پوپولیسم، کدام ملت ها را به خاک سیاه نشاند؟
نارضایتی مردم از وضع موجود، در کشورهای مختلف دنیا موجب شده تا سیاستمداران پوپولیستی فرصت بیشتری برای عرض اندام پیدا کنند.
از دهه ۱۹۳۰، آمریکای لاتین موجی از پوپولیسم را تجربه کرده است. در این میان رهبران پوپولیست از طیفهای مختلف نظیر کورپوراتیستهای حامی کارگران، سرمایهداران نئولیبرال یا رادیکالهای چپگرا بودهاند. با این اوصاف، همه این رهبران در نحوه حاکمیت یک خصوصیت مشترک داشتند: استفاده از شعارهای پوپولیستی و عوامفریبانه برای جلب نظر توده مردم به منظور نابودی هنجارهای دموکراتیک. مروری بر تاریخ نشان میدهد، پوپولیستها از مسیرهای مختلفی موجب تضعیف قوای نهادهای دموکراتیک و در نهایت بازماندن کشورها از توسعه میشوند.
سیاستهای پوپولیستی، به خصوص در حوزه اقتصاد، وعده حل سریع مشکلات را میدهد. در حالی که سیاستگذاریهای سنتی برای حل مشکلات کلان اقتصادی از ابزارهای اقتصاد کلان استفاده میکند و با استفاده از سیاستهای پولی و مالی محتاطانه، آزادی تجاری و یکپارچگی اقتصادی جهانی بیشتر به سمت توسعه گام برمیدارد. پس از سپری شدن بحرانهای جهانی متعدد در یک دهه گذشته، این راهکارها کمکم از مد افتاد. این از مدافتادگی در برخی از اقتصادهای پیشرفته بسیار چشمگیر بود. موضوعی که در رقابتهای انتخاباتی آمریکا به شدت مشهود بود. هر دو نامزد ریاستجمهوری ایالات متحده رویکردی انزواگرایانه نسبت به تجارت جهانی داشته و پیشنهاد اعمال تعرفههای بالا و لغو معاهدههای تجاری و محدودکردن مهاجرت میدادند. انتقاد شدید ترامپ از نفتا و مهاجرت از مکزیک نشان میدهد این کشور پشت خود را به آمریکای لاتین کرده است. موضوعی که به اقتصاد آمریکا ضربه خواهد زد چراکه اقتصادهای آمریکای لاتین پس از کنار رفتن حاکمان پوپولیست خود با دوری از سیاستهای اقتصادی پوپولیستی و حرکت در جهتی مخالف آغوش خود را به سمت بازار آزاد و اصلاحات کسبوکار حرفهای گشودهاند. مسیری که در نهایت منجر به توسعه مجدد اکثر آنها خواهد شد.
در ادامه به کشورهایی که در چند سال اخیر سیاستهای اقتصادی پوپولیستی را تجربه کردهاند، میپردازیم: آرژانتین، برزیل و ونزوئلا.
اگر چه در دو کشور آرژانتین و برزیل دیگر رهبران پوپولیست در قدرت نیستند اما ونزوئلا همچنان در دام پوپولیسم گرفتار است. شاید مقایسه تجربه این سه کشور درسهایی بسیار ارزشمند برای سیاستگذارانی باشد که هماکنون در خطر اغواشدن با آهنگ دلفریب پوپولیسم هستند. به طور قطع، کشورهای اروپایی و اقتصادهای پیشرفته از نظر زیربنای اقتصاد کلان و نهادهای اقتصادی وضعیت بهتری نسبت به کشورهای آمریکای لاتین دارند اما باید توجه داشت که عواقب اقتصادی سیاستهای گمراهکننده از نظر کیفی برای تمامی کشورها یکسان خواهد بود. جدول یک تجربه چهار کشور مختلف آمریکای لاتین را نشان میدهد؛ سه مورد از آنها (آرژانتین، برزیل و ونزوئلا) در دام سیاستهای پوپولیستی افتاده و کشور چهارم (کلمبیا) اسیر آن نشده است. تمامی این کشورها پس از رشد چشمگیر به واسطه رونق شدید کالاهای اساسی، پس از افت قیمت این کالاها نتوانستند جایگزینی برای به جلو بردن اقتصاد خود پیدا کنند و با حفظ سیاستهای بسته خود با رکود شدیدی مواجه شدند و برای رهایی از این رکود به هر اقدامی دست زدند. جدول یک برخی از مهمترین اقدامات مداخلهجویانه دولتهای حاکم در این چهار کشور را نشان میدهد.
