دخل و خرج خانوار ایرانی چگونه تراز شد؟
بر اساس نتایج «آمارگیری از هزینه و درآمد خانوارهای شهری و روستایی» که از سوی مرکز آمار ایران انجام شده، سال ۱۳۹۴ دومین سال پیاپی بوده که میزان درآمد خانوارهای ایرانی (اعم از شهری و روستایی) بهطور میانگین بیشتر از هزینههایشان بوده است.
میگویند «بر احوال آن مرد باید گریست / که دخلش بود نوزده، خرج بیست.» با این حساب، اگر تا سال ۱۳۹۲ مردم ایران کمابیش لایق آن بودند که بر احوالشان گریسته شود، حالا میتوان گفت که اوضاع عوض شده است. بر اساس نتایج «آمارگیری از هزینه و درآمد خانوارهای شهری و روستایی» که از سوی مرکز آمار ایران انجام شده، سال ۱۳۹۴ دومین سال پیاپی بوده که میزان درآمد خانوارهای ایرانی (اعم از شهری و روستایی) بهطور میانگین بیشتر از هزینههایشان بوده است. خانوارهای شهری ایرانی در این سال بهطور متوسط ۲۷ میلیون و ۸۸۷ هزار تومان (معادل ماهانه دو میلیون و ۳۲۴ هزار تومان) درآمد داشتهاند و در مقابل ۲۶ میلیون و ۲۴۰ هزار تومان (معادل ماهانه دو میلیون و ۱۸۷ هزار تومان) هزینه کردهاند. یعنی در کل سال، بهطور میانگین رقمی معادل یک میلیون و ۶۴۸ هزار تومان «ته
دخل» خانوارهای شهرنشین ایرانی باقی مانده است.۱
درباره خانوارهای روستایی نیز شرایط مشابهی وجود دارد. هر چند روستانشینان بهطور میانگین درآمدی پایینتر از شهرنشینان دارند، اما آنها هم در سال 1394حدود یک میلیون و 405 هزار تومان برای پسانداز در اختیار داشتهاند. چراکه متوسط درآمد آنها در این سال 16 میلیون و 104 هزار تومان (معادل ماهانه یک میلیون و 342 هزار تومان) بوده و هزینههایشان در سطح 14 میلیون و 698 هزار تومان (معادل ماهانه یک میلیون و 225 هزار تومان) بسته شده است.
چنانکه اشاره شد، این دومین سال پیاپی است که چنین اتفاقی به ثبت میرسد. البته مرور نتایج «آمارگیری از هزینه و درآمد خانوارهای شهری» در دوره 10ساله اخیر نشان میدهد شهرنشینان ایرانی قبلاً یک بار هم در سال 1391 درآمدی بیشتر از هزینههایشان داشتند، اما در سال 1392 بار دیگر به ورطه «بدحالی مالی» افتادند (درباره روستانشینان تنها طی دو سال 1393 و 1394 تراز مالی مثبت به ثبت رسیده است).
با این حال، آنچه سال ۱۳۹۴ را با همه سالهای قبل متفاوت میکند، فاصله نسبتاً قابل توجه متوسط درآمد و هزینه خانوارهای ایرانی است. اگر شهرنشینان در پایان سال ۱۳۹۳ تنها ۶۴۵ هزار تومان «درآمد اضافی» داشتند و روستانشینان تنها ۵۲ هزار تومان، این رقم در پایان سال ۱۳۹۴ برای هر دو گروه به حدود یکونیم میلیون تومان افزایش یافته است. به بیان دیگر، متوسط درآمد شهرنشینان در این سال ۳ /۶ درصد بیشتر از هزینههای آنها بوده و متوسط درآمد روستاییان ۶ /۹ درصد بیشتر از هزینههایشان؛ اتفاقی که میتواند نشانهای از ترمیم شکاف هزینه-درآمد خانوارهای شهری و روستایی و تداوم آن در سالهای آینده باشد و همچنین شانس پسانداز کردن و افزایش رفاه را برای ایرانیان فراهم سازد.
