۴۴۷۲۶۸
۹ نظر
۵۰۴۶
۹ نظر
۵۰۴۶
پ

مشهد با بحران هویتی رو به رو است

شهر مشهد با بحران هویتی رو به رو است. این بحران تنها ناشی از تحولات اجتماعی و اقتصادی ده های اخیر نیست، بلکه به علت نوعی جابجایی در نسبت کنش های منفعت طلبانه و سوداگرانه با فرهنگ، روابط و ساخت های اجتماعی این شهر است.

ماهنامه مهرنامه: شهر مشهد با بحران هویتی رو به رو است. این بحران تنها ناشی از تحولات اجتماعی و اقتصادی ده های اخیر نیست، بلکه به علت نوعی جابجایی در نسبت کنش های منفعت طلبانه و سوداگرانه با فرهنگ، روابط و ساخت های اجتماعی این شهر است. به نظر کاملا مشهود می رسد که نوع این بحران با بحران سایر شهرهای بزرگ ایران نیز متفاوت است زیرا ساخت اجتماعی و فرهنگی که به عنوان بن مایه های حک شدگی کنش های سوداگرانه در ساخت های اجتماعی از آن سخن گفته می شود، در این شهر بسیار عینی تر از سایر شهرهای بزرگ ایران است.

مشهد شهری است با ساختار مذهبی و فک شدگی کنش های سودطلبانه از ساخت مذهبی آن را هر زائری که قبلا به این شهر سفر کرده است، احساس می کند. این تنها معماران نیستند که می توانند فک شدگی حریم حرم را از فضاهای اطراف آن، که به طور تناقض آمیزی حرم را در خود فرو برده است، شناسایی کنند، بلکه هر زائری نیز می تواند دوگانه فک شده از هم، یعنی فک شدگی درون حرم که در آن سیر و سلوک می کنند، با بیرون حرم که در آن قیل و قال بازار و شهر جریان دارد را شهود کند. حتی سلام رانندگان تاکسی وقتی چشم شان به بارگاه امام رضا (ع) می خورد نیز کرداری در حد تورگردانانی تازه کار را تداعی می کند تا عابدی که می داند همه رزق و روزی اش را از هم جواری و همشهری این حرم دارد.
مشهد با بحران هویتی رو به رو است

تمایز بحران این شهر از سایر شهرهای بزرگ را شاید بتوان به جرأت مربوط به بروز بحران هویت مذهبی این شهر دانست و به سبب سوالی که برابر سیاست گذاران قرار دارد این است که چگونه سیاستی باید برای خروج از آن اتخاذ کرد؟ تاکید بر هویت مذهبی این شهر، تاکیدی استراتژیک در بازسازی هویت این شهر و عبور از بحران شهری آن است.

اگرچه تمایز اساسی شهر مشهد با سایر شهرها این است که در شهر مشهد اجماعی سر ماهیت هویت مذهبی این شهر وجود داشته است اما سر احیای هویت آن که راه خروج از این بحران در گروی یافتن آن است، اجماعی حاصل نیست. به عبارت دیگر، تاکید جمعی بر این بود که مشهد شهری مذهبی است و هرگونه تغییر کاربری آن به سمت و سوی سیاحتی، یا سوداگرایانه باید به گونه ای باشد که سیرت و صورت آن را نه تنها تغییر ندهد، بلکه این کنش ها بیش از پیش در ساخت هویت مذهبی آن حک شود اما فرایند توسعه شهر مشهد به سمت و سویی رفت که نوعی فک شدگی ویژگی سیاحتی و سوداگرانه از هویت مذهبی به وجود آورد.

این فرایند به تدریج اجماع سر هویت صرف مذهبی را بر هم زد. علت امر نیز تا حدودی روشن است چون اینک موجودیت بسیاری از نیروهای اجتماعی و اقتصادی با این کنش های سودگرایانه گره خورده و به طور ضمنی، دیگر احیای هویت مذهبی شهر را بر نمی تابند. بنابراین، هنوز در حوزه عمومی جامعه مشهد، اجماعی سر احیای این هویت نیست.
به غیر از مانع تضاد منافع، رسیدن به این اجماع نیز در گروی این امر است که همه شهروندان خود را متولی حریم حرم بدانند تا نوعی احساس مسئولیت جمعی و اجتماعی پدید آید اما بیش و پیش از آن باید وفاقی سر امکان حک شدگی مجدد سوداگری بازار در هویت مذهبی به وجود آید، یا راهی برای تقویت حک شدگی ضعیف سوداگری بازار در ساخت مذهبی پیدا کرد. در غیر این صورت تغییری در وضع موجود رخ نخواهد داد.