برزیل
پوپولیستهای آمریکای لاتین با اوجگیری قیمت کالاهای اساسی و انبوه تقاضای جهانی برای آنها به رونق چشمگیری در اقتصاد خود دست یافتند. رونقی که به تحقق شعارهای آنها کمک کرد و موجب اوجگیری محبوبیت آنها شد. اما شرایط به همین منوال باقی نماند. در برزیل اوضاع اقتصادی کشور به خاطر سیاستهای پوپولیستی داسیلوا و تداوم آنها در دوران روسف وخیم شد. در اوایل دهه پیشین داسیلوا به لطف رونق به وجودآمده، به نقدینگی بالایی دسترسی داشت و از آن برای توزیع اعتبار یارانهای میان مصرفکنندگان و شرکتهای مختلف، پایین نگه داشتن عامدانه قیمت انرژی و بالا بردن هزینههای دولت تا سقف دو برابر تولید ناخالص داخلی استفاده کرد. حاصل این سیاستها بالا رفتن بدهی عمومی تا سقف 70 درصد تولید ناخالص داخلی و افزایش کسری بودجه بود که به بیش از 10 درصد تولید ناخالص داخلی رسیده است.
در کلمبیا، با وجود فقدان هرگونه سیاستهای پوپولیستی، دولت قدمهایی واقعی برای مقابله با تورم ناشی از کاهش نرخ ارز این کشور برداشت. سیاستهای پولی انقباضیتر شد، گامهایی نیز برای تثبیت حسابهای مالی برداشته شد تا مشکل کاهش درآمد ناشی از قیمتهای پایین نفت را حل کند و در نهایت، دولت با مذاکره با نیروهای مسلح فارک و پایان دادن به جنگ داخلی به تقویت نهادهای دموکراتیک در کشور کمک کرد.
آرژانتین
تجربه آرژانتین در زمینه سیاستهای اقتصادی بسیار جالب بوده است. آرژانتین که به واسطه کشاورزی مولد و منابع طبیعی فوقالعاده در پایان قرن نوزده میلادی در کنار استرالیا بالاترین درآمد سرانه جهان را داشت، توانسته بود کیفیت زندگی مطلوبی را برای شهروندانش رقم بزند. این عوامل باعث شد تا آرژانتین در پایان دهه ۴۰ میلادی کشوری توسعهیافته تلقی شود. اما در همیشه روی یک پاشنه نمیچرخد؛ با روی کار آمدن خوان پرون اوضاع به کل تغییر کرد. این سیاستمدار پوپولیست با بستن مرزهای کشور و صنعتیکردن اقتصاد موجب ایجاد بیثباتی در کشور شد. سیاستهای پرون و دخالتهای بیجای او در اقتصاد به قدری به زیان بخش کشاورزی آرژانتین شد که کشوری که زمانی یک کشور توسعهیافته به حساب میآمد طی ۱۵ سال به یک کشور عقبافتاده تبدیل شد. هر چند پرون در سال ۱۹۵۵ از قدرت کنار رفت اما پس از کمتر از ۲۰ سال و در سال ۱۹۷۳ به قدرت بازگشت. البته او تنها یکسال دیگر زنده ماند ولی میراث پرون پس از او نیز در این کشور باقی ماند. وضع در این کشور به حدی وخیم شد که کشور امکان اخذ اعتبار بینالمللی و پرداخت بدهیهای خود را نداشت. تا جایی که برای مدتی آرژانتین از نظر شاخص فلاکت از رتبه پنجم به رتبه دوم بدترین کشورها رسید. بر اساس گزارش صندوق بینالمللی پول، درآمد سرانه آرژانتین که در سال ۱۹۰۹ در حدود ۱۸۰ درصد بیشتر از ژاپن بود، یک قرن بعد کمتر از ۲۵ درصد سرانه ژاپن شد.