با این مقدمه، به مرور جزئیات مهم گزارش اخیر مرکز آمار ایران درباره دخل و خرج خانوارهای ایرانی میپردازیم؛ با این توضیح که همه آنچه در ادامه میآید، مربوط به خانوارهای شهری است.
«چو دخلت نیست، خرج آهستهتر کن.» این نصیحت را سعدی شیرازی هشت قرن پیش ذیل حکایتی «در تاثیر تربیت» در «گلستان» خود آورد تا بر این نکته تاکید کند: «خرج فراوان کردن مسلم کسی را باشد که دخل معین دارد.» معلوم نیست خانوارهای ایرانی در سال ۱۳۹۴ بیشتر از قبل به نصیحت سعدی گوش داده باشند، چراکه میزان هزینههای آنان تقریباً به اندازه نرخ تورم رشد کرده؛ بلکه به نظر میرسد آنچه باعث شده تراز مالی خانوارهای شهری در این سال به شکل چشمگیری مثبت شود، رشد درآمدهای آنان بوده است.
بر اساس گزارش مرکز آمار ایران که حاصل یک نمونهگیری آماری گسترده است، میزان درآمدهای خانوارهای شهری در سال 1394 بهطور متوسط 6 /15 درصد بیشتر از سال قبل از آن بوده، اما هزینهها تنها 7 /11 درصد رشد را به ثبت رساندهاند؛ رقمی بسیار نزدیک به نرخ تورم 4 /11 درصد سال 1394 (نمودار شماره یک).
کاهش سهم هزینههای خوراکی
هزینه خانوارهای شهری در سال 1394 بهطور میانگین 26 میلیون و 239 هزار تومان برآورد شده که شش میلیون و 243 هزار تومان (معادل 8 /23 درصد) از آن سهم هزینههای «خوراکی و دخانی» و 19 میلیون و 997 هزار تومان (معادل 2 /76 درصد) باقیمانده سهم هزینههای غیرخوراکی بوده است. هر دو این هزینهها در مقایسه با سال قبل رشد نشان میدهند، اما میزان رشد هزینههای «غیرخوراکی» نزدیک به دو برابر میزان رشد هزینههای «خوراکی و دخانی» بوده و باعث شده سهم این هزینهها از کل، حدود یک درصد به نفع هزینههای غیرخوراکی افزایش یابد (جدول شماره 1).
کاهش سهم خوراکیها از سبد هزینهای خانوار غالباً بهعنوان یکی از شاخصهای نمایانگر افزایش رفاه تلقی میشود. چراکه نشان میدهد خانواده از نظر اقتصادی تواناتر شده و توانسته علاوه بر تامین نیازهای اساسی (هزینههای خوراکی)، سایر نیازهای خود را نیز پوشش دهد. به عنوان شاهد مثال، بررسی سهم هزینههای خوراکی و دخانی در خانوارهای روستایی حکایت از آن دارد که روستانشینان -که بهطور معمول کمدرآمدتر هستند و در سطح رفاهی پایینتری نسبت به شهرنشینان قرار دارند- در سال ۱۳۹۴ سهمی معادل ۳ /۳۹ درصد از سبد هزینهای خود را به هزینههای «خوراکی و دخانی» اختصاص دادهاند و تنها ۷ /۶۰ درصد از هزینههایشان «غیرخوراکی» بوده است.
مطالعه گروههای مختلف هزینهای خانوارهای شهری نیز نشان میدهد هرچه میزان هزینه سالانه خانوارها بیشتر میشود، سهم هزینههای خوراکی و دخانی از سبد هزینهای آنها کمتر میشود و از ۷ /۳۹ درصد (در گروه هزینهای ۵ /۷ میلیون تومان و کمتر در سال) به ۸ /۱۴ درصد (در گروه هزینهای ۶۰ میلیون تومان و بیشتر در سال) میرسد (نمودار شماره ۲).
