اگر می خواهید مدیر موثری باشید...
هدفگذاری درست و شفاف برای خود و کارکنان از اولین گامهایی است که هر مدیر موفقی باید آن را انجام دهد. حداکثرسازی سود، به حداقل رساندن ریسکها و مخاطرات و رعایت اصول اخلاقی در کار و توجه به مسوولیت اجتماعی میتواند از اهداف بنیادین هر مدیری به حساب آید.
1) هدفهای عملی و شفافی را برای خود و دیگران تعریف کنید. هدفگذاری درست و شفاف برای خود و کارکنان از اولین گامهایی است که هر مدیر موفقی باید آن را انجام دهد. حداکثرسازی سود، به حداقل رساندن ریسکها و مخاطرات و رعایت اصول اخلاقی در کار و توجه به مسوولیت اجتماعی میتواند از اهداف بنیادین هر مدیری به حساب آید.
2) اهداف اعلام شده از سوی سازمان را به یکسری ارزشهای گروهی تبدیل کنید. اهداف نوشته شده از سوی هیاتمدیره و مدیران عالیرتبه سازمان چیزی شبیه به میوهای خام و نرسیده هستند که باید توسط کارکنان به پختگی و کمال برسند و برای این کار باید به شکل یک سری ارزشهای قابل فهم و ملموس درآیند و این وظیفه مدیر است که اهداف و ارزشهای سازمانی را برای کارکنان قابل فهم و دوست داشتنی کند.
3) اهداف تعیین شده را به سرعت اجرایی کنید. به محض اینکه اهداف سازمانی توسط سیاستگذاران و تصمیمگیرندگان سازمان تعیین و ابلاغ شدند باید به سرعت و بدون هیچ مکثی به مرحله اجرا درآیند، چرا که در صورت بروز وقفه بین زمان تعیین اهداف و اجرای آنها احتمال بی اثر شدن یا بیخاصیت شدن آنها افزایش مییابد. بنابراین یکی از کارکردهای اصلی مدیران عبارت است از ایجاد شوق و انگیزه پیوسته در نیروی انسانی سازمان برای تحقق هر چه سریعتر اهداف.
4) با همه کارکنان ارتباط پیوسته و صمیمانه داشته باشید. یکی از واقعیتهای دنیای مدیریت امروز این است که کارکنان هر شرکت یا سازمانی همیشه و بهطور فزایندهای سوالاتی در ذهن دارند که به دنبال پاسخهای قانع کنندهای برای آنها میگردند و این وظیفه مدیران است که به این پرسشها و ابهامات پاسخ بگویند. یکی از بزرگترین تهدیدها برای هر سازمانی این است که سوالات پرشماری در ذهن و زبان کارکنانش وجود داشته باشد که بیپاسخ ماندهاند. وجود ارتباطات فراگیر و دائمی بین پرسنل و مدیران میتواند از بسیاری از چالشها و سوءتفاهمها جلوگیری به عمل آورد.
5) با کارکنانتان مانند همسفرانی رفتار کنید که در سفری مهم و رویایی با شما همسفرند. یکی از مشکلات اصلی در شکلگیری روابط مطلوب و انسانی بین مدیران و کارکنان در وجود نوعی احساس جدایی و ناهماهنگی بین آنها ریشه دارد به طوری که اغلب کارکنان فکر میکنند مدیران مافوقشان در دنیای دیگری سیر میکنند و اهداف متفاوتی را در سر میپرورانند. برای ممانعت از شکلگیری چنین احساسی در میان کارکنان باید افراد را بهطور کامل قانع کرد که آنها نیز در کنار مدیران اهداف مشترکی را دنبال میکنند و در راه رسیدن به اهداف سازمان همه با هم همسفر هستند.
6) با تمام مدیران سازمان هماهنگ و در تماس باشید. وجود هماهنگی و همسویی بین مدیر یک بخش و سایر مدیران سازمان از پیش نیازهای اصلی موفقیت مدیران منابع انسانی در عمل به وظایفشان به شمار میآید، چرا که هر مدیری از بسیاری جهات به عنوان حلقه اتصال بین کارکنان و مدیران عمل میکند که قادر است دستورات و فرامین را به بهترین نحو به مقصد رسانده و بازخوردها را نیز به طرف دیگر منتقل سازد.
7) در شبکههای حرفهای مدیران عضو شوید. هر مدیری نیازمند آن است که اطلاعات و دانستههای خود را به روز کند و از تجربیات سایر مدیران بهرهمند شود. به همین منظور لازم است که شبکههای حرفهای و بزرگی از مدیران باتجربه و موثر تشکیل شود که در آنها افراد اقدام به سهیم کردن همدیگر در تجربیات و دانستههای خود میکنند. این اقدام میتواند از بروز بسیاری از اشتباهات و اتخاذ تصمیمات نادرست از سوی آنها جلوگیری به عمل آورد.
8) هیچ گاه همه اسرار حساس سازمان را برای کارکنان بازگو نکنید. برخی از مدیران به اشتباه فکر میکنند که در میان گذاشتن همه اطلاعات شرکت یا سازمان با کارکنان میتواند حس همکاری و دلسوزی آنها با سازمان را تحریک و تقویت کند درحالیکه این اقدام به شدت نادرست است و در اغلب موارد نتیجه معکوس به بار میآورد چرا که اعتماد کارکنان به سازمان را از بین میبرد و آنها را نسبت به آینده خود و شرکت دچار تردید و نگرانی میکند.
9) به قوانینی که خود وضع کردهاید پایبند باشید و آنها را در همه حال رعایت کنید. مدیران از بسیاری جهات مهمترین الگو و سر مشق کارکنان سازمان به حساب میآیند و ناگفته پیداست که عمل کردن آنها به وظایف و رعایت قوانین و مقررات سازمان میتواند سایر کارکنان را نیز به این سمت سوق دهد. عدم پایبندی مدیران به قوانین و ارزشهای معرفی شده از سوی سازمان نتیجهای غیر از قانون گریزی و زیر سوال رفتن حیثیت سازمان به بار نخواهد آورد.
10) با کارکنانتان رابطه بیش از حد دوستانه و صمیمانه برقرار نکنید. اگر چه در تمام مقالات وکتب مدیریتی بر ایجاد رابطه دوستانه و سازنده با کارکنان تاکید شده است، اما باید دانست که این رابطه دوستانه اگر از حد معمول فراتر رود و حالت افراطی به خود بگیرد میتواند به شدت خطرناک شود. هیچ مدیری نمیتواند به راحتی و بدون تعارف به دوستان صمیمیاش دستور بدهد و معمولا دوستان صمیمی کمتر دستورات و فرامین کاری همدیگر را جدی میگیرند که چنین امری در مورد رابطه بین مدیر و زیردستانش یک فاجعه است. بنابراین رعایت فاصله معقول بین مدیران با کارکنان امری ضروری و حیاتی در پیشبرد اهداف سازمان به حساب میآید.
ارسال نظر