۵۱۰۳۶۷
۵۰۱۸
۵۰۱۸
پ

آیا «شهروند خبرنگاران»، روزنامه نگاران را بیکار می کنند؟ (۲)

این روزها شهروندخبرنگارها بنا به ویژگی های شان همه جا هستند. کمتر خبری می توان یافت که در لحظات نخستین رخداد، در یک شبکه اجتماعی درج نشود. با این وصف این تصور به وجود می آید که آیا دوران روزنامه نگاری و خبررسانی حرفه ای و رسمی به سر رسیده و این شکل روزنامه نگاری به خصوص با رواج توییتر، جایگاه خود را از دست داده است؟

سالنامه شرق - نگار حسینی: این روزها شهروندخبرنگارها بنا به ویژگی های شان همه جا هستند. کمتر خبری می توان یافت که در لحظات نخستین رخداد، در یک شبکه اجتماعی درج نشود. با این وصف این تصور به وجود می آید که آیا دوران روزنامه نگاری و خبررسانی حرفه ای و رسمی به سر رسیده و این شکل روزنامه نگاری به خصوص با رواج توییتر، جایگاه خود را از دست داده است؟

با حسن نمکدوست تهرانی، روزنامه نگار و مدرس روزنامه نگاری، در این باره گفتگو کرده ایم. نمکدوست معتقد است که شهروندخبرنگارها و شبکه های اجتماعی دو رویداد مثبت رسانه ای متاخر هستند که با روزنامه نگاری جریان اصلی در یک شرایط بسامان به خوبی می توانند تعامل و به زبان ساده تر «پاسکاری» کنند. یعنی به امکانات روزنامه نگاری جریان اصلی بیفزایند و از آن بهره بگیرند و برعکس؛ اما هیچ کدام نمی توانند جای دیگری را بگیرند و بر دیگری سیطره یابند.
آیا «شهروند خبرنگاران»، روزنامه نگاران را بیکار می کنند؟ (2)

وضعیت رسانه های رسمی در جامعه ایران و در روزگاری که شبکه های اجتماعی و شهروندخبرنگارها در فضای خبری حضوری فعال دارند، چگونه است؟ در سایر نقاط دنیا چطور؟

- ساختار و مناسبات رسانه های رسمی ایران قبل و بعد از پدیدار شدن روزنامه نگاری شهروندی و شبکه های اجتماعی در سطح کلان و کلی تفاوت معناداری نکرده است. کماکان بازیگر اصلی در فضای رسانه ای کشور حکومت است و کماکان نیز نمی توان تغییری جدی را در رفتار رسانه های اصلی که فراگیرترین شان رادیو و تلویزیون است دید. منطق حاکم بر این رسانه ها هم نظریه تزریقی و تلقی از رسانه ها به منزله دستگاه تبلیغاتی است، این تصور که رسانه قدرتمند است و مردم در برابر رسانه ها بی دفاع هستند و به سادگی پیام های رسانه های بزرگ را می پذیرند و بنابراین از آنها می توان برای پیش بردن هدف ها و برنامه ها به خوبی بهره گرفت.
جالب است این رویکرد و ساختار در وضعیتی همچنان نگاه و شیوه مسلط است که همه به بی حاصلی آن پی برده اند و بطالت آن را در تجربه واقعی به دفعات مشاهده کرده اند. واقعیت را بخواهید یکی از پرسش های عجیب برای من همین است: همه می دانیم حکومتی بودن ساختار رسانه ای کشور و تصور درباره رسانه به منزله دستگاه پروپاگاندا و تبلیغات شکست خورده است و همچنان همه گرفتار این وضعیت هستیم.

این تصوری اشتباه است که گمان کنیم شبکه های اجتماعی و شهروندخبرنگارها در فضای خبری سیطره دارند، چنین نیست. آنچه در ساحت روزنامه نگاری شهروندی و شبکه های اجتماعی به لحاظ خبری رخ می دهد، در عین فواید فراوانی که در جامعه دارد، جایگزین رفتار حرفه ای روزنامه نگاری که در رسانه های جریان اصلی رخ می دهد. نیست. قرار نیست بشود و نخواهد شد. صد البته به شرط اینکه رسانه های جریان اصلی بتوانند به استانداردها و معیارهای حرفه ای روزنامه نگار پایبند بمانند و عمل کنند.

