در ذهن دختران نوجوان چه می گذرد؟
شاید بیشترین جمله ای که از زبان دختران نوجوان شنیده شده، این جمله است: «خانم باور کنید هیچ کس ما رو نمی فهمه. پدر و مادرمون اصلا ما رو درک نمی کنند.»در این نوشته قرار است در مورد ویژگی های نوجوانی دختران بگوییم و راهکارهایی برای برقراری ارتباط درست و سالم با یک دختر نوجوان را مطرح کنیم.
مدام با ما جر و بحث می کند. همیشه روبروی آینه نشسته. مدام گوشی موبایلش دستش است. به حرف دوستانش بیشتر از ما گوش می دهد و ...»
در مقابل، اتاق مشاوره دبیرستان همیشه پر است از دختران نوجوانی که معتقدند درک نمی شوند. شاید بیشترین جمله ای که از زبان دختران نوجوان شنیده شده، این جمله است: «خانم باور کنید هیچ کس ما رو نمی فهمه. پدر و مادرمون اصلا ما رو درک نمی کنند.»
در این نوشته قرار است در مورد ویژگی های نوجوانی دختران بگوییم و راهکارهایی برای برقراری ارتباط درست و سالم با یک دختر نوجوان را مطرح کنیم.
برای اینکه وارد جهان نوجوانتان شوید، قبل از هر چیز باید این جهان را بشناسید.
1- تغییرات جسمی
شاید اولین تغییری که در دختر نوجوانتان ببینید، تغییرات جسمی است که در اثر تغییر و تحولات هورمونی در بدن او رخ می دهد. دخترتان ظاهری زنانه پیدا می کند اما رفتارهایش گاهی هنوز کودکانه است. شاید یکی از بزرگترین وظایف مادرانه شما آگاهی دادن و صحبت کردن با دخترتان در مورد تغییرات جسمی او باشد.
2- تغییرات شناختی
هوش نوجوان در این دوره حالت انتزاعی دارد. می تواند قواعد و قضایای منطقی را درک کندو قدرت استدلال کردن دارد. بنابراین گاهی ممکن است با شما بحث کند و شما و افکار و عقایدتان را به چالش بکشد. حتی در مورد افکار خودش هم شک دارد. دختران دیگ رخواسته های شما را به راحتی نمی پذیرد، بلکه بایدب رایش دلیل بیاورید و استدلال کنید. این همه شک و بحث و تردید برای مقابله و دعوا با شما نیست، بلکه می خواهد همه چیز را از اول و بر اساس استدلال و منطق بازسازی کند.
3- جستجوی هویت
یکی از ویژگی های نوجوانی به دنبال هویت گشتن و رسیدن به پاسخ سوال «من کیستم؟» است. او به دنبال کسب شناخت از خودش در همه ابعاد زندگی است. تلاش می کند به یک من مستقل دست یابد. خلاصه کلام اینکه می خواهد خودش را تعریف کند.
4- خودمرکزیت
اکثر نوجوانان در دوران بلوغ تصور می کنند زیر ذره بین دیگران مخصوصا همسن و سال های خودشان هستند و به همین دلیل وقت زیادی را صرف تفکر در مورد خصوصیات ظاهری خود می کنند و زمان زیادی را روبروی آینه می گذرانند. دختران فکر می کند هنگام رفتن به مهمانی همه به او نگاه می کنند و اگر یک لکه کوچک روی لباسش باشد همه متوجه خواهند شد!
۵- تصور آسیب ناپذیری خود
نوجوانان در این سن فکر می کنند اتفاقات بد فقط برای دیگران می افتد و فقط دیگران آسیب می بینند. آنها به اندازه کافی عاقل هستند و به خوبی می توانند از مشکلات بگریزند. البته این افکار چیزی نیست جز یک توهم مخصوص دوران نوجوانی. این توهم می تواند پایه خطرات و انحرافات بسیاری در دختر نوجوان شما باشد. مثلا «اگر سوار ماشین یک غریبه هم باشم برای من هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. من می دوم چطوری باید رفتار کنم.»
در این سنین دوستان و همسالان برای فرد اهمیت زیادی پیدا می کنند و برای پذیرفته شدن و تعلق داشتن به همسالان خود، همنوایی و شبیه شدن با آنها را انتخاب می کنند، به طوری که بودن در میان همسالان و تشابه با آنان به یک نیاز اساسی در دوران نوجوانی تبدیل می شود. نگران نباشید! بودن در گروه همسالان و اهمیت و نفوذ همسالان برای دختر شما یک ویژگی طبیعی دوران نوجوانی است. نوجوان با بودن در گروه همسالانش، احساس استقلال را خواهد آموخت.
7- کاهش علاقه به درس
معمولا اکثر نوجوانان با افت تحصیلی روبرو می شوند. یکی از اصلی ترین دلایل این افت تحصیلی ورود فعالیت ها و موقعیت های جدید به زندگی است. باید در کنار او باشید. به او کمک کنید تا استعداد و علائق تحصیلی و توانایی های خود را بشناسد.
چند توصیه برای تعامل با دختران نوجوان:
* این اشتباهات را انجام ندهید:
۱- تحقیر و مقایسه ممنوع
حواستان باشد بزرگترین اشتباهی که دخترتان را از شما دور می کند، تحقیر کردن او در جمع و حتی در خلوت است. او را به خاطر نقطه ضعف هایش تحقیر نکنید و موفقیت های دیگران و شکست هایش را بر سرش نکوبید. دختران را همانطور که هست بپذیرید و از او به تناسب استعدادها و توانایی هایش انتظار داشته باشید.
مطمئن باشید او نیز استعدادها و توانایی های خودش را دارد. در پیدا کردن استعدادهایش و رفع نقاط ضعفش به او کمک کنید.
گاهی والدین آنقدر نگران دختر نوجوانشان هستند که او را شدیدا محدود می کنند و تحت کنترل خود قرار می دهند اما متاسفانه دختران، در اکثر موارد، در برابر فشار والدین به دروغگویی رو می آورند و در مورد فعالیت ها و دوستانشان به والدین دروغ می گویند. بنابراین به جای محدودیت بیش از حد سعی کنید مهارت روبرو شدن با خطرات را به دخترتان بیاموزید، به او یاد دهید چگونه تنها به کلاس زبان برود، در برابر شماره های ناشناسی که به او زنگ می زنند یا برایش پیامک می فرستند چه واکنشی بهتر است داشته باشد.
3- تمام کارها را شما انجام ندهید
به او مسئولیت هایی را واگذار کنید. نباید همه کارهایش را شما انجام دهید. اینکه اجازه نمی دهید دست به سیاه و سفید بزند، همه کارهای خانه و حتی کارهای شخصی او را انجام می دهید، شما را تبدیل به یک مادر خوب نمی کند، بلکه باعث می شود دخترتان به یک فرد مسئولیت گریز تبدیل شود. به او وظایفی را محول کنید و اجازه دهید مسئولیت کار و عواقب خوب و بدش کاملا به عهده خودش باشد.
* اصل هایی که باید رعایت کنید:
۱- ایجاد محیط امن در خانه
اولین و مهمترین پایگاه و تکیه گاه برای دختر نوجوانتان باید خانه ای باشد که در آن زندگی می کند. سعی کنید محیط خانه را آرام نگاه دارید. محیط پرتنش و پر از دعوای خانوادگی او را از خانه و والدین فراری خواهد داد.
۲- اجازه دهید شما را راهنمایی کند
با او صحبت کنید. از او مشورت بخواهید. زمانی که اظهارنظر می کند، مکث توأم با تفکر داشته باشید تا به باارزش بودن زمینه های ذهنی خودش فکر کند. حتی از او راهنمایی بخواهید. مسائلی را مطرح کنید و طوری نشان دهید که شما مشتاقانه منتظر راهنمایی ها و ایده های خلاقانه او هستید.
۳- افزایش آگاهی و مطالعه در مورد نوجوانی و انتقال اطلاعات به فرزند
در رابطه با مراحل رشد انسان و تغییرات هر مرحله به ویژه نوجوانی تا آنجا که می توانید اطلاعات کسب کنید. هر قدر دانش شما بیشتر باشد، کمتر در رویارویی با مسائل غافلگیر و مستاصل خواهید شد. علاوه بر این با فرزندانتان نیز در مورد ویژگی های سن نوجوانی صحبت کنید.
مثلا وقتی دختر نوجوانتان بداند همه دخترهای هم سن و سالش نگران ظاهر و قیافه خودشان هستند و این یک ویژگی وابسته به سن است بیشتر احساس آرامش خواهد کرد. می توانید در این مورد حتی از خاطرات خودتان هم با او حرف بزنید و به او بگویید شما هم در نوجوانی نگران جوش های صورتتان بوده اید و فکر می کردید همیشگی خواهند بود و اینکه این موضوع در آن زمان چقدر ذهنتان را به خود مشغول کرده بود اما حالا اثری از آنها نمانده است.
گاهی خیلی از مشکلات بین شما و او به این خاطر اتفاق می افتد که به روشنی و وضوح با او صحبت نمی کنید. بهتر است خواسته هایتان را در مورد رابطه با دوستان و همکلاسی ها، زمان برگشتن به خانه، شرکت در مهمانی ها و استفاده از اینترنت، موبایل و ... مشخص کنید و به روشنی با ذکر دلایل منطقی قوانین و انتظارات خود را توضیح دهید.
5- تصمیم گیری را به او یاد بدهید
مهارتی مهم که دختران نوجوان باید یاد بگیرند «تصمیم گیری» است. دختران را در تصمیمات خانواده شریک کنید. مثلا در انتخاب پرده و دکوراسیون خانه نظر او را بپرسید. او را در موقعیت هایی قرار دهید که تصمیم گیرنده نهایی خودش باشد. یادگیری مهارت تصمیم گیری در دوران نوجوانی به او کمک می کند در تصمیم های مهم زندگی به درستی عمل کند و همه جوانب یک امر را بسنجد.
6- به خلوت او احترام بگذارید
دختر نوجوان شما دوست دارد بیشتر وقتش را در اتاقش تنها باشد، موسیقی گوش دهد و شعر بخواند یا حتی برای درس خواندن تنها در اتاقش بنشیند و در اتاقش را ببندد. دوست دارد یک حریم خصوصی داشته باشد. وقتی در اتاقش را می بندد، اتاقش را قلمرو سلطنت خود فرض می کند. دوست دارد هر طور خودش دوست دارد درآنجا پادشاهی کند. به خواسته او، تا حدی که قوانین خانه تان اجازه می دهد، احترام بگذارید و هرگز سرزده و بدون اینکه در بزنید به اتاقش وارد نشوید مگر اینکه یک دلیل منطقی و مهم داشته باشید.
7- به او اعتماد کنید
دخترتان تا زمانی که باور نکند به او اعتماد دارید به شما اعتماد نخواهد کرد و تلاشتان بی فایده خواهد بود. اعتماد یک پل دوطرفه است، بنابراین به او اعتماد کنید و این را با رفتارتان به او نشان دهید و به او بیاموزید ما در برابر اعتمادی که به هم داریم، مسئول هستیم. البته فراموش نکنید اعتماد باید آگاهانه و هوشیارانه باشد، بهتر است این اعتماد را از سال های آغازین نوجوانی شروع کنید.
8- تحسین و انتقاد درست
وقتی کار یا مسئولیتی را به خوبی انجام می دهد از او تشکر کنید و به خاطر کار خوب تحسینش کنید. منطقی و درست از او تعریف و تمجید کنید، به کار خوبی که انجام داده است، اشاره کنید. این اصل را هنگام انتقاد کردن از او هم رعایت کنید و به کار اشتباهی که انجام داده است اشاره کنید و کل وجود او را به خاطر کار اشتباهی که انجام داده، زیر سوال نبرید.
نظر کاربران
مجله عزیزخواهش می کنم ازاین دست مقاله ها بیشترارائه بده جامعه ما امروزه واقعا نیازبه آگاهی درمورد تعامل بانوجونها داره چه دخترچه پسر، اینهایی که درآینده پدرومادرنسلهای بعدی وآینده سازان این مرزوبوم اند
خيلي عالي بود ولي يه مسئله فوقلاده مهم رو يادتون رفت بگيد.وقتي خواهر نوجوان من نشسته جلوي ماهواره و فيلم هاي با موضوعات فساد رو ميبينه روابط آزاد جنسي و بد ترين نوع پوشش ها رو ميبينه.حس نوجواني اش بهش القا ميكنه كه خودش رو شبيه فضاي رنگارنگي كه 2 الي 3 ساعت روزانه جلو ماهواره ديده و ياد گرفته در بياره
ما تهاجم فرهنگي رو ناديده گرفتيم تا يكي هم مياد در باره مسائل فرهنگي و علاجش صحبت كنه يه عده كوته فكر سريع شمشير عناد و حماقتشون رو برهنه ميكنن و ميگن "مشكلات اقتصادي رو ول كرديد گير داديد به فلان" واقعا درد ناكه اگر لحظه اي دختران و زنان هم وطنشان را خواهر و ناموس خود ببينند هيچ موقع اين جنسي حرف نميزنن
مرسي
پاسخ ها
دمت گرم حسین جان عالی گفتی مرسیییییییییی... البته اینو باید قبول کنیم که رفتارهای ناشایست بعضی از ما پسرها هم باعث ایجاد این حس تو دخترهامون می شن که اگه زننده و ناجور بپوشن پسرها جذب می شن!!!!
واقعا حرفتون درسته....من که کاملا موافقم
واقعا زیبا گفتین من کاملا با نظرتون موافقم
آفرین
دوست دارم نظرتونو درباره تهاجم فرهنگی در پسرها بدونم
خب شما نباید ماهواره بگیری ک دخترت بشینه پای برنامه های مفسدش:/
اونی که میگی نباید ماهواره بگیری
بنظرم تو داری صورت مسئله رو پاک میکنی
واقعا الان چه تفریحی برای نوجوانها باقی مونده که مثلا همین یه تلویزیون رو هم ازشون بگیری
بهkamiمرحبا به شعورت
واقعا توی جامعه یه کسایی مث شما کم هستن ایشالله که بیشتر هم بشن
حسين جان شما هم يه مسئله فوقلاده (!!) مهم رو يادتون رفت بگيد. ماهواره تو خونه اي كه دختر نوجوان داره چيكار ميكنه؟! و بدتر از اون، خانواده اين دختر نوجوان چطور بهش اجازه ميدن بشينه پاي اين ماهواره و "روابط آزاد جنسي" رو تماشا كنه؟!!
بعد مياي واسه ما از تهاجم فرهنگي هم صحبت ميكني حسين جان؟!! بقيه رو هم به "كوته فكري" متهم ميكني؟!! الان فكر شما خييييلي بلند و متعاليه؟!
وقتی شما نتونی تفریح و برنامه مناسب تری برای یک دختر نوجوون تدارک ببینی بدیهیه که میشینه پای ماهواره، ماهواره نبود اینترنت، نبود رمان های عاشقانه دوزاری و ... من با سریال های ماهواره صد در صد مخالفم ولی به دلیل بی برنامگی مملکت برای بانوان این سریال ها داره یک خلا بزرگ رو پر می کنه! راه حل اساسی برنامه ریزی برای پر کردن این خلا هست نه شعار دادن
خوب دوست عزیز ماهواره رو از تو خونه تون جمع کن تا خواهر آسیب نبینه
سلام. حسین جان.با نظرت موافقم درسته که. نباید تو خونه ای که نوجوون هست ماهواره باشه اما بعضی خوانواده ها که.نمیدونن و از قبل دارن باید یه فکری بحال تهاجم فرهنگی. تا کنیم!! تا بیشتر از این به مردم ایران اسیب نزنه
عالی بود ممنون
خیلی دقیقوعالی بود دمت گولی مجله جون بازم ازاین کارابکن
من خود م ی نوجوونم و ب همه اینا اعتقاد دارم اما خانوادم دقیقا برعکس اینارو انجام میدم دوستان تورو خدا کمکم کنین دارم دیوونه میشم
پاسخ ها
منم دقیقا مثل خودتم اسما جون
همه اینطورین خواهر من کلا مامان داشتیم تو کل تاریخ که درست بدون تحقیر و مقایسه رفتار کنه؟؟؟؟؟؟
واقعا منم موافقم بانظراتون
منم دقیقا مثل خودتم خوشگلم
همه ی اینا درسته ولی خونوادم برعکس عمل میکنند چی کار کنم
واقعا درسته ، منم همین مشکل رو دارم تازه وقتی هم که بهشون میگی یکم در مورد دوره نوجونی ما ها تحقیق کنید میگن ما خودمون این دوران رو گزروندیم
من 14 سالمه کاریش نمیشه کرد من حتی چند جلسه رفتم مشاوره حضوری ولی فقط برای چند روز یه مقدار خوب میشدن
حتی من هنوز هم برای بهتر شدن روابطم با هاشون تلاش می کنم ولی هر بار اون ها خرابش می کنن و وقتی هم که بهشون میگم میگن تو کی تلاش کردی
نوجوانی دوره سختیه
ولی پدر مادر ها این دوره رو برای دختر هاشون با گیر دادن های الکی سخت تر میکنن پدر مادر من که به جای اینکه یکم من رو درک کنن فقط شدن زندانبان من اصلا من رو درک نمیکنن
من خودمم 15 سالمه. گوشی داشتن یه چیز جزعی هستش که من نمی تونم داشته باشم . یا تنهایی رفتن تا سر کوچه یا اینکه در اتاقم بسته باشه یا اینکه شعر گوش بدم. توی خونه احساس آرامش ندارم و تا توی یه چیزی می خوام اظهار نظر کنم با این که دارند درباره ی یه موضوعی حرف می زنن که من می دونم باز می گن تو دخالت نکن یا بهت ربطی نداره.
با مامانمم که حرف می زنم. از هم خیلی دوریم.
مشکلاتم و همش بهم میگه.
یا یه کار بد می کنم به خواهرم میگه و اونم تو دعوا ها کارام و می کوبه تو سرم.
خونمون فقط شده خوابگاه.
منم که همش دارم شعر گوش می دم.
نمره هام خوبه ولی درس نمی خونم
مثلا نمره ریاضی و شدم 18 ولی نخونده بودم.
فقط جزوه هایی متنی معلم و خونده بودم.بابام بهم میگه من که می دونم تو اونقدر هوشت بالا نیست
متاسفانه کمتر از 20% خانواده ها نحوه صحیح تربیت فرزند و برخورد مناسب با نوجوون ها رو بلدن شاید خیلی هم مقصر نباشن چون جایی آموزش ندیدن ضمن این که خیلی از پدر مادرها دچار طلاق عاطفی هستن و فکر می کنن چون به خاطر بچه ها دارن زندگی رو ادامه می دن پس حق دارن هر جور خواستن رفتار کنن این مشکل خیلی از نوجوون های ایرانی و شاید خیلی جاهای دیگه در دنیا باشه ولی خیلی ها هم بودن که این دوره رو برای رشد خودشون برنامه ریزی و طی کردن و به سلامت گذرندن اگر خانواده هاتون رفتار درستی ندارن سعی کنید ازشون توقعی نداشته باشید و زیاد به پر و پاشون نپیچید مطیع باشید و وقتتون رو صرف مطالعه کنید منظورم غیر درسیه دنبال یادگیری مهارت باشید کمتر خانواده ای هست که با یاد گرفتن خیاطی - گلدوزی و ... یا کامپیوتر و گرافیک مخالفت کنه فقط دنبال جایی باشید که هزینه پایینی داشته باشه که مشکلات مالی خانواده مانع از ادامه مسیر نشه! یه کلاس ورزشی شاد هم پیدا کنین خیلی برای روحیه و سلامتی جسمیتون مفیده این دوره می گذره و شما بالغ میشید هرچی بهتر عمل کنید اعتماد خانواده بهتون بیشتر میشه و در آینده راحت تر می تونید برای خودتون تصمیم گیری کنید پس زیاد سخت نگیرید و از این دوران لذت ببرید هرچند که مطمئنا دوران سختی رو دارید می گذرونید
دقیقا
منم بعضی از این مشکلات رو دارم
ولی فکر می کردم فقط من اینجوریم
:))))))))))))))))))
منم یه نوجوونم ولی دوست دارم مثل ادمایی باشم که تو ماهواره میبینم
پاسخ ها
خاک توسرم...تواصلا نبایید ماهواره ببینی وگرنه از راه بدرمیشی!!!
والا زمان ما معلمان دبیرستان همیشه بهمون یادآوری می کردن این فیلمای ماهواره ای رو فقط برای کشورهای جهان سومی مثل ما درست می کنن. وپرنه
بچه های خودشون خیلیم ساده و بی آرایش هستن. و دقیقا هم همینطور هست. ولی الان نمی دونم دقیقا تو مدارس چی یاد می دن
معرکه بود ددددددددددم همتون گرم که این وب رو گذاشتید
lمممممممممممممممممممممنون ععععالی بود ددددددم کسی که این وب رو زده گرم
من با اینکه خودم یه دخترم ...
ولی باز میدونم بعضیهاخیلی تند میرن ....
باید بگم که اونی که بده
ما نیستیم....!!!
اره...ما بد نیستیم ما فقط اون کارایی رو میکنیم که از بچگی بزرگترا کردن
ذهن ماها از بچگی کارای بزرگترارو مثل یه فیلم فقط ضبط کرده
و الانم اطرافیانمون فقط دارن اونو میبینن
تقصیر ماها نیس...اگه یه وق کم وکاستی بوده از خودتون بوده...
اگه یه وق اون چیزی که شما نمیخواین نبودیم...
خودتون خواستین...
اگه یه وق ما خیلی خوب بودیم بازم تاثیر شما ها بوده..
ما همون عکس العمل شماییم...
ما همون باز تاب کاراتونیم...
اگه ما یه فرد خوبی تو جامعه باشیم..
....برا خوبی شماها بوده...
..ولی در هر صورت قبول کنید گاهی اوقات حق با ماست...
........با تشکر از اینکه خوندین....
مریم....17 ساله
پاسخ ها
ای کاش روزی برسه که پدر مادرا اینا را بفهمن من اگه دختر دار شدم کاری میکنم که هیچ وقت افسرده نشه و به تنهایی پناه نبره به خداااااااااااااااااااااااااااا خستم از دروغ های جور واجور از اینکه هوای دلم بارونیه ولی بین دوستام به سرزنده ترین و خوش خنده ترین ادم معروفم خستم من ی مینوزی کره لاورم چرا باید واسه رسیدن به ارزوم ینی کره رفتن و دیدن عشششششششششششششششششششقم خدای اسیا لی مینهو دروغ سر هم کنم شاید بگید علاقم به کسی که حتی منم نمیشناسه و از وجودمم خبر نداره یا سرزنشم کنید ولی تنهاااااااااااا عشقی ک ازش دس بر نمیدارم همینه همتون شاهد باشید میرم کره زندگی میکنم درس میخونم ازدواج میکنم با ی کره ای عشقم میبینم
وای منم عاشق لی مین هو ام عشق منه ولی مامان بابام یکسره مسخره ام میکنن راستی تو چند سالته ؟ من ۱۵ سالمه
آره درسته
ولی اگه همین و به مامان باباهامون بگیم میگن خوب تو باید کارای خوبمون رو یاد می گرفتی
15 ساله
خیلی بچه این بدون نام سلین و نیو عقلتون که بزرگتر شد و اومد سر جاش این تخیلات رو از ذهنتون بیزونش می کنید
ععععععععععععععععععععععععععععععععععععاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااالللللللللللللللللللللللللیییییییییییییییییییییییی بود دمتون گرم
وبتون عالیه واقعا ...امیروارم که همه نوجوونابه اینجابیان...
عالی بود من 15 سالمه و همه ی این مطالب رو قبول دارم منون از این که این جور وب هایی رو طراحی میکنید
سلام دوستان من با همه ی این چیزهایی که نوشتین موافقم اما باید بدونید این پدر ومادر ها هستند که ایینه ی نوجوونا میشند اگر ما پدر و مادر ها در خانه همه چیزها رو رعایت کنیم هیچ مشکلی پیش نمیاد نوجوونا پاکند احتیاج به توجه دارند معصوم اند. مثل زمینی که اماده ی بزر پاشیه اگه ما بتونیم کشاورز های خوبی باشیم.
پاسخ ها
خوب
پس بیرون چی میشه منم از دوستانم یاد گرفتم
خیلی خوب بود.مرسییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
عالی بود.خیلی ممنون.
من15سالمه همش باخونوادم درگیرم خسته شدمنمیدونم چیکارکنم
من یک دختر 14ساله هستم احساس می کنم فکر می کنم اصلا فکرم با خوانواده هم خوانی ندارد
پاسخ ها
خیلی عجیب نیست منم همین حس رو داشتم الان که دو برابر تو سن دارم این احساس کمتر شده ولی به نظرم واسه اون دوره کاملا طبیعی بود
عالی بود
من 15سالمه و از این دوران بدم میاد مادر و پدرم به حریم شخصی من بدون اجازه وارد میشن وقتی فیلم میبینموقتی چیز صحنه دار نشون میده میزنن کانال دیگه وقتی ارایش میکنم مادرم سن کممو به رخم میکشه و منو با خواهرم مقایسه میکنن یا وضع درس خوندنمو مسخره میکنن واقعا از این اوضاع خسته شدم
پاسخ ها
منن به مامانم گفتم عید امسال 98که داره میاد رژ بزنم گف نه
این که شما دوست داری زیباتر ظاهر باشی چیز بدی نیست ولی آرایش شما رو واقعا زیباتر نمی کنه فقط این حس رو بهتون القا می کنه به خاطر چنین چیزی با مادرتون درگیر نشید لطفا شما جوان هستید و این بزرگترین زیباییه
نگران نباش خدا بزرگه حالا تا عید 98 خیلی مونده. سعی کن دختر خوبی باشی تا اون موقع تا مامانت بزاره هم رژ بزنی هم موهاتو رنگ کنی هم...هم
من 15سالمه و از این دوران بدم میاد مادر و پدرم به حریم شخصی من بدون اجازه وارد میشن وقتی فیلم میبینموقتی چیز صحنه دار نشون میده میزنن کانال دیگه وقتی ارایش میکنم مادرم سن کممو به رخم میکشه و منو با خواهرم مقایسه میکنن یا وضع درس خوندنمو مسخره میکنن واقعا از این اوضاع خسته شدم
پاسخ ها
خواهر من تا یه جاهایی درست میگی یه جاهایی هم نه مثلا قسمت فیلم رو واقعا حق دارن اما ارایش و مقایسه رو کاملا درست میگی درکت میکنم
دختر گلم،شما تو این سن کم نباید آرایش کنید.خانوادتون حق دارن هر چیزی ب وقتش زیباست.چهره زیبا و قشنگتون رو نباید با لوازم آرایشی خراب کنید.شما فکر میکنید ک اگر آرایش کنید زیبا میشبد ولی زیبا ک نمیشید هیچ ،دیگران هزاران افکار منفیدرمورد شما تو ذهنشون میبافن.همیشه خودتون باشید و ب هیچ وجه سعی در جلب توجه و نمایش خودتون خود داری کنید.
منم یه دختر13ساله ام واقعافکرمیکنم کسی منودرک نمیکنه
پاسخ ها
من با این که مردی سیبیل کلفت هستم درکت میکنم :(
خب شمارتو بده به من، اگر دوست داری گفتم ها
من یه نوجوانه 14ساله ام ولی پدرومادرم منوزندانی کردن اصلاآزادندارم
پاسخ ها
سلام بچه چندم هستی ،اگه بهت اجازه میدادن دوست داشتی چکار کنی ،خونواده مذهبی داری یا نه وعض مالیتون چطوره
خیلی خوب بود.ممنون از مطلب خوبتون.ای کاش مادرا و پدرا متوجه بودن که آدم ها باهم فرق میکنن و نباید بادیگران مقایسشون کرد...
سلام خيلي خوب بود ولي مادروپدرم به من اطمينان ندارند ووقتي درسم را نميخوانم درس خواندن خواهرم را به رخم ميكشن واقعاً خسته شدم نميدونم چي كار كنم
من 11 سالمه و تازه نو جوان شدم و برای کسب اطلاعات خودم عالللللللیی بود.مرسی.
پاسخ ها
سلام اسمت چیی ودر کجا هستی
من میرم توی 14سالگی ولی پدرو مادرم به خواطر طرز مدل مو من وکلپسم چند با من را دعوا کردند
من ۱۳ساله ام پدرومادرم داعم درحال دعوا کردن هستن خیلی خسته شدم؛ لطفا منوراهنمایی کنید
پاسخ ها
درکت می کنم
درکت میکنم
خیلی خوب بود مخصوصا کاهش علاقه ب درس
منم يه نوجونم همه ي اين حرفا واسم مثه يه ارزو ميمونه.چرا خانواده ها شرايط ماها رو درك نميكنن هميشه درحال سخت گيري هاي بيجا هستن وارامش رو از ماها گرفتم.چرا بهمون اعتماد نميكنن؟يكم اعتماد ومحبت فقط همين ايا واقعا چيز زياديه؟
پاسخ ها
نه
خواستم درد و دل کنم منم مثل شماها ولی دلم اینقددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر پره نمیدونم از کچا بگم
خیلی خوب بود دستتون دردنکنه کاشکی پدرومادرمون هم اینارو میخوندن.
