آیا «شهروند خبرنگاران»، روزنامه نگاران را بیکار می کنند؟ (۱)
رسانه های غیررسمی و شبکه های اجتماعی که باعث شدند تا «شهروندخبرنگاران» زاده شوند، به رقیبی جدی برای رسانه های سنتی بدل شدند. در این شرایط برخی معتقدند که این اتفاق را باید به فال نیک گرفت چرا که باعث خروج انحصار رسانه ای از دست عده ای معدود شده است.
رسانه های غیررسمی و شبکه های اجتماعی که باعث شدند تا «شهروندخبرنگاران» زاده شوند، به رقیبی جدی برای رسانه های سنتی بدل شدند. در این شرایط برخی معتقدند که این اتفاق را باید به فال نیک گرفت چرا که باعث خروج انحصار رسانه ای از دست عده ای معدود شده است؛ از سوی دیگر بسیاری معتقدند این رسانه ها تعهدی به اصول حرفه ای ندارند و پخش دروغ و شایعه، به جای خبر، باعث مشکلات جدی خواهد شد. برای بحث پیرامون این مباحث سراغ دکتر محمد مهدی فرقانی روزنامه نگار، مدرس و رییس دانشکده علوم ارتباطات و روزنامه دانشگاه علامه طباطبایی رفتیم و این موضوع را با او در میان گذاشتیم. آنچه در پی آمده، حاصل همین گفتگو است.
در گذشته، به عنوان مثال در دوران مبارزات انقلاب، رسانه های غیررسمی یا کوچکی مانند نوارهای کاست یا اعلامیه وجود داشت که به عنوان رسانه های غیررسمی بسیار تاثیرگذار بودند اما در حال حاضر با رشد شبکه های اجتماعی، این رسانه های تازه می توانند رسانه های بزرگ را تحت تاثیر قرار دهند و آنها را به دنبال خودشان بکشند؟
- به نظر من با پیشرفت تکنولوژی و فراگیر شدن آن و به خصوص فراگیر شدن تلفن همراه هوشمند به عنوان مهم ترین ابزار دریافت اطلاعات، عملا دیگر چیزی به نام رسانه کوچ=ک نداریم. چندین سال پیش که مصرف اینترنت تازه همگانی شده بود، یعنی پیش از این که این اپلیکیشن های موبایل و موبایل هوشمند ابداع شود، اوکتاویو باز گفته بود که امروز هر اتاق مرکز جهان است. او این را در مورد اینترنت و لپ تاپ و یک مودم گفته بود. یعنی شما باید آن موقع تلفن - مودم و لپ تاپ و کانکشن اینترنت می داشتی و تازه آن وقت مرکز جهان می شدی. می خواهم بگویم ما اگر آن تعبیر اوکتاویو باز را برای کاربرد اینترنت در نظر بگیریم و بپذیریم، امروز هر اتاق که سهل است، هر فرد و انسان، دیگر مرکز جهان شده است.
که در کشورمان هم به شدت از آن استقبال شد؟
- بله. کاملا. در بررسی های میدانی انجام شده در خود ایران و به خصوص تهران مشخص شده تا به حال در طول تاریخ هیچ نوآوری به سرعت و وسعت تلفن همراه هوشمند در جامعه ایران جذب و پذیرفته نشده است. بنده با یکی از دانشجویانم مقاله ای نوشتیم که در فصلنامه دانشکده خودمان تحت عنوان «اهلی سازی تکنولوژی» به چاپ رسید؛ یعنی این اصلا یک نظریه است که جوامع امروز، تکنولوژی را اهلی، بومی و برای خود می کنند؛ ضمن اینکه کاربردهایش را به عنوان ظرف می گیرند.
می خواهم بگویم که یک مجموعه کارآیی ها را داریم و در واقع می بینیم که کاربران از این شبکه ها استفاده می کنند و به همین دلیل به شدت امروز عرضه سیاست، اقتصاد و فرهنگ تحت تاثیر این تکنولوژی قرار دارد و دیگر الزاما این دولتمردان نیستند که برای این عرصه ها به صورت متمرکز و یک بار برای همیشه تعیین تکلیف کنند، بلکه در تصمیمات، سیاست ها و برنامه ها چون و چرا می شود و به مورد نقد و اعتراض قرار می گیرد. این یعنی قدرتمند شدن شهروندان. این همان چیزی است که همه از ابتدا تا الان دنبالش بودند، این که شهروندان این قدر قدرتمند شوند که در برابر سیاست ها، رفتارها و عملکردها عنصری منفعل نباشند.