خبرنگارشهروندها و شبکه های اجتماعی دو رویداد مثبت رسانه ای متاخر هستند که با روزنامه نگاری جریان اصلی در شرایط بسامان به خوبی می توانند تعامل و به زبان ساده تر «پاسکاری» کنند، یعنی به امکانات روزنامه نگاری جریان اصلی بیفزایند و از آن بهره بگیرند و برعکس؛ اما هیچ کدام نمی توانند جای دیگری را بگیرند و بر دیگری سیطره اعمال کنند، چون از یک جنس نیستند، ماموریتی یکسان ندارند، ملاک ها و معیارهای شان متفاوت است و مقصد و مقصودشان فرق می کند.

شبکه های اجتماعی و خبرنگارشهروندی امتداد طبیعی رفتار ارتباطی شهروندان هستند و روزنامه نگاری حرفه ای امتداد طبیعی رفتار کسانی که شغل و تعلق خاطرشان رسانه گری حرفه ای است. یکی علاقه اش پرداختن غیر مستمر و غیر سازمان یافته به برخی موضوع های مورد توجه و دیگری حرفه و زندگی اش پیگیری بی وقفه و سازمان یافته به موضوع های مهم و ارائه خبرآگاهی و پیرامون آنهاست. تاکید می کنم این توضیح به هیچ وجه به معنای کم اهمیت بودن پدیده های شهروند خبرنگار و شبکه های اجتماعی نیست. اساسا اتفاق های شهروندبنیانی که از ابتدای پیدایش اینترنت در ساحت خبر رخ داد، پدیده های مثبت و راهگشا بودند و به ما روزنامه نگاران در پرداختن عمیق تر و مسئولانه تر به خبرها بسیار کمک کردند.
آیا «شهروند خبرنگاران»، روزنامه نگاران را بیکار می کنند؟ (2)

برخی معتقدند با وجود رسانه هایی مانند توییتر به روزنامه و خبرگزاری کمتر نیاز دارند. البته واقعیت این است که این روزها اخبار خبرگزاری و روزنامه گویی خبر سوخته هستند. به اعتقاد شما آیا ممکن است رسانه های کوچک، رسانه های بزرگ را از صحنه اثرگذاری خارج کنند؟ مقصودم از رسانه های کوچک، شبکه های اجتماعی هستند.

- نه. اساسا سرشت رسانه ها ملازم همزیستی است. از اختراع چاپ و کتاب های چاپی نزدیک به ۶۰۰ سال می گذرد اما هنوز چیزی جای کتاب را نگرفته. ۱۰۰ سال است که رادیو جزء لاینفک زندگی ماست و باز چیزی جای آن را نگرفته است، کما اینکه چیزی جای تلویزیون، عکاسی، سینما و روزنامه نگاری را نگرفته.
درباره روزنامه نگاری، مهم دانستن رابطه وثیق آن با فناوری های ارتباطی و رسانه ای است؛ رابطه ای بسیار پویا و جذاب. طبعا در ابتدا روزنامه نگاری با چاپ پیوند داشت که همچنان دارد. به محض اینکه تلگراف پا به عرصه وجود گذاشت، روزنامه نگاری به غایت از آن بهره گرفت. همین قصه درباره عکاسی و سینما هم صادق است. عکاسی به روزنامه نگاری وجه شگفت انگیز تازه ای بخشید.
کما اینکه سینما به روزنامه نگاری فرصت داد که نخستین فیلم های خبری خود را در سالن های سینما در برابر چشمان مردم قرار دهد. قصه رادیو و تلویزیون و خبر هم که فوق العاده روشن است. اینترنت هم که از راه رسید، روزنامه نگاری داستان زندگی خود را با آن تازه کرد. بنابراین اساسا روزنامه نگاری در ارتباط روزآمدش با فناوری معنا می شود.