رکود بلندمدت و بدتر شدن شرایط اقتصادی در نهایت منجر به برکناری کرشنر و روی کارآمدن ماکری در نوامبر ۲۰۱۵ شد. ماکری با رویکرد آزادسازی اقتصادی قدرتمند به عنوان رئیسجمهور جدید آرژانتین انتخاب شد. او به سرعت اصلاحات وسیعی را در حوزه اقتصاد راهاندازی کرد، تقویت نهادها، سیاستهای پولی انقباضی، تحکیم مالی، نرمالسازی سیاستهای ارزی و تنظیم روابط بینالمللی بخشی از اصلاحاتی بود که ماکری با روی کارآمدن خود انجام داد. این تلاش و جدایی از معیارهای گذشته باعث شد تا سرمایهگذاران بینالمللی مجدداً به آرژانتین به عنوان سرزمینی مملو از فرصتهای کسبوکار روی خوش نشان دهند.
ونزوئلا
برای درک بهتر خسارتهای سیاستهای پوپولیستی در اقتصاد کافی است به اوضاع کنونی ونزوئلا نگاهی بیندازیم. کشوری که هم بیشترین ذخایر نفت جهان را در اختیار دارد و هم منفیترین رشد اقتصادی جهان را. اقتصاد ونزوئلا که در بیش از 90 درصد رشد خود به تولید و صادرات نفت وابسته است، با افت قیمت طلای سیاه با مشکلات فراوانی مواجه شد. هوگو چاوس رئیسجمهور پیشین ونزوئلا، در زمان اوجگیری قیمت نفت، به جای استفاده از دلارهای نفتی در مسیر توسعه و زیرساختها به پرداخت یارانههای اقتصادی برای عموم مردم و اجرای سیاستهای پوپولیستی پرداخت؛ سیاستی که باعث شد اقتصاد ونزوئلا در زمان افت قیمت نفت فلج شود. با مرگ چاوس اما اوضاع تغییری نکرد و سیاستهای پوپولیستی همچنان در این کشور پابرجا ماند. ونزوئلا هم اکنون با بحران سیاسی، اقتصادی و بشری وحشتناکی دستوپنجه نرم میکند.
معجزه شیلی
شیلی تا اواخر دهه 60 میلادی از اقتصادی نسبتاً باز و سیاستی دموکراتیک و قانونمند برخوردار بود. با فراگیری موج کمونیسم در اواخر دهه 60، این کشور نیز از ترکشهای این سیاست در امان نماند و آلنده با نشستن بر صندلی قدرت شیلی را وارد اردوگاه چپ جهانی کرد. سیاستهای اشتراکسازی آلنده باعث شد جمعیت فقرا افزایش یافته، نرخ تورم اوج گرفته و تولید ناخالص داخلی روندی نزولی در پیش بگیرد. اما با حمایت کودتای نظامیان از سوی اکثر مردم، مسیر اقتصاد شیلی عوض شد و پینوشه اصلاحات اقتصادی را در پیش گرفت. پس از اعمال اصلاحات اقتصادی در شیلی، جمعیت زیر خط فقر در سال 1987 به کمتر از 16 درصد رسید و این روند نزولی پس از کنار رفتن دولت نظامی نیز به صورت منظم ادامه یافت. تورمی که در سالهای پایانی حکومت آلنده به بیش از 700 درصد رسیده بود با بهرهگیری از علم اقتصاددانان مکتب شیکاگو به زیر پنج درصد رسید و اوضاع رفاهی مردم نیز روز به روز بهتر شد.
نظر کاربران
این دولت هم که دست دولت قبلو بسته تووی پوپولیسم!!!
گدایی رای با شجریان و فرهادی و یه مشت دختر پسر که دنبال مکان برای خالی کردن هیجاناتشونن
پاسخ ها
پوپولیست همان هایی بودند که قرار بود نبود را به سفره مردم بیاورند. و البته دبه خالی نفت را! دلارها را هم ریختند به جیب خودشان و اربابان و حامیانشان!
اگر روحانی نبود ما هم الآن رو خاک سیاه نشسته بودیم
هرگز به پوپولیسم ها و افراطی ها رای نخواهیم داد
روز جمعه نه بزرگ به پوپولیسم و افراطی گری