مسجد- مدرسه ای که از ترس مرگ ساخته شد!
سنت مسجد- مدرسه سازی در تهران، پایتخت قاجار، ادامه پیدا کرد و تا پیش از ورود سیستم آموزشی مدرن به ایران، مسجد- مدرسه ها در قامت دانشگاه هایی بودند که عالم دینی و دانشمند و محقق و معلم تحویل جامعه می دادند.
نهاد آموزش در ایران در طول تاریخ نهادی مردمی بوده است. حتی در تاریخ داریم به دلیل آن که مدارس نظامیه، دولتی بودند، برخی از بزرگان علم و ادب از تدریس در آن جا سر باز می زدند. به این اعتبار می توان گفت غیرحکومتی بودن نهادهای آموزشی در ایران، ضامن باقی آن بوده و درواقع آنچه جامعه را به سمت سواد و علم اندوزی و دانش پژوهی سوق می داد، خود مردم بودند؛ مردمی که مدرسه می ساختند و آن را وقف می کردند و برای اداره موقوفه شان هم تدابیری می اندیشیدند.
به این ترتیب می توان ادعا کرد آموزش در ایران با وقف، پیوندی جدایی ناپذیر دارد. بسیاری از بزرگان تاریخ علم و ادبیاتمان که جهانیان با نامشان آشنا هستند، در مدارس وقفی درس می خوانده اند. از ابن سینا بگیرید تا امام محمد غزالی. وقف نه تنها امور آموزشی را در ایران پیش می بُرد، بلکه منشا خدمات عمومی و رفاه اجتماعی بود. خیرین، قنات ها، حمام ها، آب انبارها، مساجد و مدرسه ها را در املاک شخصی شان بنا می کردند تا مردم از آن ها بهره ببرند و برایشان صدقه جاریه باشد.
از دیگر ستون های آموزش در ایرانِ بعد از اسلام، مسجد- مدرسه ها بودند. مدرسه ها از دوره ایلخانی فضایی به عنوان مسجد در دل خود داشتند که بیشتر برای ادای فریضه اهالی مدرسه ساخته می شد، اما پدیده ای به نام مسجد- مدرسه که در آن مسجد و مدرسه هر دو از اهمیت یکسانی برخوردار باشند، از دوره صفویه در ایران شکل گرفت و از آن دوران مسجد- مدرسه ها که بسیاری از آن ها موقوفه بودند، بار اصلی آموزش را در ایران برعهده گرفتند.
سنت مسجد- مدرسه سازی در تهران، پایتخت قاجار، ادامه پیدا کرد و تا پیش از ورود سیستم آموزشی مدرن به ایران، مسجد- مدرسه ها در قامت دانشگاه هایی بودند که عالم دینی و دانشمند و محقق و معلم تحویل جامعه می دادند. از میان مسجد- مدرسه های وقفی در تهران، در این نوشته به چهار نمونه باقیمانده آن ها که از میراث تاریخی و دیدنی های تهرانند، نگاهی می اندازیم. این مسجد- مدرسه ها همچنان دایرند و مطابق وقف نامه های تاریخی شان به آموزش و پورش مشغولند.
سپهسالار
میرزا حسین خان سپهسالار قزوینی این مسجد- مدرسه را وقتی ساخت که احساس کرد شاه به او غضب کرده و هر آن ممکن است به صف صدراعظم های مقتول خاندان قاجار بپیوندد. او که به ولایت مشهد رفته بود، زمین های وسیع باغش در بهارستان را وقف ساختن مسجد- مدرسه باشکوهی کرد تا به این ترتیب زیباترین بنای دوره قاجار را به نام خودش ثبت کرده باشد.
می گویند قبل از آن که میرزا حسین خان در همان مشهد با نوشیدن قهوه قجری دار فانی را وداع بگوید، از ترس آن که همه دارایی اش را سلطان صاحبقران به جیب بزند، وقفشان کرده بود و کار بنای مسجد- مدرسه باشکوهش در حال انجام بود. او هرگز پایان کار ساختمان موقوفه اش را ندید، اما در وقف نامه ای که نوشته بود، مستقیما حاکم عصر را به تولیت مسجد و مدرسه اش منصوب کرده بود تا شاید یاد شاه جهان پناه بیندازد که نگذاشتم از اموالش چیزی به او برسد.
با این حال چون ناصرالدین شاه تولیت مستقیم آن را به عهده داشت، از همان زمان، بعضی ها این مکان را به نام مدرسه و مسجد ناصری هم می شناختند. یکی از ویژگی های استثنایی مسجد- مدرسه سپهسالار، گنبد آن است که بیننده را به یاد مساجد ترکیه و معماری عثمانی می اندازد. دلیلش این است که میرزا حسین خان سال ها به عنوان سفیر ایران در عثمانی زندگی می کرد و شاید تماشای مدام مساجد زیبای ترک او را به این فکر انداخته بود که چگونه می توانند معماری ایرانی و عثمانی را تلفیق کند. غالبا وجود کتابخانه در هر مدرسه ای پیش بینی می شد و مکانی در مدارس به کتابخانه ها تعلق می گرفت.
در سال ۱۲۹۷ هجری قمری، سپهسالار با خرید مجموعه خطی کتابخانه ۴۰۰ نسخه ای اعتضادالسلطنه، کتابخانه مجموعه وقفی خودش را در مسجد مدرسه سپهسالار پایه گذاری کرد. امروز گنجینه ای با بیش از ۴۲۰۰ نسخه خطی به خط مولفان و نزدیک به ۱۰ هزار کتاب چاپ سنگی در این کتابخانه موجود است. اهمیت مسجد- مدرسه سپهسالار که امروز آن را به نام شهید مطهری می شناسیم، وقتی به اوج می رسد که دانشکده علوم معقول و منقول برای اولین بار در این جا تاسیس می شود؛ یعنی همان دانشکده الهیات که امروز در خیابان مفتح شمالی است.
فیلسوف الدوله
میرزاکاظم رشتی ملقب به فیلسوف الدوله، موسس و واقف مدرسه فیلسوف الدوله، صد و یست سال از خدا عمر گرفت. او از طبیبان معروف دوره سلطنت محمدشاه، ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه قاجار بود و مسجد- مدرسه فیلسوف الدوله را زمان سلطنت مظفرالدین شاه بنا و وقف کرد. می گویند که هنگام ساخت این بنا مرحوم فیلسوف الدوله دستور داده بود که به هیچ وجه چهارپایانی که مصالح ساختمان را می برند و می آورند، ضرب و شتم نکنند، بلکه در مسیر آمد و رفت آن ها علوفه بریزند تا خودشان به میل به سمت مدرسه بیایند.
او تعداد ملک و مستغلات شامل چندین یخچال، تعدادی باب خانه و مغازه و چند قطعه باغ و زمین و مزرعه را برای مخارج این مدرسه وقف کرد و در وقف نامه اش ذکر کرد که چنان چه از منافع این موقوفات باقی ماند، باید صرف برگزاری مراسم عزاداری و تعزیه خوانی سیدالشهدا و انجام سایر اعمال خیر شود.
تولیت مدرسه فیلسوف الدوله براساس وقف نامه، بعد از خودش به عهده لقمان الملک، فرزند ارشد ذکور او بود و به همین ترتیب تولیت به فرزند ارشد ذکور هر متولی پس از دیگری می رسید. اگر فرزندان متولی که از اناث بودند، تولید باید به فرزند ذکور اناث می رسید و اگر اناث فرزند ذکور نداشتند، تولید به فرزند اناث از نسل لقمان الدوله می رسید و چنانچه نسل لقمان الملک منقرض می شد، تولیت به یک نفر مجتهد جامع الشرایط ساکن در محله چاله میدان یا عودلادجان می رسید که البته مجتهد ساکن در عولاجان ارجحیت داشت.
این مسجد- مدرسه در محله چاله میدان، در غرب خیابان مصطفی خمینی امروز و در ضلع شمالی بازار سیداسماعیل و در کوچه ای هم نامش واقع شده است.
معمارباشی
محله تاریخی امامزاده یحیی (ع) دارد توسط پاساژها و انبارها و آپارتمان ها بلعیده می شود. با این حال در دل این آشفتگی و هیاهو و میل شگفت انگیز سودجویان برای از بین بردن تمام و کمال این بافت تاریخی، پشت درهای مدرسه معمارباشی دنیای دیگری در جریان است؛ دنیایی که بینننده را به سرعت با خودش به بیش از یک قرن پیش می برد.