من هیچ مشکلی ندارم چون پسر هستم فقط تنها مشکلی که دارم اینه که به یکی احتیاج دارم که بهم عشق بورزه ولی حالا حالا ها هم زوده چون من فقط 15 سالمه
پاسخ ها
واقعا خوش به حال پسرا توی عمرم اینقدر که به پسرا حسودی میکنم واسه استقلال و ازادیشون ب هیچی نمیکم عشق هیچ وقت زود نیس ولی اینا بدون کسی الکی عاشق خودت نکنی
من موافقم.بدرم كاري به كار من نداره.مادرمم قبلنا بهم اطمينان داشت اما الان ديكه نداره
من 16سالمه تک دخترم ولی اصلا اینجور ماجراهاباور کنین پیش نیومده برام .ازسایت خوبتونم ممنونم
پاسخ ها
چون یکی یه دونه ای
منم یکی یه دونم فقط دوتا از این مشکلات رو دارم یکی به نظرم اهمیت نمیدن دو با دیگران مقایسم میکنن
مطمنین برای همه نوجوووووونهاپیش میادیابعضیها
خوب بود
من 13سالمه و پدرم هرچی که ازش میخوام میگه نه نمیشه
و دلیلی برای نه گفتن نمیاره
من اصلا قانع نمیشم
هدیه جون پدر ی چیزی حتما میدونه ک میگه ن پدرهابیشتراز من و شما پیرهن پاره کردن
پاسخ ها
سلام من بانظر هدبه موافقم درسته پدر ها با تجربه ترن ولی برای هر مخالفتی دلیلفی داره نمیشه که همین جوری بگن نه خوب دلیلشو بگن چیزی نمیشه که
من که آرزو به دل موندم یه بار پدر و مادرم درست باهام رفتار کنن واقعا ازشون متنفرم
پاسخ ها
واقعا که برات متاسفم خانم مهرناز
از پدر و مادرت متنفری؟
آره حق داری
چون خیلی دوست دارن و به فکرتن باید ازشون متنفر باشی حقته
چون نمیخوان با دوستای بد خراب شی آره حق داری که ازشون متنفر باشی
این رفتار تندشون نشانه عشق به فرزندشونه
اگه کاری به کارت نداشتن با هر آشغالی میبودی خوب بود؟
آره بابا حق با تو ه
متنفر بودن یکم زیاده رویه ولی توجه بی جا و زیادی از حد که باعث آزار فرد مقابل بشه به درد لای دیوار میخوره
سلام منم یه دختره 14هستم
عاللللللیییییی بود
منم با همه ی شما موافقم احساس میکنم خانوادم درکم نمیکنه ولی باز مرسسسسسسسسی عالی بود♥♡♥♡♥♡
مامان و بابام هنوزم فکر می کنن که من بچم خسته شدم از این رفتارشون چی کار کنم؟
پاسخ ها
بچه ها هر چقدر هم ک بزرگ بشن برای پدر و مادرشون بچه هستن و باهاشون مثل بچه رفتار میکنن:/ خخخخ
پدر و مادر من فقط بلد بگن این خوب نیست این به سنت مونده و......................دیگه خسته شدم از این رفتارشون لطفا کمکم کنید
سلام من یه دختر 15 ساله هستم احساس میکنم مادرم خیلی به من شک داره خیلی کار هاموکنترل میکنه.حتی تا حالا نشده که برای یه ساعت هم تو اتاقم تنها باشم یعنی مادرم اجازه نمیده.وقتی هم که میرم سر گوشیم میگه سریع گوشیتو بذار کنارانگار یه جورایی دست و پامو بسته.چیکارکنم؟
من متولد 1377 هستم يني 15 سالمه,هيچكي دركم نميكنه,والدينم تا آخر شب ميشينن پاي ماهواره براشون اهميت نداره دخترشون فيلم هاي...نبينه حالا من دوقيقه تو اتاقمم پشت رايانه همش بايد جواب گوشون باشم تو رو خدا بگين چيكار كنم دارم واقعا ديوونه ميشم
پاسخ ها
چجور متولد ۷۷ هستی و ۱۵ سالته؟:/
حق دارن خواهرم چون شما سن و سال تولدتم بلد نیستی!خخخخخ
دوستان ایشون سال ۹۳ پیام دادن و طبیعیه که در اون زمان ۱۵سالشون بوده باشه
من يه دختر 17 سالم من فكر ميكنم ما دخترا بي خود تو عذابيم همين كه ازدواج نميكنيم زير دست پدر و مادر واقعا شرايط برامون سخت ميشه هر جور كه ميخوان باهامون رفتار ميكنن.اصلا برا چي زاده شديم؟
دختر بايد با هركي كه دوس داره تو سن كم ازدواج كنه البته پسرم همين طور. تو دست پدر و مادر موندن چه تحصيل كرده چه نكرده سركوفت ميبينم واقعا چرا جامعه اين شرايط والدين و فرزندان رو نميبينه؟
پاسخ ها
خوشبختی چیزی در درون خود آدمه. اگر انسانی در دوران مجردی احساس خوشبختی و رضایت از زندگیش نداشته باشه با ازدواج هم مشکلش حل نمیشه. از سرکوفت پدر و مادر هم ناراحت نشو پدر و مادر به آدم سرکوفت بزنن بهتره تا انسان به خاطر حرف مردم و اینجور مسائل ازدواج کنه و بعدا دچار مشکلات بیشتری بشه. باید به خدا پناه برد چرا هممون فراموش کردیم که ما قادر نیستیم که یک تنه همه مشکلات را حل کنیم و مشکلات را باید با پناه بردن به خدا حل کرد.
شما راجع به ازدواج خیلی رویایی فکر می کنید ازدواج مشکلات و مسئولیت های شما رو چندبرابر می کنه اشکال اکثر دختر پسرای جوون ما همینه که فکر می کنن با ازدواج و مستقل شدن و از زیر نظارت خانواده بیرون اومدن همه مشکلاتشونو حل می کنه در حالی که اصلا اینطور نیست و استقلال ازدواج کلی مشکل و سختی به همراه خودش براتون به همراه میاره به خصوص اگر که عجله کنین و انتخاب نادرستی داشته باشین
منم احساس میکنم اصلا درکشم نمیکنن ۱۳ سالومه خسته شدم نمیران خودم تنهایی بروم کلاس بروم بیرون مادرم بهم دیگه اعتماد نداره خسته شدم
پاسخ ها
تو این سن همه همین فکر را میکنن. بهتر یکم هم به پدر و مادرامون حق بدیم . با پدر و مادرامون شفاف سازی کنیم قبل از اینکه اونا بخوان بدونن ما کجا میریم یا چیکار میکنیم خودمون براشون توضیح بدیم نترسیم از اینکه ممکنه جلومون را بگیرن یا مانعمون بشن . پدر و مادر خیر بچه هاشون را میخوان ولی متاسفانه برخی از آنها راهش را بلد نیستن. حس اعتماد دیگران را جلب کردن تا حدودی هم به خود آدم بستگی داره.
هنوز خیلی بچه ای برای اینکه تنهایی بری بیرون منم جای مامانت بودم نمی زاشتم
سلام من يه دختر ١٧ ساله ام تمام حرفاتونو قبول دارم اما اينا چيزايه كه بايد خانواده ها بدونن ولي خب دنبالش نيستن ماها همه حرفاشونو قبول داريم فقط با منطق من نگراني مادرمو درك ميكنم فقط دوست دارم اگه از چيزي منعم ميكنه با منطق باشه فقط منطق ميخوام چه جوري اينو يهشون بفهمونم كه منطقي باشن ؟؟
سلام من یه مادرم،راستش وقتی نوجوان بودم،احساس میکردم مامانم زیادی بهم گیر میده،اماحالامیگم قربون مامانم برم اگه گیرنمیدادچی میشد؟
حالادخترم14سالشه دوست داره با جنس مخالف ارتباط برقرارکنه،ومن بشدت مخالف این موضوع هستم،حاضرم براش هرکاری و هر هزینه ای بکنم امااون دست از این کارش برداره،حالاشمانوجوانهاخودتونو جای من بذارید،چیکارکنم تا دیگه دخترم دست از این کاراش برداره؟
پاسخ ها
هه...حواست باشع چون اگه ایتطوری مشتاقه دور از چشمت رابطه داره شک نکن وقتی مخالفتاتا میبینه پنهانی اینکارا میکنه
این کامنت مال سه چهار سال پیشه و دخترتون الان دیگه به اندازه کافی بزرگ شده بهش اجازه بدین عیب نداره طبیعیه
من 14 سالمه با پدرم هیچ مشکلی ندارم ولی مادرم جدیدا به من بی توجهی میکنه و اصلا من و حساب نمیکنه جدیدا هم درسم افت کرده با خواهرم قهرم خواهشا کمکم کنید واقعا حالم بده ممنون
پاسخ ها
راجبش با مادرت حرف بزن و احساس خودت را بگو. با خواهرتم آشتی کن. اگر تو پا جلو بذاری کوچیک که نمیشی بسیار هم بزرگ و بلند مرتبه میشی. گاهی هم مسائل را میتوان با دعا کردن حل کرد
من با طهورا خانم موافقم چون شاید اونا احساس ترو درک نمی کنند پس بهتره احساسات رو تو خودت نریزی و بری بهشون بگی
به نظر من که این مطالب خیلی خوبه که ادم بدونه من خودم نوجونم 15سالمه وقتی نظرات رو خوندم واقعا تعجب کردم بعضی میگن درکم نمی کنن بعضی هم می گن بهم گیر میدن و...یعنی متوجه نیستید که انها برای شما ای کارها رو انجام میدن می دونم با بعضی کارها دل ادمو خیلی مشکنن گاه حق دارن وگاه نه حرف من به پدر ومتدرا اینه که بین پسر و دختر فرق نزارید و هیچ وقت بجه هاتون رو با بقیه حتی با خودشون مقایسه نکنید و نوجون های عزیز زیاد گلایه نکنید جون شما هم فردا برای دخترتون این جوری هستید
سلام من یه دختر۱۵ساله ام پدرومادرم معمولین نسبت بهم امادیگه ازدست رفتارهای خواهروبرادربزرگترم خسته شدم خواهش میکنم بگیدچی کنم:-(
سلام من ۱۶ سالمه و همه ی این مطالب رو کاملا قبول دارم،اما با مادر و پدرم هیچ مشکلی ندارم و بهم اعتماد کاملا متقابل داریم،فقط گاهی اوقات واقعا آدمو حرس میدن
سلام.باتشکر از مطالب خییلییی خوبتون.
منم یه دختر 17 ساله هستم که مادر و پدرم هیج گونه از این مطالبی رو که گفتین رعایت نمیکنن.
و من واقعا عذااااب میکشم.خواهش میکنم برای من دعا کنین.من امسال کنکور دارم.و امتحانامم نهایی هستن.از یه طرفم این مشکلات ذهن منو درگیر کرده. خییییییلیییی حالم بده. تنها جمله که میتونم یگم همین.ما مثل یه همخونه میمونیم برای هم با این تفاوت که یکسره دعوا میکنیم.
پاسخ ها
انشا الله که همچی درست میشه احترامشون را داشته باش منهم برات دعا میکنم
وااای آره منم وضعیتم مثل توعه منم با خانوادم مشکل دارم تازه کنکوری هم هستم! من دنبال یکیم که بتونم باهاش درد ودل کنم و همدیگه رو درک کنیم اگه مایلی بهم پیام بده راستی من دخترم اینم ایمیلم taraneh 1551 منتظرتم ه
مطالبتون عالی بودن
من يه دختر شونزده سالم, واقعا از رفتار (پدر و مادرم) پير شدم..
قبلا فكر ميكردم وقتي بزرگ تر بشم شايد عقيدشون تغير كنه!!
سایت کاملا علمی و اموزنده ای داشتید و من توانستم چیز هایی در باره ی خودم بیاموزم هرچند که مادرم با تجربه است و همه ی این نکات را رعایت می کند. در ضمن دانش اموز هفتم تیزهوشانم.
بیایم دلمون بسوزه برای فرزندانمون در اینده و اگر خود ما قربانی نااگاهی پدران و مادرانمون شدیم نذاریمم این بلا سر اونا بیاد...
عالی بود . مرسی
به نظر من اگه همه ما به صحبت و نصيحت هاي بزرگترها احترام بزاريم ﻣﺴﻠﻤﺎً در آينده پشيمون نشده و خودمون رو سرزنش نميكنيم.
پاسخ ها
احترام بله ولی نه اینکه اونا توقع داشته باشن که هر چی گفتن بگیم چشم ودر مقابل هم اصلا به ما احترام نزارن. احترام یه چیزه دو طرفست
بچه ها باور کنید ارزش ها ی اصیل شما بچه ها برای ما بزرگترا بسیار با اهمیته ، ما تمام تلاشمونو می کنیم تا آینده قشنگتون در اثر ناآگاهی و کم تجربه گیتون سلامتش به خطر نیافته . بچه ها قداست نگاه تون دل ما بزرگترا رو می لرزونه که خدایی نکرده با یه ذره کم توجهی آسیب ببینه . نگرانی ما همینه . ما خودمونو فدای آینده زیباتون می کنیم . اگه یکی یه محبت کوچک به شما بکنه مگه درصدد جبرانش بر نمیاید پس ببینین بزرگتراتون جوانیشونو ، آرامششونو ، سرمایشونو فقط برای کسب آرامش زیبا ی شما در آینده صرف میکنن تا بعدا نگید چرا شما که می دونستید راهنماییم نکردید . تا دیر نشده به خودتون بیاید. تواناییهاتونو برای کسب مهارت هایی که در آینده نزدیک که جای مابزرگترارو پر می کنید ، به کار بگیرید تا در مقام یک بزرگتر چطور رفتار کنید.
من یک دختر 13 ساله ام
با تمام چیز هایی که گفتین موافقم مخصوصن از نظری که مریم جون دادن خیلی خوشم اومد
عالی بود .....ممنون
من اولين دختر خونواده هستم و 14 سالمه و دوتا برادر كوچكتر دارم.
مادرم با اينكه فوق ليسانس روانشناسي داره اما هيچوقت با من درست رفتار نميكنه اما پدرم با وجود اينكه حتي ليسانس هم نداره خيلي بيشتر دركم ميكنه،ديگه خسته شدم،الان چند وقته كه با مادرم سر اينكه نميزاره برم كلاس گيتار دعوا دارم،توجيهم هم نميكنه،من حتي اجازه ي نسب كردن برنامه هاي واتساپ و .. رو هم ندارم،هميشه آرزو ميكنم كه كاش پسر بودم،من حتي گاهي حسرت برادر 6 ساله ام رو ميخورم كه چقدر نسبت به من آزادي بيشتري داره،من حتي تو شهر خودم هم آزاد نيستم،تو شهر ما دختر بايد چقدر سر كنه،لاك نزنه،موهاشو درست نكنه،چون اگه اين كار ها رو بكنه بهش كلي انگ ميزنن،ديگه خسته شدم...
من یه نوجون هستم واقعا دوره بدی هست دوست نداری با مامانت دعوا کنی ولی نمیتونی جلو خودتو بگیری دیگه خسته شدم خالم سرزنشم میکنه میگه دختر خالت دوسال از تو کوچیک تره ولی صد برابر تو عقل داره دارم میمیرم
ضمن عرض سلام و خسته نباشيد خدمت همه دوستان نوجون ن خيلي از نظرات رو خوندم راستش خندم گرفت چون خودم هم یه روزی همین افکاز میومد توی ذهنم ، دنطا رو از دریچه ای جدید میدیدم ، همیشه فکر میکردم حق با منه و تصمیماتی که میگیرم درستن اما الان که 24 سالمه افکار دوره ی نوجونی رو مسخره و خنده دار میبینم ارزوها یی که تا هشت سال پیش داشتم الان اصلا برام مهم نیستن ، ببینید دوستان طرز تفکر ما ادم ها در هر دو ره ای عوض میشه ، یعنی پخته تر میشه ، وقتی به بلوغ فکری برسیم میتونیم دلیل پافشاری های خانواده و بزرگترامون رو تحلیل کنیم ، شاید حرفامو درک نکنین ولی یه روزی به حرفم میرسین ، امیدوارم تا اون روز بتونین خودتون رو از انحرافات دوره ی نوجوونی حفظ کنین ...خدا نگهدار همتون
ای کاش مامان من اینارو میخوند
همش حرف دل منه
خیلی عالی بود ممنونم
من ی نوجوونم..کسی ک امن ترین جای دنیا خونشه و پیش خانوادش..ولی وقتی توی خانواده ارامش وجود نداشته باشه..وقتی مادرش ک نزدیکتر و بعترین دوست میتونه واسه دخترش باشه و بخاطر غرورش از دخترش دوری کنه..قبول نکنه ک مقصره..تحقیر کنه دخترشو..مقایسش کنه جوری ک این دختره وقتی بشنوه ک میگن مادر بهترین دوست دخترشه خندش بگیره و حسرت بخوره..از دنیاض خسته میشه..قید همه چیو میزنه .زندگی واسش بی معنا میشه..تنهای تنها میشه..و میمونه تو دنیایی ک هزاارتا سوال بی جواب تو ذهتشه..
میخام بدونم مادر من با این غد بازیاش ب کجا میخات برسه..ب کجا..
نمی بخشمت مامان
پاسخ ها
من باهات کاملا موافقم مهتاب جان ولی من نمی تونم کسی رو نبخشم حتی بدترین شخص کل زندگیم رو و بابت این موضوع از خودم و شخصیتم بدم میاد،
از سادگی و زیادی از حد احساسی بودنم
سلامممممم من 15سالمه مامان بابام به حریم خصوصی من احترام میذارن ولی خواهر کوچیکمممم بعضی موقع دوس دارم خودمو از دستش بکشم سایتتون عالیی بود و اون دخترایی که میگین شمارو از بعضی چیزا محروم کردن متاسفانه باید عادت کنیم منم بعضی از چیزارو محدود کردن واسم ولی با این حال خیلیییی دوسشون دارم. و اون دختری که میگی ازشون منتفری واقعا واست متاسفم جواب این همه نگرانی ها و اون کارهایی که واست کردن اینه؟البته به من ربطی نداره هر طور دلت میخواد فکر کن.
ولی یه سوال دارم این خیالبافی هایی که ما با خودمون میکنیم عادیه عایا؟؟مثلا اینکه فکر میکنیم همه عاشقمونن؟؟شمارو نمیدونم ولی خودم تا دلتون بخواد ازین فکرا میکنم...
سلاممممممم من 12 سالمه
من یه خواهر سه ماهه دارم از وقتی که خواهرم بدنیا اومده اصلا به من احترام نمیزاره من بهشون گفتم ک خواهر میخوام الان هم خیلی پشیمان هستم دوست دارم بمیرم
پاسخ ها
ارزوت چیه دوست داری چه اتفاقی بیوفته
چرا
سلام مطالبتون عالی بودوالبته حرف دل خیلیا
من یه نوجوون ۱۳ساله هستم وخداروشکرهیچ مشکلی توی زندگیم ندارم الایه مشکل که اونم استرسه خیلی شدیدیه که دارم موقع درس خوندن به طوری که پارسال مجبورشدم به اصرارمادرم به روانپزشک مراجعه کنیم خواهش میکنم کمکم کنیددرمانموادامه ندادم والانم راضی نیستم برم دکترچون احساس میکنم هیشکی نمیتونه حالموبهترکنه
مرسييي! من خودم يه دخترم تو سن نوجووني و اينا بعد كلا خيلي حس بديه -_- مطالب شما هم بعضي موقع ها قشنگ اشاره ميكرد به چيزايي كه ميخوام ... اي كاش مامان بابام بخونن -___-
و اينكه بگم تو اين سن خيلي از دخترا به يه خواننده ، گروه ، بازيگر احساس پيدا ميكنن ، خيلي شديد ، جوري كه اصلا فقط اونا مايه ي خوشحاليش ميشن (: مثل خودم ((: بعد هيچكيم درك نميكنه :| واقعا مامانم درك نميكنه من اين گروهو از ته ته قلبم دوست دارم ، وقتي ناراحتم ويديواشونو ميبينم و شاد ميشم كلا بزرگترين ارزم ديدنشونه ،،، و اصلا كنسرت اين گروه جوري نيست كه مست شن و اينا كاملا واسه دخترا مخصوصا تو اين سن ساخته شده ، دخترايي كه از ته دلشون اونا رو دوست دارن و اونا هم طرفداراشونو از ته دلشون دوس دارن ... مثل يه خانواده (: يه خاموتده خيلي بزرگ (: كه متاسفانه همه فكر ميكنن اين چيز بديه كه يه خواننده اي كسيو انقدر درست داشته باشي اما كسايي كه من دوسشون دارم بهترين آيدلي هستن مه ميشه باشهههه و اي كاااش مامانم بفهمه كنسرتشون هيچي نيست ، بفهمه خودشون از اون خاننده ديوونن پيوونه ها نيستن و بدون اينكه بشناستشون و اصلا چيزي بدونه راجبعشون الكي تصميم گيري نكنه ^_^ اين يه موضوع خيلي خيلي خيلي مهم بين بعضي از دختراسسس كه ميگيد بزرگ شه تموم ميشه :| اولن دايركشنر بودن ( به طرفداراي اون گروه ميگن ) يه قول ابدي بين ما >٣ و اينكه باشه اصلا من بعدا دوسشون ندارم الان كه دارم :| و فكر نكنند اين چيز مهمي نيست اصلا ): واسه اين مدل دخترا خيلي مهمنه خيلي خيلي ميلي بيشتر از هر چيزي و به جاي مسخره كردن سعي كنند درك كنند ، اصلا دركم نكنند كوچكترين كاري كه ميشه كرد اينه كه مسخره نكني چيزير كه واسه كسي يكي تز بزرگترين چيزا تو زندگيشه ^_^ درست برعمس مامانه من -__________________-
واقعااا عااااااالي بود من خودم نوجوانم ارزو ميكنم بزرگ ترا اينا رو بخونن و بفهمن تو ذهن ما چي ميگذره چون معمولا مارو درك نميكنن
سلام
خیلی ممنون وب خیلی جالبی بود عالیییییییییییییییی بود
به نظر من هيچ كدوم از پدر و مادر ها به فرزندانشون علاقة واقعي رو ندارن! فقط براي اين كه تو زندگيشون كمبود هايي داشتن از طريق به دنيا آوردن فرزند ميخوان به اون كمبودها برسن.
پاسخ ها
براى شما خيلى متاسفم من ١٢ سالمه و پدر و مادرم با اينكه يه خواهر
٣ ساله دارم خيليييييى بهم احترام مى زارن و هميشه حق رو به من مى دن وو هر جا مى رم چون بهم اعتماد كامل دارن و منم سوء استفاده نمى كنم از اعتمادشون و من از ٨ سالگى گوشى و آيپد و لبتاب و كلى عروسك و وسيله و يه اتاق مخصوص كتابامو و ...دارم
عاشق پدر و مادرم چون علاوه بر دلائل بالا وقت زيادى برام مى زارن و دركم مى كنن
من 14 سالمه و نمیتونم رفتار مامان بابامو درک کنم. همه ی دوسام تعریف میکنن که تو خونه با مامان باباشون میگن میخندن . حتی یک از دوستام میگه هر روز اتفاقات مدرسه رو برا مامانش تعریف میکنه . بغلش میکنه . باورتون میشه ؟ من این حرفا رو نمیتونم هضم کنم. اصن برام خنده داره .هیچ وقت با والدینم راحت نبودم . برا همین لحظه هامو با یه آدمای دیگه تو رویاهام پر میکنم. یه خانواده ی دیگه... یه زندگی دیگه.. که رنگی رنگی و قشنگه. تبدیل ب آدمی شدم که تو رویاهاش زندگی میکنه. اما من زندگی و آدماشو دوست دارم. نیازی هم به راحت بودن با پدر و مادر اصلیم ندارم. :(
پاسخ ها
می دونی چیه اتفاقا اون بچه هایی که میان این جور چیزا رو تعریف می کنن خودشون کمبود دارن و می خوان جلوی بقیه خوب نشون بدن کسی که زندگیش عالی باشه که نمیاد چنین چیزایی رو برای بقیه تعریف کنه منم خودم با خونوادم مشکل دارم فکر می کنم درکم نمی کنن ولی همین که مشکلات بقیه رو می بینم خدا رو شکر می کنم که جای اونا نیستم
سلام من ۱۲ساله هستم کلاس هفتم پارسال علاقه زیادی به درس داشتم که الان خیلی کم شده.حس میکنم مادرم درکم نمی کنه .قبلا فکرمی کردم بهم اعتماد داره ولی الان فهمیدم نداره .دوست دارم تنها باشم ولی مادرم دوست نداره به حریم شخصی من اهمیت نمی دهند حتی به دفتر خاطراتم .خیلی ناراحتم T_Tفمرمی کنم افسردگی گرفتم کمکم کنبد .ممنون ازسایت خوبتون. - _ -
پاسخ ها
منم ١٢ ساله ام ولى دفترچه خاطراتم قفل نداره و مادر و پدرومادرم
حتى بهش دستم نمى زنن
بــــــــه مـــــــــــامــــــــــانت حرف دلــــــــــتو بگــــــــو.
تو فقط دوازده سالته نباید از این سن برای خودت استرس و نگرانی ایجاد کنییییییی.
پاسخ ها
هه...فقط؟!اکثر بدبختب ها از دوازده سیزده سالگی شروع میشه...
با سلام لطفا نظر آخري رو حذف كنين.
سلام من 22سالمه و مامانم فوت شده.خواهر 12سالشه واقعا داره ب من انس می بنده چون مثل مادر هستم براس چی کار کنم خیلی تحقیق کردم و خیلی باهاش حرف زدم و بهش گفتم ک چی بده و چی خوبه اونم منو باور داره و من بخاطرش هیچ کار اشتباهی نمیکنم
پاسخ ها
سلام عزیزم منم با تو موافقم گلم۱۴سالمه مامانم تلاق گرفته ویه داداش کوچولو دارم
منم یک دختر نو جوانم و شخصیت تمام این نوشته هارا دارم واز خوانواده ام انتظار دارم این کار هارا برایم انجام دهند
بچه ها من مامانم دیگه منو دق داده دارم از دستش دیوانه میشم کمک ترو خدا
سلام به همه من ۱۳ سالمه تنها مشکل من اینکه من میفهمم چرا مامانم بهم گیر میده ولی دوست ندارم به این جور حرف هاش گوش کنم
ولی با این حال فکر میکنم یکی از بهترین خانواده های دنیا رو دارم
پاسخ ها
سلام من ریحانم وحس تورا دارم
منم احساس ميكنم مامان و بابام منو دوست ندارن چون يجورايي دركم نميكنن.
سلام...من دختره ساله ای دارم.از الان نگران آینده اون هستم وازشدت که در نوجوانی در کمین هستن میترسم نمیتوانم چیکارکنم
رفتار پر ومادرم خیلی راضی هست پرپوولی پدرم سخت میگیره یکم:|
من با حرف های همه موافقم پدر و مادر ها خیلی کن اعتماد میکنن و به نظرات من که ی دختر پونزده ساله هستم توهین می کنند بخصوص برادر بزرگترم و توی خونه حق رأی ندارم
من یه عشق دارم .
من اون هردومون15سالمونه
من اونو خیلی دوس دارم واسه همین نمی تونم واسه حرفای شما ولش کنم
دختر باس با پسرا معاشرت کنه تا پخته بشه
لطفا اگه میشه نظر اخری رو حذف کنین.♥
پاسخ ها
چرا عزیرم؟ واقعا همینطوره دختر به هر حال به طرف پسر کشیده میشه چه بهتر که حتی همراه با مادرش با پسرا صحبت کنه
منم یک نوجوانم دوست دارم با دوستام باشم نمی خوام فقط با فامیل باشم درسته هممون فکر می کنیم هیج کس به حرفمون توجه نمی کنه و هیج کس مارا نمی فهم ولی تقعت درسته مامانا در حد هرشرایطی نبایند زیر قولشون بزنند اما واقعت اینا باور کنید که فقط مقصر کار مانیستیم
ساناز 12 ساله
عالی بود اا میشه کمکم کنید 12 سالمه یه ساله درباره ی رابطه جنسی میدونم اما نمیدونم چگونه به مادرم بگم لطفا کمکم کنید
پاسخ ها
عزیزدلم لازم نیست که به اونا چیزی بگی چون اونا خود به خود میفهمن
عععععععععععاااااااااااللللللی بود حرف دل ما نوجوان رو زد
خواهرا وبرادرای گلم مامان وبابا رو یه گوشه ی دلمون جامیدیم ولشون کنید تو رو به خدا یکی به من بگه پسر خالمو که 12 سال از من بزرگتره کجای دلم بذارم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به خدا تو بچه مثبتیم شک ندارم یعنی هیچ کس شک نداره ولی!!!!!!!!!! یکی به درد من برسه دم عیدی وگرنه عیدم کوفتم میشه
من دار.م یه مقاله درباره افکار جوانان واسه درس جامعه شناسیم مینویسم این مجله کمک خوبی بهم کرد ولی میخوام بدونم واقعا این افکار افسرده و پر از تنش به آینده جوانان تاثیر میگزاره چجوری جلو این افکار را بگیریم ...
