۷ پرده از تاریخ و بررسی فرهنگ استعفا در ایران
با خنده روبروی هم نشسته اند؛ از چشمان شان مشخص است که می خواهند چاقو بردارند و چشم های هم را از کاسه بیرون بکشند؛ اما صداوسیما است و باید مراعات کنند؛ هر وقت که می خواهند حرف شان را به کرسی بنشانند، از مردم مایه می گذارند؛ مردم بهترین قاضی هستند؛ مردم خودشان حرف آخر را می زنند؛ اما پای عمل که به میان می آید، یکدیگر را محکوم به استعفا می کنند؛ یکی فیلمساز است و مجری برنامه تلویزیونی هفت، دیگری مدیر است و مسئول سینمای کشور.
اول
با خنده روبروی هم نشسته اند؛ از چشمان شان مشخص است که می خواهند چاقو بردارند و چشم های هم را از کاسه بیرون بکشند؛ اما صداوسیما است و باید مراعات کنند؛ هر وقت که می خواهند حرف شان را به کرسی بنشانند، از مردم مایه می گذارند؛ مردم بهترین قاضی هستند؛ مردم خودشان حرف آخر را می زنند؛ اما پای عمل که به میان می آید، یکدیگر را محکوم به استعفا می کنند؛ یکی فیلمساز است و مجری برنامه تلویزیونی هفت، دیگری مدیر است و مسئول سینمای کشور.
دوم
اولین جمعه آذرماه؛ بیست و پنج دقیقه به ساعت ۸ صبح مانده بود که خبری کوتاه منتشر شد: برخورد دو رام قطار مسافربری تبریز - مشهد به شماره ۴۸۰ و سمنان - مشهد به شماره ۳۹۴ و حریق گسترده در دو واگن. اتفاق نزدیک به ۵۰ کشته و بیشتر از ۱۰۰ زخمی بر جای گذاشت. خطای انسانی، نقص در سیستم کنترل خودکار قطار و ضعف مدیریتی دلایل این حادثه بودند.
محسن پور سید آقایی در این گفتگو با عذرخواهی از مردم، استعفا کرد تا خودش را به عنوان یکی از معدود مدیران ایران که به دلیل یک اشتباه در زیرمجموعه اش اقدامی جدی نشان داده، معرفی کند.
سوم
علی جنتی، علی اصغر فانی و محمود گودرزی سه وزیر حسن روحانی، استعفا کردند؛ همزمان گفته شد که آنها استعفا نکردند، به واقع، کنار گذاشته شدند تا کابینه ترمیم شود. به عبارت دیگر، خیلی ها به این باور رسیدند که آنها در عمل، برکنار شدند و در ظاهر استعفا کردند. در کنار این، بود بعضی نظرها که می گفت «این وزرا پیش دستی کردند و قبل از آن که توسط مجلس استیضاح شوند، از وزارت کناره گرفتند.»
هر چه بود اما در تاریخ می ماند که سه وزیر دولت برای ترمیم کابینه استعفا کردند؛ استعفایی که در دولت های ایران و در میان وزرا کمتر رخ داده و در معدود مواردی که صورت گرفته بیشتر به واسطه قهر بوده است تا جبران اشتباه.
چهارم
در روز ۱۴ آبان ۱۳۵۸، یک روز پس از تسخیر سفارت آمریکا در تهران، دولت موقت جمهوری اسلامی ایران به نخست وزیری مهدی بازرگان، استعفای خود را تقدیم امام کرد. بازرگان در متن استعفای خود از «دخالت ها، مزاحمت ها، مخالفت ها و ...» می گوید. مواردی که به گفته او وحدت کلمه لازم برای پیشبرد اهداف انقلاب را تهدید می کند. همین مسائل بود که باعث شد دولت موقت در طول دوران زمامداری ۳ بار استعفا کند اما هر بار به دلایلی ناچار به ادامه کار شد اما واقعه گروگانگیری در سفارت آمریکا عزم دولت موقت به کناره گیری را جزم کرد و آخرین استعفای دولت مهندس بازرگان مورد قبول واقع و پایان کار این دولت ۹ ماهه اعلام شد.
پنجم
سه روز تا اجرای عملیات «بیت المقدس» باقی مانده بود اما حاج احمد متوسلیان فرمانده وقت تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) طی نامه ای خطاب به شهید حسن باقری (غلامحسین افشردی) فرماندهی قرارگاه نصر استعفای خود را از فرماندهی تیپ به علت «ناعدالتی» و «عدم کارایی» اعلام می کند.
ششم
#قالیباف_استعفا؛ سی امین روز دی ماه سال 95 برای تهران، روز بدی بود. پلاسکو نماد اقتصاد مدرن ایران، اولین برج بلند پایتخت و مرکزی برای رونق اقتصادی ابرشهر بی آغاز و پایان شهر، فرو ریخت تا زنگ فاجعه در این شهر به صدا در آید. پلاسکو که فرو ریخت، انتقادها به محمد باقر قالیباف دو چندان شد.
هفتم
دونالد ترامپ که روی کار آمد، خیلی ها شوکه شدند. انتظارش را نداشتند. مانده بودند که باید چه کنند اما او حالا رییس ایالات متحده آمریکا شده بود. حرفش حرف قدرتمندترین مرد این کشور بود و عملش، عمل شخص اول مملکت. ترامپ به گونه ای روی کار آمد که شاید هیچ رییس جمهوری در آمریکا اینطور نبود مگر ریچارد نیکسون اما در همین کابینه متفاوت هم یکسری اتفاقات، شبیه باقی دنیا است.