مدرسه معمارباشی با بیست و چهار حجره، دو مدرس و یک کتابخانه در شرق محله عولادجان، روزها مکانی است برای آموزش و شب ها امکانی برای نیایش و آرامش است. مسجد و مدرسه معمارباشی از شمال شرق به میدان باغ پسته بک، از جنوب به خیابان پانزده خرداد و از غرب به خیابان مصطفی خمینی راه درد. در کتیبه وقف نامه موجود در سردر بنا به تاریخ ۱۳۰۳ دیده می شود.
این مدرسه نامش را از بانی اش، حاج ابوالحسن اصفهانی گرفته که معمارباشی ناصرالدین شاه بوده است.
حاج ابوالحسن اصفهانی، معمارباشی ناصرالدین شاه بود که ترقی کرد و ملقب به صنیع الملک شد و اداره بناخانه که جزو ادارات امین السلطان بود، به او واگذار شد در پی این ارتقای مقام صنیع الملک به مال و منالی رسید و آثار خیریه ای از خود برجای گذاشت؛ از جمله همین بنای مسجد و مدرسه معمارباشی.
از جمله موقوفاتی که معمارباشی برای تامین هزینه های جاریه مدرسه در نظر گرفته بود، شش دانگ تیمچه حکاکان و یک باب دکان در بازار گیوه فروشان است و سه باب دکان که در جنب مدرسه واقع شده و شش دانگ از یک باب کاروانسرا و چهار دکان متصل به آن و یک باب قهوه خانه و سه باب دکان در محله چاله میدان و سه دانگ از یک باب کاروانسرا در دروازه قدیم شمیران.
در وقف نامه مدرسه معمارباشی آمده است: «تنها کتب اهل شرع مانند وحدت وجود و معاد تدریس شود و امثال ذلک من الخرافات در مدرسه تدریس و تدرس نشود و عقاید صوفیه هم تدریس نشود.»
همچنین در این وقف نامه آمده است: «طلبه شغل زیاد در خارج از مدرسه نداشته باشد، مرگ به مقدار یک ساعت یا دو ساعت.» این نکته ای است که در بیشتر وقف نامه های مسجد- مدرسه ها بر آن تاکید شده است تا طلبه ها خود را به تمرکز بر تحصیل و مطالعه مقید بدانند و اوقاتشان را صرف امور دیگر نکنند.
مدرسه مروی
مسجد- مدرسه مروی را که به خاطر قرار گرفتنش در نزدیکی بازار تهران و در ابتدای کوچه مروی در ناصرخسرو شناخته شده است، فخریه نیز می نامیدند. وجه تسمیه اش آن است که بانی آن حاج محمدحسین خان مروی ملقب به فخرالدوله، والی مرو، در زمان سلطنت فتحعلی شاه قاجار ساخته است. تاریخی که کتیبه بنا نشان می دهد ۱۲۳۱ هجری قمری است و در آن نام فتحعلی شاه و فخرالدوله، هر دو، آمده است. فخرالدوله نیز مانند سایر واقفان برای مدرسه ای که ساخت، موقوفات بسیاری در نظر گرفت.
امکان بازدید از مسجد- مدرسه مروی فراهم نیست و هرگز اجازه ورود هیچ زنی را به آن نمی دهند. اما آنچه درباره معماری آن می گویند این است: «یک حیاط وسیع دارد و دو حیاط کوچک و شبستانی بزرگ در جبهه جنوبی آن قرار گرفته است. حدود سی حجره در اطراف صحن وجود دارد و چهار ایوان در وسط هر یک از جبهه های بنا ساخته شده است.» فضاهای مربوط به مدرسه که مدرس ها اصلی ترین آن هستند، دور تا دور حیاط مرکزی شکل گرفته اند.
کتابخانه ای که فخر الدوله برای مدرسه اش جمع آوری کرد، بیش از 2000 جلد کتاب خطی دارد. از نفیس ترین کتاب هایی که بین آن ها موجود است، نسخه ای است از خمسه نظامی اثر استاد کمال الدین بهزاد.
در وقف نامه مدرسه مروی آمده است: «محصلین علوم شرعیه که مدرسه وقف است برایشان، باید ساعی باشند در تحصیل علم و هرگاه کسی است که نباید درس بخواند، در تدریس و تالیف کوتاهی ننماید.» همچنین در این وقف نامه از طلبه ها خواسته شده که هر روز حداقل یک حزب از کلام الله مجید را تلاوت کنند. از نکات جالب این وقف نامه این است که به طلبه ها توصیه کرده است از دادن کتاب به یکدیگر مضایقه نکنند و حتی الامکان کتب را معطل نگذارند...
ارسال نظر