من یه نوجوان 17ساله هستم خانوادم همش میگن اخلاقت بده توهیچ جا دووم نمیاری تو فلان میشی اونا واقعا سن منو درک نمیکنن.تو تصمیم گیریاشون ازمن چیزی نمیپرسن به برادرم بیشتر توجه ومهربونی میکنن
عالی بود مرسی
دختر خانم ها لطفا جوگیر نشید... قدم اول خوشبختی در زندگی احترام به پدر و مادره
سلام به همه منم يه نوجوونم مثل همه شما مطالب خیلی جالبی بود اما باید به این هم توجه کنیم که این وسط گاهی ما اشتباه میکنیم گاهی هم پدر و مادرامون اما باید قبول کنیم معمولا ما اشتباه میکنیم که به اقتضا ی سن و تجربه کم ما هاست شمایی که میگیرد وقتی یه فیلم صحنه دار هست کانال عوض میکنند درست شاید دیدن یک یا دو بار این فیلم ها مهم نباشه اما کم کم اثر مخرب خودش رو میزاره و حیا رو از بین میره در ضمن این فیلم ها بزرگ و کوچیک نداره برای همه نامناسبه و به نظر من مهم ترین چیز برای یه دختر حیا اون دختره که اگه از بین بره به رهایی کشیده ميشه که خیلی بده یا مثلا آخه دختر خوب آرایش کردن چه جذابیتی داره که حاضر باعث یه درگیری بشی تو که صبر کردی یه کم دیگه هم صبر کن اما بازم حد و حدود نگه دار تازه ببین چکار میکنی که وارد حریم خصوصی تو میشن تو به اونا احترام بذار مطمئن باش اوضاع بهتر ميشه و این طوری این قدر خودت و اونا رو عذاب نده به توصیه خواهرانه بود و دختر خانومی که تازه 12 ساله هستی تازه وارد این دوره شدی فکر نمیکنی هنوز برای دونستن اینگونه روابط زود هست یعنی از 11 سالگی این چیزها رو میدونستی هنوز یه مقدار یعنی یه کم برای این چیزها زود نیست به خدا منم همسن تو بودم اصلا تو این فازا نبودم البته حالا هم نیستم و سعی کن الآن اصلا فکرت رو به این مسایل سوق نمی و شمایی که از پدر و مادرت متنفر فقط برات متاسفم که تو این سن و برای مسایل کوچیک این طور در مورد بهترنای زندگیت حرف میزنی هنوز خیلیییییییییییییییییییییی بچه ای به خدا تنها کسایی که تو این دنیا برات میمونن و با تموم جون برات مایه میزارن همین پدر و مادرت هستن فکر میکنی همین دو ستات که معلومه تحت تاثیر او نا قرار گرفتی پس فردا اگه خدایی نکرده برات اتفاقی بیفتد که پای خودشون وسط باشه نابودت میکنند دختر خوب از حرفهای من ناراحت نشو به خاطر خودت ميگم چون هنوز حیفی! و این پسران امروزی آخه چی دارن اصلا مگه ارزش فکر کردن دارن یه مشت بچه سوسول و عوضی آهای دخترا این قدر ساده نباشید وقتی شما تو خیالاتون دارید رویا بافی میکنید و توهمات فانتزی برای خودتون میسازید تا حالا فکر کردید اون پسر با چه نظری داره میاد جلو پس ارزش خودتون بدانید هرکسی لایق این احساست ناب و دخترونه نیست هر بی سر و پایی رو به دخترانه هاتون راه ندین حتما الآن میخوایین بین چه قدر امل و خود شیفته هستم نه منم مریم مقدس که نیستم بالاخره به کشمکش ها و بحث های بین من و خانوادم پیش میاد اما خوب من هم بی تقصیر و کم تقصیر نیستم اما هیچ وقت کاری نکنید که قیمتش ازبین رفتن حرمت ها و اعتماد ها باشه منکه هیچ وقت حاظر نیستم همچین کاری رو انجام بده چون اعتماد اون ها رو با هیچی عوض نمیکنی و در آخر هممون میدونیم که تموم این کارا برای خودمون هست فقط گاهی عشقشون رو یه جور دیگه نشون ميدن در کل رابطه عالی با خانوادم دارم و گاهی اوقات با خواهر کوچیک ترم دعوام ميشه اما در کل همشون رو عاشقانه و صادقانه دوست دارم و خواهم داشت و در آخر اگه حرفی زدم که کسی ناراحت شد حلالم کنید قصد و منظور نداشتیم فقط دوستانه و خواهرانه بود و همیشه زیبا باشید در عین سادگی
با تشکر از همه و آرزوی موفقیت برای همه عزیزان♥♥♡♡
پاسخ ها
نه زود نیست به موقعس
ببین دختر خوب تو داری زیادی به پسر ها توهین میکنی همه پسر ها مثل هم نیستن یکی واقعا از ته دل عاشق کسی میشه ولی اونی که قصد بدی داره تا یه جا ها یی میتونه جلو بره بعد چند مدت خودش خودشو لو میده ولی اونیکه قصد کاری بدی نداری چی اون که میتونه باهاش باشه ببین تو کسی نیستی که بخای برای کسی تصمیم بگیری هرکسی خودش برای خودش
تصمیم میگیره تو برو به فکر زندگی خودت باش نیازی نیست که توی کار یکی دیگه دخالت کنی اون پسری که مادرش براشزن میگیره اون مرد نیست اون بچه سوسوله نه اونی که خودش زن رویاهشو پیدا میکنه
ممنون
سلام
منم دقیقا همینطوریم خصوصا اون افت تحصیلیه خونوادم هم فقط بلدن نصیحتم کنن خودم هم مدام خودمو با بقبه مقایسه میکنم دیگه نمیدونم باید چیکار کنمممممممممممممممممممنممممممم.
من چهارده سالمه وبه خاطرحرفایی که قبلا میزدم پشیمونم حرصمو درمیاره خالم مامانم میگه طبیعیه ولی من خیلی ناراحتم که چرا این دیدو داشتم
مادر و پدرم نمیزارن با دوستام برم بیرون دیگه از این وضع خسته شدم
منم یک نوجون 14سالم مامان وبابام دکترن و از شب تا صبح میرن مطب و به من اصلا توجه نمیکنن رو درس خوندم خیلی حساسن و تا یک نمره دیگه جز 20بشم کلی دعوام میکنه دیگه دارم از زندگی بدم میاد یک پرستار پیرم برام گرفتن این کارشون چه معنی داره یعنی انقد به من شک دارن هربار میرن خارج کشور منو نمیبرن و منو پیش پدر بزرگ مادر بزرم میزارن حتی از دست این کاراشون چند بار خواستم خود کوشی کنم حالا بگین من چطور درکشون کنم الکی انگار سواد دارن
پاسخ ها
اومده بودم اینجا درد و دل خودم رو بنویسم که البته خواهم نوشت ولی باخوندن کامنتت مشکلات خودم رو فراموش کردم.
خدا بزرگه و زمین گرده مامان بابات بزودی متوجه میشن که کارشون در حق تو درست نیست خدا پشت توئه
خودت می گی مادر پدر باسوادن خوب یه شب بشین با هاشون مشکلاتتو بگو بگو من این مشکلاتو دارم حتی گ بازم گفتن سرم شلوغه بذار برای بعد حرف می زنیم براشون نامه بنویس دیگ سنگ دل ک نیستن گوش ندن
پدر ومادرم اصلا اهل گردش و سفر نیستند آدمهای خیلی بدسفری هستند متاسفانه از موزه و تئاتر و سینما و نمایشگاه بدشون میاد تو خونه پوسیدم .فقط دوست دارم پام به دانشگاه باز شه تا مجوز آزادی منم صادر بشه خودم همه این جاها رو برم چون خواهر بزرگترمم میگه منم از وقتی وارد دانشگاه شدم کاملا منو آزاد گذاشتن.راستش مادر من خیلی میترسه که بلایی سرمون بیاد تصادفی چیزی...وشاید بخاطر همینه که حفظمون میکنه ولی هرچیزی حدی داره خب.
پاسخ ها
بابا هرکی هر مشکلی داره تو زندگیش اگ یه سفره پهن کنن بکن مشکلاتتونو بیارید وسط هرکی خاست میتونه مال اون یکیو بر داره هر واس خودشو برمی داره خدارو شکر کنید سلامتین از خودشم کمک بخایین
من یک دختر 13 ساله دارم احساس می کنم از اختیارم در امده جوابم را با برخواش میدهد دوست بسر دارد چند وقت است از او خواستم با هم دوست باشیم
سلام دوستان
من شونوزده سالمه مادرم واقعا با من خوب برخورد میکنه وتمام ضروریاتو با حوصله باورنکدنی رعایت میکنه ولی پدرم اینطور نیست اصلا و ابدا هیچی رو رعایت نمیکنه البته قرار نیس همه چیز تو این دنیا به خو بیو خوشی باشه ولی با نظر و لطف خوا هیچ عقده و کمبودی ندارم از طرف پدرم شما هم سعی کنین باهاشون صحبت کنین مشکلاتتون رو درمیون بزارین باور کنین با توکل به خدا همه چی حل میشه ان شاالله
سلام من از آدم های لاغر هستم.ماجرا اینجاست که مادربزرگم یه همسایه داره که اون همسایه یه دختر داره مادربزرگم همش منو با اون مقایسه می کنه مثلا می گه تو خیلی لاغری تو هیچی بلد نیستی هروقت میام خونه گریه می کنم یک سال هم نیت این وضع هست دوازده سال همینطوریه
سلام. من یک نوجوان 14 ساله هستم . احساس می کنم این مطالبی را که در مقاله آمده هیچ کدام در مورد من توسط پدر و مادرم رعایت نمی شود. می توانم بگم من تقریبا از هر نظر در محدودیت هستم. پدر و مادرم اصلا اجازه نمی دهند که با دوستانم بیرون بروم. حتی خانه ی بهترین دوست که مادرم مادرش را کاملا می شناسد هم نمی گذارند بروم. به خاطر نیم ساعت بیشتر بازی کردن با تبلت ناراحت می شوند.
خواهر کوچک من هم که 8 ساله است همین وضعیت را دارد . من که دوران کودکی ام گذشت و تمام شد و خاطره ی خوبی برایم نداشت. دلم برای خواهرم می سوزد که باید شبیه من در این سن بعضی شب ها در تاریکی گریه کند و به این فکر کند که پدر و مادرش افراد دیگری نیستند یا چرا با این وضعیت بچه به دنیا آورده اند و 2 آدم را ناراحت می کنند.
من که هیچ وقت فکر نمی کنم پدر مادرما اینا رو بخونن
دقیقا
ببخشید من هم یک سوال داشتم.این موضوع خیلی منو درگیر خودش کرده حتی گاهی اوقات ازخودم میپرسم چرا اینجوری شدم؟یعنی واقعااین همون خودقبلیمم؟اینکه گاهی اوقات یسری دخترابااینکه خیلی ایمانشون قویه وتایه پسرمیبینن فوری دستوپاشونوگم نمیکنن٬چراوقتی بعضی اوقات یه پسرو میبینن تودلشون دوسش دارن ولی بعدازبین میره.یامثلاوقتی بازیگرومجری موردعلاقشونو میبینن دوست دارن شوهرشون باشه یایه گپ کوچیکی باهاش بزنن یااتفاقی باهاش روبه روبشن یااینکه مهمترینش وقتی یه جا گیرافتادن اونانجاتشون بدن یابرعکس.بیشترایناموقتی ولی بعضی علایق تامدتها میمونه وازدستش خلاصی ندارن.تورو خدااااااا پاسخ بدید چون مشکل بزرگ من ودوستامه.ممنون
هیچ کس منو دوست نداره هیچ کس
پاسخ ها
من دوست دارم
همه دوست دارن |>/
متن عالیی بود مرسی.منم یه نوجوونم و مامانم واقعا منو تحقیر میکنه خیلی اذیت میشم ،حرفاش رو تکرار میکنه انگار که من نمیفهمم ،الکی داد میزنه اصلا بهونه گیر شده دیگه درکم نمیکنه
خىىىىىىلىىىىىى عاىىىىىىىىى بود
خىىىىىىلىىىىىى عاىىىىىىىىى بود
واقعاعاااااااالی بودممنونم.مخصوصاقسمت «به خلوت اواحترام بگذارید»من واقعااین شکلیم.بازم ممنون.
اصلا پدرومادرم به من احترام نمیذارن وفقط حرف خودشونو میزنن درباره مسائل جنسی سوال میکنم مامانم میگه تو بچه ای بعدا میفهمی اقا من از ۷ سالگیم هرچی گفتم مامانم گفته بچه ای پس من کی بزرگ میشم آخهههههه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خیلیخوب بود
من دختر ۱۲ ساله ای هستم ولی ایکاش پدر مادرا اینارا میخوندن دقیقا چیزایی که ازپدر ومادرا انتظار داریم ولی هیچ کدوم از پدر مادرا این سایتا ن خوندن وهمش خود نوجوونا خوندنو نظر دادن
خیلی عالی بود کاشکی پدر و مادر ها هم می خوندن و با ما مثل بچه رفتار نمی کردن
من یک دختر ۱۴ساله ام مشکلم با پدرو مادرم اینه که اونا فک میکنن من مثل قدیمای خودشونم
سلام من یه دختر 12 سالم از مامان و بابام متنفرم مامانم روانشناس و هر روز صد نفر رو روان میکنه اما یه رو نشد کهاصاا از من بپرسه حالت خوبه
هیچ کدوم از این مطالبی که گذاشتیم ربطی به منو نو جوونیم نداره، خخخخ.
من عاشق اینم که همیشه بچه باشم و از اینکه ی نوجوونم اصلا خوشم نمیاد.
من دختر اول خوانوادم و چون ده سال خواهر یا برادر نداشتم استقلال پسرانم خیلیه و کلا از زنگیم خیلی راضیم
در ضمن ما توی زعفرانیه تهران زندگی میکنیم حتما میدونید که این دخترا اونجا چه طوریهه توی خانوادمونم کسی که حجابش کامل باشه اصلا نداریم
و فقط من حجابم کامله و چادیممم.
من از بچه بودن خیلی خوشم میاد و با این که ۱۵سالمه هنوز پشت لیمو بر نداشتم
همه به من میگن خیلی بچه ای اصلا تو مدرسه کسی منو یه دختر نوجوان که حساسیتای خودشو داره به حساب نمی آره بیشتر یه پسر بچه ی شیطونننننن!!!!
به نظرم هم راز خوشبختی و موفقیت که من توی تیزهوشان دارم اینه که خودمو درگیر مسائل بزرگونه نمیکنم و تا میتونم از بچگیم و شیطونیااامو زندگیمممم لذت میبرم!!!!:-)
پاسخ ها
افرین خوب کاری می کنی
من وجه مشترکم باهات پسرونه بودنمه منم تا ده سالگی داداش نداشتم
به نظر من تو داری دورغ می گی چه جوری خونت تو زعفرانیسو داری اونجا زندگی می کنی ولی الا اینجا میگه تو از امریکا پیام می دی منم هندم و پرچمی ک برام می افته واس هنده ولی داستانتم باید بگم به نظر دروغ میاد چون یه ایرانی به سن 15 سالگی برسو بچه باشه هنو امکان ندارهههههههههههههه
سلام من چند وقت بود اصلا با خانواده ام رابطه صمیمی نداشتم و خیلی تنها زندگیموو میگذروندم درس در و زندگیم به هم ریخت ولی حالم خیلی خوب بود وو به دلیل اختلاف سنی خیلی زیاد نسبت به هم سنای خودم با پدر و مادرم خیلی مشکل دارم تورو خدا جواب بدید چند وقته خیلی بی حوصله ام و میاریم اول مهر تو درسام دچار مشکل بشم
مادر پدر من هیچ کدوم این کار های بالا رو انجام نمیدن.عین ..........سرشون رو میندازن پایین میان تو اتاق حالا اتاق چجوریه قد لونه مرغ.مشکل بعدی اینکه خانواده مادری ژنتیکی در نوجوانی لاغریم و وقتی به دوره جوانی میرسیم چاق میشیم،مادر بزرگم همش منو با دختر همسایشون مقایسه میکنه.من تو هنر استعداد دارم ولی مامان بابام اصلا به استعدادم اهمیت نمیدن تمام لوازم کاردستیم تموم شده ولی از اول تابستون دارم بهشون میگم تا امروز که ۱۵شهریوره!!!!!همین جا تموم نمیشه وقتی خونمون رو عوض کردیم بابام بهم قول داد که سرویس خواب نوجوانانه به سلیقه خودم بگیره و همینطور بزرگترین اتاق رو بهم بده ولی هیچ کدومشو انجام نداد.با آرایش من مخالفن و همین تبلتیم که دارم باهاش براتون نظر مینویسم و به زور خریدن سه بارم از خونه زدم بیرون رفتم خونه عمه خوشگلم که عاشقشم مشاور مدرسه گفته افسردگی ۱۰۰٪ اضطراب و استرس ۹۸٪ عین خیالشونم نیست،بردن منو ارتوردنسی کنم انصافا خودتون فکر کنید دندون مهم تره یا افسردگی.شدم عین سیندرلا مثل یه کلفت تو خونه کار انجام میدم دریغ از یه تشکر . وقتی نمره بیست میگرم با کلی ذوق و شوق میرم نشون مامان بابام میدم اونوقت میگن وظیفته شما باشی انرژیت از دست نمیره؟؟؟ ولی عمم میگه من یه قلب شجاع و مهربون دارم.
برترین ها لطفا درد دلم رو بذار شاید درد دل خیلی ها باشه
پاسخ ها
عمت لایک داره
سلام بچه ها می خوام ازتو مشاوره بگیرم من یک دختر 13ساله ام دیروز یک مزاحم تلفنی پیدا کردم مرتیکه بیشعور همش پیام می داد یا زنگ می زد وقتی بابام امد همه چی رو براش گفتم مامانم دعوام کرد که چرا همه رو به بابام گفتم چون به مامانمم گفتم ول بچه ها من خیلی ترسو هم از 14،هم حالم ریخته بهم کمکم کنید
سلام به همگی من خودم 14سالمه راستش از این کلا فم که چرا بین دختر و پسر فرق میزارن چطور دختر بشینه تو خونه یک دم کار کنه و هی تحقیرش کنن که دختر فلانی از تو کوچک تره غذا درست میکنه دختر فلانی اینجوره و......ولی پسر سوار موتور بشه با دوستاش. بره بگ رده.و عشق و حال خودش بکنه بعد
پاسخ ها
دقیقا
چرا پسر می تونه هر غلطی خخاص بکنه ولی دخترا مثل اسیرا تو خونه باید زندونی بشن ک مبادا ی پسری پاشو از گیلیمش دراز تر کنه چرا ی دختر باید خودشو زیبایی هاشو بپوشونه ک جلوی تحریک جنس مخالف گرفته بشه؟؟
من اخلاقم ب شدت پسرونه س یه دختر مغرورم رو بهترین دوستم ب شدت غیرت دارم اما با این حال تا حالا تنها پامو از خونه بیرون نزاشتم من دوس دارم تنها برم بیرون علتش جلب توجه پسرا نیس اصلا ولی مامان و بابام اینجوری فک می کنن حس می کنم دارن منو عقده ای می کنن
سلام بچه ها ، کاش خونواده ها درک میکردن ، خیلی دارم اذیت میشم ، مثلا خیلی حرفارو ازم پنهون میکنن یعنی همه میدونن غیر من یا مامانم هی دیگرون رو میزنه تو سرم یا مدل لباس پوشیدنمو یا مدل موهامو یا ... خدا شاهده مث یه مادر شوهر مسخره میکنه ، نمیذارن تنهایی تا کلاس زبان یا ...پیاده برم ، شاید باورتون نشه اما اونروز که به زور رراضی شدن و داشتم میرفتم کلاس زبان فهمیدم یکیشون داشته تعقیبم میکرده ، خدا میدونه من از اون دخترا که با پسرا میگردن و خیابونی ان نیستم ، حجابم ام هم خدایی خوبه اما کسی قدرمو نمیدونه ، دارم با گوشیم کار میکنم یهو مامانم میدوعع میاد صفحه گوشیمو ببینه بعد خنده شیطانی میکنه و میره، راستش بچه ها به شدت به یه مجری علاقه دارم ، عین داداش خودم میمونه انگار ، ، از رو اسم کاربریم بفهمید اون کیه ؛ خب ببینید دوسش دارم اما تا اسمشو میارم صد جور عیون در میارن که تورو چه به این حرفا و به سن ات نمیخوره و لاب لاب لاب ...) خب چیکار کنم ؟ دیگه شورشو در اووردن ، بچه ها امیدوارم همتون موفق باشید و از دستشون انقد غصه نخورید ، بچه ها هممون یه روز به سن قانونی میرسیم و راحت میشیم از اینهمه بازرسی و تهمتای بیجا اونموقع دانشگاه دور انتخاب کنین تا قدرتونو بدونن، فعلا شبتون بخیر چون الآن نصفه شبه .
خواهشا یکی به داد من بدبخت برسه . ۱۵ سالمه ، همین کامنت بالایی ↑↑↑↑
دختر14ساله دارم تمام زندگیمه به خاطر اینکه بدونم چطورباهاش رفتارکنم تمام نظرات شمارو خوندم مفید بود ممنون .درضمن من خودم معلم دبیرستان هستم .وشمارو کاملا درک میکنم .
پاسخ ها
چ مامان خوبی هستی
چه مامان خوبی هستی شما کاش مامان منم مثل شما بود خوش به حال دختری ک همچین مامان دارههههههه لایک داری
با سلام خدمت همه دختران جوون وپاک مثل گلهای بهشتی،متاسفانه منم مادرم،مادر یکی از دختران ۱۵ ساله،واقعا این مطالبا رو دیدم،متاسف شدم،واقعا ما مادرا چنین ظالمایی هستیم؟؟
بخدا بچه هامونو دوست داریم،وخوشبختی وسلامتیشونو میخواییم،ولی به مطالبای جالبی اشاره کردین دقیقا دختر منم نظرش مثل اکثر شماست،الان هم دوس پسرش تو اینستا بهش
نارو زده ،داداشش هم فهمید باهاش دعوا کرد اونم خوابید،واقعا منم دنبال راه حل هستم ،که خوشحالش کنم،ممنون میشم از شما راهنماییم کنین،خدا حفظتون کنه،
پاسخ ها
شما می دونی دخترت دوس پسر داره و هیچ کاری بب کارش نداری چ عجیب
من اهل این چیزا نیستم خوشم نمیاد اویزون یه پسر باشم ولی مطمئنم اگه داشتم و مامانم می فهمید منو دخترش ب حساب نمیاورد بازم خداروشکر محتاج مهر و محبت پسر نیستم ی خانواده خوب دارم شاید بعضی وقتا خیلی از دستشون ناراحت میشم ولی بازم همشونو دوس دارم
دخترا حالا شور حسینی ورتون نداره
مطالبی که نوشته اید عالی بود
ممنون ***
سلام عزیزان.مادر من بهم شک داره
فک میکنه با پسرعموم دوست هستم
درحالی ک اصلا اینجوری نیست
الان همه ی خواهر و برادرام
دختر عموام
پسرعموهام
پسرعمه هام
همه ی جا جمع شدن
مادر من نزاشت برم
الانم اومده تو اتاق میگه میخای ب کی اس بدی
توروخدا کمکم کنید
شایدم بخاطر اینه ک سواد نداره
فکرش بده
این دومین باریه ک ب من شک میکنه
خاک تو سر پسرعمومم
لطفا کمک کنید
ببخشید من 15 سالمه و چیزایی رو بای یه فرد 18 یا بیشتر بدونه رو میدونم اما اصلا برام جالب و مهم نیس و تاثیری هم رو کارام نذاشته مامانم هم نمیدونه و من هم هر دفعه ازش میپرسم و کم کم جوابمو میده به نظر شما من کار بدی کردم یا زود فهمیدم
بعدش مامانم منو دعوا نمیکنه که مثلا با پسر عمم صحبت و بگو و بخند بکنم اتفاقا میگه ادم باید اجتماعی باشه
حجابمم کامله و اصن تو هیچی به لطف خدا مشکل ندارم
پاسخ ها
اصلا نگران نباش چون چیزای مثبت هجده در واقع مثبت دوازده هستن یعنی اگر به انحراف کشیده نشی که ظاهرا هم
نشدی باید اینارو بدونیو اما زیاد بهش فکر نکن فقط بدون
سلام من خودمم نوجوونم ۱۶ سالمه و با همتون موافقم و درک میکنم چی میگین مادر پدر خودمم خیلی که نه ولی زادازادم نمیزارن ولی من باهاش مشکلی ندارم.یه سری مادر پدرا هستن دیگه از اون ور افتادن!! اینقدر بچشونو ازاد میزارن که طرف نمیدونه از مدوم ور بره!! مادر پدر یکی از دوستام دقیقا همینجورین. دوستم و مامانش و دوست .. رفتن بیرون مامان دوستم ولشون کرد تا برن بگردن-_- دیگه این مدلیم نباید باشن به هر حال هر کاری یه سنی داره و یه حدی هر کاریم برامون میکنن به خاطر خودمونه :)
آقا اصن تو خارج بچه هاشون از سنین 14 تا 16 سالگی با تمام مسایل جنسی آشنا میشن و یکی از کلاساشون اینه ولی تو آلمان سومی هاشون(ینی خیلی بچه !!) یه چیزایی تو کتاباشون دارن که آدم چشاش از حدقه میزنه بیرون !!!!!!
پاسخ ها
دوازده تا چهارده(دوره راهنمیایی) نه چهارده تا شونزده!!
سلام بچها من 15 سالمه اصلا خانوادم درکم نمیکنن دیگه خسته شدم .دوستی هم ندارم که باهاش دردودل کنم و راهنماییم کنه خوشحال مبشم باهم دردودل کنیم
ممنون از سایت خوبتون
پاسخ ها
خاک .......بااین پیامت می خوام صد سال سیاه باهات دردودل نکنم اخه تو چه ادمی هستی ک نمی خوای بامامانت حرف بزنیو راه نماییت نکنه
خاک ....... با این پیام های چرت
پاسخ ها
خیلی ناراحتی پیامارو نخون
ممنون
ممنون خیلی قشنگ بود
مممونم خیلی عالی بود
تا بر بر بر بر بر بر بر بر او تو تند بر سر لپ نو
سلام ازهمتون ممنو هستم که نظر گذاشتین منم یه مادرم عزیزانم ما پدر ومادرها خوبی شمارو میخاهیم به خد سمارو خیلی دوست داریم که اگه بهتون سخت میگیریم بخاطر خود شماست که خدانکرده بلایی سر شنا نیاد از همتون خواهش میکنم به ما احطماد کنین
پاسخ ها
خوب مشد اگع شماهم ب ما اعتماد می کردین
خوب بود ولی چه فایده من که خودم اینا رو می دونستم . پدر ومادرا باید اینا رو بخونن که نمی خونن
سلام من الان هیوده سالمه.به نظرم سنین چهارده تا شونزده سالگی واقعا سخت میگذره اما امیدوارم همه ی دختر ها مواظب خودشون باشن این چند سال رو...بعد همه چی خوب و روی روال میشه
سلام من واقا ااعتماد به نفس پایین شدیدی دارم همش مادرم بچه های مردم رو میزنه تو سرم چگار کنم؟ من یک دختر13ساله ام
من یک دختر نوجوان ۱۵ ساله هستم پدر مادرا خاهش می کنم دقیق توجه کنید
سلام منم 15 سالمه .بابا مامانم گاهی اوقات یه کم مشکل دارم درک نمیکنه .با ارایشم مخالفه.حقیقتش چند روز پیش زیر ابروم و یه کوچولو برداشتم اگه ببینی چیکار کرد به بابامم گفت همش میگه من ابرو دارم تو ابرومو میبری
خیلی عالی بود.
وقعا تشکر لایک
منم ی دختر 14 سالم ..مطالبتون فوق العاده بود....من مادرم ب هیچ عنوان بهم اعتماد نداره..خیلی محدودم..هیچ وخ نمیتونم تو جمع دوستام باشم.....همیشه با خانوادم..خسته شدم..حتی تا سرکوچه هم تنها نمیتونم برم
سلام خیلی مطالبتون خوب بود منم 13 سالمه وهمه ی حرفهای شما رو درک میکنم امیدوارم پدر مادرها هم مارو درک کنن
خونه ما بر عکسه من باید به مامانم تذکر خیلی چیزا رو بدم ،، اونا با من قهر میکنن ،، بابام با من حرف نمیزنه. ،،، خسته شدمممم
عالی بود ممنون
منم مامانم خیلی گیرمیده من عاشق تنهاییم ولی نمیزاره تواتاقم باشم همش میخادجلوچشمش باشم حتی نمیزاره اهنگم گوش کنم توخونه یه ادم سردوخشنم ولی بادوستام رفتارم خوبه همش میگیمو میخندیم
سلام عزیزان من مادر هستم همیشه نگران دخترم هستم ترا خدا از ما مادرا متنفر نباشید ما مادرا به خاطر شما گلها از چه چیز ها که نگذشتیم انشاالله مامان میشین شما هم ما رو درک میکنید دختر گلم ازمن متنفر نباش عزیزم ترا با شیره جانم پروراندم دوست ندارم طعمه گرگها شوی عزیزم درکم کن چه خوشبختی هایی رو که برای گلم ارزو دارم دوستت دارم با تمام وجود م
سلام عزیزان من مادر هستم همیشه نگران دخترم هستم ترا خدا از ما مادرا متنفر نباشید ما مادرا به خاطر شما گلها از چه چیز ها که نگذشتیم انشاالله مامان میشین شما هم ما رو درک میکنید دختر گلم ازمن متنفر نباش عزیزم ترا با شیره جانم پروراندم دوست ندارم طعمه گرگها شوی عزیزم درکم کن چه خوشبختی هایی رو که برای گلم ارزو دارم دوستت دارم با تمام وجود م
پاسخ ها
چه مادر مهرباني دلم خواست منم أزين مامانا ميخوام
اخه یکی نیست به این مادرابگه ماهم ادمیم ماهم حق انتخاب داریم بابابزارین یکم ازادباشیم کیاباحرف من موافقن
خوب که چی وقتی مامانامون اینرو نمیخونن وفکرمیکنند هیچکس جز خودشون نیس
خسته شدم...مامانم بهم بی اعتماده خیلی هم بی اعتماده سر این موضوع همیشه باهم بحث میکنیم...خستم کرده
من بدبخت اصلا موبایل ندارم که از این طریق دوست پسر داشته باشم
هرچند اگرم گوشی داشته باشم هرگز اینکارو نمیکنم
چندباری از مادرم خواستم بریم مشاوره اما گوش نمیده
خسته شدم
مطمئنم تو اینده یه دختر ترسو بی احساس و عقده ای میشم
من آزادی ندارم .... یک کلاس زبان میرم اونم به بدبختی ،اجازه ندارم در اتاقمرو ببندم و تنها باشم اصلا نمیزارن گوشی دستم بگیرم،نمیذارن موسیقی گوش بدم، نمیذارم پیش دوستان باشم ، دارم دیوونه میشم...
من ی مادرم،ی دختر 14ساله دارم.تواین سایتام دنبال مطالبی می گردم ک به رابطه ی من و دخترم کمک کن.بنا به اتفاقات افتاده و شرایط رسیدن به سن بلوغ و اثر همکلاسی ها و اطرافیان.نخواستم دخترمو بزارم زیر فشار و برای همین اومدم اطلاعاتمو زیادتر کنم.اما یسوال از همه ی بچه ها دارم؟من تا حدودی نظر بیشتریارو خوندم.بیشترش گلایه بود.بچه ها فقط بدونید خودتون هم با بچه هاتون همین رفتارو می کنید میدونید چرا چون عاشقشون خواهید بود و هیچ وقت قبول نخواهید کرد ک اسیب ببینند.من مادرم چطور قبول کنم وقتی همکلاسی بچه ام بهش مشروب تعارف می کنه ساکت باشم؟من مادر چطور قبول کنم وقتی بچه مو ترقیب به خودزنی می کنن ساکت باشم؟من مادر چطور قبول کنم دخترم با دوست ازدواج کن تو این سن کم وقتی مثل روز برام روشن چند سال دیگه پشیمون میشه و اولین شانس ازدواجش ک بهترینم هست رو بسوزونه.رسالت من مادر در همین ک مواظبش باشم تا به بلوغ فکری برسه.کاش شما بچه ها ک انقدر انتظار دارید پدرو مادرا درکتون کنن یکم مارو درک می کردید.
