ایران آورده، گذشته است. فرهنگی که علاقهمندان بسیاری بهویژه درمیان دهه هفتادیها پیدا کرده دختران و پسرانی که به زبان کره مانند زبان مادری علاقه دارند و آن را یاد گرفتهاند، فیلمهای کرهای میبینند و با آهنگهایش جوانی میکنند. «چان وان سو» مسئول بورس موسسه آموزشهای بینالملل کرهجنوبی درحاشیه همایش و در گفتوگو با «شهروند» درپاسخ به این سوال که به نظرش چه چیزی باعث شده جوانان ایرانی برای تحصیل در کره مشتاق باشند، از تأثیر سریالها و فیلمهای کرهای میگوید: «درهمایشی که پارسال داشتیم، هزارو١٨٠نفر شرکت کرده بودند و امسال نزدیک ١٥٠٠نفر فقط ثبتنام داشتهایم که بیشتر هم خواهد شد. سریالهای کرهای که در ایران پخش شده، در ایجاد این علاقه تأثیر بسیاری داشتهاند و ایرانیها را به کشورمان علاقهمند کردهاند.» این مسئول کرهای آمار دقیقی ندارد اما میگوید؛ بیشتر دانشجویان ایرانی رشتههای انسانی بهخصوص زبان را برای تحصیل در کرهجنوبی انتخاب میکنند.
آنطور که «چان وان سو» میگوید، کره با محدودیت منابع طبیعی روبهروست و این دانشگاهها هستند که با تکنولوژی جور اقتصاد این کشور را میکشند. برای همین از سال ٢٠٠٨ همایش تحصیل درکره ازسوی موسسات این کشور درکشورهای مختلف و ازجمله ایران با هدف جذب دانشجوی خارجی برپا میشود.
طبق گفته این مسئول، علاقه به فرهنگ کره درمیان ایرانیها و حضور و تحصیل دراین کشور هرسال بیشتر ازسال قبل میشود. این درحالی است که براساس رتبهبندی ٤سال پیش موسسات تحقیقاتی بینالمللی این دانشگاهها حتی درمیان ١٠٠ دانشگاه برتر دنیا جایگاهی ندارند و براساس رتبهبندی دوسال پیش در آسیا هم رتبه هشتم به بعد را به خود اختصاص دادهاند.
تأثیر عوامل آموزشی، اجتماعی و فرهنگی بر تمایل به مهاجرت
امروزه پیشرفت کشورها در گرو تربیت انسانهاي کارآمد و بکارگیري قابلیتهاي آنهاست. اندیشه انسانهاي خلاق و باانگیزه گنجینهاي گرانبهاست که در صورت توجه و بهرهبرداري درست از آن، توسعه پایدار حاصل خواهد شد. ایران در زمره کشورهایی است که مهاجرت نیروهاي متخصص در آن در بالاترین حد قرار دارد. رضوان حکیمزاده و ابراهیم طلایی تحقیقی با عنوان «تأثیر عوامل آموزشی، اجتماعی و فرهنگی بر تمایل به مهاجرت از کشور در دانشجویان دانشگاه تهران» در شماره ٦٩ فصلنامه پژوهش و برنامهریزي در آموزش عالی منتشر کرده و به دلایل مهاجرت پرداختهاند.
با توجه به نتایج این پژوهش بین تمایل به مهاجرت و میزان رضایت دانشجو از نظام آموزشی رابطه منفی معنادار وجود دارد. نظام آموزشی در کشورهاي جهان سوم از مهمترین دلایل موثر بر مهاجرت تحصیلکردگان است. مهمترین عامل موثر در کنترل فرار مغزها ارتقا و به روز ساختن نظامهاي آموزشی است. از طرفی کشور ایران هم ازجمله کشورهاي در حال توسعه است که همچنان بحث تقلیديبودن نظام آموزشی در آن مطرح است. در دانشگاهها کوششی براي انطباق میان دستاوردهاي کشورهاي پیشرفته با نیازهاي جامعه صورت نمیگیرد و نتیجه چنین نظام آموزشی خروج افرادي است که توانایی و مهارت لازم را براي ارتباط و همکاري با بخش صنعت ندارند. تغییر در نظام آموزشی و ازجمله در نظرگرفتن بحث بومیسازي و تطبیق آموختههاي علمی دانشجویان با نیازهاي جامعه امروز ایران و نیز بخشهاي مختلف صنعت میتواند زمینهساز ایجاد انگیزه و احساس رضایت از نظام آموزشی و درنهایت، جذب تحصیلکردگان در بازار کار باشد و این مسأله میتواند موجب کاهش تمایل به مهاجرت در دانشجویان شود. به این ترتیب ارتباط معکوس و معنادار بین رضایت دانشجویان از نظام آموزشی و تمایل به مهاجرت وجود دارد و با افزایش میزان رضایت از نظام آموزشی، تمایل به مهاجرت کاهش مییابد و برعکس.