کدام خوراکیها؟
بر اساس گزارش مرکز آمار ایران در میان هزینههای «خوراکی و دخانی» بیشترین سهم نصیب گروه «آرد، رشته، نان، غلات و فرآوردههای آن» شده که چیزی حدود ۲۲ درصد از کل هزینههای این گروه را بر خانوارهای شهری تحمیل کرده است. «گوشت» نیز با فاصلهای اندک، ۲۱ درصد از سبد هزینهها سهم دارد و «میوهها و سبزیها» با سهم ۶ /۱۷درصدی در رده سوم قرار دارند. مشاهده میشود که بیش از ۶۰ درصد هزینههای «خوراکی و دخانی» در همین سه گروه طبقهبندی میشوند (نمودار شماره ۳).
کدام غیرخوراکیها؟
در میان هزینههای «غیرخوراکی» شهرنشینان، چنانکه انتظار میرود «مسکن» بزرگترین سهم را دارد: 2 /44 درصد از کل هزینههای غیرخوراکی مربوط به «مسکن» است و اگر سهم 1 /5درصدی «هزینههای لوازم، اثاث و خدمات خانوار» را نیز به این بخش اضافه کنیم، مشاهده میشود که نزدیک به نیمی از هزینههای خانوارهای شهری مستقیماً با تامین امکانات اقامتی آنها مرتبط است. «حملونقل و ارتباطات» با سهم 1 /15درصدی و «بهداشت و درمان» با سهم 8 /13درصدی از دیگر بخشهای مهم سبد هزینههای غیرخوراکی خانوارهای شهری در سال 1394 بودهاند (نمودار شماره 4).
افزایش سهم درآمدهای حقوقبگیری
در سمت دیگر ترازنامه، درآمدهای خانوارهای شهری در سال 1394 بهطور میانگین 27 میلیون و 887 هزار تومان ارزیابی شده که بیش از نصف آن (14 میلیون و 22 هزار تومان معادل 3 /50 درصد) در قالب «درآمدهای متفرقه» طبقهبندی شده است. درآمدهای متفرقه طبق تعریف مرکز آمار ایران عبارتند از «تمامی وجوه و ارزش کالاهایی که خانوار از طریقی غیر از اشتغال اعضای خود دریافت کرده است، مانند اجاره اموال منقول و غیرمنقول، حقوق بازنشستگی، دریافتی یارانه و نظایر آن». «درآمد از حقوقبگیری» با رقم متوسط سالانه 9 میلیون و 323 هزار تومان و سهم 4 /33درصدی در رده دوم تامینکننده درآمدهای خانوار قرار داشته و «درآمد از مشاغل آزاد» نیز با چهار میلیون و 542 هزار تومان به سهم 3 /16درصدی بسنده کرده است (نمودار شماره 5).
نکته قابل توجه در مورد درآمدها این است که اگرچه همه گروههای مختلف درآمدی در سال 1394 رشد داشتهاند، اما تفاوت ارقام رشد باعث شده سهم «درآمدهای متفرقه» از کل درآمدها، کاهشی 1 /1درصدی نسبت به سال 1393 را به ثبت برساند و در مقابل سهم «درآمدهای حقوقبگیری» به همین میزان رشد کند.
استانهای صاحب بالاترین تراز مالی
در تفکیک استانی نتایج «آمارگیری از هزینه و درآمد خانوارهای شهری» مشاهده میشود که استان تهران هم در شاخص هزینه و هم در شاخص درآمد، بالاترین متوسط کشوری را داشته است. بر این اساس، خانوارهای تهرانی در سال ۱۳۹۴ بهطور میانگین ۳۷ میلیون و ۴۶۵ هزار تومان درآمد (معادل ماهانه سه میلیون و ۱۲۲ هزار تومان) و ۳۷ میلیون و ۴۵۷ هزار تومان هزینه (معادل ماهانه سه میلیون و ۱۲۱ هزار تومان) داشتهاند.
تراز مالی خانوارهای مقیم استان تهران -اگرچه مثبت است، اما- بسیار پایینتر از میانگین کشوری قرار دارد: در پایان سال 1394 بهطور میانگین کمتر از 10 هزار تومان «ته دخل» خانوارهای تهرانی باقی مانده است.
پایینترین میانگین درآمد خانوارهای شهری در سال 1394 مربوط به استان ایلام بوده که درآمدی 19 میلیون و 798 هزارتومانی (معادل ماهانه یک میلیون و 650 هزار تومان) را به ثبت رساندهاند. ایلامیها البته با توجه به هزینه متوسط 16 میلیون و 541 هزارتومانی، تراز مالی خوبی داشتهاند: سه میلیون و 383 هزار تومان در یک سال.
جایگاه پایینترین هزینه خانوارهای شهری در سال 1394 هم به استان کرمان رسیده است که در این سال بهطور متوسط 15 میلیون و 613 هزار تومان (معادل ماهانه یک میلیون و 301 هزار تومان) هزینه کردهاند. کرمانیها نیز با توجه به درآمد متوسط 20 میلیون و 146 هزارتومانی سالانه (معادل یک میلیون و 679 هزار تومان در ماه) تراز مالی قابل توجهی را به ثبت رساندهاند: چهار میلیون و 533 هزار تومان در سال 1394.
اگر از خانوارهای ساکن دو استان «اصفهان» و «چهارمحال و بختیاری» که در سال 1394 تراز مالی منفی داشتهاند، بگذریم2، ساکنان استان تهران کمترین تراز مالی را در این سال داشتهاند. در سوی دیگر طیف خانوارهای مقیم استان قم بالاترین تراز مالی را به ثبت رساندهاند؛ آنها با درآمد متوسط 25 میلیون و 996 هزارتومانی در سال، تنها 19 میلیون و 513 هزار تومان هزینه داشتهاند و «ته دخل» آنها در پایان سال 1394 به شش میلیون و 483 هزار تومان رسیده است. نمودار شماره 6 نمایانگر تراز مالی خانوارهای پنج استان از دو سر طیف (دارنده بالاترین و پایینترین تراز مالی) و متوسط کشوری این شاخص است.
ماشینسوارترین استانها
آمارگیری سال ۱۳۹۴ مرکز آمار ایران حکایت از آن دارد که ۶۸ /۹۴ درصد خانوارهای شهری در این سال صاحب «تلفن همراه» بودهاند؛ این در حالی است که تنها ۴۱ /۴۰ درصد خانوارهای شهری از «رایانه» استفاده میکردهاند. این گزارش همچنین نشان میدهد بهطور متوسط ۵۷ /۴۶ درصد از خانوارهای شهری از «اتومبیل شخصی» برخوردار هستند. اما نتایج تفکیک استانی میزان استفاده خانوارها از اتومبیل شخصی جالب توجهتر است: بیشترین درصد برخورداری از اتومبیل شخصی در میان استانهای کشور مربوط به استان یزد است که ۲۵ /۶۲ درصد خانوارهای شهری آن از این امکان بهرهمند هستند. رتبه دوم در این زمینه در اختیار استان خراسان جنوبی است و استان تهران در جایگاه سوم قرار دارد؛ به ترتیب با درصد برخورداری از اتومبیل شخصی ۵۶ /۵۵ درصد و ۲۳ /۵۵ درصد.
در انتهای این فهرست استان لرستان قرار دارد، با بهرهمندی تنها ۳۹ /۲۹ درصد خانوارهای شهری از اتومبیل شخصی. استانهای سیستانوبلوچستان و کرمانشاه نیز در ردههای ماقبل آخر قرار دارند.
پردرآمدترین شغلها
اگرچه در آخرین سرشماری نفوس و مسکن کشور (سال ۱۳۹۵) بُعد خانوارهای شهری ۳ /۳ نفر ارزیابی شده، آمارگیری مرکز آمار ایران «متوسط تعداد افراد در خانوارهای شهری» در سال ۱۳۹۴ را ۴۶ /۳ نفر محاسبه کرده است. با این پیشفرض «متوسط تعداد افراد دارای درآمد در خانوارها» ۴۲ /۱ نفر اعلام شده؛ هرچند «متوسط تعداد افراد شاغل» تنها ۹۲ /۰ نفر ارزیابی شده است. در این ارزیابی، ۵۸ /۲۵ درصد از خانوارهای شهری «بدون فرد شاغل»، ۸۴ /۵۹ درصد با «یک نفر شاغل» و ۰۱ /۱۲ درصد با «دو نفر شاغل» معرفی شدهاند.
همچنان که پیشبینی میشود، در خانوارهایی که در دهک هزینهای بالاتر قرار دارند، تعداد افراد شاغل بیشتر هستند. «متوسط تعداد افراد شاغل» از 52 /0 نفر در دهک هزینهای اول بهطور پیوسته افزایش یافته و به 08 /1 نفر در دهک هزینهای دهم میرسد.
اگر وضع فعالیت «سرپرست خانوار» را معیار مقایسه قرار دهیم، مشخص میشود که 57 /63 درصد از سرپرستان خانوارهای شهری در سال 1394 «شاغل»، 60 /30 درصد «دارای درآمد بدون کار» و 41 /2 درصد «بیکار (جویای کار)» بودهاند.
از 57 /63 واحد درصد مورد اشاره، بیشترین سهم شاغلان با 21 /29 درصد به گروه «مزد و حقوقبگیران خصوصی» تعلق دارد، 68 /20 درصد «کارکنان مستقل» هستند، 65 /10 درصد در گروه «مزد و حقوقبگیران عمومی» طبقهبندی میشوند و 94 /2 درصد در رسته «کارفرمایان».
در یک دستهبندی دیگر، از 57 /63 واحد درصد پیشگفته، بزرگترین سهم شاغلان به گروه «صنعتگران و کارکنان مشاغل مربوط» با 53 /12 درصد تعلق دارد و «کارگران ساده» در رده بعد قرار دارند. کوچکترین سهم نیز (با صرفنظر از گروه «سایر و اظهارنشده») به گروه «قانونگذاران، مقامات عالیرتبه و مدیران» با 93 /1 درصد تعلق دارد.
طبقهبندی «متوسط درآمد سالانه خانوارهای شهری بر حسب گروه شغلی سرپرست خانوار» نیز اطلاعات جالب توجهی به دست میدهد. بر اساس گزارش مرکز آمار، خانوارهایی که سرپرست آنها در گروه «قانونگذاران، مقامات عالیرتبه و مدیران» قرار میگیرند با متوسط درآمد اظهارشده 58 میلیون و 501 هزار تومان در سال (چهار میلیون و 875 هزار تومان در ماه) بالاترین درآمد را در سال 1394 داشتهاند و پس از آنها «متخصصان (علمی و فنی)» و «کارمندان امور اداری و دفتری» قرار میگیرند. در سر دیگر طیف خانوارهای با سرپرست «کارگر ساده» متوسط درآمدی معادل 18 میلیون و 820 هزار تومان در سال (یک میلیون و 568 هزار تومان در ماه) را به اطلاع رساندهاند. در ردههای بعدی کمترین درآمدها «صنعتگران و کارکنان مشاغل مربوط» و «کارکنان ماهر کشاورزی، جنگلداری و ماهیگیری» قرار دارند (نمودار شماره 7).
بررسی متوسط درآمد سالانه خانوارهای شهری بر حسب «فعالیت اصلی محل کار سرپرست خانوار» هم نشان میدهد خانوارهایی که فعالیت اصلی محل کار سرپرستان آنها «بهداشت و مددکاری اجتماعی» است، با درآمد اظهارشده سالانه ۴۶ میلیون و ۷۱۹ هزار تومان (معادل ماهانه سه میلیون و ۸۹۳ هزار تومان) بیشترین درآمد و خانوارهایی که فعالیت اصلی محل کار سرپرستان آنها «خانوارهای معمولی دارای مستخدم» است، با درآمد اظهارشده سالانه ۱۸ میلیون و ۱۶۶ هزار تومان (معادل ماهانه یک میلیون و ۵۱۴ هزار تومان) کمترین درآمد را در سال ۱۳۹۴ داشتهاند.
روند ۱۰ساله هزینه و درآمد
شاید بتوان گفت خانوارهایی که در سال ۱۳۹۴ کمترین متوسط درآمدی را داشتهاند، بیش از دو سال از میانگین درآمد کشوری عقب افتادهاند. چراکه درآمد آنها حتی از متوسط درآمد خانوارهای شهری در سال ۱۳۹۲ (که معادل ۲۰ میلیون و ۴۵۵ هزار تومان بود) هم کمتر بوده است.