سلام من یه دختر پونزده ساله هستم . مادر و داداشکوچیکمو که 11 سالشه خیلی دوست دارم اما رابطه خوبی با پدرم ندارم. کلا پدرم همش به هممون گیر میده و با ما دعوا میفته. همیشه با مامانم بحث میکنه ومقصر اصلی هم خودشه. دارم ذره ذره آب شدن مامان و داداشمو میبینم خودم پیش دوستام به یه ادم سرزنده و بی غم معروفم اما اونا غافل از اینن که من از درون دارم میمیرم. من نمیذارم کسی ناراحتیمو ببینه و دارم از تنهایی میمیرم. دلم یه خونواده شاد میخواد . دلم یه پدر که مثل کوه پشتم باشه ولی بابام در طول هفته شاید یکی دو روز تو خونه باشه و فقط خونه مادر و خواهرشه. مامانمم فقط به خاطر اینکه به شرایط درسیم لطمه نخوره چون من معدلم 20 شده بود گفته فعلا این وضعیتو تحمل میکنم تا برا خودت یه خانم دکتری شی. ولی من نمیخوام مادرم به خاطر من تو سختی باشه و این زندگی خشک و بی روح رو تحمل کنه . دارم افسرده میشم. به دوستام که میگن انقدر با پدراشون همه جا میرن و راحتن حسودیم میشه خیلی زیاد. چون بابام وقتی فهمید معدلم 20 شده بود هیچی نگفت من اون همه زحمت کشیدم ولی ن تنها هیچ کادویی هم برام نخرید بلکه یه افرین هم بهم نگفت. حالا هم کلاسیم معدلش 18 شده پدرش براش آیفون 7 خریده. پدرم هم کلا با ما مسافرت نمیاد و فقط با خواهر و مادرش میره. تازه حالا که نمیاد نمیذاره با مامانم وخاله هام بریم مسافرت. ای کاش منم مثل شما یه پدر خوبی داشتم که بهم گیر بده ومثل کوه پشتم باشه. با اینکه از لحاظ درس و قیافه خوبم ولی امید به زندگی ندارم. واقعا اگه تا حالا انقدرم مادرم پیشم نبود دق میکردم. تو رو خدا برام دعا کنید
پدرمن با اینکه دوسمون نداری و ازمون متنفری ولی من هیچ وقت نگفتم ازت متنفرم و دوست ندارم . فقط ازت دلگیرم و تشنه محبت پدرانه ات هستم همین .......................
با سلام این یک دلنوشته پدر است ، پدر به معنی نگران ، پدر یعنی حامی ، در جامعه ای که اقتصاد بیمار باشه و فقر حاکم شود نگرانی پدر نسبت به فرزندان بیشتر می شود و زمانی فرزندان این نگرانی را متوجه می شود که پدر آسیب دیده و دیگر نیست . فرزندان من آیا می دانی در جامعه چرا اعتیاد و طلاق زیاد شده بنده 2 سال تحقیق انجام دادم علتش نارضایتی پدران نسبت به فرزندان است . شما اگر کارنامه افراد موفق را بررسی کنید متوجه می شوید که رضایت پدر و مادر دنبال انها بوده رمز موفقیت در مراحل کل زندگی رضایت پدر و مادر است بس به پدر و مادرتان احترام بگذارید با تشکر یک پدر نگران فرزندان
من اکثر نظر ها رو خوندم من خودم ی نوجوونم و 16سالمه پدرو مادر من ب دلم من خیلی راه اومدن خیلی زیاد وقتی خودمو با دوستام مقایسه میکنم میبینم خیلی جلوترم.اختلاف سنی من با پدر و مادرم زیاده اونا مال ی نسل دیگن و من ی نسل دیگه من تو سن 14_15سالگی خیلی میگفنم که شما قدیمی هستید و مال این نسل نبستید و نمیتونید منو درک کنید و فلان و بهمان...اما الان که شاید یکم ب بلوغ فکری رسیدیم میبینم واقعا هرکاری که اونا بهم میگفتن انجام نده و من انجام دادم چقدر ب ضررم بوده من الان هم با پدر و مادرم اختلاف دارم حتی سر پرده اتاق... اما اینو میدونم که هرچند اونا قدیمی ان اما ی سری چیزا رو درک میکنن ک من درک نمیکنم
پاشید بابا جمش کنید من خودم هندونه زیر بغلم نیست ولی من توانایی عجیبی دارم می تونم چهره ی افرادو بخونم و به طوری به شخصیت انها پی ببرم و می تونم از طریق این نوشته بکم که خانم نویسنده خودش از مسایل اجتماعی و راوانشناسی هیچی نمی دونه یعنی نمره ی صفر برو باباهر سرخیابونی یه سایتی زده معلوم نبوده چی زده یه مطالبی نوشته که به عقل هیچ ادمی بجز یه عده ی احمق قطور نمی کنه جمش کنید بابا همین بهتر که دخترا درک نشن به سلامتی پسرا که دخترا بهشون می کن دنیا دست شما مرد هاست که به گندش کشیدید ولی غافل از اینکه دنیا اسمش زنونست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!..................................................................................................................هکرروانی (محمدسحرایی)
پاسخ ها
خیلی ببخشید هکر روانی ازاسمتم معلومه یه پسر روانی هستی من یه دخترم بهم برخورد نمیتو یه جابشنم نگاه کنم یه ادم دیونه هر چی خاست به دخترا بگه تویی ک پسری معلومه ازادی کاملو داری و نباید مارو درک کنی و هرگزم ما دخترا نمی خاییم توسط تو درک بشیم پس برو رد کارت
سلام به همگی و گفتگوهای خوبتون و تشکر از ین سایت خوب. من ی دختر دارم و حرفهای همتونو قبول دارم ولی یه متن از خودم دارم که همیشه برای دخترم میخونم،
فرزندم: دست بر زانوی خویش بگذار و برخیز،که هیچ کس دست از زانویش بر نخواهد داشت مگر برای سر نگونی تو.
البته پدر و مادر حسابشون فرق داره چون از یک گوشت و خونین.
سلام من یه دختر 14 ساله ام که روی مقالم کار می کنم هیچی از مطالبتون گیرم نیومد واقعا که !!!!! فکر می کنید هر کی کلمه (احساسات دختران) رو سرچ می کنه مشکل داره !!!!
سلام من یه دختر 14سالمه پدرو و مادرم می خوان منو بزور به ی پسری ک ده سال ازم بزرگتره بدن لطفا بگین چیکار کنم
پاسخ ها
بهشون بگو زندگیمو له گند نکشید بگو ازدواجی که خودم عاشق پسره نشم خراب میشه
عالي بود اي كاش مادرم بيادو اين وب رو بخونه انقدر گير نده بهم دروغ نگه بهم ازهمه بيشتر عذابم مييده و مخصوصاااا اعتماد نداشتنش فكر كرده نميفهمم،خسته شدم از بس گريه كردم..!!!!!وقتي ميام تو اتاق ميگن چرا ميري؟چيكار ميكني؟چرا درتو قفل ميكني و...بابا ول كنيد توروخدا!!!!از همه چي محروم شدم گوشي تلگرام و...به خاطر يه بچگي ك پارسال كردم،ي روزي بچه دار شدم بهش حق ميدم چون خودم اين چيزارو تجربه كردم مث مادر و پدرم نميشم!!!!اين رفتار هاي ما همه تربيت شده ي اوناست!
ما چه خوب چه بد شديم اونا مارو اينجوري تربيت كردن
فكر ميكنن با اين سخت گيري هاشون ما خراب نميشيم بر عكس دوروز ديگه ك وارد جامعه بشيم و ازاد خودمونو گم ميكنيم ك ازاد شديم واييي كل كارايي ك از اون موقع ها ميخاستيم انجام بديم نشده العان انجام ميديم!!!!
متاسفانه دركمون نميكنن دردودل ك باهاشون ميكنيم فكر ميكنن بچه بازيه ي دختري تو سن ما ك عاشق شده درست حسش عشق نيست وابستگي و خيلي چيزاي ديگست ولي اون دختر فكر ميكنه عاشق..!!!بهمون بايد كمك بكنن ياد بدن بايد چطوري با اين موضوع برخورد كرد...!!!بالاخره تجربه اي ك دارن!!!دختري ك شكست ميخوره رو بايد كمك بكنن دوباره بلند بشه شونه هاش خم نشه ديگه!!! يك غمي از رو دوشمون بردارن!!بابا مگه ما چقدر دردو ميتونيم تحمل بكنيم چقدر گريه بكنيم؟؟؟
منم ی دختر سیزده سالم و باهمه ی حرفاتون موافقم
اون اقایی که نوشتی دنیا اسمش زنونست و این سایت چرته٬٬٬٬٬٬٬٬
اولا برو در مورد مسله های مربوط به خودت تحقیق کن و اونجا نظر بده
دوما شما اقای نسبتا محترم چه کاری به مسله های دوران نو جوانی دخترا داری
تو چیزایی که بهت مربوط نیست دخالت نکن
منم یک عدد بدبختم که مادر پدرم هیچکدوم از این کارها رو نمیکنند
سلام من ۱۸سالم هست ومیخاستم باشما مشورت کنم من فردا شب یه مهمونی دعوت شدم که اصلا افرادشو نمیشناسم ازطرفی جلو دوستام باید برم ازطرفی دلم خیلی راضی نیست که برم نمیدونم چیکارکنم بنظر شما چیکارکنم؟
من 17 سالم هست . دخترا چقدر احساساتی اند اصلا نمی دانستم که این قدر دخترا حساسند. .
به دستت گرگ امید وام نیفتید
من۱۲سالمه و چادری هستم
آره خب هر دختری آزادی رو دوست داره
ولی آزادی بیش از حد باعث گناه میشه
کاشکی مامانم این مطالب رو میخوند و متوجه میشد دو دلم چی میگذره
پاسخ ها
وایی خدا گفتی
من به خاطر شرایط کاری پدرم باید چادر بپوشم
من چادر رو دوست ندارم مانتوی کوتاه اصلا نمیپوشم اصلا تمام مانتوهام بلندن تا مچ پا ولی این چادر کوفتی رو نمیدونم کجای دلم بذارم.
واقعااااا راست بود اینارو باید به پدر مادرا بگن
توخونه ما هیچکس به من اعتماد نداره خیلی سخته
سلام من دوازده سالمه من مادرم چادری است و خانواده پدرم مومن ولی ممن خیلی با اونا فرق دارم من یه خالهی قرتی دارم بعد همش بابام فکر میکنه من به خلطر اون اینطوری شدم چون خیلی خالمو دوست دارم اما چه ربطی داره من از مردم یاد گرفتم بابام که نمیتونه منو از مردم دور کنه ! تازه من هیچ کاری نمیکنم و فقط کمی موهامو بیرون میزارم ! من بعضی موقع ها حس میکنم عقب مونده ام اینقدر همه این کارا که نوجوونا انجام میدن انجام نمیدم ! لطفا شما هم راهنماییم کنید این عقب موندگیه ؟
کسی نظری نداره لطفا نظر بدین
پاسخ ها
گلم این حس عقب ماندگی نیس
چرا به بعضیا جواب میدین بعد به من نمیدین ؟
سلام من انقد حالم خرابه می خام خود کوشی کنم اصلن زندگی رو برام جهنم کرد ن حق ندارم از خونه برم بیرون حق ندارم تو اوتاق تنها باشم حق ندارم با دوستانم حرف بزنم حق نهدارم دانشگاه برم حق ندارم گریه کنم حق نه دارم شکایت کنم باید محفلی که همه توش بزرگ سالان باشه باهاش برم حق نهدارم که بگم من نه میرم تو خونه باید حرف پسراشو گوش کنم حق حرف زدن نه دارم حق فکر کردن نه دارم هر طور اینا می خان باید همون طوری فکر کنم .باورتون میشه تا اینا نه خان من ماها حق نهدارم از خونه برم بیرون هر وقتی که رفتم باید با اینا بیرم.الان شما بگین من نه بات خودکوشی کنم.
yسلام من انقد حالم خرابه می خام خود کوشی کنم ا
خیلی خوب بود
ولی ای کاش تو تلگرام بود تا افراد بیشتری متنو بخونن
خیلی خوب بود
ولی ای کاش تو تلگرام بود تا افراد بیشتری متنو بخونن
سلام ب همه دوستای گلم...
منم ی نوجونم ۱۵ سالمه خیلی سختی کشیدم روزای پر استرس و غمگینی داشتم با خاادپم خیلی مشکل داشتم هنوزم دارم بدم میاد از گیر دادناشون بدم میاد پچ پچخاهر و مامانم درمورد من بدم میاد از تحقیر شدنام از سرکپفتایی ک بهم زدن از تهمتا از بی اعتمادیا تا جایی رسوندنم ک دس ب خودکشی و فرار از خونه زدم بعضی وختا ازشون بیزار میشم همش محکوکک ب تحمل کردن من با عقده بزرک شدم عقده،کمبود ،نیاز خودم آیندمو سیاه میبینم مبدونم آخر خودمو بدبخت میکنم اعتیاد پبدا کردم انگار نمیتونم بذارم کنار سیگار خودارضایی هرمرض دیکه گرفتارش شدم انقد عقده دارم ک ... شاید فکر بدی کنین درموردم اما بخدا دست خودم نیس چن روره خدارو هم فراموش کردم ... افتادم تو ی باتلاقی ک هیچ جوری نمیتونمخوذدمو نجات بدم کا یکم درکم میکردن
من17سالمه.این رفتارایی ک میگین از دوازده تا پونزده سالگی خیلی عذاب اورن اما اگه یکم صبوری کنید و خودتونورفتاراتونو کنترل کنید به نفع خودتونه.من از نظر پدرومادر هیچ مشکلی ندارم چون اونا واقعااا ب من اعتماد دارن تاجایی ک بعضی وقتا بهشون میگم نمیخواین یکم ب من سخت بگیرین!
ولی خب منم لغزشایی داشتم که خداروشکر زود ب خودم اومدم و دیگ انجامشون نمیدم
جالبه پدرمادرمن بااینکه اصلا سختگیر نیستن تو هیچ مسئله ای اما من هم خیلی درسمو خوب میخونم وهم ازنظر حجاب و رفتاراجتماعی مشکلی ندارم.
اینیم ک میگین بهتون اعتمادنمیکنن ببینین چکارکردین ک بدبین شدم.خودمن ب واسطه همین که اعتمادخانوادمو ازدست ندم خیلی ازکارارونکردم چون باورکنید خیلی مهمه.
پاسخ ها
سلام
واقعا، خیلی خوب گفتیدددددددددددد
سلام من بارانام 14 سالمه مشکلی باخانوادم ندارم اما از قانوناشون بدم میاد چرا من نمیتونم با پسرایه فامیلم راحت برخورد کنم مثل اطرافیانم اینقدر ب ماها سخت گرفتن که حتی نمیتونیم همو نگاه کنیم . چرا از بچگی ماهارو از هم جدا کردند ؟
و یه چیز دیگه اجی داداشایه گلم از 12 تا 18 عادیه باید تحمل کنیم:/
من ۱۵سالمه .زندگیمو دوست ندارم.خسته شدم . خانوادم خیلی بهم فشار میارن . اجازه هیچ کاری ندارم . اجازه ی آرایش ندارم . لباس کوتاه وباز یا رنگ سفید یا خیلی روشن حق ندارم بپوشم . اجازه ندارم بدون مامانم هیجا برم حتی تا سر کوچه حتی با هام میاد تا سر ایستگاه . از بابام به شدت می ترسم . اسم پسرم حق ندارم بیارم. از برادرم متنفرم . من حتی یک دوست صمیمی هم ندارم .دوست ندارم با خانوادم اصلا حرف بزنم . دارم دیونههههههههههههههههههه میشم چی کار کنم . کاش بمیرم راحت شم.
سلام منم یه دختر۱۵ سالم مشکل منم اینه که بابام از من انتظارای خیلی زیادی داره مثلا انتظار داره که هرکار سختی رو من میتونم انجام بدم حتی کارای پسرونه تو شرایط سخت نباید گریه کنم یااصلا هرکی هرکاری کرد منم باید بتونم تازه ازنظر تحصیلی وقتی یه نمره کم میارم سریع میگه چیشده اصلا حواست به درس نیست واینا
من یه دختر 17 ساله ام و واقعا این رو قبول دارم .
و مادر پدرا بیاین یه ذره منطقی باشید. من تا میام یه ذره پای گوشی میگن دختر مگه تو درس نداری؟ خیر سرت کنکوری همین یه سالو بخون بعدش هر کاری خواستی بکن ، ببین داداشت چجوری میخونه.باور کنین اگه انقدر غر نزنین سر ما ، ما خودمون درس میخونیم این که هی میگین درس بخون درس بخون فایده نداره حتی باعث میشه ما بیشتر لج کنیم و نخونیم.
و اینکه کاش انقدر محدود نبودم که میتونستم مثل بقیه دوستام برم بیرون، من با این سنم تا حالا یه بار اونم 1 ساعت با دوست صمیمیم که از سال اول ابتدایی دوستم و مامانم شناخت کامل داره رفتم بیرون ولی بیشتر از 10 بار بهم زنگ زدن که کجایی؟ چیکار میکنی؟ خب واقعا این کارا یعنی چی؟ خیر سرم اومدم بیرون که یه ذره با دوستم وقت بگذرونم ولی همش باید گوشی به دست باشم و سوالای اونارو جواب بدم.اخر سرم که میای خونه باید حرفایی بشنوی مثله این که معلوم نیست دو ساعته کجا رفته جدیدا خیلی میخواد بره بیرون و حتی بابام بهم گفت که اره من رفتم حموم اومدم مامانتم رفت اون وقت تو هنوز نیومدی خونه ، آخه این چه معنی میده؟یعنی من حق ندارم با دوستام وقت بگذرونم فقط بخاطر اینکه که باید واسه این کنکور لعنتی درس بخونم
هانیه ۲۳:۴۷
تو هنوز کوچیکی داری این کارا می کنی تا کی ؟آدم در هرشرایطی نباید سیگار بکشه اصلاخانوادت میدونن؟
خیلی خوب بوددددددددد
یاخدا...چقد نظر
من یه دختر ۱۴ سالم ولی با بعضی محدودیت ها موافقم مثلا ما هنوز خیلی کوچیکیم که بخوایم خودمون بریم بیرو نیا با دوستامون بریم ... افراد هرزه و منحرف وجود دارن که می تونن آینده و همچنین خود ما رو خراب کنن... من مادرم بعضی وقتی منو با بقیه مقایسه میکنه و منم اصلا برام مهم نیست و بهش عادت کردم میدونم اونهایی مادرم منو با هاشون مقایسه میکنه از من بدترین (منظورم انجام دادن کارهای خونه یا آشپزی یا...) و خوشبختانه خانوادم مخصوصا پدرم اعتماد کامل رو بهم داره ❤
من یه دخترم 13-14 سالمه ولی پدرم بهترین امکاناتو برام گذاشته مادرم اصلا کاری باهام نداره چون بهم اطمینان داره. و مادرم بهم آموخت من یک فرشته ام لیاقتم هیچ آشغالی نیست. و الان توی بهترین امکانات رفاهی و مادی زندگی میکنم و اصلا حساسیت های بی مورد روم نیست. کلاس های مختلف میرم مث بسکتبال گیتار زبان ریاضی و هیچ کس هم بهم بد اخلاقی نمیکنه. اما بهم یاد دادن که چه طور آسه برم آسه بیام به هیچ کس محل سگ نذازم.
و من بهترین خانواده رو دارم. البته مادرم هم دکتر روان پزشک شاید به خاطر این زیاد بهم فشار نمیارن.
مرسی از همتون. آجیای گلم نگران نباشین این دوران هم میگذره اما ای کاش پدر مادر ها درک میکردن
پاسخ ها
عزيزم منم مثل تو ام و مادرمم روان نشناسه ولى من ١٢ سالمه
من دقیقا تمام رفتارام مث کاربر 19و39 دقیقه است
من یه دختر شونزده سالم اونطوری که بعضی از همسنام ازادی دارن ندارم اما خب زندونیم نیستم راستش فهمیدم که هر کاری میکنم باید برای خودم انجام بدم و از هیییچ کس توقع نداشته باشم حتا از خانوادم درس میخونم مسابقه ای شرکت میکنم حرفی میزنم بخاطر خودم باشه و به جای اینکه تمرکزم رو رفتار بقیه باشه رو رفتاره خودم باشه با بقیه با خودم و با خدا اولاش سخت بود اما هر چی بزرگتر میشم بهتر میشه سخت گیریم که هر پدرمادری داره دیگه اونارو باید صبر کرد
خیلی ممنون عالی بود با نظر شما موافقم مرسی
سلام...منیه دختره14سالم... بخدا خسته شدم دیگه ... تویه خونه زندانیم هیجا نمیتونم برم ..اگه دیر بیام خونه باید تا سه ساعت ب مامانم جواب بدم... خسته شدم از این وضع ... توروخدا شما کمکم کنین و بگین چیکار کنم
سلام من یک مادرم دختر۱۸ساله ای دارم تااونجاکه تونستیم براش کم نذاشتیم.دردنیای مجازی عکسشو به نمایش میذاره یااینکه در۲۴ساعت کلا پای گوشیه وحتی کارهای شخصیش رومن انجام میدم.فقط میخوره ومیخوابه ترک تحصیل کرده امامن وپدرش صادقانه دوسش داریم.باکوچکترین اعتراض ماصداشو بالامیبره بی احترامی میکنه.حالاسوال من اینه!!ایاشماهم جای اون بودازپدرومادرتون متنفرمیشدید؟چراهمش مارومقصر میدونید؟چون میگیم توحامعه ماکرگ زیاده؟چون ازشمامراقبت میکنیم ازمامتنفرید؟شماروبخدااینقدردل ماروبه دردنیارید بالاخره یه روزی خودتوندپدرومادرمیشید ومارودرک میکنید امابدونید که دیگه نمیشه به گذشته برگشت..کمی هم شمامارودرک کنید
پاسخ ها
شما با انجام دادن کارهای شخصیش او رو بی مسئولیت بار آوردید به نظرم اول باید رویه خودتون رو تغییر بدید تا او هم کم کم تغییر کنه مهمترین مسئولیت یک دختر تو این سن درس خوندنه
من یه دختر 14ساله هستم و مادرم منو خیلی ازاد میزاره و همه چیمو بهش میگم ولی در رابطه با بیرون رفتم خیلی الکی نگران میشه یا نمیزاره یا بزاره هم یه ربع یبار زنگ میزنه اعصاب ادمو خورد میکنه ولی در کل با وجود استقلال حس میکنم هیچکس درکم نمیکنه یکی هم اینکه تو جامعه وقتی میبینم انقد بین دختر و پسر فرق میزارن خیلی ازیت میشم دوست دارم بشینمو به حال خودم گریه کنم چند بارم فکر خودکشی یا تغییر جنسیت زده تو سرم
سلام من کلاس هفتم هستمر
واحساس میکنم مادر وپدرم درکم نمیکنند و من ننمی توانم مشکلات و خواستخه های خودم رو بهشون بگم
سلام..من یه خواهر دارم که توی دوران نوجوانیه بنظرم اصلا نمیشه به یک دختر اعتماد کرد وگذاشتش بحال خودش مدتی شده بودکه خیلی سرش توی مبایلش بود تونستم گوشیش روهک کنم وچیزایی دستگیرم شد حتی صحبت های دوستای ناباب من ازهمه چی محرومش کردم مدتی ماهواره کامل جمع کردم لب تاب روگرفتم و مبایل تا تنهایی واقعی وطرد شدن از خانواده رو حس کنه چون بنظرم دخترهای نوجوانی که تمایل به جنس مخالف دارن مثلا دوست دارن باهاش دردودل کنن خودشونو میشینن قانع میکنن که ما توی خونه و خانواده کسی بهمون اهمیت نمیده بااینکه من چنتا خواهردارم همیشه بهترین چیزارو براشون مهیا میکنم ویجورایی انگارتربیتشون بامنه به من هم وابستن پس باید مدتی دختر طرد بشه بهش اهمیت داده نشه تا فرق رو ببینه متاسفانه دخترها میخوان همه چی رو خودشون تجربه کنن و این خیلی بده
پاسخ ها
سلام، من اصلا قصد دخالت در نوع تربیت شما ندارم، ولی به نظرم این راهی که شما پیش گرفتید کاملا اشتباه هست، اگه شما الان این رفتار رو با خواهرتون کردید مطمئن باشید دفعه بعد اون از یک راه دیگه اون کار اشتباهش رو تکرار میکنه، اگه هم تکرار نکنه از اون به بعد یاد میگیره که جگونه کار هاش رو از شما مخفی کنه....
روش تربيتتون: بد هست
ببخشید ما یک پدر ومادر عربیم که کودکمان البته همچین هم نمیرود بیراه دختر پنجم واول دانه دختریم سوالهای میکند ازماکه چرا ازاومیخواهیم پوشش کامل باشدیاچرا درمیان دوستان پسر نرود یا اینکه چرا نوع بازیش راعوض کردیم چ پدرمادر سختگیریم ما مابه این فکریم که مشکلش شودحل ولی نمیدانیم میفهمد آیا یانه
سلام
تمام این موضوعاتی که در نوشته بالا ذکر کردید کاملا درست است، اما به نظر من مهم ترین آن ها اعتماد کردن و تشویق و حتی انتقاد از نوجوان به صورت صحیح است...
به نظرم وقتی یک مادر بتونه با دخترش ارتباط صحیح داشته باشه و بتونه خودش را با افکار دخترش منطبق کنه بزرگترین کمک را به دخترش کرده، من که خودم یک نوجوان هستم در این سن به نظرم مهم ترین نیازی که از سمت والدینم به خصوص مادرم دارم این هست که منو به خوبی درک کنه و اگر هم راه حلی برای راهنمایی من داره، سعی کنه اون روش رو با در نظر گرفتن حال فعلی جامعه به من بگه یا به اصطلاح سبک فکرش جدید باشه.... همین که این رو بدونم مادرم سبک تفکرش برای جامعه کاملا مناسب هست و برای جامعه 30 یا 40 سال پیش نیست ، خیلی بهتر می تونم مشکلاتم رو باهاش در میون بزارم بدون اینکه از تحقیر شدن یا محدود شدن ترسی داشته باشم....
دخترا حتی اگر حس کردید مادرتون بهتون اعتماد نداره سعی کنید خودتون اعتمادش رو جلب کنید، هیچکس دلسوزتر از مادر نیست.... پس از مادرتون دوری نکنید....
امیدوارم تونسته باشم کمکی کرده باشم
نوجوانان ما به خصوص دختران آینده ساز اصلی هستند به اصطلاح دنیا روی انگشت خانم ها می گرده
FH
15 ساله
سلام دوستان من خودم شخصا 13 سال سن دارم
من پدرم از سن 7 سالگی گوشی موبایل و سیم کارت در اختیارم گذاشته ولی من چون به خودم اعتماد کامل داشتم ازشون سو استفاده نکردم ولی حالا که به این سن رسیدم خیلی سخت گیری می کنند اما بیشتر مادرم دیگه حتی ماهواره ام بخاطر من قطع کردن راستی تا حالا شنیدید که میگن ترک عادت موجب بیماری است خوب من اینو قبول دارم که من معتاد گوشی و ماهواره هستم ولی هیچ وقت فکر بد در ذهنم نگنجیده
سلام منم خودم ی نوجوونم و همه ی این خصوصیات رو دارم و حتی با خوندن تک تکشون یاد رفتارای خودم افتادم ولی خانوادم دقیقاااا برعکس همشون برخورد می کنن و دیگه واقعا خســــــــــــــته شدم از اینهمه تنهایی تورو خدا کمکم کنید!
سلام ...من آره من یه دخترم یه دختر داغون و بی پناااه کسی ک توی این دنیا کسی رو جز مامان باباش نداره ههه ولی چ فایده؟؟ روزی نشده ک مامانم کتکم نزنه روزی نشده ک بابام سرم داد نکشه روزی نشده ک بهم توهین نکنند بابا مگه من چقد طاقت دارم مگ من چقد تحمل دارم من فقط14سالمه فقط14!!!!!! تنهام هیچکسو ندارم داغونم داغون ....خستم پیشتر از همیشه ....هه خوشبحال شماها ک فقط دردتون آزاد بودنه ....من چه بگم هااا از کجا بگم ها...چن بار خودکشی کردم ولی موفق نشدم ...ولی دیگ نمیتونم دیگ باید برم باید برم از این دنیای بی رحم دنیایی ک هیچی جز نفرت و دروغ حداقل برای من توش نداش!!!!! ولی مامان بابا حلالتون نمیکنم .... یاعلی ...
این چیزایی ک نوشتین تو پسراهم خیلیاشون هست ...
من کهمیرم اتاقم اگه درو ببندم فکر میکنم دارم چیکار میکنم اون تو یا اصلا من وقتی فیلم میبینم توی کامپیوتر با یه بهانه ای میان توی اتاق که ببینن چیکار مبکنم یا بعضی وقتا که میرم جایی گوشیمو برمیداره تلگرام همه چیمو چک میکنه خب منم چیزای شخصی دارم که نمیخوام ببینن ...
پدر مادرایی مثل ما در اینده بیشتررررر از پدر مادرای امروزی درکشون میکنن
پدر مادر منم خیلی سخت گیرن مردم از تنهای
عالی بود نظرات
سلام
من ی زنه ۳۴ ساله هستم ک ی دختر نوجوون ۱۳ ساله دارم
تعجب میکنم ک چرا همه میگن خونواده ها درک نمیکنن آیا واقعا شما پدر ومادرتونو درک میکنید اونا هم حق دارن نزارن فیلم بد ببینید یا دوستان بدی داشته باشید...