آینده رسانه های سنتی در این فضا چه خواهد شد و چه وضعی پیدا خواهد کرد؟ به نظر می رسد رسانه های مکتوب دچار مشکل شده اند؛ آیا می شود انتظار داشت که در آینده این موج از رسانه های صوتی و تصویری سنتی را هم تحت تاثیر قرار بدهد؟
- قطعا هر پدیده جدید تمدنی، بر تکنولوژی های نسل قبل خودش به شدت تاثیر می گذارد و شکل و ساختار آنها را عوض می کند و کاربرد و سیاستگذاری را در آن زمینه ها تغییر می دهد و اینترنت و به خصوص تلفن همراه هوشمند هم همین طور است و طبیعتا تا الان بوده و از این به بعد هم خواهد بود. ما حتی شاهد توقف انتشار نسخه کاغذی تعداد زیادی از روزنامه ها در عرصه بین المللی و به طور جدی شاهد کاهش تیراژ روزنامه ها هستیم. به شکلی که این تیراژها بیشتر نمادین است تا این که بخواهد عملا به دلیل وسعت حوزه انتشار تاثیرگذاری هم داشته باشد.
من هنوز هم با وجود این که بیش از ۲۰ سال است که از تحریریه روزنامه فاصله گرفته ام، گاهی دلم برای تحریریه، تلفن کردن و خبر گرفتن، نوشتن و تنظیم کردن و کلنجار رفتن و بالا و پایین کردن و تصمیم گرفتن برای چاپ و عدم چاپش، واقعا تنگ می شود.
ممکن است ما به عنوان کسانی که در حوزه رسانه کار می کنیم، دلمان بخواهد رسانه های مکتوب حفظ شوند؛ آیا الزامات شرایط اقتصادی هم در آینده این اجازه را خواهد داد؟ رسانه های سنتی چه کاری باید بکنند که بتوانند حیات و بقا داشته باشند؟
- من شخصا معتقدم در آینده وظیفه دولت است که به عنوان یک اقدام فرهنگی، نسل رسانه های سنتی را حفظ کند و اجازه ندهد نابود شوند؛ حتی اگر دیگر بخش خصوصی برایش جاذبه ای ندارد یا به دلایل اقتصادی، بخش خصوصی ناگزیر از تعطیل و کنار کشیدن باشد؛ همان طور که دولت در زمینه حفظ میراث فرهنگی تاریخی، بازسازی ابنیه قدیمی و ... سرمایه گذاری می کند، در زمینه حفظ رسانه های سنتی هم حتی به عنوان حضور نمادین، باید سرمایه گذاری کند زیرا این میراث بشری است و باید حفظ شود. اما در زمینه کارکردشان، همین الان هم شما اتفاقی را در این راسنه ها می بینید که ناگزیر شده اند به آن تن بدهند و آن به نوعی پیوستن و استفاده از امکانات ظرفیت های فضای مجازی است.
آیا تن داده اند؟
- خب شما وقتی در تلویزیون به مخاطبان تان می گویید از طریق تلگرام به ما پیام بدهید یا پیام هایی را از شبکه های اجتماعی می گیرید و به عنوان خبر نقل می کنید، حتی بدون این که در کم و کیف آن تحقیق کنید و نسبت به صحت آن اطمینان داشته باشید، تنها به این دلیل که عقب نمانید، یعنی به یک نوع همگرایی رسیده اید. معتقدم این همگرایی منافعی برای همه داشته است.
می خواهم بگویم که به همین دلیل می شود به این رابطه همگرایی رسانه ها گفت و در واقع می خواهم بگویم برای هر دو طرف منافع متقابل دارد؛ ولی طبیعی است که له لحاظ برد و تاثیرگذاری و پوشش، جز رادیو و تلویزیون و خبرگزاری ها که از امواج صوتی و تصویری استفاده می کنند، نسخه کاغذی مطبوعات توان رقابت را با این فضا ندارد و برای همین مطبوعات نسخه های اینترنتی منتشر می کنند.
پیشنهاد شما به رسانه ها این است که به این سمت حرکت کنند؟
- به این سمت حرکت کنند و این که باید یک مقدار در شیوه های سنتی تولید پیام شان بازنگری داشته باشند. به نظر می آید که ژانری به نام خبر برای مطبوعات دیگر به آن معنا کاربردی ندارد. برای این که هر لحظه هر خبری منتشر کنند کهنه است و فقط آنها باید دنبال تولید اخبار اختصاصی خودشان بروند؛ یعنی مصاحبه های اختصاصی بگیرند و رویدادهایی را که اتفاق افتاده است دنبال و پیگیری کنند و عمق بدهند و تشویق و تحلیل کنند.
در واقع در شکل گرافیک روزنامه ها هم باید تغییراتی ایجاد شود؟
- قطعا همین طور است؛ یعنی باید اینها را با پسندها و علایق نسل جوان تا حدی هماهنگ کرد، ضمن این که هویت اصلی شان را نباید از دست بدهند و بالاخره بن مایه ساختاری شان باید سر جایش بماند. اما در شکل ارائه و پردازش، حتما باید از تکنولوژی های جدید استفاده کنند و تغییر سلیقه و ذائقه مخاطب جوان را در نظر بگیرند و متناسب با آن به ساختارشان شکل بدهند.
اگر مشخصا بخواهیم درباره رسانه های چاپی صحبت کنیم، فکر می کنید وضعیت روزنامه های ما شبیه آن چیزی می شود که در انگلستان اتفاق خواهد افتاد، یعنی یکسری از نشریات از دور خارج خواهند شد یا نه، به خاطر اقتصاد رانتی مطبوعات ما طبعا این پروسه ادامه پیدا می کند؟
- اقتصاد رانتی روزنامه های ما خواهی نخواهی یکجاهایی ما را از سقوط به دره نجات خواهد داد ولی تا ابد نمی شود مقاومت کرد. ضمنا همان طور که گفتم برای حفظ یک میراث تمدنی در همه جای جهان باید نسخه کاغذی مطبوعات به عنوان یک میراث تمدنی، حفظ و از آن حمایت شود و دست کم باید حضور حداقلی داشته باشند.
روزنامه نگاران و خبرنگاران در این فضای جدید باید چه کار کنند؟
- شاید روزنامه نگاری مانند خیلی از مشاغلی که در گذشته دچار مشکل شدند، در آینده با مخاطرات مختلفی روبرو شود. همه جای دنیا دارند روزنامه نگار حرفه ای تربیت می کنند. منتها آموزش نسل جدید برای این است که بتوانند در فضای جدید روزنامه نگاری کنند و با این شرایط آشنا شوند. در درجه بعدی وقتی روزنامه نگار آموزش می دهیم این نیست که فقط تکنیک تنظیم خبر یا نگارش گزارش مصاحبه و مقاله و امثال اینها را یاد بدهیم.
با وجود محسناتی که در شبکه های اجتماعی وجود دارد، یکی از ایرادهای آن پخش شایعه و غیرقابل اتکا بودن اخباری است که از سوی افراد به اصطلاح «شهروندخبرنگار» منتشر می شود. در واقع راهی برای تشخیص اخبار درست از شایعه در این فضاها وجود ندارد و مخاطب با حجم عظیمی از اخبار غیرواقعی روبرو می شود.
- این نکته خیلی مهمی است، اتفاقا من می خواهم بگویم خیلی از دلایل ماندگاری یا عوامل ماندگاری رسانه ها باید این باشد؛ آنجا که مخاطب می خواهد خبر یا اطلاعات دقیق، مطمئن و قابل اطمینانی به دست آورد، مرجعش رسانه های سنتی، نظیر روزنامه ها، رادیو و تلویزیون باشد. ما در شبکه های مجازی در عین حال که تولید وسیع اطلاعات را داریم، تولید و انتشار وسیع شایعه، دروغ، تهمت، توهین، هتک حرمت و از این قبیل را هم داریم. دلیلش هم این است که نظارت متمرکزی بر آنها اعمال نمی شود.