مطالعه روند ۱۰ساله متوسط درآمد و هزینه خانوارهای شهری نشان میدهد در این دوره، درآمد خانوارهای شهری نزدیک به ۳ /۴ برابر شده و از میانگین شش میلیون و ۵۵۱ هزارتومانی سال ۱۳۸۵ به ۲۷ میلیون و ۸۸۷ هزار تومان در سال ۱۳۹۴ رسیده است. با این حال، هزینههای آنها ۹ /۳ برابر رشد کرده و از میانگین شش میلیون و ۷۲۹ هزارتومانی سال ۱۳۸۵ تا رقم ۲۶ میلیون و ۲۴۰ هزارتومانی سال ۱۳۹۴ بالا آمده است.
البته در هفت سال از این ۱۰ سال، «درآمد متوسط» خانوارها از «هزینه متوسط» آنها کمتر بوده است. با این حال، «نرخ رشد درآمدها» در شش سال از این ۱۰ سال از «نرخ رشد هزینهها» بالاتر بوده و همین روند باعث شده که در پایان دوره، تراز مالی خانوارهای شهری بهطور متوسط به مثبت یک میلیون و ۶۴۸ هزار تومان (در سال ۱۳۹۴) برسد. این تراز در ابتدای دوره منفی ۱۷۸ هزار تومان بود، اما در نقطه حضیض خود در سال ۱۳۸۹ رقم منفی ۷۵۲ هزار تومان را نیز تجربه کرده بود.
نمودار شماره ۸ نسبت «متوسط درآمد» به «متوسط هزینه» خانوارهای شهری را در دوره ۱۰ساله ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۴ نشان میدهد (عدد «یک» نشانگر انطباق کامل درآمدها بر هزینههاست).
۱- اختلاف در سرجمع به دلیل گرد کردن ارقام است.
2- به نظر میرسد نباید از نقش «کماظهاری آماری» در این محاسبات گذشت. چراکه تراز منفی چهار میلیون و 389 هزارتومانی برای استان اصفهان (که از محاسبه درآمد اظهارشده 23میلیون و 553هزارتومانی در برابر هزینه اظهارشده 27میلیون و 942هزارتومانی حاصل شده است) و تراز منفی سه میلیون و 80 هزارتومانی برای استان چهارمحال و بختیاری از متوسط کشوری بسیار دور است.
نظر کاربران
ترازی وجود نداره و انچه که عیان است چه حاجت به بیان است
درامد اکثر حقوق بگیرا متوسط 2500000
هزینه اجاره یه واحد 50 متری در یم منطقه معمولی
حدود 1500000 میمونه 1 میلیون که حدود 300 هزارش بابت قبوض میره 700 میمونه که خوراک معمولی و میوه روزانه به توصیه پزشکان رو هم کفاف نمیده
اموزش و بهداشت و تفرح و مسافرت بماند جای خودش
این واقعیت تراز خانواده است نا این نقاشی ها ی بالا ....!!!!!!
پاسخ ها
کاشکی ما ماهانه 2500 درامد داشتیم...درامدمون به 500 تومن هم نمیرسه با فوق لیسانس خیر سرمون
ما میوه نمیخوریم
فکر کنم درآمد ما رو با وزیر میلیاردی جمع زدن تقسیم بر تعداد کردن ک این عدد در اومده
ی لحظه فکر کردم دارم ی مقاله راجع ب مردم پاریس ميخونم
یعنی این امار شامل حال بنده نیز شده خبر ندارم من کارمند که خجالت میکشم بگم کارمند کجا هستم با 4نفر درشرف بازنشستگی حدوا2میلیون حقوق میگرم
میشه بگین حقوق 2700000 رو از کجا اوردین وقتی حقوق کارگری نهصد هزار تومان است البته اگه کامل بدن واز سرو تهش نزنن
باسلام این انشاء بود که بدرد نمره گرفتن میخوردیاعلی مدد.