چ زشته ک ی دختر ۱۳...۱۴ ساله بخواد آرایش کنه یعنی اینقد اعتماد ب نفس ندارید ووووو
اللهی هزاران مرتبه شکر ک دختری دارم ک انگار دوستمه
رو حرف نه نمیگه درکم میکنه ودرکش میکنم چون میدونه صلاحشو میخوام و عاشقشم
پاسخ ها
کاش مامان منم مثل شما بود ارزو به دل موندم
سلام من کلاس هفتمم متولد 1384 امسال شهریور 13 سالم تموم میشه و میرم تو چهارده حس می کنم افت تحصیلی داشتم امسال ترم یک معدلم 19.71 شد نمره هام اصولا بالای 19 ولی ریاضی بالای 16 البته ترممو ریاضی 18 شدم بقیه 19 و 20 من تیزهوشان درس می خونم ازمونا رو دوم کلاس می شم اکثرا ولی باز به خوبی پارسال نیستم خیلی احساس تنهایی می کنم و اعتماد به نفس ندارم چیکار کنم
من یک نظر خواهی می خواهم بکنم: نظر دخترهای نوجوان بین 13 تا 18 در مورد ازدواج چیه آیا در این سن به فکر ازدواج هستید یا تمایل دارید در این سن ازدواج کنید.
پاسخ ها
من که نه
منم 14 ساله اصلا نه نه نه
من یه دخترم ١٣سالهام که خیلی دوست دارم خواننده باشم ولی نمیشه
مطالب خیلی به درد بابا مامانا میخوره ممنون ! با همتون موافقم...منم عین خیلی هاتون تو این شرایط قرار گرفته بودم و حالم خیلی بد بود. الان چهارده سالمه و کلاس هشتمم...اونقد دردسرای عجیب غریب دارم که نمیدونم بهشون بخندم یا گریه کنم. غذام شده فقط فکر کردن، مامان و بابام هرچی سرکوف بلدن بهم میزنن،داداشم مسخرم میکنه،از موبایل و موزیک و گیتار و اینترنت و ... محرومم کردن، چند بار موهامو زدم داغون کردم، دستام کبود شدن از بس مشت کوبوندم تو دیوار، شبا میشینم گریه میکنم، درسم ضعیف شده، کسی درکم نمیکنه....یه چیزی هست...میدونم همه یه حس مشترک داریم که حتی نمیتونیم وصفش کنیم، من خودم به یکی از دوستام علاقه شدید پیدا کردم چون اون تنها کسی بود که تونست کمکم کنه ولی فک کردن بهش باعث شد وعضم بدتر شه...
یه ساله فقط با کمک دوستام تونستم به آرامش برسم، اونم یه ذره! دوران راهنمایی حساس ترین و بهترین دوران زندگیه ، من با کمک دوستام در لحظه زندگی کردم و وسعت دیدم از زندگی رو گسترش دادم...مثلاً با دوستام زنگ طفریح کنار آبخوری که صدا اکو میشه آهنگای وان دایرکشن رو میخونیم و شیطنت میکنیم... الان دیگه احساس میکنم خوشبخت ترین آدم دنیام!
از من یه نصیحت: اگه مشکلتون وابستگی و دوست های اطرافتونه که داره دیوونتون میکنه،بهشون زیاد فکر نکنین و سعی کنین بدترین تنبیه واسشون گرفتن خودتون از اونا باشه...
ولی اگه نه، مشکل از همون اول با طرز فکر و رفتار خانوادست، تمام ماجرا هارو واسه مامان یا باباتون تعریف کنین و بهشون بگین که میخوام اونی که شما میخواین باشم ولی شرایط سختش کرده...
و اینکه : سعی کنین تو اجتماع بدرخشین تا لاقل چیزی که بتونه خوشحالتون کنه، دید مثبت دیگران به شما باشه تا پدر و مادرتون شما رو بفهمن و بهتون احترام بزارن
چیزی که من یادگرفتم این بود: برای بهتر شدن لازم نیس دنیامونو بزرگ کنیم که توش گم بشیم، تو همین دنیا آدم بزرگی بشیم
پاسخ ها
منم عین تو هشتمم اینو خوب گفتی تو یاین سن فقط یه دوست میتونه به دادت برسه اما من الن از دوستام فرسنگ ها دورممممم خیلی دور من بخاطر مامویت بابام توی یک کشور دیگم خیلی دوس داشتم الن میدیدمشون
اخلاقیاتتونو پسرونه کنید تو جامعه ما نباید دختر باشید باید یه پسر باشید باید نشون بدید از پس خودتون بر میاید اونوقت ازادتون میزارن وقتی میبینن شماها از دختر بودنتون بخاطر محدودیت هاتون متنفرید یه کار میکنن اون محدودیت ها کم شه
پدر مادرامونم البته مقصر نیست مقصر جاممعه ...... مونه ک انقد بین دختر و پسر تبعیض قاعل میشه
اگه یک نفر نظر من رو در مورد خانواده بخواد میگم عقده عقده عقده
سر کوچکترین مسائل تیکه میندازن بهم خیلی خیلی محدودم کردن به حدی که حالم از خودم و دختر بودنم بهم میخوره
ازتون متنفرم مامان بابا!
ازتون متنفرم به خاطر همه چیز!
نمیبخشمتون
حالم بده داغونم.........
منم یه دختر 15ساله هستم یه چیزایی رو پدر مادرا باید درمورد ما بدونن اینجا جای خوبیه که اونا درمورد ما بیشتر بدونن .اوج احساسات ما تو همین سن نوجونیمونه اگه تو این سن یه کم و کسری برای ما پیش بیاد ممکنه آیندمون خراب بشه . من از دستشون خسته شدم هر کاری که میکنم ایراد میگیرن موفقیت دیگران رو به رخ ما میکشن این روحیه مارو خوردمیکنه منم خب ماهم دوس داریم مث بقیه باشیم . درسته پدرومادرا شیوه قدیم رو پیش میرن اما این اشتباهه الان دنیا بروز شده و اونا میخوان ما مث نوجونیای خودشون باشیم نه این اشتباهه سخت میگیرن که چرا با جنس مخالف حرف زدیم یا صحبت کردیم بلاخره پای ما میخواد تو جامعه باز بشه و باید دور برمون رو خوب بشناسیم.اونا واقعا مارو درک نمیکنن شما نگید که ما هنوز بچه ایم اره شاید بچه باشیم ولی شما باید به نظر یه بچه اهمیت بدین و اینم بگم اگه هر مشکلی برای ما تو این سن پیش بیاد مقصر شمایید باید در این سن به رفتار و نظرات و افکار ما احترام بزارید.دختراتونو ببینید ما با توجه به رفتار شما داریم آینده مون رو میسازیم با خودمون میگیم اگه مادر شدیم نمیذارم بچم تنهایی بکشه یکم آزاد نگهش میداریم خونمون رو اینطوری یا اونطوری میکنیم یا هرچیز دیگه........ شما خودتون که بچه بودید این توقعات رو از بزرگتراتون نداشتید ؟؟ بخدا هر مشکلی در آینده ما پیش بیاد ما شمارو مقصر میدونیم چون ممکنه اوغده هامون باشه و خیلیای دیگه لطفا به فکر ما باشید یکم اختیار به بچه هاتون بدید و سرتون رو در نیارم لطفا لطفا خواهش میکنم به ما هامیت بدین به نظرات ما گوش کنید ..
سلام من دوازده سالمه و تازه داره علائم نو جوانی توم پیدا میشه یعنی منم با این مشکل ها روبه رو میشم ؟
پاسخ ها
نوجونی دوره ی چالش هاست!خودتو گم میکنی،پیدا میکنی؛بعد میفهمی اشتباهی پیدا کردی اصلا باید یه جای دیگه دنبال خودت بگردی!و همین تناقض بین پیدا کردن خودت باعث میشه خانواده هم نتونن شرایطو درست بپذیرن بعضی اوقات
من خودم 16 سالمه..مشکلات زیادی دارم که بیشترشون روحی هستم.اما از اونجا که وقتی همسن شما بودم تونستم تا حدودی خوشحالی و انرژی رو تو خودم ذخیره کنم،سعی میکنم خیلی درگیر نشم و فقط عاقلانه برای هدفم بجنگم.پیشنهادم اینه که وقتتو با خوندن کتاب های مفید و دیدن فیلم های ارزشمند و انجام دادن کارهای موردعلاقت پر کنی که بتونی راحت تر و مناسب تر دوره نوجوونی رو بگذرونی
این ایمیل منه؛اگه کمک خواستی یا سوالی داشتی،میتونی به عنوان خواهر بزگترت روم حساب کنی!
gl_x@yahoo.com
من دوست دارم احساس هایم را داشته باشم
واقعا از همه چیزایی که اینجا نوشتین ممنونم.
ولی واقعا این پدر و مادرا ما رو درک نمیکنن دیگه
به همه چی گیر میدن ما رو خسته می کنن .قبول در چیز های بد باید جلو مون رو بگیرن ولی اون چیزایی رو که حقمون هستش رو نگیرن که .
اینا باید بدونن ما نوجوانیم ما رو بفهمن حتی وقتی خودمون هم میگیم بیاین اینارو بخونین حاضر نمیشن که .
مخصوصا هم به دختر را بیشتر گیر میدن با پسرا کاری ندارن که و قربون صدقشون میرن ما هم که برگ چغندریم.
اینا باید بدونن الان ما حس استقلال طلبی داریم.ولی حیف که نمیدونن.باید مثل یه دوست با ما رفتار کنن که ما احساس تنهایی و افسردگی نکنیم مشاور مدرسه ما من رو همیارانتخاب کرده درمورد همین موارد ولی من این موارد رو در وجود خودم هم میبینم.
اینا باید بدونن سن حساس ماست و بیشتر ما رو درک کنن.
الان از هر دختری بپرسین میگه که آره ما رو درک نمیکنن و حتی دل امثال ما آنقدر پر هستش که حتی حاضرند شب و روز گریه کنن امیدوارم روزی برسد که این عزیزان به درک ما برسند.
مهسا 14 ساله
عاششششششقتونم مامان بابا
(من ١٢ سالمه)
پاسخ ها
منم دوسشون دارم البت تو الن اینو می گی ولی بذار نوجون شی تازه مشکلاتت گل می کنن
سلام من ۱۸سالمه مامانم اجازه نمیده تنها برم بیرون هر وقت که باهاش حرف میزنم عصبانی میشه و سرم داد میزنه خیلی ناراحتم با اینکه خواهرم ۵سال از من کوچیکتره ولی بهش اجازه میده که تنها بره کلاس زبان و این بیشتر ناراحتم میکنه کارم شده گریه فقط با کسی حرف نمیزنم دیگه اعتماد به نفس ندارم خیلی میترسه از اینکه من برم بیرون و با پسرا دوست بشم بخدا من اصلا با هیچ پسری دوست نشدم با اینکه خیلیا بهم شماره میدادن تو راه مدرسه همه امتحانامو دارم خراب میکنم هیچ استرسی برا کنکور ندارم و انگیزه ای برا زندگی کردن ندارم خداروشکر بابام خیلی خوبه و همه چی رو برامون فراهم میکنه ولی مامانم با فرق گذاشتن بین بچه هاش زندگی رو برام تلخ کرده ای کاش به حرفام گوش میداد و منو درک میکردو طرز فکرشو یه کم امروزی و جدید میکر ولی حیف که فقط حرف خودشو میزنه و منم روز به روز لجبازتر میشم
سلام من یه دختر۱۷ساله هستم خانوادم کمی منو محدودمیکنن کمی که چه عرض کنم خیلی زیاد من بدون اجازه اونا حق بیرون رفتن ندارم مبخام برم مغازه ام باید اجازه بگیرم خدایی من یک ساله دیگه به سن قانونی میرسم اما هنوز یادنگرفتم وارد جامعه بشم نمیدونم چطوری باید باخانوادم خرف بزنم و بگم که بابا بیرون رفتن با دوستایی که شما میشناسینشونو قبولشون دارین اخه دیگه چه اسکال داره کجایه کتابه خدانوشته گناهه بابا منکه چادریم خطاای هم ازم سرنزده حتی ارایشم نمیکنم وای خب بیرون رفتن اونم بارفیقام خیلی لذتش بیشتر خانوادس تامیام به هانوادم بگم بزاربن یکم روپایه خودم واستم برم بیرون بتونم ازپیه خودم بربیاد تا میام خرف بزنم اشکم درمیاد بابامم به گریه دخترا حساسه وازطرفی نمبخاد وابده همش میگه تو گریه میکنی تا دله ماواست بسوزه اینقدر اینو گفت که دیگه اثن ترجیح میدم باسون حرف نزنم دردو دلم نکنم خب من یکم ازادی میخام مشکلی ندارم بااجازه گرفتن اما خب احازه رو بدین نکه باالتماسو مخ زدن که اگه هم بشه مخشونو زد بگین
پاسخ ها
ناراحت نباشین. این ها همه به خاطر مراقبت و دلسوزی پدر و مادر ها است. منتها چون شما یه کم کم تجربه هستین این نگرانی ها رو درک نمی کنید. وقتی که بزرگتر شدین این ها رو درک می کنید.
چون جز قوانین سایت که نظرات طولانی ندیم، به خاطر همین بیشتر از اون چیزی که توی پاسخ قبلی نوشتم نمی تونم بگم،
سلام.من 18سالمه.این دوران سخت ترین دوران عمر آدمه.که اگه بشه به خوبی گذروند،عالی میشه..میدونم بعضی وقتا چشمامونو رو خیلی چیزا باید ببندیم به خاطر آبروی خانواده.بعضی وقتا دل آدم یه چیزایی رو میگه وعقل یه چیزدیگه.سخت ترین کاردنیاست که عقل روانتخاب کنیم.بزرگترین رنجی که من دارم میکشم عاشق شدنه..ولی به خاطر خانوادم نمیتونم..
متاسفانه این طور که من دارم میبینم به جای اینکه پدر و مادر ها مخاطبین این سایت باشن بیشتر ما نوجوونا هستیم و بزرگتر ها اصلا به دنبال مشکلات و روحیه ی ما ها نیستند واقعاااااااااااااااااااااا ناراحت کنندس
من خودم يه نوجوونم و اين مطلب كاملا درسته
اما مشكل من اينه كه والدينم آگاهى كافى رو ندارن كه چطور با يه نوجوون رفتار كنه.
مثلا خيلى وقتا من از كاراشون مثل مقايسه كردناشون متنفرم و ميرم تو اتاقم و گريه ميكنم وقتى مادرم وارد اتاق ميشه، به جاى اينكه ازم دليل بپرسه و به اين فكر كنهه چه كارى كردن ك من ناراحت شدم گفت با دوست پسرت دعوات شده؟؟
يا مثلا امروز به يه نفر پاس تلفن گفت ك من احساس ندارم و مثل خانواده پدرم هستم
يا اينكه من عادت كردم با دوستم درس كار كنيم و مادرم فكر ميكنه من سرم توى گوشيمه و هفته پيش كه امتحان داشتيم مادرم اومد توى اتاقمو ده بار تكرار كرد كه من قراره اين امتحانو گند بزنم
پسری هست که همکاریم هی دنبال من می افته بهم یه چیرایی روهم تکه می ندازه وهمیشه ام از جلوی مغازه مون می گذره وهمیشه ام به من نگاه می کنه
زندگی ساده تر از ان است که فکرش رو بکنیم ولی ما عاشق این هستیم که ان را پیچیده تر از پیچیده کنیم
حالا اگه يكى دخترش بهش دروغ بگه وبه جاي دانشگاه خونه دوستش بره ودوستش آدم سيگاري وكلا آدم بازي باشه كادو وپسر بايد چكار كنم ؟
من ۱۵سالمه و حبس خونه عم.دوستام اجازه دارن چن وقت یه بار برن بیرون ولی من ندارم.
دیوونه شدم کمک کنید
من یک پسر خوش تیپ با کلاس متین خوشگل و مرد ونه هستم از دختر ها نوجوان بدم نمیاد
من 17 سالم شده و تو این مدت تاحالا نشده وقتی ناراحتم مامانم بیاد دلیل ناراحتیمو بپرسه هر موقع میبینه قیافم تو همه میگه چرا قیافه گرفتی چرا ماتم گرفتی و این حرفا .. در مورد بیرون رفتنم که اصلا اجازه ندارم با دوستام جایی برم و فقط و فقط سالی یه بار واس تولدم میتونم باهاشون برم بیرون .. قبلنام دوستام میومدن خونمون مامانم همش غر میزد که هرکی میگف بیام خونتون میگفتم خونه نیستیم .. با این سن خیلی سخته این شرایط من .. خیلی سخت چون در مقایسه با هم سنای خودم خیلی زیاد محدودم نسبت به دوستام
پاسخ ها
فقط تو نیستی!
منم دقیقه همینم
سلام من یه دختری هستم که تو زندگیم همه چی دارم ولی پدر و مادرم سر یه موضوعی گوشیمو ازم گرفتن الان دوماهه که روی گوشیمو ندیدم این موضوع منو خیلی عذاب میده نمیدونم چیکار کنم همش میشینم گریه میکنم نمیزارن تنها برم بیرون حسرت به دل موندم یه بار تنها برم بیرون به مامانم میگم برم بیرون میگه هروقت 18 سالت شده اون موقع هرجا دلت خواست برو دیگه خسته شدم داغونم خیلی نوجوانی سن بدیهههههههههههههههههههههههههههههههههههه متنفرم از این سنی که دارم روزهای نوجوانی همش با بغض میگذره ... لطفا راهنماییم کنید
منم یک دختر نوجوونم هر سر و صدایی که توی اتاقم میشه داد میزننن چی شددد یا سر ما داد میکشند وقتی هم گریه می کنم میگن جمعش کنم دارم دیوونه می شم
من ۱۴ سالمه و بعد از خوندن این مقاله به نظرم کاملا درست بود ولی من به شخصه بیشتر این مشکلات مربوط به سنم رو ندارم نسبت به خیلی چیزها بی انگیزه هستم و کمتر با دیگران در مورد افکارم حرف میزنم یا اگه حرفم خیلی طولانی باشه یا لازم به توضیح داشته باشه کلا بیخیال میشم. یکی از مهم ترین مشکلاتم هم اینه که اصلا حریم خصوصی ندارم پدر و مادرم اصلا چکم نمی کنن و حتی گوشی رو هم از من نمی گیرن ولی یه خواهر کوچکتر فوضول دارم که همه وسایلم رو حداقل یکبار گشته و من این رو از بین حرف های خودش فهمیدم. و همینطور والدینم نمی زارم که تنهایی بیرون برم من قبلا خیلی سر این موضوع بحث می کردم ولی الان میلم به بیرون رفتم چه تنهایی چه با دیگران کمتر شده و بیشتر اوقات خونه هستم. خودم حس میکنم این رفتار ها برای یه نوجوان زیادی عجیبیه و من نمی خوام خیلی گوشه گیر یا دور از اجتماع باشم
چند نفر تو این سایت هستن که پدر مادراشون گوشی هاشونو ازشون گرفتن؟ لطفا جواب بدید
پاسخ ها
من
همین امروز مامانم بهم گیر داد سره اینکه با پسرا حرف میزنم و یا با دوستام که حرف میزنم باهم درددل میکنیم و حرفامو بهشون میکم..
خب اگه مامانم میتونست منو درک کنه و باهاش راحت بودم و سره این قضیه ها مشکلی نداشت به خودش میگفتم
از اینکه فکر میکنه الان دهه 60 هست و من باید مثل خودش رفتار کنم متنفرم
سلام من این مقاله رو با تمام نظرات و خوندم باورتون نمیشه سرم درد گرفت انقدر خوندم انقدر که وقت گذاشتم سره این سایت و مقالشو نظراتش که وقت واسه درسم نزاشتم.
منم با تمام دخترا هم عقیده هستم اصلا مامان باباها درکمون نمیکنن٬خونه زندانی میکنن که چی بشه؟باهامون سره هر چیزی دعوا میکنن که شی بشع؟تمام این کارارو میکنن که چی مارو از خودشون متنفر کنن یعنی مثلا مامان بابای خوبی هستن و با این کاراشون شاه کار کردن واقعا اشتباه میکنن بالاخره دخترشون یه راهی برای ازادی پیدا میکنه و هر کاری میکنه هر چه قدر هم سعی کنن جلومونو بگیرن من خودم به شخصه این طوریم مامان بابام هر کاری میکنن منو تو خونه زندانی کنن گوشیمو از دستم بگیرن ولی نمیتونن و من بالاخره کار خودمو میکنم.
قربون همه دخترای هم درد★
اره منم موافقم وقتی میان اتاقم در بزنن
سلام من یه دختر ۱۵ساله هستم پدر و مادرم اصلا من و درک نمیکنن و بیش تر بین پسرا و دخترافرق میزارن من و محدود کردن و داداشمو ازاد گزاشتن درحالی که اگه واقعا میفهمیدن باید میدونستن که پسرا باید بیش تر محدود بشن چون از نضر قران دخترا عاقل ترن اما کی این چیز هارو میفهمه اخرش هم این قد پسراشون و ازاد میزارن که پسرا از اعتمادشون سوع استفاده میکنن و هر کاری دلشون میخواد انجام میدن
پاسخ ها
زیادی جلو رفتی
من دختری هستم 15 ساله . پدر مادر من نمیذارن از خونه برم بیرون . حتی تا سر کوچه تنها وقتی که اجازه میدن از مدرسه تا خونس تازه صبحا هم نه ! دیگه خستم . ببخشید ببخشید مادرم حتی اجازه نمیده موهای دستمو بزنم انگار عصر حجره . خلاصه خیلی خستم . احساس می کنم به خاطر موهای دستم همه مسخره می کنن از پوشیدن تیشرت در جم وحشت دارم .
ای کاش این حرفا رو پدر و مادر رامون بگید که از بچگی ما اینو برامون فرهنگ سازی کنند
من دختر۱۷ سالمه من خیلی پدرومادر رودوست دارم ا
واقعنم که بابا مامان من خیلی مسخرن امروز یکم ادکلن زده بودم داشتم میرفتم کلاس زبان بابام میخواست منو بخوره. من با باباومامانم خیلی مشکل دارم خیلی قدیمی فک میکنن قبلا بابام نمیذاشت شلوار لی بخرم میگفت زشته زیر چادر من خودم با چادر پوشیدن هم خیلی مشکل دارم بدم میاد ولی اونا که اصن نمیفهمن نمیشه یه فیلم باهم ببینیم بابام ههمش میگه اینا چین
من 14سالمه از خانوادم راضیم ولی نمیدونم چرا ازخونم ادمای اطرافم نوع زندگی کردنم خسته شدم دوست دارم زندگی جدیدی رو شروع کنم خونه جدید آدمهای جدید مدرسه جدید اخه همش تو این شهر کوچیکم پوسیدم لطفا یه نظر بدید ممنون میشم من باید چی کار کنم از این سن بدم میاد که نه میشه خودمو بزرگ فرض کنم نه کوچیک همش فقط،ارزو دارم سریع بزرگ شم 18سالم شه مستقل شم ولی من هنوز باید 4سال دیگه برم مدرسه از درس خوندن هم بدم میاد حس میکنم با درس دارم زجر میکشم چون مجبورم بخونم حتی اگه نتونم یا وقت نداشته باشم ولی عاشق داستان و کتاب خوندنم که سرگرمم میکنه چون مثل درس توش مجبور نیستم هر وقت دلم بخاد میخونم
من15سالمه مامان بابام اصن بهم اعتماد ندارن نمیدونم چه کار خلافی کردم قسم می خورم تا حالا با یه پسرم دوس نبودم ولی اونا اینو نمیدونن مسخرست ولی حتی نمیزارن با داداش بزرگم تو خونه تنها باشم به خدا دیگه خسسسسسسسسسسسسسستم من هیچ دوستی ندارم چون خجالت می کشم نمیخوام بدونن چجور مامان بابایی دارم
کاش یکم مامان و بابای منم درکم میکردن من ۱۳ سالمه نباید یه اتاق شخصی داشته باشم
سلام خوش به حال همتون هیچ کدومتون از من بد تر نیستین
من یه نو جون 13 سالم اما مامان و بابام مثل یه بچه ی دو ساله با من رفتار میکنن
هر رو ز با هم کلی دعوا میکنن وسایل خونه رو میشکونن حتی دو هته پیش که داشتن با هم دعوا می کردن یه لیوان که پرت شد خورد تو سر من و سرم داغون شد و منو بردن تو بیمارستان حالا هم مامانم دو هفته هست که رفته خونه ی مامان بزرگم
بابام حالا که دیگه مامانم نیست با ما دعوا میکنه
یه گوشی نباید داشته باشم
تمام دوستام و اقوامام که هم سن منن لا اقد یه گوشی دارن من حتی نباید همینم داشته باشم
با این همه پولی که دارن حتی کمی از نیاز های منو بر طرف نمی کنن منم دختر سخت گیری نیستم که بهونه در بیارم و بگم اینو می خوام اینو می خوام
یه اتاق ندارم باید اتاقم با خواهر 20 سالم مشترک باشه اونم همش منو از اتاق بیرون می کنه و من میرم تو سالن هم کلاسیام با هم قرار میزارن میرن کلاس کافی شاپ استخر من حق اینکه باهاشون برمو ندارم میدونم نگرانن ولی دیگه این از سر نگرانی نیست وقتی هم دلیلش رو میپرسم که چرا نباید برمم بهم میگن شاید ما خواستیم تو خونه بمونی می خوای چیکار کنی ما اصلا اجازه به هت نمیدیم پاتو از در خونه بیرون بزاری می خوای چیکار کنی ها؟
هر تابستون باید تو خونه بپوسم نه کلاسی منو میفرستن نه میزارن برم بیرون نه خودشون منو می برن
افسردگی گرفت دارم روانی میشم 5 بارتیغ برداشتم که خود کشی کنم اما باز پشیمون شدم نه اینکه از مرگ بترسم انقدر سختی کشیدم که دیگه حتی از مرگم نمی ترسم اما واسه آبرومون این کارو نکردم فقط هر شب دارم اینو از خدا می خوام که امشب که می خوابم صبح دیگه بمیرم و دیگه پا نشم همه ی اون مطالبی که اون بالا نوشته بود واسم مثل یه آرزو بود
برزر گتدا که این دورو گزروندین و میگین که منم یه زمانی همینطور بودم و میگین پدرو مادرا حق دارن شما وقتی هم سن ما بودید این درد و زجر را رو نکشیده بودید
هیشکی منو دوست نداره هیشکی درکم نمی کنه چند بار به مامان و بابا م پیشنهاد دادم که منو ببرن پیش یه روان پزشک تا افسردگیم کم شه اما میگه مگه چته چیکارت کردیم که می خوای بری پیش روان پزشک
هر شب باید قرص استامنیفین بخورم تا آروم شم که اونم به زور می زارن چون میدونن چه بلا هاز داره سرم میاد وایه بی خوابیمم با قرص آلپروزلام بخورم
تو مدرسه تو سالن ورزش روم نمیشه لباس های مثل دوستامو بپوشم چون ببخشید بخشید معزرت می خوام حتی نمی زارن مو هوی دستمو هم بزنم
همه هم کلاسیام مسخرم میکنن همه جا دارم تحقیر میشم
هم کلاسیام خونوادشون بهشون میگه اگه معدلت15شدبرات همه کار میکنم
اما من هر سال معدلم بیسته اما یه آفرین هم بهم نمی گن
من این مطلبو نوشتم که خواهشن خواهشن راهنماییم کنید که چیکار کنم
و همه برن قدر خودشونو خونواده هاشون رو بدونند چون هنوز مثل من نیستند
و تشکر می کنم از شما که این مطلبو خوندید
خدا حافظ
پاسخ ها
عزیزم منم همسن تو ام! داشتم برای کسی پاسخی می نوشتم که پیام تو هم خوندم! خیلی ناراحت شدم ! تو اصلا نباید خودکشی کنی؟این چه حرفیه؟؟؟ تو اون دنیا جواب خدا رو چی میخوای بدی!! خودمشی گناه بزرگیه.. عزیزم اگه ایمان به خدا داری قوی ترش کن! اگه نداری چه بهتر که از خدا کمک بخوای! دعای نادعلی مخصوص حاجات رد خور نداره..!!
ببین من 15 سالمه
دقیقا مثله توام
فقط من فرقم با تو اینه که باشگاه بدنسازی می رم.
خواهر منم 20 سالشه و باهم توی یه اتاق هستیم.
ولی من هیچوقت به فکر خودکشی نیافتادم
همش می گم بزرگ بشم به یه جایی برسم خونه بخرم زندگی جدا از اون ها برا خودم بسازم
من دقیقا کپی توام
عزیر دلم منم عین تو 13 سالمه اولان از همین جا بهم قول شرف بده دیگ فکر خودکشی نمیکنی دومن بابا منم عین خودتم با این تفاوت ک والدینم باهم زیاد دعوا نمی کنن فک می کنم هیچ کس منو درک نمی کنه خیلی تنهام همش باهم دعوا مون میشه و وقتی پر می شم میرم یگوشه ک هیچ کس نیس گریه می کنم با خدا حرف می زنم باور کن ارومت میکنه از خدا گلگی کن ازش کمک بخوا تو دختر خیلی خوبو پاکی هستی راستی اگ خاستی بری پیش روان پزشک روان پزشک قرص میده برو پیش روان نشناس اگرم والدینت قبول نکردن بهشون بگو شما هیچی واس من کم نذاشتین من مشکل دارن با محربونی از شون بخواه قبلشم از خدا بخواه قبول کنن حتما قبول می کنن
سلام من یه دختر چهارده ساله ام مامان و بابام رو خیلی دوس دارم اونا من رو محدود نمی کنند و من هم به اونا خیانت نمی کنم اونا من رو درک می کنند من هم درکشون می کنم اونا قدیمی فک نمی کنن و خیلی امروزی اا
پاسخ ها
منم چهارده سالمه خوش به حالت دعا کن برام منم مث تو شم
من زهرا۱۴ساله هستم این روزا خیلی فکرم مشغول هستش من عاشق بازیگری هستم کلاس بازیگری هم میرم اما خانوادم مخالف این حرفه هستن ولی من واقعا بازیگری رودوست دارم تستم دادم گفتم خیلی خوبی ولی هرچی بهشون میگی انگارنه انگار میگن الکی میری وقتتوتلف کنی دارن باافکارشون دیوونم میکنن مخصوصا برادربزرگترم که خیلی باهم اختلاف داریم
پاسخ ها
سلام زهرا جان! منم همسن خودتم..من تمام مطالب و نظرات همه رو تقریبا خوندم! ولی من اصلا شبیه هیچ کدوم از این چیزا نیستم..من عاشق پدر و مادرم هستم.البته بعضی موقع ها ازشون دلخور میشم ولی کمتر از چند ساعت دوباره همه چی برمیگرده سرجای اولش! ما کلا خانواده مذهبی هستیم.. به نظرم اگه نوجوون های این نسل ایمان کافی داشته باشن دیگه هیچ کدوم از این مشکلات به وحود نمیاد..حالا تو اگه با خانوادت مخالفی نباید حرمتشونو بشکنی..سعی کن بهشون بگی چرا مخالفت می کنین؟؟ اونا خیر و صلاح تو رو میخوان! حتی اگه بعضی موقع ها بعضی ها از خانواده متنفرن ولی اینو بدون مادر و پدر اصلا اینطور نیستن..خودت قشنگ فکر کن..به آیندت..موفق باشی !در پناه حق!