همین چند روز قبل، مایکل فلین، مشاور امنیت ملی دولت دونالد ترامپ به دنبال رسوایی های مربوط به تماس های پنهانی با روسیه استعفا کرد. فلین در استعفانامه اش از ارائه اطلاعات ناقص به ترامپ در ارتباط با روسیه سخن گفت و عملا کاری کرد که شاید از اطرافیان رییس جمهور متفاوت آمریکا، کمتر بر می آمد. اتفاقی که نشان داد راه استعفا کاملا مشخص است و شرایطش هم واضح.
فرهنگ مغفول استعفا
روزگاری که شهید سید محمد حسین بهشتی گفت ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت، شاید خودش هم تصور نمی کرد که سال ها بعد، افرادی در بخش های مدیریتی کشور قرار بگیرند که از هر ترفندی استفاده می کنند که راه مدیریت شان را به بهانه خدمت، ادامه دهند؛ راهی که حتی وقتی اشتباه می کنند هم به بن بست نمی رسد و در تصورشان پایانی ندارد.
شاید ما ایرانی ها بنا به عادت، این حوادث را فراموش کرده باشیم اما تاریخ به خوبی به یاد دارد که در پانزدهم آذر 84 یک فروند هواپیمای سی - 130 ارتش ایران که حاوی خبرنگاران و پرسنل ارتش بود، روی منطقه ای مسکونی در تهران سقوط کرد که بیش از 110 کشته بر جای گذاشت. تاریخ حتما راوی روز ششم آذر 85 خواهد بود که یک فروند هواپیمای نتونوف 74 متعلق به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فرودگاه مهرآباد سقوط کرد و در نتیجه آن 36 نفر کشته و 2 نفر زخمی شدند.
تمامی این حوادث در شرایطی رخ داد که حتی برای یک بار هم که شده مسئولی از مسئولیت اش کنار نرفت و راه خدمت را بر خود وظیفه دانست. این همه ماجرا نیست. این حوادث در شرایطی رخ داد که بهبانی به عنوان فردی که این حوادث در حوزه کاری او صورت گرفت حتی در جلسه استیضاح خود برای جوابگویی به عملکرد ناوگان هوایی پس از سقوط بوئینگ ایران ایر در سال 89 حضور نیافت وعملا پاسخگو نبود.
به عقب تر که بازگردیم، به ماجرای پارک شهر تهران در سال 81 می رسیم؛ حادثه ای که در آن شش دختر دانش آموز بیگناه و یک قایق ران به دلیل عدم ایمنی مناسب دریاچه این پارک غرق شدند؛ محمد حسن ملک مدنی که شهردار وقت تهران بود، در شرایطی که همه خواستار واکنش او با استعفا بودند از بهشتش تکان هم نخورد. نمونه اش را می توان در سقوط یک مرد نابینا از پل عابر پیاده ای در ورامین پیگیری کرد که به واسطه برداشتن قطعه ای از آن بدون هیچ حفاظی صورت گرفت و سخنان جالبی که شهردار این شهر در مقابل سوالات متعدد افکار عمومی مطرح کرد.
شاید بتواند نمونه ای دیگر از آن را در سکوت معنادار بسیاری از مسئولان کشور در قبال پدیده گورخواب ها دید که اگر در جایی دیگر از دنیا رخ می داد بدون شک، لااقل یک عذرخواهی از افکار عمومی را در پی داشت. نمونه های پیاپی از عدم اعتقاد به استعفا و عذرخواهی در میان مسئولان ایرانی آنچنان بر دوش مدیریت کشور سنگینی می کند که شاید بتوان به جرأت گفت که بر گرده مسئولیت ایرانیان، اساسا فرهنگ استعفا و عذرخواهی جا نگرفته است.فرهنگ عذرخواهی و استعفا موضوعی است که این روزها بیشتر از هرزمان دیگری در بین مردم اهمیت پیدا کرده است اما آنچه در واقع صورت می گیرد این است که هنوز راه آن در ایران در بین مسئولان ناهموار است.
استعفای قهری، استعفای تقصیری
ردگیری استعفاهای تاریخ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران به روشنی نشان می د هد که بسیاری از این تصمیم ها نه از روی پذیرش تقصیر که به جهت اعلام مخالفت با یک اتفاق، حادثه و یا موازی کاری بوده است. نمونه های بسیاری در پیش و پس از انقلاب را می توان عنوان کرد که در آنها فرد مستعفی در بزنگاه هایی که باید از کارش کنار می رفته، اقدامی نکرده و در مقابل در زمانی که یک اتفاق برخلاف میلش صورت گرفته است، دست به قلم برده و شکوه و شکایتش را بر ورق رانده است تا میز قدرتش را ترک کند. نمونه اش را می توان در استعفای علی لاریجانی از شورای عالی امنیت ملی مشاهده کرد.
استعفا اکتسابی است
باید پذیرفت که فرهنگ استعفا کردن، فرهنگی است که باید یاد گرفت. باید از کودکی به فرزندان آموزش داد. استعفا ذاتی نیست؛ اکتسابی است. این که یک مسئول در چین چهل دقیقه تعظیم می کند تا از بابت اشتباهش عذرخواهی کند، در خون شان نیست؛ آنها این را یاد گرفته اند. چیزی که بسیاری از ما ایرانی ها در هر جایگاهی باید به آن توجه داشته باشیم. استعفا به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، نه کسر شأن و منزلت که اتفاقا راهی است برای اعتلای جایگاه؛ موضوعی که انگار از سوی بسیاری از مسئولان ایرانی مغفول مانده است.
ارسال نظر