البته این هم از محاسن فضای مجازی است و هم از معایب، حسنش این است که سانسور و کنترل و نظارتی در کار نیست و اطلاعات می توانند بازتر و آزادانه تر منتشر شوند و عیبش این که چون اخلاق حرفه ای بر آن حاکم نیست، از اصول روزنامه نگاری پیروی نمی کنند. صحت، دقت، امانتداری و شرافت حرفه ای، احترام به حریم خصوصی، عدم توهین، تهمت و افترا و هتک حرمت و امثال اینها که جزء اصول شناخته شده روزنامه نگاری حرفه ای است، به عنوان اصول روزنامه نگاری در فضای مجازی شناخته نمی شود.
زمانی که شبکه های اجتماعی مطرح شدند، ما شاهد گاردی از سوی رسانه های رسمی بودیم به خصوص آنهایی که به رقیب رادیو و تلویزیون ما، به عنوان رسانه های بدون رقیب، تبدیل شدند؛ آیا مسیر اتفاقات آینده را می می شود به این شکل پیش بینی کرد که هر اندازه شهروندخبرنگاران و فضاهای مجازی قدرت بگیرند، رسانه های رسمی، برخلاف گذشته سعی در پنهان سازی اطلاعات نداشته باشند و بازتر عمل کنند؟
- بله، شکی نیست که این رسانه های مجازی حریم آزادی بیان و مطبوعات را توسعه خواهند داد، به این دلیل که رسانه های سنتی اگر بخواهند مانند گذشته محدودیت های شدیدی را اعمال کنند، عملا مخاطبان خودشان را از دست می دهند و از دست دادن مخاطب یعنی نابودی یک رسانه؛ برای این که یک رسانه فقط با مخاطبش معنا پیدا می کند و ارزش و اعتبار دارد. بنابراین حتما حریم های آزادی بیان و آزادی اطلاعات در رسانه های سنتی و رسمی رخ می دهد و تا همین الان هم این اتفاق افتاده و توسعه پیدا کرده است و در آینده هم بیشتر توسعه خواهد یافت و آن مقاومتی هم که اشاره کردید به نظرم امری طبیعی بود؛ چرا که ما اصلا در مدیریت یک اصل مقاومت در برابر تغییر داریم؛ بنابراین حتی از آدم ها گرفته تا ابزارها، در برابر تغییر مقاومت می کنند.
مردم بین سطور ناگفته رسانه ها را هم پیوسته می خوانند تا نانوشته های آنها را حدس بزنند. این چیزی است که خیلی از رسانه ها از آن غافل هستند و فکر می کنند وظیفه و مسئولیت شان این است که پیامی را تولید کنند و مخاطب هم دربست آن را خواهد پذیرفت. در مورد استدلال برای این که مخاطب می پذیرد یا نه، گاهی اوقات ممکن است به تعداد شنوندگان و بینندگان یک برنامه و خوانندگان یک روزنامه اشاره داشته باشند؛ در حالی که همیشه این طور نیست کسی که خودش را در معرض این پیام قرار می دهد، ممکن است با آن موافق هم باشد یا آن را بپذیرد و باور کند.
نظر کاربران
شهروند خبرنگار خوبه مردم همه جا هستند گوشی هم دارن کمی و کاستی و سوء مدیریت رو نشون میدن خبرنگار همه جا نمیتونه باشه اما با چاپ سنتی نظرشون فعلا هنوز تا حدودی تاثیر گذارن
جالبه علاقه مردم به مدیا و رسانه خودشون ابتکار عمل دارن و گاهی جذابیت هم دارن بخاطر تنوع در رفتار و گفتارشون اون خشکی کلیشه ای رو ندارن مردم
چون گزارش ها از جنس درد خود مردمه صدا و کارشون به دلشون نشسته محبوبیت خوبی دارن شهروند خبرنگارا خاکی و بومی گزارش میدن