من یه دختر16ساله ام.باید گفت که ماهواره برای چه پسر و چه دختر بده.ولی این پدر و مادر هستن که باید با بچه هاشون جوری رفتار کنن که اگه بچشون خواس نگاه کنه هم روش اثری نکنه.من باوجود اینکه پدرو مادم هرروز باهم دعوا میکنن یا اینکه برادر جوونمو مورد مؤاخذه قرار میدن که الان پسرای همسن و سال تو کار خوب دارن و باخانواده هاشون درست صحبت میکنن.و اینکه فلانی تو باید اونجوری باشی.به نظر من باید خودت باشی من الان یه دختر چادری ام ولی خواهرم نه.نباید اونو اجبار کرد که چادر سرش کرد.ما بچه ها نمیتونیم والدینمونو درست کنیم مگه نه؟پس باید هرچی میگن چه منطقی و چه غیر منطقی باید بهشون بگی باشه چشم هرچی شما میگین.ولی اونجور که دوست دارین زندگی کنین وتا حدی که تو جامعه انگشت نما نباشید ینی به و دیگران اجازه ندین که با هوس به شما نگاه کنن .
اهای اهای دخترا یکم به خودتون بیایید.ببنید دنیا ارزش غصه خوردن نداره هاااا مگه عمرما چقده که بخوایم غصشم بخوریم.الان زندگیمو بگم میگین من چقدغصه دارم .ولی همش میخندم به این روزگار.
من سحرم هفده سالمه .من یتیمم ینی والدینمو تو چهارده سالگی در اثر اتش سوزی از دست دادم جالب اینجاست این فامیلامون واسه خاطر اینکه خرجم تو دستشون نیفته طردم کردن و منو رها کردن.الان منو داداشم که بیست و سه سالشه باهم زندگی میکنیم .کار از اونه و خونه و غذا درست کردن از من .چرا انقدر شکایت میکنین.کی فکرشو میکرد من یه دفعه ای سرنوشتم اینجوری بشه .ولی تقدیره دیگه باید بهش بخندی و گذر کنی.هی روزگار هیشکیو با یتیمی امتحانش نکن قبول شدنش خیلی سختع هااا داره کمر میشکونه
اهای اهای دخترا یکم به خودتون بیایید.ببنید دنیا ارزش غصه خوردن نداره هاااا مگه عمرما چقده که بخوایم غصشم بخوریم.الان زندگیمو بگم میگین من چقدغصه دارم .ولی همش میخندم به این روزگار.
من سحرم هفده سالمه .من یتیمم ینی والدینمو تو چهارده سالگی در اثر اتش سوزی از دست دادم جالب اینجاست این فامیلامون واسه خاطر اینکه خرجم تو دستشون نیفته طردم کردن و منو رها کردن.الان منو داداشم که بیست و سه سالشه باهم زندگی میکنیم .کار از اونه و خونه و غذا درست کردن از من .چرا انقدر شکایت میکنین.کی فکرشو میکرد من یه دفعه ای سرنوشتم اینجوری بشه .ولی تقدیره دیگه باید بهش بخندی و گذر کنی.هی روزگار هیشکیو با یتیمی امتحانش نکن قبول شدنش خیلی سختع هااا داره کمر میشکونه
پاسخ ها
مرسی از حرفای قشنگت امید وارم سرنوشت خوبی در انتظارت باشه
خیلی چیزارو دوست دارم بگم،،،ولی نمیشه....
خیلی درد دارم....خیلیییی
بابام یه آدم بی منطقه
و بخاطر کارای من مامانمو تحقیر میکنه
خونمون هرروز دعواست این وسط آجی کوچیکم آسیب میبینه
من قبلا دختر خوبی نبودم از نظر خونوادم...
من فقط تو یه شبکه مجازي با چنتا پسر دوس شدم
خیلی عادی بود فقط در حد داشتن یه آیدی حتی شماره هم نه
بابامن نمیدونم چیکار کنم........فقط دوس دارم خودمو خلاص کنم
خلاصه شبکه مجازیارو گزاشتم کنار......از خیلی وقته
ولی چن روز پیش یه پسر به قصد امتحان کردن من اومده بود پیویم
اون منو و خونوادمو کاملا میشناخت و خودشو به عنوان یکی از دوستای من معرفی کرد منم باهاش گرم گرفتم وقتی مامانم چتاشو دید گفت عادی نیست این تا میخواست بهش زنگ بزنه پسره خودشو معرفی کرد و من گفتم تو باید راستشو بگی که من نمیدونستم گفتم گوشیو بده دست یه خانوم اونم همین کارو کرد
عصر همون روز بابام فهمید و من میخواستم اونو بلاک کنم ولی حرفامو که داشتم میگفتم یهو بابام گوشیمو از دستم برداشت با بدترین حالت خیلی ازش متنفررم حالم ازش بهم میخوره و زنگ زد به پسره و بدترین فوشارو بهش گف که من خجالت کشیدم از داشتن چنین پدری پسره به بابام گفت دخترتو دوس دارم حالا بابام بخاطر این قضیه منو چن روز زندانی کرد گوشیمم گرفت خلاصه هیچ غروری ندارم حتی کوچیکترین فرد خانواده باهام بد رفتاری میکنه
ای کاش میمردم
شهرمونم خیلی کوچیکه همه همو میشناسن
برام دعا کنید و راهکار بهم بدین بخدا سر موضوع خیلی الکیییی
اون ساعت کلاسمو پرسیده بود و چون فکر کردم دوستمه بهش گفته بودم
بابام فکر کرد باهاش قرار میزارم الان ن جایی میزارن برم
و نه هیچ کلاسی
توروخدا بگید چیکار کنم افسردم با دست خودشون دارن آبرومو میبرن من کاری نکردمممم
خسته شدم هرروز اشک هرروز دعوا
حتی سخت مریض شدم ولی بابام گفت جلوم بمیری کاری نمیکنم برات
اخهههههه من چیییی بگم
خیلی چیزارو دوست دارم بگم،،،ولی نمیشه....
خیلی درد دارم....خیلیییی
بابام یه آدم بی منطقه
و بخاطر کارای من مامانمو تحقیر میکنه
خونمون هرروز دعواست این وسط آجی کوچیکم آسیب میبینه
من قبلا دختر خوبی نبودم از نظر خونوادم...
من فقط تو یه شبکه مجازي با چنتا پسر دوس شدم
خیلی عادی بود فقط در حد داشتن یه آیدی حتی شماره هم نه
بابامن نمیدونم چیکار کنم........فقط دوس دارم خودمو خلاص کنم
خلاصه شبکه مجازیارو گزاشتم کنار......از خیلی وقته
ولی چن روز پیش یه پسر به قصد امتحان کردن من اومده بود پیویم
اون منو و خونوادمو کاملا میشناخت و خودشو به عنوان یکی از دوستای من معرفی کرد منم باهاش گرم گرفتم وقتی مامانم چتاشو دید گفت عادی نیست این تا میخواست بهش زنگ بزنه پسره خودشو معرفی کرد و من گفتم تو باید راستشو بگی که من نمیدونستم گفتم گوشیو بده دست یه خانوم اونم همین کارو کرد
عصر همون روز بابام فهمید و من میخواستم اونو بلاک کنم ولی حرفامو که داشتم میگفتم یهو بابام گوشیمو از دستم برداشت با بدترین حالت خیلی ازش متنفررم حالم ازش بهم میخوره و زنگ زد به پسره و بدترین فوشارو بهش گف که من خجالت کشیدم از داشتن چنین پدری پسره به بابام گفت دخترتو دوس دارم حالا بابام بخاطر این قضیه منو چن روز زندانی کرد گوشیمم گرفت خلاصه هیچ غروری ندارم حتی کوچیکترین فرد خانواده باهام بد رفتاری میکنه
ای کاش میمردم
شهرمونم خیلی کوچیکه همه همو میشناسن
برام دعا کنید و راهکار بهم بدین بخدا سر موضوع خیلی الکیییی
اون ساعت کلاسمو پرسیده بود و چون فکر کردم دوستمه بهش گفته بودم
بابام فکر کرد باهاش قرار میزارم الان ن جایی میزارن برم
و نه هیچ کلاسی
توروخدا بگید چیکار کنم افسردم با دست خودشون دارن آبرومو میبرن من کاری نکردمممم
خسته شدم هرروز اشک هرروز دعوا
حتی سخت مریض شدم ولی بابام گفت جلوم بمیری کاری نمیکنم برات
اخهههههه من چیییی بگم
پاسخ ها
ببین چقدددددددددددددددددد دلت پره فقط می تونم بگم توکل کن بخدا از اون گلگی کن ازش کمک بخوا ی می تونی مشکلتو یا با حرف یا با نامه به بابات بگی درکت می کنم داری خیلی سختی می کشی
حتی الانم که نظرارو برای مامانم خوندم گفت اونا هم چارتا مث خودتن|:
لطفا لطفااا
خواهش میکنم یکی به من بگه چیکار کنم هرروز خونمون میدون جنگهههه....
امروز کلی دعوامون شد با بابام
در حد مرگ منو گرف زیر مشتو لگد:)
داره آبرومو میبره ي روز نیست صدای دادو بیداد از خونمون نره بیرون
من خودم با آبرو زندگی کردم
ولی این حرومزادع ک خجالت میکشم بهش بگم بابا داره آبرومو دستی دستی میبره گرگ سفت
حتی دیگه نمیزاره درس بخونم
چیکار کنم
مامانم داره عذاب میکشه
همه اعضای خانواده.............
ازش شکایت کنم؟؟؟کی به من بها میده حتی خدا هم...
خونمون جهنمه...........
فاطمه جان واقعا تو شرایط خیلی بدی داری.ولی سعی کن همش به خدا پناه ببری .خدا جواب ظلم رو با ظلم میده .تو فقط دعا کن واقعا خیلی نگرانت شدم عزیزم.فقط بگو این حرفتو داری باگوشیه کی میزنی؟!!
گوشیه مامانم
خیلي خداروصدا زدم
خیلي زیاد
ولی چیکار کنم
سیاه بختم:)
دیگه کم کم داره 16سالم میشه ،،هرچي بزرگ تر میشم
با مشکلات بزرگ تري رو به رو میشم
اجیاااای گلم دلخور نشید که ماماناتون نمیزارن تنهایي یا با دوستاتون برید بیرون
من از آخرین روز امتحاناے مدرسه دیگه بیرون نرفتم
دوبار رفتم دکتر برا سرماخوردگیو یه بیماري دیگم
به همینم راضي باضید بخدا
چیزایی که من میبینم و میکشم هرروز هیچ دختري به چشماشم ندیده
من تا حالا با پسري دوست نبودم
مشکلشون همون چنتا لایکو کامنت زیر پستام بود
واقعا براشون متاسفم
ولی راضی به اینکه خدا تلافی کنه هم نیستم
هرچقدم برام بد بودن بازم دوسشون دارم
ولي ي جا نمیتونم ببخشم
اون سیلي رو که از بابام وقتی هشت سالم بود خوردم
چون همش از خودم پرسیدم خدایا چرا مگه چیکار کردم
حالم خوب نیست ولي چ میشه کرد:)
مشکل دارن....وگرنه دختری نبودم که بخوام با کسی باشمو......تاحالا رنگ آزادیو خوشگذرونیو ندیدم
امشب هرچي گریه کردم مامانم نزاشت برم خونه مامان بزرگم بمونم
خیلیا اومدن وسط زندگیم میدونم کیا هستن از همکلاسیامن
همش دردسر درست میکنن برام.....نمیدونم چيکارشون کردم
نمیدونن من بدبختم هي ی کاری میکنن بابام...
هعي خدا
چقد یهویي دلم گرفت
تاحالا دردو دل نکرده بودم.......
ولی خودمو قانع میکنم
میگم شاید قرار بوده من آینده مادر بدي برا بچم باشم
ولی خدا کاری کرده کارای مامان بابامو تکرار نکنم
آرزو میکنم هیچ آدمي از بی منطق بودن آدماے اطراف عذاب نکشه.......❤
خیلییییییییییییییییییییییییییییییی عالی بود مرسی
من خودم دختر 13 سالمه ام !!
فقط برام دعا کنید :)
دلم میخواد نجات پیدا کنم
البته این گوشي قبلی مامانمه و سیمکارت هم نداره...
نمیزاره حتی باشگاه برم...
اگه مامانا میان تو این سایت اگه دیدگاه منو دیدن
میخوام بهتون بگم
انتخاب شما واسه ازدواج روي بچه هاتون اثر میزاره...مامان من اصلا تو این زمینه خوب انتخاب نکرد
البته خودشم همش بهم سرکوب میزنع
داغونم داغون:)
حتي منو ي بیمارستان نمیبرن....هیچکي نمیدونه چي میکشم
خسته شدم که خدارو 16سال صدا زدم دست خالیمو نگرفتو بهم کمکي نکرد.....
خدا نسیب کافرم نکنه
پاسخ ها
فاطمه می دونی چرا هرچی خدارو صدامی زنی جوابتو نمیده چون پشیمون شدی چون خدا میگه اگ از من کمک
بخوایین باید بدون اینکه یک درصد فک کنین من کمکتون نمی کنم از من کمک بخوای اگ صد درصد فکرتون این باشه ک فقط خودشه ک می تونه کمکت کنه اون وقته وجودشو تو وجودت حس می کنی
فاطمه جون میدونی گناه کبیره ینی بزرگترین گناه چیه؟!
بدترین گناه ناامید شدنه عزیزم.میدونم خیلی داری عذاب میکشی ولی خواهری همیشه به خدا پناه ببر .الان تو خودتو بزار جای پدرت اگه تو هم همین جوری بزرگ شده باشی ینی مثل پدرت قطعا همین رفتارو میکردی پدرت اون با اون افکارا بزرگ شده و نمیشه هم تغییرش داد درست مثل پدرمن.
ولی خواهری این روزا میگزره .دنیاکه همینجوری نمیمونه .والدینت تواین دنیا جواب پس میدن.تو فقط امید و ایمانتو ار خدا کمرنگ نکن گلم.دیگه واقعاا نمیدونم بهت چی بگم چون جات نیستم.......
فاطمه ؟عزیزم
الهی من بمیرم برات .چقدر سخته که توسن نوجوونی افسردگی داشتن.
عزیزم سعی کن همه حرفاتو تو یه کاغذ بنویسی بعد یه جایی بذاری که بابات بتونع بخونه فهمیدی!!
از اینکه حالت بده و اینکه بچه بودی و اینکه عذاب کشیدی بابت گناهی که نکردی و....همه همه رو بنویس براش .اگه جواب گرفتی حتما بگو بهمون.اینجوری بازم تیری در تاریکی گلم .انقدر خودتو اذیت نکن گلکم
فداتشم آجي خوشگلم❤
چشم ناامید نمیشم
قربونت برم سحر جونم
خدانکنه عزیزم ایشالا هزار ساله بشي قشنگم❤
چـشم آجي
ولي فک نکنم بخونہ
اگه هم بخونہ کلي باهام دعوا میکنه
دوس دارم منطقي باهاش حرف بزنم ولي منطقش کجاست واقعا؟؟؟
وجدانشون کجا رفته.........
سعي میکنم حال خودمو خوب کنم
حداقل خوشحالمو دلخوشیم اینه ي جاي دنیا خواهراي مهربون و دوس داشتني مث شمارو دارم
تو لطف داری عزیز دلم .واقعاا فکر نمیکردم همچین پدرایی هستن که اینکارو با عزیزترینشونم انجام بدن.قربونت بشم من افرین که انقدر محکم وایستادی.سعی کن اصلا برات مهم نباشه که پدر, مادر ,خواهر یا برادر در و همسایه به شکل دیگه ای نگات میکنن مهم اینه که خدا داره چیجوری نظرت میکنه.خواهری هرکاری تونستی بکن که شاد باشی حتی اگر که در اوج غمگینی و دلگیری باشی گلم.
آجی اومدم حرفامو بنویسم
ي برگه پشتو رو نوشتم بازم ي برگه دیگه
اصن خیلییی زیاد بودن...
خدانکنه آجیم ....من فداتشم الهي❤❤❤
من عزیز نیستم براش اصلا:(
همش بهم میگن دیوونه اي وقتي گریه میکنن میگن مریض روحي هستي...میگن افسرده شدي...اصلا نمیدونم چیکار کنم...چقدر تو خوبي آجیم❤
ي روز شاید پشیمون شدن....کاش یکم منطق داشتن
وقتي رفتار داییمو با دخترش دیدم تعجب کردم...فک نمیکردم
باباها اینجورین.......
پاسخ ها
فاطمه خواهری تو هم خیلی خوبی گلم
اره راست میگی عزیزم شاید یه روزی پشیمون شدن که اینکارا رو باهات کردن ولی اجی تو هم باید ببخشیشون اونا که دست خودشون نیست که اینکارا میکنن وگرنه یه انسان عاقل همچین کاریو نمیکنه که...
عزیزم اصلا به حرف اینکه افسرده شدی و اینجور چیزا اهمیت نده چون خودت که میدونی مریض واقعی کیه،دیوانه ی واقعی کیه
فاطمه منظودت از این چبه
)فک نمیکردم بابا ها اینجورین ...چطور
ای وای اون کامنت بالا حواسم نبود جای اسممو نوشتم سحر
ببخش اجی سحر حواسم نبود....
سلام دخترا... سریال پدر رو می بینین؟؟ بنظرتون حامد مرده یا زندس؟؟؟ من میگم احتمالا زندس.. سارا 14 ساله
پاسخ ها
خخخخخخخ خدا شفات بده
الهی امین خخخخ
سلام من 13 سالمه و مامانم بهم نه سیمکارت میده و نه موبایل همه دوستام تلگرام دارن غیر من مامانم تبلتمو جمع کرده میگه خیلی زیاده روی میکنی اخه من چیکار کنم الان دارم با اینترنت تلویزیونمون اومدم تو سایت مامان بابام جدا دارن میشن منو دیوونه کردن راستی فاطمه جون من شرایط تورو نداشتم اما کاملا درکت میکنم سعی کن روزی 17 بار جملات مثبت بگی خیلی کمک میکنه مثال من با اعتماد به نفس و اراده ی قوی به خواسته ام میرسم یا برای انجام کاری تکرار کن من میتوانم و یه چیز دیگه اینکه همیشه امید داشته باش با کار های هنری خودتو سرگرم کن حالت خوب میشه
نه من نمیبینم
اوا سارا جون عاشقیااا اخه دختره خوب اینجا راجب اینجور چیزا صحبت میکنن عزیزم؟
اوا سارا جون عاشقیااا اخه دختره خوب اینجا راجب اینجور چیزا صحبت میکنن عزیزم؟
اوا سارا جون عاشقیااا اخه دختره خوب اینجا راجب اینجور چیزا صحبت میکنن عزیزم؟
اوا سارا جون عاشقیااا اخه دختره خوب اینجا راجب اینجور چیزا صحبت میکنن عزیزم؟
اوا سارا جون عاشقیااا اخه دختره خوب اینجا راجب اینجور چیزا صحبت میکنن عزیزم؟
عزیزم
نمیدونم اسمت چیه
ولي خونواده منم همینجورین.....الکي شکاکن...میدونم چي میکشي تو سه سال از من کوچیک تري عزیزم
ولي ببین...مطمئنم مامانت اونقدر منطقي هست که بتوني باهاش حرف بزني
بهش بگو چیزایي که میخواي رو...
چشم عزیزم سعي میکنم امیدمو از دست ندم ممنون بابت توصیه هات
سلام به همه نوجوون ها می دونم بی ربطه اما یه سوالی داشتم من پسری 16ساله هستم و حس میکنم باید ازدواج کنم یعنی از لحاظ عاطفی.چندتا مورد کوچیک تر از خودم هستن ولی نمیدونم اگه برم جلو نظرشون چیه؟؟کمک کنید لطفا
پاسخ ها
به نظر من برو با اونایی که همسن خودتن حتی یک سال هم کوچیکتر نباشن چون دختر 15 ساله برا رابطه داشتن خیلی کوچیکه!!
ببین من 15 سالمه
اگه یه روز بابام منو با یه پسر ببینه می کشه.
جلو نرو چون اون دخترا رو بد بخت می کنی
به نظر من این کارو نکن چون دخترارو بد بخت می کنی بذار چند سال دیگ خودتو تحمل کن وقتی 19 20 سالت شد هر کاری دوس داری بکن
سلام فاطمه خوبی عزیزم
میدونی تو یه اراده ای شکست ناپذیری داری گلم.تو میتونی قوی باشی فقط باید خودت بخوای.این مهم نیست که خانواده دربارت چی فکرمیکنن این مهمه که خودت درباره ی خودت چی فکر میکنی.
اگه هنوز قوی هستی میخوای به همه نشون بدی کی هستی فقط باید بخوای ,قوی باشی,به خدا توکل کنی,هرکاریو که میکنی اول راجب خوب فکر کن بسنج ببین این راهیو که تصمیم گرفتی جواب میده یا نه .الان اگه هی بخوای به خودت تلقین صددرصد غلطی به خودت بدی موفق نمیشی ولی اگه هی به خودت بگی من میتونم من اشتباه بزرگی نکردم که باید اینجوری تاوان بدم یا مثلا به قول این بنده ی خداکه بهت گفت امید داشته باشی عزیزدلم
تو میتونی باور کن ......
سحر جونم اجی مرسي خیلي لطف داری بهم
اي واي ببخشید سلام رو ماهت آجی
خوبم عزیزم اینروزا به خودم تلقین میکنم ک بهترم
اگه تو خوب باشي عالیم
تو خوبي؟؟!
محمد اتفاقي دیدگاه تورو هم دیدم.....چن ماه ازم بزرگترے
تو واقعا تو این سن به ازدواج فک میکني؟؟؟
خیلي برات زوده ...با اینکه شرایط سختي داشتمو سن ازدواج براي دخترا پایین تره من اصلا تاحالا بهش فکرم نکردم
منو تو تقریبا همسنیم...ولي سن ازدواج براي من پایین تره و زودتر اتفاق میوفته
منظورم اینه که ي دختر همسنو سال من دو یا سه سال با ازدواج فاصله داره ولي پسري با سن تو کم کمش هشت سال فاصله داره تا ازدواج اونم از نوع ازدواج تو سن پایین
من پایین ترین سنارو گفتم
و اینکه فعلا بهش فکر نکن میدونم کمبود عاطفي خیلي بده ولي این کمبود رو خودت میتوني حلش کني بیشتر به خونوادت نزدیک شو و رابطہ صمیمي تري باهاشون برقرار کن
فعلا بچسب به درسو مشقت
اون چنتا مورد رو هم فراموش کن چون فک نکنم قبول کنن تو اون سن
البته بازم ربط به جو خونواده هاتون و شهرتون و خونواده و شهر طرف مقابلت نسبت به ازدواج تو سن پایین داره
من نظر خودمو شایدم موافق نباشي
خودت بهتر میدوني باید چیکار کني
پاسخ ها
فقط بزار یه چیزیو درست کنم..منظورش ازدواج نبود دوست دختر بود!!
آجی سحر
هرکاریییی میکنم نمیتونم خودمو اروم
کنم.....خیلی بهم ظلم شده....آخه چیکار کنم من
ن دوستی ...و ن شخص نزدیکي که بتونم حرفامو بهش بزنم
خیلی داغونم این روزا
عروسی دختر عمومه همه شادن....من اونجا وسط جمع دلم میگیره
منم باهات موافقم فاطمه جون
پسری که از الان بخواد ازدواج کنه خیلی ببخشیداا ولی کلش داغه نمیدونه داره چیکار میکنه .میخواد از مشکلات خانواده به زنش پناه ببره و از خانواده فرار کنه.
اقا محمد تو اگه الان بخوای ازدواج کتی بعدهاا که بزرگتر بشی عاقل تر بشی دانشگاه بری ,عاشق میشی و زنتو دیگه دوس نداری.الان میتونی واسه کمبود عاطفه هزاران کار کنی ولی ازدواج نه
ینی خیلی زوده
فقط شما کجایی هستین؟؟
فاطمه جون امروز عروسیه؟؟
الهی قربونت بشم من که با این سن کمت باید چه دردایی رو متحمل بشی.میدونم خیلی سخته اروم شدن عشقم ولی بازم سعیتو کن خوشگلم. ولی تو الان بهترین کاریو که میتونی انجام بدی اینه که ارامشتو واقعا حفظ کنی و با خدا رازو نیاز کنی عزیزم.من فقط میتونم تا حدودی درکت کنم چون به جای تو نیستم که این همه سختیو و بی محبتی بکشم....ولی تو میتونی قربون شکل ماهت
دعای نادعلی برای برآورده شدن حاجات و رفع مشکل و غم و اندوه( رد خور نداره) ..... نکته= موقع تلاوت به هیچی فکر نکنید و تمام حواستون به دعا باشه .. یعنی با خلوص نیت!
من احتمال میدم ازدواج تو سن پایین تو خونوادش عادیه
اره دقیقا همین میشه که سحر جونم میگه
از همین الان زوده بري زیر فشار ی زندگي آسون که نیس
تو باید ي شغل داشته باشي
نمیتوني وقتي ازدواج کردي پول تو جیبیتو از بابات بگیري
خیلي زوده بنظرم تو این سن محاله فراموشش کن
خدانکنه اجی سحر
ن اجی امروز نیست
چن شب دیگه ولی خونواده عموم خیلی شادن از الان جم میشن دور هم
جدیدا حس میکنم خدا صدامو نمیشنوه
تمام تلاشمو میکنم حداقل این شبا ظاهرمو حفظ کنم
اجی جونم مرسي که هستي
تو خوب باشی من اروم میشم❤❤❤
قبلا فکر میکردم بزرگ که بشم قوی تر میشمو دردامو میتونم تحمل کنمو دیگه گریه نمیکنم
ولی با من بزرگ شدن مشکلاتم
خوبیش اینه که تو هرلحظه تحمل هراتفاقیو دارم
من باید خودم خودمو بسازم
دیگه نباید غصه بخورم بخاطر رفتارای خونوادم
دیشب عمم بهم گفت چیکار کردي با خودت
خودمو تو آینه دیدم....واقعا راس میگف
اجي سحر تو خیلي خوبي....تاحالا هیچ دوستی نداشتم که زیاد صمیمی باشیم...خیلییییی خوشحالم که ي جاے دنیا ی اجی سحر دارم ....دوست دارم اجی جونم❤
میتونم سنتو بپرسم؟؟؟؟
دعای ناد علی هم میخونم...مرسي ک گفتین
بعد تازه اگه ازدواج کنه اون دختر حاضره که با نداریت بسازه؟؟
اول باید شغل خوبی داشته باشه و خودرو داشته باشه و از همه مهم تر اینه که پولش از خودش باشه نه والدینش و چندتا چیز دیگه...
اقای پسر شما الان اینارو داری ؟؟!!که میخوای زن بگیری؟!!
خیلی زود نیست؟؟
تو جیگری گلم.خودت خوبی منو خوب میبینی. پس دوستا به چه درد میخورن عزیزم.منم دوست دارم خوشگلم
من میرم کلاس دهم ینی ۱۶ سالمه.
ببین فاطمه جون هیچوقت نذار کسی بهت بگه چیکار کردی باخودت و از این حرفا .نذار کسی به خودش اجازه ی چنین حرفایی رو بهت بده .تو هنوز میتونی خودتو بالا بکشی .فقط یکم اراده میخواد ارده
فداتشم ،،،نه اجیم خوبی از خودته
عزیزمي
پس کاملا هم سنیم ولي من مونده تا 16سالم بشه
والا من جلوشون فقط شاد رفتار میکنم
الانم اینکه بابام گوشیمو نمیده عصبیم کرده
امروز بیس روزه گوشیمو گرفته اونم بخاطر هیچي
حداقل اونجوری میتونستم با دوستام حرف بزنم
من با هیچکدومشون مشکلامو درمیون نزاشتم...ولي حوصلم سرمیره :(((
اره عزیزم همسنیم.ببین فاطمه تو نشون بده که بدون گوشی هم میتونی زندگی کنی و تحمل کنی.
اره میدونم سخته این روزا واقعا حوصله ی ادم عادی سر میره چه برسه به اینکه گوشی هم نداشته باشی
فاطمه خواهری خدا بهت خیلی صبر داده.واقعااا
امیدوارم هرکجا که باشی شاد شاد باشی
اجی جونم الهی قربونت برم من...ممنون...همچنین،ایشالا موفق باشي هم تو درسات هم تو تک تک مراحل زندگیت
اجی کسایی هستن که تنها راه ارتباطیمون توی تابستون گوشیه
من که نمیتونم برم بیرون باهاشون....دوستای زیادی ندارم ولی ي خاله دارم خیلی دوسش دارم...زیاد باهم حرف میزنیم...اهل اینجا نیست برای همین نمیتونم ببینمش
من وابستگی خاصی به گوشی ندارم ولی دلم براش خیلی تنگ شده
مامانمم که اینروزا باهام حرف نمیزنه بابامم که اگ من حرف بزنم میفرستتم اون دنیا....ولی برام مهم نیست...
میدوني چیه
راستش خسته شدم انقدر خدارو صدا زدم ولی نمیشنوه نمیدونم چ حکمتی تو درد کشیدن منه :)
فاطمه جون فقط باید صبر داشته باشی عشقم.ببین فکر میکنی تو دنیا فقط تو اینجوری هستی نه عزیزدلم خیلی ها هستن که دردای بدتری دارن حالا به شیوه ی دیگه ای
تو با خالت دردودل کن ولی قرار نیست که همه ی زندگیتو بهش بگی .فقط در حدی که خالی شی .میدونم سخته ولی تو میتونی عزیزم.همیشه خدا رو صدا کن مطمئنا خدا هرچی به صلاحته رو جلوی راهت قرار میده اینو مطمئن باش و حواست باشه که از ایمانت به خدا اینور تر نری و مهم تر از هر چیز اینه که هیچوقت هیچوقت از هیچی ناامید نشو خب؟؟
فاطمه شما کدوم شهری هستین؟
من 15سالم و مامان وباران همش بی اجازه میان داخل اتاق من میشن خوب منم با احترام میگم که در بزنن اما گوش نمی دن خوب منم مجبورم سر اونا داد بزنم و هر روز تکرار میکنن ومنم هر روز همون حرفارو میگم دیگه کلافه شدم ازدست اونا دیونم کردن شما بگن که من باید چکار کنم
سلام ویدا جون خوبی؟
ببین این اخلاقو همه ی والدین و بزرگتر از تو دارن .باید عادت کنی گلم
سلام دوستان من یه دختر ۱۵ سالم که عاشق پسر خالم شدم اما اون دختر عمشو دوست داره و من این موضوع رو وقتی فهمیدم که دیر شده بود و به خاطر همین رو اوردم به خوندن رمان پدر مادرم اولش مشکلی نداشتن منم برای اینکه راحت باشم میرفتم تو اتاقم رمان میخوندم کم کم مامانم و بابام بهم شک کردن و بهم گفتن رمان را پاک کنم و منم پاک کردم ولی الانم که اهنگای غمگین گوش میدم منو دعوا میکنن و با بقیه مقایسه میکننو میگن که دختر فلانی گوشی نداره ولی تو داری دختر فلانی درسش خوبه ولی تو چیی........ خوب منم از وقتی که موضوع پسر خالم با دختر عمشو فهمیدم درسم افت کردتازه از همهی اینا بدتر اینکه پسر خالم از من کمک میخواد تا بهش کمک کنم که به دختر عمش برسه و منم به همین دلیل افسرده شدم ازتون میخوام که کمک کنید
پاسخ ها
من یه چیزی بهت بگم
دخترا توی این سن این طورین. یعنی عاشق میشن
همش با خودت بگو من عاشق این فرد نیستم
می دونی چرا این و میگم
می گم چون اون طوری که تو عاشقشی خودت عذاب میکشی
منم عاشقه یکی شده بودم
دیدم زیادی داره نخ میده همینکار و کردم و از ذهنم انداختمش بیرون 15 سالمه
باز من پسر عمم منو دوس داش بهش گفتم نع
قبلش هم پسر خالم بهم گفته بود دوست دارم ب اونم گفتم نع
با این کار امنیت خودمو فراهم کردم
آجی سحر ممنون بابت همچي
ببخش یکم دیر جواب دادم به دلیل مشکلاتم...
من شیرازیم
شکا اهل کدوم شهري سحر جونم؟!
دریا مامان بابای منم همینن
بابام همش بخاطر افسردیم منو تحقیر میکنه میگه بقیه دخترا شادن تو دل مرده شدی
خودشم قبول داره تقصیر خودشه ولی باز میگه
قضیه پسز خالتم فراموش کن....مگ چن سالته بخواي عاشق بشي...این حستم عشق نیست چیزایی که دارم میگم تو پنج سال دیگه درک میکنی .... درستو هم بخون...گوشتم بزار کنار اگه باعث بحث کردن با خونوادت میشه...
من تهرانی ام عزیزم
سلام بعلت مشکلات مالی تا الان نتوانستم ازدواج کنم.آیا خانمی هست با من ازدواج کنم شرایط مالی من درک کن.من ۳۰سالمه.لیسانس حسابداری دارم.فعلا بیکار شدم درآمدی ندارم. سن خانم برام مهم نیست فقط درکم کن.شماره تماس من ۰۹۰۳۳۰۵۲۹۲۸. اگر ادم خیر میشناسید شماره تماس یا عابر بانک سپه من بهش بدهید ثواب داره (۵۸۹۲۱۰۱۰۶۰۸۹۶۴۴۲) قربانی هستم
مطلب عالی بود واقعا من 13 سالمه و از تقریبا 12 سالگیه که نه پدر و مادرم درکم می کنن نه می تونم رازامو به کسی بگم...وقتی کوچیک تر بودم فکر می کردم نوجوونی دوره ی خوبیه...طفلکی بچه های همسن من
مقاله خیلی خوبی بود. سپاسگزارم. خواهش میکنم از مسولین آموزش و پرورش در انتخاب مشاورین مدارس مقاطع دبیرستان دقت بیشتر وسخت گیری بیشتری داشته باشید. برنامه هایی دال بر پیگیری کارکرد این مربی ها داشته باشید. ما داریم میبینیم واقعا کار مثبت ومثمر ثمری انجام نمیدن. درصورتیکه با داشتن علم کافی میتونن کمک بزرگی به نوجوانان وجوانان ما کنند کاری که برای انجامش استخدام شدن. بازهم تشکر میکنم بابت این مقاله خوب ومفید
سلام من ۱۸ سالمه پسرم حرف من هیچ ربطی به این موضوع نداره من به کف پا دختر ها علاقه دارمم مثلا کف پا یه دختریو ماساژ بدم لطفا منو کمک کنید
پاسخ ها
من گردن پسرا رو دوست دارم
مگه مرض داری قلقلک میدی
خخخخخخخخ
هی نشینین کلیپ های ***** نگاه کنین. اینا همشون مریضن و خلق و خوی غیر معقول رواج می دن.
می دونید چند سالمه نه دیگه!من دختری۱۴سالمه من مشکل درک نکردن خونوادم جز بابامو دارم اما اخه به جایی که ما این مطلب ها رو بخونیم باید پدر مادر ها بخونن بیشتر از درک کردن میخوام که وقتی اشتباهی می کنن یا قراره نصیحت بشم با لحن خوب ارون بهم بگن راستی همین که هممون اینا رو نوشتیم می تونه قسمتی از دردمونو کم کنه ازدواج تو سن ۱۷ سالگی هم دیوونگی اقا محمد
واقعا مقاله خیلی خوبی بود! منم 14 سالمه مادر پدرم همیشه در حال جنگ و دعوا هستن! من تازگی ها داداش دار شدم حدودا یک ساله شده ! از وقتی داداشم به دنیا اومده والدینم کمتر دعوا میکنن ! اصلا منو درک نمیکنن! تا می رم تو اتاقم میگن همیشه اتاقی اونجا چه خبره؟ اگر جوابشان رو بدم میگن حاضر جوابی اگر هم ندم میگن معلوم نی چه غلطی میکنه که جواب نمیده! فیلم های ماهواره هم تا میبینم میگن اینا چیه نگاه میکنی و سریع شبکه رو حذف میکنن! در کل درکم نمیکنن ؟
سلام دختراي گلم
منم يه مادرم .يه دختر 16 ساله دارم .به نظر خودم دركش ميكنم .خودش ميگه با مامانم راحتم. ولي خب گاهي از خجالت سنش چيزايي رو نميگه. كلاس ميره .حجابي نداره .نماز نميخونه كه البته اينا بنظر من و پدرش يه مسئله شخصيه كه به موقع و در صورت تحقيق خودش ميفهمه. دختر بسيار مهربونيه و هميشه هم تعريفشو كرديم. ومن زمانيكه به سن دخترم بودم عاشق شدم. و الان احساساتشو درباره اين موضوع درك ميكنم. ولي خودش خودشو دست كم ميگيره و دوست داره با كسي كه نميشناسه و اعتماد نداره دوستي كنه. دختراي گلم دختر منم از هيچ نظر كمبودي نداره ولي اين حسيه كه تو اين دوران در وجود شما هست و انكار ناپذيره . فقط با توصيه هاي ما بايد مراقب باشيد و به خطرات آگاه . چون گرگهاي بيرون فقط ميخوان كه گلهاي معصومي چون شمارو بدرند. و موقعي پشيمان ميشين كه كار از كار گذشته . والدين كه سن بچه هاشونو درك نميكنن خودشون گذشته ي خوبي نداشتن .تو سختي شايد بزرگ شدن و درك نشدن و اين با نگرانيهايي كه الان وجود داره در بيرون مواظبت اونهارو بيشتر ميطلبه. پس صبور باشيد . به بلوغ عقلي و فكري كه رسيديد خودتون به اين روزها ميخنديد. شاد زندگي كنيد و احترام بگيريد و از دوران نوجواني لذت ببريد .اگر خودتون اعتماد به والدين بديد صد در صد اونا اعتماد ميكنن. پس خودتون سعي كنيد . گاها والدين هم جاهايي خطا ميكنند ولي همه در كمال نيستن. اميدوارم به آرزوهاي خوبتون برسيد . و سعي كنيد در كامنتها به همديگه كمك كنيد و مشورت بديد. خودتون با هم همديگرو بسازيد . الگوهاي مثبت براي هم باشيد . اگه از قانون ارتعاش و جذب استفاده كنيد ميبينيد كه چقدر دنياي شما قابل تحملتر و زيباتر ميشه .
به اميد خدا از امروز شروع كنيد و انرژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژيهاي منفي رو دور كنيد .
درباره درس کمکم کنید
پاسخ ها
آتریسا جان کلاس چندمی ؟
هه ای کاش به جای اینکه ما این متنارو بخونیم یکم پدر و مادرامون اینا رو بخونن تا ما رو بفهمن
واقعا درک دختر نوجوان خیلی سخته و واقعا کسی می تونه مادر باشه که بچشو بفهمه
سلام من تقریبا همه نظرا رو خوندم منم یه دختر 16 ساله هستم
همه رو درک میکنم . من از نظر گوشی و دسترسی به انترنت و حجاب و بیرون رفتن با دوستام ازاد هستم اما مامانم با خیلی معذرت با زدن موهای دستم مشکل داره من حتی موهای زاید بالای لبمم نزدم . دوستام خیلی مسخره ام میکنن ... دارم دیوونه نمیشم چیکار کنم
مامانم بامن خیلی خوب رفتار میکنه ولی بابام برعکش همش به من گیر میده انگاری من بچه پرورشگاهیم دارم دیوونه میشم
اگر ذهنتان رو مشغول کرده به این شماره زنگ بزنید
نمیزارن با دوستام بیرون برم
پاسخ ها
شراره جونم مشکلتو با مادر پدرت درمیون بذار اگ نمیتونی براشون نامه بنویس
من 11سالمه ودچاراقسردگی شدیدی شدم و مامانم آزارم میده و یه خندم بدیل به گریه میشه
سلام من يع دختر ١٩ سابع هستم ازادي كامل دارم و رتبه ٤٩٩ كنكور بودمً دوست پسرم داشتم و همون سال اول پزشكي اوردم مامانم با من مشكلي نداره عر چيزي دوست داوم ميپوشم و حتي دوست پسرمو خونمون هم پيش مامانم ميارم برزيد دور اين بسته بودنارو
پاسخ ها
ولی حرفت زیاد به دروغ شبیه بود
من از همه چی راضیم.از خونوادم از احترامی که بهم میذارن.ولی از یه چیز خیییلی میترسم که نمیدونم چرا روم نمیشه به مامانم بگم حتی با خواهرم که واسم عین مشاور ه.میترسم که یه اتفاقی تو بدنم بیفته که کلا تا آخر عمرم خوب نشم.ووااااییی خداااا همین الانم که دارم بهش فک میکنماااا.
پاسخ ها
از من می شنوی یجوری با خودتمرین کن ک بری بهشون بگی قرار نیس اتفاق بدی بیفته ولی اگ نگی اتفاق خیلی بدی می فته پس برو هر جور شده بگو
اگع منظورت تجاوز و ایناست
بدون با یه عمل ساده دوباره پرده برات میزارن
سلام مطالب خوبی بود ممنونم
من میخاستم ک در مورد ازدواج در نو جوانی منو راهنمایی کنین
برای کسایی که به کوچیکترین مسائل پیش و پا افتاده ایییینجوری میگن که من از خانوادم بدم میاد من از خانوادم متنفرم از همه چی متنفرم متاسفم.ب خداااااا قدرشونو بدونین.چشم به هم بزنی اینا دیگه نیستن......
فقط حسرتش تو دلتون میمونه.پدر و مادر نعمتین از بهشت.......
بله منم یه سری محدودیت هایی دارم.اما همش فقط به خاطر احترامشون میگم چشم.
قدرشونو بدونین بهشت،دقیقا زیر پاشونه.البته به کسایی که خیییلی خیییلی بهشون سختگیری شده وواااقعا حق میدم چون تمام مطلبارو خوندم.اما واسه مسائل پیش و پا افتاده لازم نیس که انقد غر بزنین.منم ۱۴ سالمه.
توی سختگیری خانواده ها دختر ها واقعا اذیت میشن مثل پسرا نیستن که عین خیالشونم نیست و کسی بهشون گیر نمیده اگه یه دختر دوره نوجوونی رو رد کنه و دستش تو جیب خودش باشه مستقل باشه منت کسی ام رو سرش نباشه واقعا انگار از پل صراط گذشته تنهایی برای دختر نوجوون بهتر از اینه که خانوادش بخوان نصیحتش کنن یا باهاش دردودل کنن که اخرشم اون دردو دلارو بکوبن تو سرش مخصوصا واسه دختری که بلند پروازه و هر کی هر چی بهش میگه نمیگه چشم
سلام دوستان من 13 سالم چند تا مشکل دارم اصلا نمیزارن یه دقیقه تنها باشم مادرم بیشتر منو با دیگران مقایسه میکنه دیگه اعصابی برام نمونده من دوست دارم برم علوم انسانی میگه به درد نمیخوره همش میگم باید تیپ دخترونه خانمانه بزنم ولی من اسپرت دوست دارم و اصلا به نظراتم احترام نمیزارن هروقت درمورد احساسم درمورد این کار مادرم میگم و محل نمیزارن عصبی میشم ولی پدرم اصلا کاری نداره میگه هر کاری میخوای بکن ولی ما نصیحتت میکنیم مادرمم خوبه یکم ولی خیلی نگران
سلام من 20 سالمه کار دارم ماشینم دارم یه خونه نسبتا کوچک هم دارم میخوام ازدواج کنم از لحاظ عشقی و عاطفی نیاز دارم
با سلام من یه دختر ۱۶ساله هستم ک خانوادم به من اعتماد ندارن همش ط خونه زندانی ام بخاطر اذیت کردناشون ترک تحصیل کردم چون هروقت میرفتم مدرسه گیر میدادن ک ارایش کردی با اینکه چک میکردن ارایش نکردم ولی بازم دعوام میکردن یا اینکه نمیذارن با رفیقام برم بیرون یا اونا بیان خونمون زندگیم شده جهنمم خیلی سخته روحیمه ام داغونه
پاسخ ها
من باشما موافق هستم نباید زیاد سخت میگرفتن وباعث ترک تصیل شما شد
حماقت نکن برو مدرسه و درس بخون تا برای خودت کسی بشی. تو که سنی نداری که آزادی اون چنانی می خوای. دانشگاه قبول شدی برای خودت یه دنیایی رو تجربه می کنی. حماقت نکن. خانواده ی تو اگه به فکرت بودن نمی ذاشتن ترک تحصیل کنی پس فکر نکن دنیا خودشو برات عوض می کننه. تویی که باید مقاوم بشی. این اشتباه تو رو من هم داشتم ولی به امید خدا درس خودندم و الان دارم برای ارشد می خونم. هیچ تفریحی بهتر از درس خوندن نیست. به وقتش رستوران و کافی شاپ و مهمونی هم وقتش می رسه که بری ولی اگه یه دختر بی سواد بی هنر باشی تا آخر عمرت وضعت همینه. برگرد مدرسه و مطمئن باش با قبولی تو یه رشته ی خوب خانوادت هم تغییر می کنن. رابطت رو با مامانت هم بهتر کن. و سیاست به خرج بده و از یه مشاور خوب و قابل اعتماد کمک بگیر خواهر عزیزم.
هیچ کس ملودیک نمیکنه
من هم یه دختر۱۳ساله ام خیلی دوست داشتم داداش داشته باشم که الان هم ۶سالشه ولی ازوقتی که اومده پدرم بهم توجه نمیکنه ومادرم هم طلاق گرفته شایدباورنکنیدولی من اصلاازشیرمادرنخوردم وداداشم رونامادریم به دنیاآورده خیلی درعذابم ولی پدرم اعتمادکامل روبه من داره
پاسخ ها
الهی بگردم چقدر شرایت سخته برات یلدا جون ولی همه ک خواهر یا برادر کوچیک تر نصیبشون میشه همینو میگن اولی مشکلت رو برو با پدرت درمیون بذار بغلش کن بگو مشکلت چیه شک نکن باز اون به بعد توجهش بهت بیشر میشه اینو هم بدون ک پدر مادر ها همه بچه هاشونو یک اندازه دوس دارن وپدرت و مادر واقعیت عاشق تو ان
دقت کردین همه اونایی که اول اسمشون س داره بدبختن مثل من
عالیه ممنون
من 17 سالمه نیاز عاطفیم وجنسیم از 13.14 سالگیم فوق العاده زیاد بود الان 10 برابره مشه دخترا منو راهنما یی کنید خودتونم همیچین حسی به پسرا دارین
پاسخ ها
سلام اره ماهم اینجوری هستیم ولی خودمونو کنترل میکنیم
نماز بخون وصیت نامه شهدارو مطالعه کن وفیلم های صحنه دار نبین سعی کن بیکار نباشی خودتو سرگرم ورزش کن
سلام من 14سالمه ممنون بابت سایت خوبتون اما بعضی از مسائلی رو که گفتین رو اصلا ندارم مثلا اینکه از درس بدم بیاد اصلا اینجوری نیستم و مامان و بابام هم کاملا منو درک میکنن و امید وارم زندگی کسایی که مامان و باباهاشون درکشون نمیکنن درست بشه
من دختری15ساله ام.رابطه ام بامادرم خوبه ولی اوضاع رابطم باپدرم خیلی بده.وضع مالیمون خوب نیس ولی من باتمام شرایط بد زنگیمون کناراومدم حتی واسه اینکه ناراحت نشن از ارزوهام گذشتم .پدرم مدارم به خاطرشلخته بودنم منوسرزنش میکنه.بعد از مدتی فکر کردم که شاید مشکل از منه وخودمواصلاح کردم و شدم همون دختری که اون میخواد اما شما بگید کسیرو که حتی به لقمه درست کردن ادم گیر میدرو میشه قانع کرد؟ایا مشکل از منه یااون؟
به نظر من باید مواظب دخترا بود چون مورد داشتیم تو همچین سنی مخ دخترو زدن عکس بدنشو فرستاده واسه پسره اونم پخش کرده باباش کم مونده بود سکته کنه
پاسخ ها
منم کاملا موافقم خیلی باید مراقبشون بود اونم اگه دختره سرو گوشش بجونبه
خوبه بد نیست می توانم از این جمله چیزهایی را بفهمم
ممنونم مطالبتون خیلی خوب بود.
۱ساله با خواهر و. برادرم قهرم
تاحالا مامانم باهام درباره. مسائل دخترونه حرف نزده
تو مدرسه جدیدم دوست ندارم
غرورم برام خیلی خیلی مهمه و دقیقا همه لحش می کنن
درسم هم افت فوق شدیدی. داشته
۴تا بچه قبل از خودم هستن
دیگه مامان و بابام علنا میگن حوصلت رو نداریم
اگه هم با مامانم درد و. دل کنم تو دعوا جلو همه میکوبه تو سرم
تو مدرسه هم همه کوچیکم می کنن
الان من چه غلطی میتونم بکنم؟؟؟
پاسخ ها
می بینی ترو خدا ما خودمون توی این سن کلی مشکلات داریم مادر پدرام ک اینجوری می کنن 1000 برار بد تر میشه اگ بتونی توی مدرسه دوست خوب پیدا کنی خیلی خوب میشه من همیشه با دوستام هم خوب بودن هم شاخ کلاس بودن خیلی درکم می کردن والا با دوس بودن با اونا احساسا خوبی دارم فقط توی این سن یه دوست خوب میتونه به دردت بخوره
من از سايت خوبتون تشكر ميكنم ولئ کاش بزرگترها هم این مطالب رو درک می کردند
پاسخ ها
وای نگو ک دلم پره
عاالی
با سلام من ۱۵ سالمه و وقتی میخواهم رژ بزنم نمی گزارن همیشه از خواهر بزرگترم دفاع میکنند و همه اش میخواهند مرا بزنند دوست دارم سریعتر ۱۸ سالم بشه
پاسخ ها
البت حق دارن نذارن چون همین رز حتی یه بارش واس ما دخترای نوجون خیلییی بده تغیرات هرمونی ایجات میکنه و خیلی چیزای دیگ پس همون بذار 18یا 19 سالت ک شد بزن
انقدر زندگی خسته کنندس انقدر بخاطر دختر بودن زجر میکشیم که یه دختر تو خونه دوبار خودکشی میکنه بدون اینکه حتی خانواده بفهمه هه خانواده ی خوشبختیم نه؟!
خیلی مطلب خوبی بود. ولی ای کاش خانواده ها یکم مارو درک می کردند. من خودم همش مامان و بابام چکم می کندد. واقعا دارم دیوونه میشم. بعد وقتی هم بهشون نظرم رو میگم می گن تو خودت اینجوری فکر میکنی. به نظر شما وقتی بابای من شب تلفن خونه رو چک میکنه به من اعتماد داره؟ شما اگه به جای من بودید فکر نمی کردید بهت شک دارند؟
پاسخ ها
تنها نیستی منم برادرم حکم میکنه از ترس یه پیام خشک و خالیم نمیتونم به دوستام بدم به گای اینکه ماها تو این سایتا بگردیم کاشکی اونا میگشتن ..... مشکلات زیادی دارم هیچ ازاده
ای ندارم هیچ غروریم نذاشتن برام بمونه پیش همه خوردم میکنن یه بیرون نمیتونم برم تلگرام ندارم یه مقدار ارایش میکنم هزار جور حرف میزنن و صد تا چیز دیگ ولی کو گوش شنوا ک بخوام بهشون بگم
منم یه دختر 13 سالم تقریبا تمام نظراتو خوندم خب به نظر من سن ما واسه داشتن دوس پسر زوده چون معلوم نیس که طرف پامون بمونه یا نه من اتوکشیده نیستم ولی به نظرم تو این سن برای دوس بودن با پسری و شناختش خیلی زوده چون دوستای من تقریبا همشون یکیو دارن و باعث شده کمتر پیگیر درسشون باشن و قطعا هرکاری که پدر و مادرا میکنن برای خیر و صلاح ماست
پاسخ ها
حرف دوستمون کاملا درسته. من به سن شما ها تو دبیرستان بودم اون چنان دقیق درکی از زشتی داشتن دوست پسر و رابطه ی عاشقانه نداشتم و حتی خیلی وقت ها برای خودم روش رویا پردازی می کردم . ولی الان که به این سن رسیدم و چیزهایی که دیدم و شنیدم و باتجربه تر شدم خدا رو شکر می کنم که هیچ وقت با وجود اون همه سختی که تو زندگی داشنم و کشیدم هیچ وقت این کار رو نکردم . نشینین زندکی خودتنو با راست و دروغ دوستاتون و فیلم خای خارجی مقاسه کنین. اینا همش فیلمه و دروغه و تو ایران دختر دست خورده به اندازه ی دستمال مفی هم ارزش نداره این برای کشور های خارحی خوبه که دویست سیصد ساله این پروسه آروم آرون طی شده و به این جا رسیده تازه اون هم تو بی فرهنک ها و آشغال پاشغالاشون نه تو آدم های درست و حسابیش. عاقلانه رفتار کنید و ذهنتون رو تو جهت مثبت بندارین. این جور مسائل هیچ وقت دیر نمی شه.
سلام میخام بگم خدمت تمام کسانی که دارند این مطلبو میخونن چون ما خودمون دختریم نباید هیچ خواستگاری رو بیدلیل رد کنیم سنمون بالا میره به فساد کشیده میشیم از تمام پدرا میخام که دخترشونو راهنمایی کنن
خیلی هاتون غرور دارید . و نمیدونید چیکار کنید و از بیشترنکات مطلع نیستید . بیشتر وقت بزارید برای چنین موضوعات جنسی و... .. اینقدر مطلب هست که مطلع نیستید .
من شونزده سالمه اجازه هیچ کاری ندارم .. تا حالا با دوستام یدونه بیرون ساده نرفتم نه تلگرام نه اینستا نه هیچ چیز دیگ ای نه میتونم خلوتی داشته باشم نه غروری همیشه دارن خوردم میکنن من ک هیچ وقت ازشون نمیگذرم به خاطر تمام لحظات بدی ک برام درست کردن ...دلم میخواد بمیرم هیچ ازادی ندارم ... عقیدشون مال زمان قاجار دختر فقط بشوره و بسابه .. هیچ حرف و نظری تو خونه ندارم واقعا متاسفم برای خودم
پاسخ ها
حرف شما کاملا درسته
ولی اول ببینید برای چی اون آزادی رو می خوایید
اگر منطقی نبود که هیچی
اگر منطقی بود به عنوان دقدقه بهش نگاه کنید
پیش پدر مادرتون از علاقه تون( به کاری که گفتیم منطقیه اجازه بدن که آزاد باشید )حرف بزنید البته یادتون باشه که نباید فراموش نکنید هرازگاهی سراغ چیزی که گفتین بهش علاقه دارینو بگیرین که شک نکنن الکی گفتین علاقه دارین
به هر حال اعتقاد داشته باشید و با خودتون تکرار کنید سخت ترین دیوار هاهم نقطه ضعفی دارند
همینطور که گفتم انقدر اینکارو پیگری کنید تا قفل شُل بشه
کم کم میبینید که محدودیت ها کم میشن و اگر کاری نکنید که موجب شک پدر مادرتون بشه دیگه کسی نیست که جلوی شمارو بگیره
وااااااای چه وحشتنکااااااک به خودم امیدوار شدم واقعا حداقلش اینه که خانودادم احمقانه و دوراز دنیا فکر نمیکنن
هر چی کامنت خوندم یا چهار ده ساله بودن یا پونزده ساله. من بیست و چهار سالمه و ........جدا از همه ی درد هایی که تو زندگی کشیدم یکی از اونا همیم محدودیت بیش از اندازه است. آرزوی یه بار تنها بیرون رفتن به دلم مونده. چهار سال دانشگاه جگرم خون شد و حتی یک بار هم اجازه نداشتم با کسی بیرون برم. هی می گن واسه صلاح خودته. دیگه خسته شدم و دارم به خودکشی فکر می کنم شاید همین روزا ترتبیب خودم رو بدم. چون دیگه سنم از رویاپردازی و انتظار یه زندگی بهتر گذشته.
من 16 سالمه و خداروشکر خوانواده ایی دارم که منو خوب درک میکنن
من شوهر میخوام
کاش مامانم برترینها داشت:)
هیچ کس مثل پدر و مادر دلَسوز ما نیست پس دوستاتونو به خانوادتون ترجیح ندید
مجله تشکر از ارایه و در دسترس قرار دادن این گونه مسایل
لازمه چند نکته رو خدمتتون عرض کنم
۱)همه بدبخیتای این قشر از افراد( نوجوانان چه دختر چه پسر ) از همین مسایل عدم درک و فهم حرف آن هاست
۲) همه والدین این افراد یا پی کارن یا دارن خانه داری میکنن،در واقع ما نوجوانان هستیم که این مسایل رو برای خودمون مطالعه میکنیم و امید است تا روزی برای بچه ها مون بکار ببریم پس از ما گذشت
۳) باید به والدین برخی گفت همه چی دین و دیانت و مذهب نیست تا هر حرفی میشه حدیث و زندگی نامه پیر و پیغمبر رو مطرح کنن یکم منطقی تر باشیم
تشکر
پاسخ ها
سلام...
با نظراتتون تا حدودی موافقم ولی با نظر سومتون اصلا موافق نیستم...
انسان اگه بخواد به جایی برسه باید الگوی خودشو معصومین ع قرار بده...
راستی منم ۱۷ سالمه ولی خوب با توسل به معصومین و ائمه سعی میکنم مشکلاتمو حل کنم...
راستی ی نظری بدم البته هر کی دوست داره انجام بده:
اونم اینکه برا خودتون یه رفیق شهید انتخاب کنید و باهاش درد و دل کنید بهتون قول میدم که خیلی اثرات خوبی داره...
شهید سجاد زبرجدی
امیدوارم روزی به این حرف برسید...
سلام...
منم با جواب این بنده خدا که میگه نظرم سومتون اشتباهه و بقیه نظراتتون نسبتا تا حدودی درسته موافقم..
من با نظرات موافقم ولی با اون سومی باید بگم کاملا سخت در اشتباهی
خیلی عالی بود حرف دلمو زدی مرسی واقعا
سلام.منم 15 سالمه ولی خانوادم اصلا اینطوری نیست من خودم کلاس میرمو میام از کلاس ششم هم گوشی دارم البته نه اینکه اونا منو رها کرده باشن نه!ولی منو مامانم رابطمون خیلی باهم صمیمیه و یک اعتماد دوطرفه بینمونه و کاملا بهم اعتماد داریم .
فقط درس بخوانید واسه خودتون کسی بشید یه آینده ی خوب واسه خودتون بسازید
پاسخ ها
اره باید درس بخونیمو یه ادم خوب بشیم ولی من اگ یه ادم مهم شدم و این حرفا قول می دم هیچ وقت از ایران نرم جای دیگ حتی اگرم کشوای دیگ التماس کردن توی کشور خودم خدمت می کنم 14 ساله از تهران
والا من که اینطوری نیستم البته از اینکه هوش مادرم رو به چالش بکشم خیلی لذت میبرم
من خسته م:)
من به عنوان یه نوجوان ۱۴ ساله که میخواد بشه ۱۵ ساله واقعا میخوام که مامانو بابام به حریم خصوصی من احترام بزارن
من نشستم تو اتاقم یهو میبینی مامانم درو وا کرد اومد
پاسخ ها
مگه چیکار میکردی؟
خخخخ
اره واقعا منم 14 سا لمه ما دلمون میخاد حریم خصوصی داشته باشیم با اجازمون وارد بشن
سلام دخترا من مامانم به خاطر هر کسی خودشو ناراحت میکنه من اصلا ازادی پوشش ندارم ۱۵سالمه
پاسخ ها
اینجارو با کجا اشتب گرفتی
اینجا ایران است صدای جمهوری اسلامی
درضمن
من دوست دارم خواننده باشم
من غرور دارم هی مادرم غرورمو له میکنه
سلام من تاحالا ندیدم که دختری وارد روابط خراب نشده باشه بیشترین دلیلشم بخاطر اینکه یکی تظاهر میکنه که حرفاشونو میفهمه و درکشون میکنه و باهاش راحتن ی
تا حالات احساس کردین تو خونه محو میشین تو بیرون مثل ستاره میدرخشید من این حس رو دارم شما بودین بیرون میرفتین یاخونه میموندین
پاسخ ها
من اصلا بادوستام بیرون نمیرم موقعه که ازمدرسه میام مستقیم میام خونه همه تشویقم مکنند که دختری پاک هستم ولی تو خونه اصلا اخلاق خوبی ندارم
چراتوخونه بداخلاقم ولی همه بامهربونی رفتارمیکنند
منم با نظرت موافقم ولی ترجیح می دم تو خونه بمونم هر چی باشه امنیت ک داریم تو خونه
ممنونم که این راه حل رابرای جوانان ونوجوانان مطرح کردین فقط از بداخلاقی هم بگین من دختری 19 ساله ام ادامه تحصیل ام استاد خیاطی هم هستم فقط زود ناراحت میشم
منم دوازده سیزده سالمه مامانم اصلا بهم لعتماد نداره ولی خیلی دوسم داره بابام اصلا نمیزاره برم مامانم با ارایشم مشکل نداره البته در حد رژ و کرم هستم
من که دوست دارم بمیرم اصلا مرده ی متحرکم فکرکنید هیچ چیز زندگیت دست خودت نباشه نه لباس نه رفتار هیچی هیچی احساس پوچی میکنم من۱۵سالمه کاشکی اصلا به دنیا نیومده بودم
من که یک برادر کوچیکتر دارم ولی تاحالا با پدر و مادرم مشکل پیدا نکردم.فقط گاهی مواقع احساس می کنم برادرم واقعا رو مخه.نمیدونم چیکار کنم با اینکه هیچکاری نمی کنه رو اعصابمه
با نظراتتون کاملا موافقم منم با خوانواده مشکلات زیادی دارم یعنی دارم یوووووووونه میشم
سلام من میلاد هستم 19 ساله از شهر خلخال من عا شقم دل می خو اد یک دو ست دختر خو شگل داشته با شم همیشه زند گیم با ها ش با شه 09147462430
بچه ها تو رو به خدا کمکم کنید انقد تو خونه محدود شدم که حتی به یه دیوار هم دسترسی ندارم سرمو بکوبم بهش... اصلا اصلا مامانم بهم اعتماد نداره اونقد که هر روز گریه می کنم چشام سوز میزنه ...یه چیزی بگین اروم شم.....تورو به قران دخترای عزیز به خصوص اونایی که15سالشونه کمکم کنن....
پاسخ ها
البت من 14 سالمه احساستو کاملا می فهمم ودرکت می کنم ما دخترا توی این سن ادامای بدبختی هستیم و فقطم خودمونیم ک باید به داد خودمون برسیم
خب منم مثل توام ولی خیلی خوشحالم تازه گوشی و سیمکارتم رو هم ازم گرفتن
من امسال نهایی دارم ازمون ورودی دارم اینجوری خیلی بیشتر رو درسام متمرکزم
دخترا من چه غلطی بکنم میخوام خودمو بکشم فقط بگین چطوری؟؟؟؟؟15ساله
پاسخ ها
این حرف چیه یعنی خود کشی یه وقت این کارو نکنی اگ بکنی اون دنیا 10000000000000000 بار می گی کاش نکرده بودم جواب خدا رو چی می دی >؟؟؟؟؟
مامانم نمی ذاره حتا کرم پودربزنمممممممم اینم شد زندگی ۱۳سالمه
پاسخ ها
یعنی انقد اعتماد ب نفست پایینه ک می خوای با کرم پودر ب خودت زیبایی ببخشی
من خودم پیشونیم پر جوشه ولی احساس جذاب بودن می کنم ب خاطرشون
وقتی رو هم مدرسه ایت کراش میزنی و اون و دوستاش و کل مدرسه مسخرت میکنن و اسکلت میکنن تازع میفهمی همه چی میتونع بدترم بشع
پاسخ ها
نع خیلیم عالیه ب بقیه مدرسه کار نداشته باش
کن خیلی عاشقم نیاز به یک دوست دختر زندگیم همیشه باهاش خوب
پاسخ ها
تو داری اشتباه میکنی اون موقع وقتی دوست دخترت ولد میکنه بیشتر افسرده میشی
بچه ها دقت کردین دخترا توی این سن مشکلات اون بالا ک
نوشته پسرا فقط دوس دارن عاشق شن
وقتی ولد کرد رف اون وقت می فهمی زندگیم همیشه باهاش خوب ینی چی از من میشنوی عاشق کسی میشی بشو ولی باهاش دوس نشو بد بخت میشی
کن خیلی عاشقم نیاز به یک دوست دختر زندگیم همیشه باهاش خوب
پاسخ ها
هنوز دوس دختر نداری عاشقی؟؟
اینجور پسرا ب درد نمی خورن زود عاشق میشن میرن پی بعدی
یکی از اثرای تهاجم فرهنگی که روی هم بچه تاثیر میزاره هم مادر اینکه چرا باید یه دختر 13-14 ساله کرم پودر زدن و ازادی بدونه ؟! چرا دیدن صحنه و ازادی بدونه ؟!
سلام به همه من مهشیدم 14سالمه من مامانم فقط به خاطر اینکه بعضی موقع ها درس دارم نمیتونم ظرف هارو بشورم میزنم اونم با کمر بند چوب همه جای بدنم کبود نمیزارن یه ارایش ملایم داشته باشم نمیزارن برم با دوستام برم حتی مامانم نمیزاره با خودشم برم بیرون کاری کردن مه خودمو میزنم هر شب گریه میکنم با اینکه یکی ی دونه دخترم وو همش مامانم میگه تو اصلا دخترم نیستی. لطفا کمکم کنید
پاسخ ها
منم 14 سالمه می فهمم وقتی میگن خونروتمیز کن بعد تو نمیکنی یا کار دیگ داری ینی چی ولی بهتره با مامانت صحبت کنی این کارو نکنه ارایش نمی ذاره بکنی حق داره تو بزن ضرر های ارایش برای دختران نو جوان شاخ در میاری خودت از این کار پشیمون می شی
باهات موافقم ارمیا
واقعا که بجای اینکه مادرامون اینا رو بخونن ما می خونیم بیشتر نظرا تونو خوندم واقعا گنا داریم فقط خواستم ازتون کمک بگیرم ما همیشه این طوریم یا اینا فقط مال سن نو جوان هاست
واقعا خسته شدم م وقتی مامانم بهم میگه ازت متنفرم تو رو دخترم حساب نمی کنم پس چطور خوشحالی و خوبی منو می خواد با هر چی میگه انجام میدم تا بهتر بشه ولی انتظارش بیشتر و بد تر میشه خواهش میکنم بهم پیشنهاد کنید نظرتون برام مهمه
پاسخ ها
من یه مادر ۲۷ ساله ام و دختری ۱۲ ساله دارم که کاملا لجباز و با غروره.الان ۳ روزه سر مسائلی خیلی کوچک باهاش بحث کردم از همون روز قهر کرده و اصلا غرورشو نمیزاره کنار و بیاد پیشم سر اشتباهی که کرده عذرخواهی کنه یا خودشو یجوری به من نزدیک کنه و بامن حرف بزنه.اصلا قهرش با من براش اهمیتی نداره و خونسرد رفتار میکنه انگار نه انگار
کاش به جای اینکه ما بیایم تو این سایتا مامان بابا هامون میومدن
منم ۱۳سالمه مامانم هرجا که بخوام برم خودش منو میبره و من بعضی وقتا با حسرت به همسن و سالام نگاه میکنم که اکیپی میرن پارک یا کافه یا...همشون شلوارای تنگ و قد نود خوشگل دارن و کلی مانتو جلوباز و شومیز قشنگ ولی من وقتی در کمدم رو باز میکنم چند تا مانتو از مد افتاده میبینم.من اصلا از اون دخترا نیستم که دنبال خودنمایی جلو پسرا هستن من اصلا ازشون خوشم نمیاد و برام جالب نیستن اما من تنها چیزی که از مامانم میخوام یه کم مستقل بودنه.فقط همین
اوج انرژی منفی در خانواده من دیده میشه یه خانواده به شدت عصبی و پر جمعیت که حالم از بودن توش بهم میخوره درس هم که دیگه قشنگ می..د
دختر پسرای نوجون.. من که خودم چهارده سالمه بهتون میگم که اغلب کارهای خودتون نتیجه اخلاق و رفتار گند والدینتونه...مطمئنا همه تون نه ولی بیشترتون اهل رفیق بازی دوست پسر دختر بازی و آرایش و این کارهای بیخودید...باید بگم که حقتونهههههههههههههه
حرف زیبایی زدین دوستان من دنبال یه دوست خوب می گردم یکی که صاف ساده باشه
پاسخ ها
بگرد و پیداش کن
من ک وااقعا بدم میاد دوس پسر داشته باشم چون محتاج مهربونی و عشق الکیش نیستم
من یه دختر ۱۲ ساله ام من حتی توی خونه ی خودم ارامش ندارم من دلم میخواد ساعت ها توی اتاقم باشم و اهنگ گوش بدم و قربون صدقه ی خواننده های مورد علاقم برم مامانم حتی در مورد درست کردن غذا هم ازم نظر نمپرسه بعضی وقت ها حس میکنم اضافیم هر دختری دوست داره بره کنسرت ولی خانواده ام راضی نمیشن بهم دروغ میگن حق دارن بهشون دروغ نگم بهم اهمیت نمیدن ترو خدا کمکم کنید
مرسی
من 18سالمه همش محدودم مکنن دیگه خسته شدم گگگ همش توخونم پوکیدم گگگگگگگگگ
منم یکی از کسایی ام که وقتی نظراتتون رو میخونم خنده ام می گیره...
پاسخ ها
غلط کردی نظرارو خوندی دیو کثیف نا مادری زیبای خفته
با اینکه حالا دارم دوران نوجوانی رو پشت سر می گذارم می فهمم این دنیا بیخود تر از اون یه که بخوام به این مسائل فکر کنم همه چی تموم شد.حالا هم که زنده ام فقط می خوام برای هدف هام پیش برم همین و بس.۱۷ساله
ازنظر پوششوآرایش کاملا آزادم تونستم اعتماد خوانوادم رو در این زمینه به دست بیارم خودمم از جلف بودن خوشم نمیاد دلم میخوادپدرو مادرم تو زمیینه های دیگه هم بهم اعتماد داشته باشن مثل فضای مجازی و اینستاواقعا چیز بدی نداره باتوجه به چیزی هایی که فالو میکنی مطلب میاد
منم دوست ندارم اعتماد پدر و مادرم سوء استفاده کنم ولی نمیدونم چرا با وجود اینکه۱۶سالمه واسم گوشی نمیخرن خواهش میکنم یکم با عتماد تر باشیدحدقل این فضا رو فراهم کنید که خودمونو ثابت کنیم
ازنظر پوششوآرایش کاملا آزادم تونستم اعتماد خوانوادم رو در این زمینه به دست بیارم خودمم از جلف بودن خوشم نمیاد دلم میخوادپدرو مادرم تو زمیینه های دیگه هم بهم اعتماد داشته باشن مثل فضای مجازی و اینستاواقعا چیز بدی نداره باتوجه به چیزی هایی که فالو میکنی مطلب میاد
منم دوست ندارم اعتماد پدر و مادرم سوء استفاده کنم ولی نمیدونم چرا با وجود اینکه۱۶سالمه واسم گوشی نمیخرن خواهش میکنم یکم با عتماد تر باشیدحدقل این فضا رو فراهم کنید که خودمونو ثابت کنیم
من ی دختر 17 سالم.پدر مادرم ب شدت محدودم میکنن با اینکه دیگ 17 سالمه.اجازه ندارم تو شبکه های مجازی باشم درحالی ک همه دوستام دارن.اجازه ندارم ارایش کنم.اجازه ندارم تنهایی بیرون برم.واقعا خسته شدم.ای کاش منم پسر بودم ک هر غلطی میکردم نمیگفتن خرت ب چند؟هر موقع میخواستم میرفتم بیرون
من 14 سالمه هرچی با پدر و مادرم حرف میزنم میگن باشه انجام میدیم بعد چند دقیقه بعد انجام نمیدن انگار هرچی گفتم به دیوار گفتم و اینکه محلم نمیزارن و حوصلمو ندارن و همش گذشته ی بد خودشون و همش مشکلاتی که تو زندگی دارند رو بهونه می کنند و نمیان درکم کنند و میگن ما به اندازه کافی زجر کشیدیم و مشکل هم تو زندگی داریم تو خودت لوسی که اینجوری میگی درکت نمی کنیم اخه یعنی من آدم نیستم؟ و اینکه من لوس نیستم شما فقط درکم کنید و باهام مهربان و صمیمی و خوب باشی
تو رو خدا لی مین هو جای با باته
چی؟ چی گفتی نفهمیدم
نزدیک یساله ک با دوست پسرم اشنا شدم اخلاقای خوبش باعث شده ک تاحالا فقط ۲یا۳بار دعوامون شده رسیدن ما بهم یخورده مشکله اون وو کرجه و شغل مناسبیم برا خودش نداره ولی من دوسدارم با تحصیل ب ی جایی برسم و دست ایشونم بگیرم میدونم خیلی ها باورم نمیکنن و فک میکنن ک سر کارم برا همین من مادرمو در جریان نزاشتم چون میدونم عواقب بدی در انتظارمه بنظرتون من چیکار کنم ک هم عشقمو داشته باشم هم خانوادمو؟۱۷سالمه
هرکی تو دلش ی الگو داره که میخاد مثل اون بشه حالا چه خوب باشه و چه بد اما نه پدر نه مادر نه هیشکی نمیتونه جلوشو بگیره تا اون الگوی بد رو از فکرش بیرون کنه مگه این ک خودش از ته دل بخاد همین و همین هرکی هرچی خودش بخاد میشه حتی خود خدا هم نمیتونه جلوشو بگیره چ دختر چ پسر حتی اگه تو زندان بکنیش بازم تا وقتی خودش نخاد چیزی عوض نمیشه
سلام من یک دختر ۱۵ ساله هستم عاشق معلمکه یک زن هست شدم لطفا کمکم کنید
پاسخ ها
منم معلممو دوس دارم خیلییییییییییییییی هم دوسش دارم
کمک نمی خواد کع!!
بچه ها دقت کردین ما نسل جدید همش عاشق معلمامون میشیم
سلام من هم مثل شما یک نوجوون 14سالم اما هیچ کدوم از این مشکلاتو ندارم عاشق مامان و بابامو خواهرمم بابام انقدر مهربونه که هنوز سرم میذارم روپاش تا برام قصه بگن یا مثل باهم بالش بازی میکنم شاید من شمارو درک نکنم ولی دوستای زیادی دارم که اینطوری هستنو دارن رنج میکشن کامنت هارو که میخوندم افسوس میخوردم از اینکه نوجوون های کشورم اونقدر غرب زده شده اند که آزادی رو تو بی بند و باری میبینن یا عقده یه رژلب هستن وسعی دارن مثل هنرپیشه های هالیوودی بشن
خیلی عالی بود ممنونم ازتون من یه بار یه کتاب درمورد برخورد با نوجوانان رو با صفحه باز گذاشتم رو میزم که مامانم بخونه بعد خودمو زدم به خواب دیدم مامانم کتابرو برداشت نگاش کرد گذاشتش تو کتابخونه!!!!!-_- *-*
چه بد خیلی بده والدین ها به نوجوانان محل نمیزارن
چاره ای نیست بچه ها باید صبر کنید تا خودتون رو پیدا کنید فقط برید دانشگاه درستون رو خوب بخونید الان وقت گوشی بازی نیست فقط باید برا ایندتون زحمت بکشید منم 15 سالمه فهمیدم که تاوقتی بهم گوشی میدن که بهم اعتماد داشته باشن همین بعددانشگاه هم عروسی میکنین و راحت میشین بعد کنکور هرکاری خواستین انجام بدین فقط ثابت کنید که من لیاقیتش رو دارم ی
اگر مشورت خواستین من در خدمتم من کاملا شماهارو درک میکنم منم خیلی زجر کشیدم .
ایمیلمeli.bostani.mrg@gmail.com
من 13 سالمه من احساس می کنم والدینم اصلا منو درک نمی کنن من فقط ازذ اونا میخوام یکم منو بفهمن همش در حال دعوا کردنیم همیشه بعد دعوا می رم یه گوشه و گریه می کنم و به خودم میگم ای کاش یکی بود تمام بدبختیامو دردو لامو بهش بگم فک می کنم اونا تربیتشون اشتباه کاش اونا می می اومدن توی این سایت یکم از دوره ی نوجونیه یه دختر میفهمیدن دیگ ازشون خسته شدم
پاسخ ها
منم دقیقا مثل توعم
یعنی با تک تک سلول هام درکت می کنم
مرسی ک درکم می کنی alone girl
الهام تو راس میگی ولی ما انتظار دارین اونا یکم ما رو بفهمن بعد بهشون میگیم در مورد دوران نو جونی تحقیق کنن نمیتونن واقعا ارزو به دل موندم یکم درککککککککککک ولی انگار باید باهاش کنار بیایم خیلی سخته اه اه اه اه اه
من 14سالمه مشکل ک زیاده اما بزرگترین مشکل من بابامه
از وقتی داداشم ک اتفاقا هموفیلیه ب دنیا اومده شده سوگلی باباجونش بابام یه ذره هم بهم اهمیت نمیده فقط مامانم ازم طرفداری می کنه اونم فقط وقتایی ک حق با منه! واقعا دارم دیوونه میشم کمکم کنید
پاسخ ها
می دونم چقد سخته ک فک کنی پدرت اونم پدر ک می گن جونشو دخترش بخواد همچین رفتاری باهات داشته باشه اگه میتونی یه نامه بنویسو بذار یه گوشه مثل توی جیبش یا.. اونقت شاید پدرت رفتارش جوردیگه ای شد
سلام من یک دختر ۱۴ساله دارم .به خاطر اون و دو تا برادرش سر کار نرفتم مبادا یک وعده غذاشان دیر بشه یا اذیت باشند ولی الان دخترم آنقدر به من توهین میکنه که بغض گلویم رو میگیره .همه آرزو دارند مادرشون کمی به آنها توجه کنه ولی دختر من اصلا قدر من رو نمی دونه. آرزو داره کاش مادرش بازیگر و یا کاره ای بود .به من و پدر زحمتکش خیلی توهین میکنه.آنقدر دلم از دستش می گیره که خدا میدونه.تو را به خدا برسونید هیچکس خیر شما را بیشتر از پدر و مادرتان نمی خواد
پاسخ ها
منم 14 سالمه و میدونم دخترتون چرا اینجوری میکنه چون درکش می کنم من به عنوان یه دختر 14 دوس دام هر کار اشتباهی ک می کنم مادر پدرم با ارامش باهام صحبت کنن نه این ک سرم داد بزنم دختر شما دوس نداره این کارو بکنه می دونه ک اشتباه ولی کنتر خودشو نداه اخ منم اینجوری شدم می فهمم حسشو اون دوس نداره با شما این کارو بکنه فقط باهاش صحبت کنین مشکلشو بخاین شاید اولش بگه نه ولی مجبورش ک بکنین میاد همه چیزو میگ به شما
تا حالا شده از بچه های کلاستون بپرسی چیزی به نام سن نوجوانی میدونی؟ اونم بگه نه مگه همچین چیزی هم وجود داره
واقعا که
من دوتا دختر نوجوان دارم واقعا سخت همه چیز عوض شده اینترنت ماهواره ینی اصلا نمیشه کنترل کرد فقط از راه محبت جلب اعتماد و دوستی باید قوانین خونه روازشون خواست که رعایت کنن من که موندم چطور اگاهشون کنم خدایی نکرده اسیب نبینن
واقعاً درکتون میکنم من دوازده سالمه خیلییییییییییییی تنهام ولی هیچ کیس یک دختر دوازده ساله رو درک نمیکنه
پاسخ ها
الهه جون ولی من درکت می کنم
خیلی سایت خوبیه منم مامانم همیشه تو جمع خونه میگه من ال من بل وهم همیشه این اذیتم میکنه و هر وقت میخوام برمکه بیرون حتما باید باهام بیاد وگرنه نمیزاره
بعد تازه وقتی میرسه تو کارای خونه میگه بیا تو بزرگ شدی اینو چرا انجام نمیدی
و....
سیزده ساله
به نظر من تحليلش كاملا درست بود
من هم خودم نوجوانم و فقط ميخوام بگذره
چون محدود شدم و خب به نظرم ميتونم مستقل باشم...
من یه پسر 14 سالم و با همه این موارد موافقم
تو خونه خیلی افسرده هستم ولی رفیقام منو جور دیگه ای میشناسن
بعضی وقتا فکر خود کشی به سرم میزنه
و حتی تو اتاق خودم هم آرامش ندارم و نمیزارن در اتاقم رو ببندم و توقع دارن 24 ساعت درس بخونم و همین باعث شده به اونا دروغ بگم و از درس خوندن در برم
حتی به یه ادم غریبه بیشتر از اونا اعتماد دارم و زندگی کردن تو اون خونه برام غیر ممکن شده.
اصلا باورم نمیشه بخاطر یه نفر که خودشم نمیدونه دوسش دارم چندبار بغض کردم و گریه کردم و نزدیک یک سال درگیرش بودم ولی یهو دیگه برام مهم نمیشه و کلا فراموش میکنم.خیلی برام پیش اومده اصلا نمی تونم درک کنم چرا ؟فکر کنم فقط منم که اینجوری ام.خوشحال ام که فراموش کردم اما ناراحتم چون وقت ارزشمندمو صرف چه چرندیاتی کردم.
منم همینطور
اصلا مادرم موقعیت رو درک نمیکنه خسته شدم نمیدونم باید از چه راهی شرایطم رو براشون بگم آخه
خیلی خوب بود مرسی از مطالبتون
N9a نگاه کن این عشق ها مال سن بلوغ وقتی عاشق یکی میشی بعد چند روز یا هفته یا ماه یا سال میره بعد به خودت میگی من واقعا عاشق این بودم؟اصلا باورم نمیشه په این چی بود! بعد دوباره عاشق نفر بعدی میشه و دوباره همین اتفاقا میوفته تو تنها نیستی اینا مال سنت سن بلوغ فقط اگه دوباره عاشق شدی اینو به خودت بگو این عشق یا احساسی که نسبت به اونی که دوسش دارم مال سنمه بهم فکر نباید کنم یا نگران باشم یا بترسم یا فکر کنم من تنها کسی هستم که اینجوریم اینا مال سنم
پاسخ ها
کاملادرسگفتی همه نظر باهات موافقم
سلام من ۱۵ سالمه
بیشتر وقتمو روزانه صرف تلویزیون ، گوشی ، اینتونت و... میکنم
خودمم واقعا دوس ندارم وقتمو اینجوری هدر بدم ولی برنامه جذاب دیگه ای سراغ ندارم که بتونه منو سرگرم کنه
دنبال یه کاری میگردم که یه فایده ای داشته باشه مثلا بتونم ازش درآمد کسب کنم یا اینکه به یه بنده خدایی سود برسونم
توی طراحی ، ریاضی و کمک کردن به بقیه تو مسائل درسی مهارت دارم
کسی پیشنهادی نداره؟
پاسخ ها
اولا ک نبا ید وقتتو صرف این موبا یلو اینا بکنی میتونی وقتتو صرف درس خوندن کنی یا باخانوادت خوش بگذرونی اخ ادم 15 ساله
ک نیادپول دراره باید وققتتو صرف درس خوندن کنی با کمک خدا واس خودت کسی بشی
بد تازه تو دختری می خای پول دراری چی کار مگ مشکل بی پولی دارین ؟
الا بشیندرستو بخون توی هر شرایطی فقط درس با کمک خدا همین درس از همه چی ادمو نجات میده فقط درستو بخون یه چیزی بشو ب کشورت خدمت کن
مطالب بسیار خوبی بود و تمام احساسات ما را بیان کرده اید حال اگر می شود راه حلی برای این مشکلات شرح دهید تا از صرف وقت ارزشمند مان برای هیچ و پوچ و پشیمانی در دوران آینده جلوگیری کنیم
سلام.. لطف کنید راجع به رابطه ها صحبت کنید. قطعا ازادی و اینکه نوجونا راحتر باشن قطعا منجر به رابطه دوستی با جنس مخالف میشه و نوجونا توداین رابطه ها میخوان تجربه های جدید داشته باشن. و با توجه به فضای مجازی و بلغ جنسی زودرس تجربه جنسی رو میخوان تجربه کنن... لطفا نطرات خودتون بفرمایید.. در این مورد باید چیکار کرد
دخترا خیلی دوست دارید ارایش کنید اوخی الهی دوست دارید خوشگل موشگل بشید
والا ما هر کیو دیدیم زشته ارایش میکنه زشت تر میشه
کلا ارایش بیشتر زشت میکنه شمارو گرچه سیرت زیبا مهمه
بعضی ها هم نوشتن رابطی جنسی میخوایم خب خانوم عزیز اولا تا 18 سالگی رابطه جنسی کلا رست نیست دوما خب مگه کسی جلوتو گرفته برو با همونی که میخوای باهاش رابطه داشته باشی زندگی کن
با سلام خدمت همه اون های که این متن پیام رو میخونن.ماانسانها رو خدای آفریده که خودش زیباست.او تمامه امکانات رو در اختیار ما گذاشته.وما حق انتخاب داریم.خوب یابد بنده از خداوند خاستم که هرچیزی که خودش صلاح میداند سره راه من قرار بده.فقط خودش میتواند تمامه مسعله ها رو حل کنه .باید قدم برداشت و تلاش کرد.همیجور که زره زره این مشکلات به وجود آمده کم کم درست میشه.باصبر
پاسخ ها
اصلا تو اینجا چی کار می کنی بچه تو که از ما دخترا هیچی نمیدونی
جواب به احمد رضا: ما صبر نداریم درکمون کن و اینکه تو پسری اینجا چیکار میکنی؟
یه دختر 14 ساله مث من حق داره گوشی داشته باشه ولی نداره
حق داره با دوستاش بیرون بره ولی من نمیتونم
حق داره حریم خصوصی داشته باشه ولی من ندارم
من فقط تحت کنترلم فقط تحت نظرم بابا تمومش نمیکنن
پاسخ ها
اگه اجازه دادن،دوست داری چکار کنی کجا بری دوس داری چطوری باشی
سلام من 13 سالمه (تقریبا 14)و واقعا مامانم هم خودش قبول داره که بهم توجه نمیکنه و وقتی ازش میپرسم چرا بهم میگه چون تو خیلی بچه ای و داداشت هم 20 سالشه و اون مورد توجه بیشتری باید قرار بگیره چون تو سن بدیه و فقط اون نیاز به توجه داره حالا این ها به کنار در مورد همه چیز من هم نظر میده به طوری که من هیچیم مال خودم نیست البته در کل مهربونه اما اینکه فکر میکنه من اندازه یه بچه 5 ساله هم نمیفهمم خیلی زجر اوره و هیچ وقت هم من رو درک نمیکنه
تو این دوره نوجوونا خیلی حساس و زودرنج میشن و تحقیر شدن میتونه خیلی بهشون آسیب بزن. روحیه دادن و تشویق کردن و در کنار نوجوون بودن میتونه کمکشون کنه که هر استعدادی که دارن کشف کنن ولی اگه مدام یه نوجوونو تحقیر کنی فکر میکنه یه آدم بی ارزش و بدردنخوره و بعدش راه برای افسردگیو خودکشی باز میشه تشویق و حس امنیت دادن به نوجوونا بهترین لطفیه که هر پدر و مادری میتونه به بچش بکنه
سلام من دختری ۱۲ ساله دارم هفته ی پیش او ب سن ۱۲ سالگی رفت واز اون روز مدام باهم جروبحث میکنیم او دوتا برادر دارد واز وقتی ک تولدش گذشت گوشی میخواهد لطفا مرا راهنمایی کنید
تمام نظر هارو خوندم وبا خیلیاشون موافق بودم و این چند روز دیگه اب از آسیاب بدر شده دیگه تحمل این وضع ناجور،رفتار مامان بابام رو ندارم بابا چی می خوام همش اینکه یه بار خودم تنها برم بیرون به قرآن تا الان با هیچ پسری سر قرار و اینجور چیزا نبودم و هیچوت با گوشی کاری نکردم که بعدا پشیمون بشم الانم یه ماه ۱۴سالم شده بزور کاری می کنم که جلو خانواده تو جمع گریم نگیره حالم خیلی بده تا اینکه این سایت رو دیدم. دیدم که دخترای دیگه ای هم مث من هست.
خوب بود تا جایی که خوندم
خدایا فقط از ت می خوام زود تر این دوره تموم شه ب خوبیو خوشی بره پی کارش واقعا خسته شدیمممم
...
بله دقیقا
منم یه نوجوان سیزده ساله هستم
و همه ی این هارو قبول دارم
سلام من دختری 13 ساله هستم خواهرم هم 6 ساله هست برای اون همه چی از جمله تبلت و دوربین حرفه ای و هدفون خریدن ولی من فقط یه کامپیوتر دارم اخه من حقم نیست موبایل داشته باشم گاهی فکر میکنم خودکشی کنم بهتره تو رو خدا راهکار بدین