اما این که خبرهای خبرگزاری ها سوخته است، خیلی اغراق آمیز است. اصلا این طور نیست. ما حتی با وجود این که معتقدیم مطبوعات دیگر زمینه اصلی ارائه خبر دست اول نیستند، اما هنوز شاهدیم که برخی خبرهای اختصاصی، نخست در روزنامه های خوب دنیا مطرح می شوند و سپس خبرگزاری ها و رادیو و تلویزیون ها به آن پوشش می دهند.
البته همه می دانیم که تعداد این نوع خبرها زیاد نیست اما نکته این است که هنوز خبر اختصاصی در روزنامه نمرده است، چه رسد به خبرگزاری ها و شبکه های پخش ۲۴ ساعته خبر. همان طور که گفتم طبیعی است که سازمان های خبری از همه امکانات فناورانه برای انتشار خبرهای خود بهره می گیرند از جمله توییتر و فیسبوک و اینستاگرام. در عین حال بسیاری از روزنامه نگارها در این فضا عموما بر اساس دستورالعمل های راهنمای رسانه ای، که به کار در آن مشغول هستند، بهره می گیرند.
بسیاری از مشاهیر هم چنین می کنند و ما هم به عنوان آدم های معمولی در این فضاها حضور داریم اما آمدن خبر به روایت یک شهروند غیرمتخصص و غیر حرفه ای در این فضاها یک قصه است و پرداختن حرفه ای و بنا بر اصول و موازین روزنامه نگاری در آن یک داستان مفصل دیگر.

ما در روزنامه نگاری با اصول بنیادین و بدیهی همچون درستی، دقت، سرعت، جامعیت، جذابیت، روشنی، انصاف، توازن، بی طرفی، مسئولیت، اخلاق، پیگیری و ... در انتخاب و روایت خبر سروکار داریم حال آن که شبکه های اجتماعی و شهروندخبرنگارها به طور معمول نسبتی با این مفاهیم ندارند. لازم نیست و نباید هم داشته باشند. آنها شهروندان معمولی هستند و ما روزنامه نگاران حرفه ای، قرار نیست این جایگاه عوض شود.
آیا «شهروند خبرنگاران»، روزنامه نگاران را بیکار می کنند؟ (2)

یکی از مهم ترین مواردی که در مورد خبررسانی از طریق شبکه های اجتماعی و رسانه های غیررسمی وجود دارد، صحت و سقم خبر و نوشته است. بدیهی است در مقایسه با روزنامه ها و خبرگزاری ها - بنا به این که از سوی افراد آموزش دیده و مسئول در این زمینه مدیریت می شوند - رسانه های غیررسمی کمتر قابل اطمینان اند. آیا این موضوع می تواند همچنان عاملی باشد که افکار عمومی مطالب منتشر شده در رسانه های رسمی را به رسانه های غیررسمی ارجح بدانند؟

- همان طور که گفتم اصلا قرار نیست ما تصورمان از شهروندخبرنگارها همان تلقی مان از روزنامه نگارهای حرفه ای باشد. طبیعی است که آدم های معمولی در روایت خبر، دقت یک روزنامه نگار را نداشته باشند، یا همانند یک روزنامه نگار حرفه ای بنا بر آداب و کتاب های خبرنویسی خبر بنویسند یا این که به اخلاق حرفه و مسئولیت اجتماعی همانند شما که یک روزنامه نگار هستید، پایبند بمانند. در عین حال آنها ظرفیتی را دراند که هیچ رسانه ای در دنیا به تنهایی از آن برخوردار نیست.
همین شهروندان معمولی در همه ساعات شبانه روز در همه نقاط عالم حضور دارند و می توانند شاهد عینی انواع رویدادها باشند و به کمک ساده ترین فناوری های امروزه این رویدادها را ثبت و ضبط و منتشر کنند. این یعنی یک توانایی فوق العاده و رشک برانگیز که همه سرانه های حرفه ای خواستار بهره گیری از آن هستند. طبیعی است، اما مسئولیت این بهره گیری و پیامدهای آن بر عهده رسانه های جریان اصلی است. اگر من تصویری را برای روزنامه شما بفرستم، طبیعی است که وقتی سردبیرتان تصمیم به انتشار آن تصویر می گیرد، خود به خود مسئولیت محتوای آن را نیز بر عهده می گیرد.
بنابراین اوست که باید وجود یا نبود ملاک ها و معیارهای حرفه ای روزنامه نگاری را در گزارش آن شهروند احصا یا ایجاد کند ،نه شهروندی که تصویر را در اختیار قرار داده است. هر قدر چنین رابطه ای میان خبرنگار شهروندها و رسانه های جریان اصلی عمیق تر و وسیع تر باشد، طبعا حاصل کار هم قابل اتکاتر است.

