تابعیت یا شهروندی؟ زمانی برای بروز فرصتهای برابر در جامعه
تابعیت یا ملیت اصطلاحی است که برای اشاره به نوعی رابطه سیاسی، معنوی یا حقوقی بین یک شخص و ملت یا دولتی معین استفاده میشود.
تابعیت عموما مبتنی بر ٢ سیستم است: سیستم خون و خاک. در ایران تابعیت بهطور عمده بر سیستم خون متکی است، البته در مواردی از سیستم خاک برای کسب تابعیت استفاده شدهاست. با توجه به قانون مدنی ایران، کسی که از پدر ایرانی در ایران یا بیرون از کشور متولد شود، ایرانی است، اگرچه مادرش غیرایرانی باشد. اشتغال در برخی از کارها و دستیابی به شماری از مقامات دولتی نیازمند داشتن تابعیت ایرانی است. در آمریکا و کانادا تابعیت بهطور عمده بر سیستم خاک مبتنی است، البته سیستم خون هم جایگاه خود را در قوانین این کشور دارد.
تابعیت یا شهروندی؟
١٥آوریل روزی است كه در سال ٢١٤ میلادی سنای روم «تابعیت» را در جریان تصویب قانون تعمیم تابعیت رومی به گروه دیگری از ساكنان قلمرو این كشور تعریف كرد. با اینكه از آن زمان، این تعریف بارها دوبارهنویسی شده و بسیاری از اندیشمندان عبارات تازه برآن اضافه كردهاند، با این همه پایهای را كه سنای روم ریخته همچنان باقی مانده و رعایت میشود.
طبق تعریف «تابعیت یا شهروندی»، شهروند كه عضو متساویالحقوق و كامل یك جامعه ملی است دارای یك رشته حقوق و تكالیف است. شهروند میتواند از حقوق خود صرفنظر كند، ولی انجام تكالیف اجباری و نقض آن موجب مجازات است. به شهروندی كه از بعضی حقوق خود داوطلبانه بگذرد، مثلا حق رأیدادن در انتخابات و حق تظلمخواهی، تبعه غیرفعال گویند. اما اگر عواملی درصدد برآیند كه با تهدید و ارعاب و امثال آن، یك تبعه و گروهی از اتباع را از استفاده از حق بازدارند، با دولت طرف خواهند بود كه مكلف است وسایل لازم را برای برخورداری اتباع از حقوقشان فراهم آورد و با كسانی كه شهروندان را اجبارا از استفاده از حق باز میدارند، برخورد كند.
مهمترین تكلیف دولت؛ محافظت از جان و مال و حیثیت اتباع است و حفظ اموال اتباع، منحصربه خانه و اثاثه آنان نیست؛ همه منافع مالی و حقوق مربوط ایشان را شامل میشود، ازجمله ممانعت از گرانفروشی، گرانکردن مصنوعی کالا و خدمات، احتکار، توسل به تقلب برای خالیکردن جیب اتباع، تصاحب اموال و منابع عمومی که متعلق به همه اتباع است و نظایر آن. حفظ جان اتباع نیز تنها جلوگیری از قتل جنایی آنان نیست؛ نبود بیمارستان و دارو، وسیله نقلیه معیوب، ساختمان نامقاوم در برابر زلزله، نبود سیلبند و از این قبیل را هم شامل میشود. دولت همچنین مکلف است به هرگونه انتقاد مسالمتآمیز ازجمله به بروكراسی بد، وجود اجحاف و تبعیض در جامعه، وضع قوانین خلاف منطق و عقل سلیم و قوانینی كه حقوق اساسی انسان را نقض یا تنها به سود یك طبقهاند، ترتیب اثر دهد و پاسخگو باشد.
بهنظر اندیشمندان، رد زورگویی و اعتراض به ظلم (ظلم عمومی) هم حق و هم تكلیف یك شهروند است كه نباید از آن صرفنظر كند. در صدر تكالیف ملی؛ دفاع از حاكمیت ملی و تمامیت ارضی وطن قرار دارد كه بیاعتنایی نسبت به آن یا سرپیچی، مجازات سنگین باید داشته باشد و در زمان جنگ، مجازات اعدام. از میان اندیشمندانی كه نسبت به شهروندی نظر دادهاند فرضیه «جان راولس» جامعتر و جالبتر است كه آن را در سال ١٩٧١ بهصورت كتاب منتشر کرده است. راولس بر وجود فرصتهای مساوی در یک جامعه که از حقوق شهروندان بوده و تأمین آن از تكالیف دولت است، تأکید کرده است. وی نوشته است دولتی كه این تكلیف خود را دقیقا رعایت نكند، باید بازخواست شود. وی آموزش اخلاق حسنه و خوبیكردن به اتباع را از تكالیف دولتها دانسته و به این ترتیب هدف آموزشوپرورش تنها تدریس خواندن و نوشتن و حسابكردن نباید باشد، به گمان او، مدرسه یك كارخانه آدمسازی و پرورش انسان كامل باید باشد.
به نوشته «راولس»، قواعد و ضوابط باید طوری تدوین شوند که رسانهها ضمن خبر و نظررسانی، وسیله و ابزار آموزش عمومی باشند و معلومات اتباع را ارتقا دهند. وی شهروندان یک کشور را سرمایههای ملی آن کشور خوانده که دولت حق ندارد اجازه هدررفتن یا مهاجرت آنان را جز در موارد استثنایی بدهد. راولس نوشته است که مهاجرت در قرن ٢٠ و بهویژه پس از سال ١٩٤٦ مفهوم سابق را ندارد که بیکاری و فشار سیاسی و مذهبی و نبود زمینه برای پرورش ذوق و استعداد هنری، ادبی و علمی عامل آن باشد. در قدیم یک قبیله در جستوجوی مرتع برای گوسفندان به سرزمین دیگر مهاجرت میکرد و برخی مهاجرتها بهصورت تعرض نظامی بود که دیگر چنین نیست. مطالعه مهاجرتهای قطعی [نه، موقت و فصلی] در قرن ٢٠ضعف و کوتاهی دولتها را نشان میدهد.
مهاجرت از هند و ایران به سایر کشورها در دو دهه آخر قرن ٢٠ و دهه یکم قرن ٢١ بزرگترین رقم مهاجرتهای برون مرزی در سطح جهان را تشکیل میدهد که علت مهاجرت هندیان، کثرت نفوس گزارش شده است. بهگفته برخی از کارشناسان، اگر اصل٤١ قانون اساسی جمهوری اسلامی که یکسال پس از انقلاب تصویب شده و تاکنون معطلمانده به اجرا درآید، مهاجرت خارجی ایرانیان محدود خواهد شد. رئیسجمهوری مسئول اجرای اصول قانون اساسی است و قانون اساسی یک کشور را نمیتوان معطل گذارد. اصل ٤١ قانون اساسی جمهوری اسلامی، تابعیت مضاعف یک ایرانی را نفی کرده است. جامعهشناسان، مهاجرتهای داخلی ایران در ٣ دهه اخیر را هم برای این کشور زیانآور و باعث تخلیه روستاها و شهرهای کوچک و در نتیجه کاهش تولیدات ضروری و مصرفگرا، لوکسگرا و مدرک تحصیلی خواه شدن جامعه دانسته و مدعی شدهاند که هجوم روستاییان به شهرهای بزرگتر سبب تضعیف برخی نشانهها و شاخصهای تمدن ازجمله رعایت اصول و مقررات میشود، مثلا رعایت نوبت و روش رانندگی.
چه کسانی تابعیت ایرانی را دارند؟
تابعیت، تعلق حقوقی و معنوی شخص به یك دولت است. شخصی كه تبعه یك كشور باشد، از حقوق و تكالیفی برخوردار میشود. در تابعیت، رابطه فرد با دولت، رابطهای حقوقی، معنوی و دارای ماهیت سیاسی است. وجود علقه تابعیت میان فرد و دولت سبب میشود كه فرد در همه كشورهای بیگانه از حمایت سیاسی دولت متبوع خود بهرهمند شود.
مطابق قوانین موجود، اشخاص زیر تبعه ایران محسوب میشوند. تمامی ساكنان ایران به استثنای اشخاصی كه تبعیت خارجی آنها مسلم باشد؛ تبعیت خارجی كسانی مسلم است كه مدارك تابعیت آنها مورد اعتراض دولت ایران نباشد.
كسانی كه پدر آنها ایرانی است اعم از اینكه در ایران یا در خارجه متولد شده باشند.
كسانی كه در ایران متولد شده و پدر و مادر آنها غیرمعلوم باشند.
كسانی كه در ایران از پدر و مادر خارجی كه یكی از آنها در ایران متولدشده به وجود آمدهاند.
كسانی كه در ایران از پدری كه تبعه خارجه است، به وجود آمده و بلافاصله پس از رسیدن به سن ١٨سال تمام، حداقل یكسال دیگر در ایران اقامت كرده باشند و الا قبولشدن آنها به تابعیت ایران بر طبق مقرراتی است كه مطابق قانون برای تحصیلات تابعیت ایران مقرر است.
هر زن تبعه خارجی كه شوهر ایرانی اختیار كند.
هر تبعه خارجی كه تابعیت ایران را تحصیل كرده باشد. (اطفال متولد از نمایندگان سیاسی و كنسولی مشمول فقره ۴ و ۵ نخواهند بود.)
هرگاه اشخاص مذكور در بند ۴ فوقالذكر پس از رسیدن به سن ۱۸سال تمام بخواهند تابعیت پدر خود را قبول كنند، باید ظرف یك سال، یعنی تا ۱۹سالگی با درخواست كتبی از وزارت امور خارجه و ارایه گواهی دولت متبوع پدرش مبنی بر پذیرش او بهعنوان تبعه آن كشور، از تابعیت ایران خارج شود.
داشتن ۱۸سال تمام یا بیشتر، سكونت در ایران به مدت ۵سال اعم از متوالی یا متناوب، فراری نبودن از خدمت نظام، نداشتن محكومیت كیفری به ارتكاب جنحه یا جنایت غیرسیاسی، داشتن اهلیت استیفا (اجرای حق) و مكنت كافی یا داشتن شغلی كه بتواند هزینه زندگی را تأمین كند، از شرایط تحصیل تابعیت ایران است.
۱- مردان بیگانه كه دارای همسر ایرانی و از او دارای فرزند هستند.
۲- كسانی كه به امر عامالمنفعه ایران خدمت یا مساعدت شایان كرده باشند.
۳- كسانی كه دارای مقامات عالی علمی یا متخصص در امور عامالمنفعه هستند.
- اشخاصی كه به تابعیت ایران درمیآیند، از تمامی حقوقی كه برای ایرانیان مقرر است، بهرهمند میشوند، جز در موارد زیر:
۱- ریاستجمهوری و معاونان او
۲- عضویت در شورای نگهبان و ریاست قوهقضائیه
۳- وزارت و كفالت وزارت و استانداری و فرمانداری
۴- عضویت در مجلس شورای اسلامی
۵- عضویت در شوراهای استان و شهرستان و شهر
۶- استخدام در وزارت امور خارجه و نیز احراز هرگونه پست یا ماموریت سیاسی
۷- قضاوت
۸- عالیترین رده فرماندهی در ارتش و سپاه و نیروی انتظامی
۹- تصدی پستهای مهم اطلاعاتی و امنیتی
برای ترك تابعیت ایرانی شرایط زیر باید وجود داشته باشد:
۱- رسیدن به سن ۲۵سال
۲- اجازه هیأت وزیران
۳- تعهد کند كه ظرف یكسال از تاریخ ترك تابعیت، حقوق خود را بر اموال غیرمنقول كه در ایران دارد یا ممكن است از طریق ارث به او برسد هرچند قوانین ایران اجازه تملك آن را به اتباع خارجه بدهد، به نحوی از انحا به اتباع ایرانی منتقل كند.
** زوجه و اطفال كسی كه به این ترتیب ترك تابعیت میکند اعم از اینكه اطفال مزبور صغیر یا كبیر باشند، از تابعیت ایران خارج نمیشوند، مگر این كه اجازه هیأت وزیران شامل آنها هم باشد.
۴- انجام خدمت نظام وظیفه برای مردان
- هر زن خارجی كه شوهر ایرانی اختیار كند، تبعه ایران محسوب میشود، یعنی تابعیت مرد بر او تحمیل میشود.
- تابعیت ایرانی زن خارجی كه در اثر ازدواج با مرد ایرانی كسب كرده، حتی پس از فوت شوهر یا جدا شدن از او همچنان به قوت خود باقی است، ولی در صورتی كه او نخواهد تابعیت ایرانی خود را حفظ کند میتواند با اطلاع كتبی به وزارت امور خارجه و ارایه گواهی طلاق یا فوت شوهر به تابعیت اولیه خود باز گردد.
البته چنانچه همین زن هنگام فوت شوهر از او فرزندی كمتر از ۱۸سال داشته باشد، باید صبر كند كه به این سن برسد. با خروج از تابعیت ایران، چنین زنی حق داشتن اموال غیرمنقول را بیشتر از آنچه به اتباع خارجی اجازه داده شده، نخواهد داشت. چنین زنی باید ظرف یكسال پس از ترك تابعیـت ایران، مقدار مازاد بر حد مالكیت بر اموال غیرمنقول توسط اتباع خارجی در ایران را به اتباع ایرانی منتقل كند، در غیر این صورت این اموال به فروش میرسد و دولت، پس از كسر مخارج، قیمت آنها را به وی پرداخت میكند.
- تابعیت زن ایرانی كه با مرد خارجی ازدواج میكند براساس قوانین كشور شوهرش تعیین میشود. چنانچه تابعیت شوهر براساس قوانین كشورش بر زن تحمیل شود، زن، تابعیت ایرانی خود را از دست خواهد داد، زیرا قانون ایران تابعیت دوگانه برای زن ایرانی را نمیپذیرد، ولی اگر كشور متبوع مرد، تابعیت را به زن ایرانی تحمیل نكند، زن ایرانی میتواند تابعیت ایرانی خود را حفظ کند. در صورت طلاق یا فوت شوهر خارجی، زن میتواند به تابعیت ایرانی خود بازگردد. در این صورت باید درخواست خود را به پیوست گواهی فوت شوهر یا سند طلاق به وزارت امور خارجه تقدیم كند.
- وقتی زن ایرانی بر اثر تحمیل تابعیت كشور شوهر خارجی بر او از تابعیت ایران خارج شده باشد، بعد از وفات شوهر یا جدایی از وی با تقدیم درخواست به وزارت امور خارجه منضم به گواهی فوت یا سند طلاق میتواند به تابعیت ایران باز گردد.
اتباع خارجی مقیم ایران جز در موارد زیر از حقوق مدنی برخوردارند:
۱- در مورد حقوقی كه قانون آن را صراحتا منحصر به اتباع ایران کرده یا صراحتا از اتباع خارج سلب كرده است.
۲- در مورد حقوق مربوط به احوال شخصیه كه قانون دولت متبوع تبعه خارجه آن را قبول نكرده است.
۳- در مورد حقوق ویژه كه صرفا از نقطه نظر جامعه ایرانی ایجاد شده باشد.
ارسال نظر