در این پژوهش رابطه معناداري بین انطباق اجتماعی و دانشگاهی (بهعنوان عامل اجتماعی) و میزان تمایل به مهاجرت وجود نداشت. محیط اجتماعی دانشگاه، همچون هر محیط آموزشی، به مثابه نهادي اجتماعی و عامل اجتماعیکننده نقش عمدهاي در انتقال فرهنگ، درونیکردن هنجارها و ارزشهاي اجتماعی، تکوین شخصیت، توسعه مفهوم من اجتماعی و انتقال ارزشها و مهارتها ایفا میکند. میزان مشارکت اجتماعی و سازوکارهایی که موجب پیوستگی بیشتر فرد به جامعه میشوند، در قالب همبستگی، همخوانی و انطباق اجتماعی تعریف میشوند انطباق اجتماعی به درجه تناسب بین افراد (دانشجویان) و نظام اجتماعی (دانشگاه) اشاره دارد که تابعی از میزان و کیفیت تعاملات گروه همسالان و میزان تعاملات دانشجویان با استادان است در نتایج پژوهش مشخص شد که میزان رضایت دانشجویان از تعاملات در دانشگاه در سطح متوسط است. با این حال، رابطه آماري معناداري بین میزان تمایل به مهاجرت و انطباق اجتماعی و دانشگاهی پیدا نشد. این نتیجه ممکن است بیانگر این موضوع باشد که شاید به نوعی بحث انطباق اجتماعی و دانشگاهی در مسائل زمینهساز تمایل به مهاجرت خیلی مطرح نیست و این پدیده تحتتأثیر عوامل اجتماعی دیگري در خارج از محیط دانشگاه باشد.
از دیگر موارد مورد توجه در این پژوهش رابطه مثبت معنادار بین همه خرده مقیاسهاي متغیر بیگانگی فرهنگی - اجتماعی شامل بیقدرتی، بیمعنایی (پوچی) و بیگانگی فرهنگی - اجتماعی با تمایل به مهاجرت است. احساس بیقدرتی حالت فردي است که احساس بیقدرتی و بیاختیاري کند و قادر نباشد بر محیط اجتماعی خود تأثیر بگذارد. ناامیدي را که فرد ممکن است بهعنوان پیامدي از ناهمخوانی و تفاوت بین کنترل مورد انتظار او و میزان کنترل صورتگرفته احساس کند، بیقدرتی میگویند.
بیگانگی فرهنگی هم به حالتی گفته میشود که فرد احساس میکند با ارزشها و هنجارهاي جامعه بیگانه شده است؛ یعنی شخص احساس تفرد میکند و میخواهد از دیگران کنارهگیري کند. فردي که دچار بیگانگی فرهنگی شده است، به شیوههاي کارکردي جامعه اعتقادي ندارد و چون نمیتواند این روابط و هدفها را نفی کند، کنارهگیري اختیار میکند.
نکته مهم دیگر رابطه معنادار بین سن و میزان تمایل به مهاجرت را نشان میدهد که با افزایش سن، میزان تمایل به مهاجرت بیشتر میشود. احتمال دارد که با افزایش سن تصمیمگیري براي ترك محل زندگی و رفتن به یک مکان جدید راحتتر باشد، زیرا بهطورکلی، چنین تغییري میتواند در سنین پایینتر به دلیل وابستگی بیشتر اشخاص به خانواده و محیط نگرانیهاي بیشتري براي وي ایجاد کند. این در حالی است که با افزایش سن میتوان انتظار داشت که هم از میزان وابستگیهاي اشخاص کم شود و هم جرأت لازم براي مواجهشدن با شرایط مبهم در محیط جدید حاصل شود، امري که میتواند تمایل بیشتر به مهاجرت را در سنین بالاتر توجیه کند. همچنین نتایج این تحقیق نشان داد که مردان بهطور معناداري تمایل بیشتري به مهاجرت دارند.
یک تبیین براي این نتیجه ممکن است این باشد که دانشجویان مرد نگرانی بیشتري درخصوص مشکلات اقتصادي خود در کشور دارند و در نتیجه، براي رفع آن تمایل بیشتري به مهاجرت پیدا میکنند. از طرفی خانوادهها معمولا راحتتر به مردان اجازه میدهند کشور را ترك و به تنهایی در محیط جدید زندگی کنند و نیز وابستگی بیشتر زنان به خانواده میتواند بهعنوان تبیین بیان شود. در این پژوهش بین سطح اقتصادي - اجتماعی خانواده و تمایل به مهاجرت دانشجویان تفاوت معناداري وجود نداشت به این معنا که دانشجویان با سطوح اقتصادي - اجتماعی پایین، متوسط و بالا تفاوتی در تمایل به مهاجرت به خارج از کشور ندارند.
دلیلی براي این نتیجه میتواند این باشد که تمایل به مهاجرت در بافت امروزي کشور کمتر تحتتأثیر مسائل و شرایط اقتصادي - اجتماعی خانواده است و اینکه تصمیم نهایی به مهاجرت احتمالا به وسیله عوامل دیگري کنترل میشود. فرزندان خانوادههاي مرفه به دلیل برخورداري از امکانات بیشتر به مهاجرت تمایل دارند و فرزندان خانوادههاي سطح متوسط و پایین به دنبال بهدست آوردن امکانات بیشتر و رسیدن به شرایط ایدهآلتر در آینده به مهاجرت تمایل دارند.
نظر کاربران
همه ی سریال های کره ای از رو داستان های تاریخی ما ساخته شدن
پاسخ ها
شما الان رفتی تک تکشو بررسی کردی؟ داستان های تاریخی که متاسفانه ما نمیتونیمو کره ای ها میخونن از روش فیلم میسازن؟ هر ملتی برای خودش تاریخ وداستانایی داره
این که میگن فرهنگ شبیه بنظرم اصلا شبیه نیست اصول کاری. اخلاقی. احترام به حقوق خود و دیگران. حق آزادی و تفریحات سالم اون چیزهایی هستند که تو کره وجود داره و تو ایران اصلا بچشم نمیخوره منم دوس دارم بتونم تو کره باشم چون کیفیت زندگی برام مهمه
منم میرم کره برای تحصیل من عاشششق کره ام
یعنی این مسخره ترین جمله ای که این چند وقت شنیدم ببخشید مگه شما تاریخ دارید؟
من عاشق کره هستم کاش منم شرایطش رو داشتم میرفتم
چيزى كه توى سريال نشون داده ميشه با واقعيت خيلى فرق ميكنه تا توى اون جامعه زندگى نكنيد متوجه نميشيد مخصوصا وقتى خارجى باشيد، من المان زندگى و تحصيل ميكنم ، همكلاسى هاى كره اى داريم كه اصلا سلام نميكنند و باهيچكس حرفى ندارن يكى دو تام نيستن ، كسيكه ميخواد بره خارج اول بايدزبان اون مملكت رو بتونه روان صحبت كنه، بعد يه مدت كوتاه بره امتحان كنه، اينجابه سختى به خارجى خونه ميدن و بايد مدارك نشون بدى كه درامدت خوبه، يا همين طور كار، روى حرفم به افرادى هست كه فكر ميكنن كشوراى خارجى براشون فرش قرمز پهن ميكنند و در عوالم رويايى هستن ، اين كشورا براى استخدام افرادهموطنشون در اولويت هست شما خيلى بايد تاپ باشى تا استخدام شى
سهیلا علاقه خودش به کشور و فرهنگ کره را بیعلت و بدون تحقیق نمیداند. او برای این علاقه کلی فلسفه دارد: «همون موقع کنار فیلمهای کره، فیلم آمریکایی و هندی یا گاهی ترکی هم میدیدم ولی این کرهایها بیشتر منو تحتتأثیر قراردادند که فکر میکنم به خاطر فرهنگشون هست. همونجور که گفتم، به خودمون نزدیک و بهتر از ما هستن! البته جدای نژادپرستیشون که اصلا اینو قبول ندارم و ایرانیارو هم دوست ندارن و اینکه تکنولوژی فوقالعادهای دارن. وقتی تو سریالا میبینی، دارن از چه چیزایی برای راحتی زندگی و سرعت تو کارشون استفاده میکنن ناخودآگاه پیش خودت میگی من دارم زندگی میکنم یا اونا؟
خوش به حال شون بر اساس چند تا فیلم وسریال تصمیم به رفتن میگیرند به همین راحتی ...
منم کشور دیگه که نه حداقل یه استان دیگه دوست دارم برم
کلا از این استان دلم گرفته
کاربر ۰۸:۲۸ خوشحال شدم اینو گفتی چون منم سلام نمیکنم از ایکار هم بدم میاد و کلا هم با کسی حرفی ندارم
من خیلی کره جنوبی را دوست دارم اما نمی تونم به آنجا سفره کنم ولی از خدا می خوام یک روزی برم واز همتون سپاس گزارم همین
ﻣﻦ ﻋﺎﺷﻖ ﻛﺮﻩ ﺟﻨﻮﺑﻲ ﻫﺴﺘﻢ ﭼﻮﻥ ﺧﺪاﻳﻲ ﻫﻢ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺭاﺣﺘﻲ ﺩاﺭﻥ ﻫﻢ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺧﻮﺑﻲ
منم با سریال پسران فراتر از گل عاشق کره شدم
ببینید دوستان من خودم چهارده سالمه عاشق کره ام اما اونطوری که فکر میکنید نیست زندگی توی کره برای ما ایرانی ها واقعا بده با فیلم و ویدیو گول نخورید دیدم که میگم من سه ساله دارم تحقیق میکنم هرچند الانم عاشق کره ام وای خوب بماند چشماتونو باز کنید لطفا. کشور های بهتری وجود داره.
سلامتی همه کی پاپرا و کی درامر ها و هرکی عاشق کره جنوبی هست
با سلام خواهشمندم لطفا ب من کمک کنید چون نزدیک ب هشت سال اس ک دخترام رو ندیدم.بدلیل بدهی چکی ممنوع خروج شدم ولی الان پول را تهیه کردم تا بپردازم.وکانالتون خیلی عالیه سپاس .
اولا کره جزو ده کشور برتر از نظر پیشگام تکنولوژیه...دوما بیشترین درآمد از نظر فروش لوازم الکترونیکی داره...سوما دوتا غول سامسونگ و ال جی داخل کره هستند..چهارما...بماند..من لیسانسه این کشورم...بیکار هم هستم... کره یا کشور دیگه نمیرم با وضع اقتصاد امروز ایران من سال دیگه به بهترین درجه اقتصاد و کیفیت در زندگی می رسم
یعنی برا تحصیلم نمیشه بری؟ یا نمیزارن اونجا بازیگر بشی؟
منم 14 سالمع و عاشق بازیگرا و خواننده های کره ای مثل BTS بقیه گروه های کیپاپ هستم راستش گاهی به خودم میگم جوگیر شدم ولی خیلی کشور مردا رو دوست دارم یکی از آرزو هام سفر به کره هست راستش اطلاعات کمی دارم لطفا اگه میشه به من توضیح بدید که چه رشته هایی بورس کره دارند تا کسایی که مثل من وضع مالی آن چنانی ندارند از این موضوع با خبر شن ممنونم
ا
دیوونه وار کره دوست دارم و اگر برای زندگی نرم به عنوان یک بازیگر در انجا فعالیت میکنم به شدت دوسش دارم و الان دارم تلاشم برای هر دو زبانم قوی میکنم تا انشاالله برم :)
سلام ببخشید یه سوال داشتم می خواستم بدونم واقعا رشته هنرو بورس میکنن یا نه؟
فکر نکنیدفقط ماهستیم که مشکلاتی در کشورمون داریم70درصدمردم کره درزیرزمین های تنگ و تاریک زندگی میکنن فکر نکنیدتا برید تو کره شما رو ببرن توی قصر مجلل و ازتون تست خوانندگی و بازیگری بگیرن فقط برای ایرانیها زندگی درکره سخت نیست برای هرکس که به کشوردیگه مهاجرت بکنه زندگی تا 10سال سخته شانس بیارید به عنوان مستخدم یکجا استخدامتون میکنن نمیگم ارزو های بزرگ نداشته باشیدولی خیالبافی هم نکنیدبشینید تو مملکت خودتون فکر نکنیدکه خارج بهشته اینجا جهنم