وقتی کار صرفا در حیطه رفتار یک شهروند معمولی است طبعا احتمال حب و بغض، سوگیری، در آمیختن خبر با نظر یا خبر با شایعه، رعایت نکردن اخلاق حرفه ای روزنامه نگاری و ده ها ملاک و معیار دیگر به میان می آید اما این به خودی خود یک گناه نابخشودنی یا یک ضعف بزرگ شبکه های اجتماعی و روزنامه نگاری شهروندی نیست. همان طور که گفتم شبکه های اجتماعی، یا آنچه اساسا به تسامح به آن فضای مجازی می گویند، امتداد بخشی از زندگی، باز به تسامح، واقعی ماست.
تسامح به این معنا که واقعا مرزی بین این دو فضا دست کم دیگر وجود ندارد. رفتار ما در شبکه های اجتماعی ادامه رفتار ما در بیرون از این فضاست. یک شهروند طبیعی است که در جریان زندگی روزمره خود، روایتگر حرفه ای رویدادهای خبری - و لاجرم ملتزم به ملاک ها و معیارهای آن - نباشد و این به هیچ وجه یک گناه و خطا نیست. بارها گفته ام اتفاقا خطا آنجاست که تصور کنیم شهروندان معمولی باید ملاک و معیارهای روزنامه نگاران حرفه ای را رعایت کنند. ای کاش می شد اما آخر شدنی نیست.

آخرین نکته در این بحث هر قدر حرفه ای بتوانند مستقل تر، متکثرتر، آزادانه تر، عمیق تر و وسیع تر به شرح و توضیح رویدادهای خبری بپردزاند و آگاهی درباره آن ارائه کنند، جامعه بهتر می تواند تصمیم بگیرد. امروزه شبکه های اجتماعی و خبرنگارشهروندها نقش و سهم مهمی در این که ما کارمان را درست انجام بدهیم دارند و کمک بسیار بزرگی در این راه هستند.
آیا «شهروند خبرنگاران»، روزنامه نگاران را بیکار می کنند؟ (2)

ظاهرا در حال حاضر در جامعه ایران، به دلیل گسترش رسانه های کوچک، صدا و سیما تا حد زیادی از جریان خبررسانی کنار گذاشته شده است، به اعتقاد شما این روند تا کجا ادامه می یابد؟ چه آینده ای برای خبرگزاری ها و روزنامه ها در ایران متصورید؟

- این که شما از توجه کمتر مردم به خبرهای صداوسیما به منزله کنار گذاشتن آن یاد می کنید، موضوعی تازه نیست. این مشکل سال هاست که گریبان صداوسیما را گرفته است. اساسا وقتی ما با فراگیرترین رسانه اجتماعی، به عنوان یک دستگاه انحصاری عریض و طویل پروپاگاندا و تبلیغات سیاسی و جناحی رفتار می کنیم، تیشه به ریشه اش می زنیم. صداوسیما حتی قبل از پدیداری اینترنت هم نقش آگاهی بخش و خبری خود را تا حدود قابل ملاحظه ای از دست داده بود، امروزه که دیگر وضعیت بسیار اسفناک و خطرناک است. این معضل تنها متوجه صداوسیما نیست. در ابتدای صحبت گفتم که دولتی بودن رویکرد و ساختار رسانه ای کشور معضل جدی امروز ایران است. تا زمانی که فکری به حال این معضل نشود، مسیرمان قهقرایی خواهد بود.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج