فناوری های غولهای دره سيلیکون
به قولی تغییر هر چند ترسناک است اما عاملیست ضروری. پروندهای درباره غولهای دره سيلیکون که با ورود به بخشهای جدید نه تنها موفق ظاهر شدند؛ بلکه امپراتوری خود را گسترش داده و نشان دادند که تغییر نیازی الزامیست. در هر صورت همین تغییرات از آنها غولهایی ساخت که هیچ شخص حقیقی و حقوقی توانایی از پای در آوردنشان را ندارد.
«سعی کن تغییر کنی تا پیش از اینکه مجبور به تغییر شوی.» به دور از جنبههای فردی، این جمله جک ولش، تاجر مشهور آمریکایی را میتوان به عنوان بزرگترین اصل اقتصادی حال حاضر دنیا دانست. در دنیای امروز تغییر و تحول در کسب و کار حرف اول را میزند. آنهایی که تغییر میکنند متحمل ریسک بزرگی میشوند؛ هر چند این شانس را دارند تا در بازی رقابت باقی بمانند. در سوی دیگر جلوگیری از تغییرات سبب میشود دیر یا زود هر امپراتوری سقوط کند.
به قولی تغییر هر چند ترسناک است اما عاملیست ضروری. پروندهای درباره غولهای دره سيلیکون که با ورود به بخشهای جدید نه تنها موفق ظاهر شدند؛ بلکه امپراتوری خود را گسترش داده و نشان دادند که تغییر نیازی الزامیست. در هر صورت همین تغییرات از آنها غولهایی ساخت که هیچ شخص حقیقی و حقوقی توانایی از پای در آوردنشان را ا ندارد.
آمازون؛ انقلابی در صنعت کتاب
تا به امروز میزان هوش جف بزوس تخمین زده نشده، اما میتوان بدون ذرهای شک و شبهه او را یکی از باهوشترین مدیران حال حاضر دنیا دانست. بزوس نمونه کامل فردیست که هر کاری را در زمان و مکان مناسب خود انجام داده و از این طریق میلیاردها دلار سرمایه کسب کرده. او در سال 94 میلادی آمازون را تاسیس کرد. آمازون در ابتدا به فروش کتاب به صورت آنلاین میپرداخت هر چند با گذشت زمان سراغ فیلم، موسیقی، نرمافزار، لوحهاي فشرده و خلاصه تمام چیزهای قابل فروش رفت. در نهایت کار به جایی رسید که آنها به بزرگترین فروشگاه آنلاین جهان مبدل شدند. با این وجود بزوس دوست داشت امپراتوری آمازون را بیش از پیش گسترش دهد. اینگونه شد که آنها با ورود به بازار کتاب خوانهاي الکترونیک روح تازهای در این کالبد مرده دمیدند.
چندی بعد کیندل به عنوان بهترین ابزار کتابخوانی دنیاي مدرن شناخته شد؛ جایی که دیگر خبری از ورقهای کاغذی نبود. آمازون در این بین بزرگترین حریف خود، بارنز و نوبل را از گود خارج کرده بود و به عنوان تنها برنده بازار کتاب فعالیت میکرد. سرویسهای آنها در یک کلمه بینظیر بودند. از کارتهای کتاب تا انواع و اقسام تخفیفهاي مخصوص مشتریان. پس از موفقیت تبلتها، آمازون و رئیس باهوشش به فکر ورود به این بازار پررقابت افتادند. جایی که باید در مقابل غولهایی همچون اپل، سامسونگ و ... مبارزه میکردند.
در نگاه نخست آمازون شانسی نداشت اما تبحر بزوس در ساخت محصولاتی با مشخصات یگانه بود و کیندل فایر نمونه بارز چنین مثالی است. تبلت هفت اینچی آمازون نهتنها شکست نخورد بلکه سبب شد بازار نسخه کوچکتر تبلت پررونقتر از همیشه دنبال شود. آنها با قیمت ارزان و ارائه سرویسهای مخصوص خود به یکی از سه بازیگر اصلي این عرصه مبدل شدند. فکر میکنید جاهطلبیهای بزوس به اتمام رسیده؟ خیر؛ زیرا این مدیر ۴۹ ساله به تازگی قصد ورود به بازار موبایلها را دارد.
گوگل، تغییر تجارت عامل شهرت
چه کسی فکرش را میکرد دو دانشجوي ممتاز و دیوانه دانشگاه استنفورد بزرگترین موتور جستوجوي دنیای اینترنت را به وجود آورده و هدایت مجموعهای را بر عهده بگیرند که اکنون به عنوان یکی از پنج شرکت بزرگ جهان شناخته میشود؟ فکر میکنم تنها خودشان! گوگل این روزها تنها یک شرکت بزرگ نیست؛ یک برند است مثل کوکاکولا، اپل، مرسدسبنز و امثال آنها. کار گوگل در سال 98 شروع شد و پس از خلق موتور جستوجو کاری کرد که یاهو به مرور زمان به حاشیه رانده شود.
تنها دو سال کافی بود تا گوگل به یکی از غولهاي دره سيلیکون مبدل شوند. از سال 2001 آنها خریدها و البته گسترش سرویسهای خود را آغاز کردند. ابتدا جی میل سپس نقشه گوگل و گوگل Earth و پس از آن هم نوبت رسید به خریدهای بزرگی همچون آندروید، یوتیوب و موتورولا. این روزها گوگل در هر بخش دنیای فناوری سرک میکشد و سرویسهایش شهره خاص و عام هستند. البته پس از 50 خرید بزرگ و کوچک و ارائه هر سرویسی که فکرش را بکنید؛ گوگل همچنان بیشتر درآمد خود را از راه تبلیغات کسب میکند.
غول شماره دو دره سيلیکون بسیار دوراندیش بوده و انتظار دارد بسیاری از محصولاتش در آینده نزدیک بتوانند سودهای میلیاردی را عایدش کند. در حال حاضر میزان سود آنها از بخش موبایل که شامل سیستم عامل آندروید، سری نکسوس و موتورولا میشود رشد قابل توجهی داشته.
این در حالیست که عینک گوگل این پتانسیل را دارد که حتی دنیاي پیرامون ما را برای همیشه تغییر دهد؛ همانطور که جابز با آیفون و آیپدش این کار را کرد. هر چند گوگل دیرتر از مایکروسافت وارد دنیای سختافزار شده، اما بر عکس آنها ورودی موفقیتآمیز را تجربه کرده و حتی میتوان گفت با تداوم روش مدیریتی فعلی آنها میتوانیم روزی را مشاهده کنیم که آنها جای اپل را هم اشغال کردهاند.
مایکروسافت، نتایج استراتژی غلط
غول نرمافزاری جهان پس از گذشت دو دهه از ورود نخستین نسخه از سیستم عامل ویندوز بیرقیب است، اما سوال اصلی اینجاست که این شرکت طی سالها چگونه دست به گسترش خود زد؟ برای مایکروسافت ورود به عرصهای همچون سختافزار بسیار سخت بود و تصمیمهای غلط هم مزید علت شد تا هنوز هم بسیاری آنها را بازنده این میدان بدانند. با این وجود وقتی ایکس باکس به میان میآید، کمتر کسی میتواند آنها را برای ورود به چنین بازاری سرزنش کند.
همانطور که بسیاری از شما میدانید مایکروسافت از همان ابتدا روی سیستم عامل متمرکز بود و با عرضه داس و پس از آن ویندوز به موفقیت بزرگی دست پیدا کرد. مایکروسافت طی سالهاي طولانی با ویندوز و نرمافزار مایکروسافت آفیس بر تخت سلطنت تکیه داده بود؛ اما در اواخر دهه 90 بود که مدیران این شرکت به فکر ورود به دنیای جدیدی افتادند. اینگونه ایکسباکس متولد شد. کنسولی قدرتمند با دستههای سیاه و عظیمالجثه که باید با شرکتهایی همچون سونی و نینتندو رقابت میکرد.
گیتس و دوستانش از همان ابتدا پیشبینی میکردند که تجارت ایکس باکس طی چند سال نخست با ضررهای هنگفتی روبهرو خواهد شد. پیشبینی که درست از آب در آمد و پس از سالها ، ضررهای مایکروسافت در بخش سختافزار سر به فلک کشید. این ضررها تا زمان عرضه ایکس باکس ۳۶۰ ادامه داشت؛ هر چند با وجود تجربه چند سال و فعالیت مدیرانی همچون پیتر مور این روند تغییر یافت. اکنون ایکس باکس ۳۶۰ با ۷۸ میلیون به عنوان دومین کنسول پرفروش نسل هفتم به حساب میآید.
بیش از دو سال است که ایکس باکس پرفروشترین کنسول آمریکای شمالی است و بخش سختافزاری آنها شاهد سود بوده اما از ایکس باکس که فاکتور بگیریم مایکروسافت به همراه استیو بالمر و شرکایش شکستهای مفتضحانهای را تا به امروز پذیرا شده اند. به طور مثال سیستم پخش موسیقی Zune که قرار بود آی پاد را شکست دهد؛ هر چند مخلوق جدید پدر ایکس باکس، جی آلارد به یکی از بدترین محصولات غول نرمافزاری تبدیل شد.
مایکروسافت به تازگی تبلت سرفیس را روانه بازار کرده؛ محصولی که تا اینجای کار چندان موفق ظاهر نشده و میتوان آن را شکستی دیگر برای بالمر خواند. با این وجود تاریخچه ایکس باکس سبب شده که مدیران مایکروسافت همچنان به سرفیس امید داشته و آن را محصولی بدانند که میتواند در آیندهای نزدیک موفق ظاهر شود.
اپل؛ تغییردهنده اصلی
آخرین شرکت حاضر در فهرست و احتمالا بهترین آنها. استاد تغییر کسب و کار و مجموعهای که نشان داد ریسک ورود به عرصههای جدید اصل نخست قانون تجارت دنیای نوین است. استیو جابز، موسس بزرگ اپل کار خود را روي سختافزار و نرمافزار به صورت همزمان آغاز کرد. مکینتاش نخستین رایانهای بود که از رابط کاربری گرافیکی و ماوس استفاده میکرد.
البته فروش نهچندان بالای آن سبب شد تا جابز بیش از یک دهه از شرکتی که خودش موسس آن بود دور شود. با این وجود پس از بازگشت این مدیر، مجموعه اپل به فکر تغییر و تحولی اساسی افتاد و اینگونه شرکتی که تا آن روز تنها رایانه تولید کرده بود، وارد دنیای پخشکنندههای موسیقی شود. آی پاد یک انقلاب بود؛ محصولی که تایم به آن لقب Game Changer اپل را داد.
پخشکننده اپل برای همیشه صنعت موسیقی را تغییر داد و آی تیونز هم سبب شد اپل به غول موسیقی جهان مبدل شود. پس از آن را هم که همگی میدانیم. آیفون و آیپد. دو محصولی که هر چند مشکلاتی داشتند اما برای همیشه دنیای فناوری را تغییر دادند. اگر آیفون وجود نداشت قطعا چند سالی طول میکشید تا پدیدهای با نام ابزار لمسی وارد بازار شوند و اگر آیپد هم نبود احتمالا مجبور بودیم تا مدتها محصولات عموما بیذوق مایکروسافت را تحمل کنیم.
شاید اپل انحصارطلبترین شرکتی باشد که دنیای فناوری شاهد آن بوده؛ اما حداقل سعی میکند با رعایت تمامی اصول و استانداردها مشتریان خود را ثابت نگاه دارد. بیجهت نیست که نظرسنجیها نشان داده درصد زیادی از دارندگان محصولات اپل ترجیح میدهند محصولات جدید این شرکت را خریداری کنند، در حالی نیمی از دوستداران آندروید بدشان نمیآید از اپل و ساختههایش استفاده کنند.
ارسال نظر