این نوشته تلاشی است برای نشان دادن راهی در جهت احیای هویت مذهبی مشهد بر اساس حل دوگانه مذهبی - گردشگری یا سیاحتی مشهد که به نظر می رسد نه تنها مانع رسیدن به وفاق است بلکه بدون حل آن در حوزه عمومی، امیدی به سیاست گذاری احیای آن نخواهد بود.

ادعای این نوشته این است که تنها راه حل بحران، حک شدگی مجدد کنش های سوداگرانه، به نحو آگاهانه و بازاندیشانه در هویت دینی است. به عبارت دیگر، با استفاده از مفهوم حک شدگی و فک شدگی کنش سوداگرانه از ساخت های مذهبی شهر، می توان گفت هر چقدر سیاست های گردشگری زیارتی در پی جلب تعداد بیشتری توریست باشد.
احتمال اینکه از میزان حک شدگی جلوه های گردشگری مشهد در هویت مذهبی اش کاسته شود، بیشتر خواهد بود زیرا گردشگر مدرن برخلاف زائر، علی رغم توجه به وجوه زیارتی، محوریت سفرش زیارت نیست و به طور مداوم در پی اصالت در رویدادهای گردشگری است و چون دیگر اصالتی در این رویدادها وجود ندارد یا باید برای نشان دادن این اصالت صحنه سازی کرد و پشت صحنه های زیادی را جلوی صحنه آورد تا شاهد اصالت های بدلی باشد یا برای او سنت خلق کرد.

نفوذ انگیزه های سوداگرانه در مشهد بیشتر به دلیل هدف گذاری نادرست سیاست گذاری شهری بوده است که مشخص نکرده توسعه شهری تا چه حد باید بر اساس توسعه توریسم باشد به نحوی که هویت مذهبی شهر را خدشه دار نکند. ادعای حک شدگی کنش های منفعت طلبانه در ساخت مذهبی این شهر و بر اساس منافع پایدار سوداگران نیز استوار است چون هر چه میزان این حک شدگی کاهش یابد یا فک شدگی این دو از هم رخ دهد، منافع همه گروه ها در خطر قرار می گیرد.

به عبارت دیگر، منافع پایدار نیروهای اقتصادی شهر مشهد هم که دنبال سود و منفعت بیشتر هستند، در گروی حفظ هویت مذهبی این شهر است. این ادعا اگر توجیهی داشته باشد، ممکن است سوداگران را متقاعد کند که تن به وفاق برای احیای ساخت مذهبی مشهد بدهند.
بنابراین اگر قرار باشد مسئله بحران هویت مشهد در حوزه عمومی و نزد نخبگان اعم از معماران، جامعه شناسان، اقتصاددانان و شهرسازان مطرح شود، ضروری است در مورد راه های احیای حک شدگی بحث شود. اگرچه هنوز تا رسیدن به وفاق فاصله زیادی احساس می شود. به عنوان دلیلی بر دسترس نبودن وفاق می توان به واکنش ها به گفته های امام جمعه این شهر اشاره کرد که بحث پیرامون حل بحران دوگانه مذهبی - سیاحتی شهر مشهد را دامن نزد تا گفتمانی برای بحث پیرامون راه های خروج از بحران باشد.
مشهد با بحران هویتی رو به رو است

اگرچه گروه هایی با این گفته علم مخالفت برافراشتند اما پذیرفته اند که مشهد در بحران هویت قرار دارد. در حالی که برای بحث پیرامون دوگانه هویت مذهبی - سیاحتی مشهد می توان از همین گفته شروع کرد که «مشهد جایی برای برگزاری کنسرت نیست.» این گزاره را به طور ساده می توان چنین مفهوم پردازی کرد که «توریسم آلودگی فرهنگی و مذهبی می آورد.» این حرف جدیدی نیست و سال ها پیش دکتر داریوش شایگان در کتاب «آسیا در برابر غرب» این بحث را پیش کشیده بود.

البته باید گفت که واکنش امام جمعه به این رویدادهای هنری - گردشگری نیز بسیار دیرهنگام است و مشهد بدون سودای منفعت طلبی، سیاحت و رویدادهای گردشگری خاطره دوری شده است.
به علاوه ادعای امام جمعه تفاوتی ماهوی با ادعای مهندس بهشتی نیز ندارد. او چون به خوبی می داند جزء جدانشدنی هویت مذهبی مشهد معماری آن است که باید محوریت آن را نشان دهد و نشان دهنده رشد ارگانیک این شهر باشد رو به افول است، می گوید: «شهر مشهد تحت تصرف سوداگران قرار گرفته و پرچم داعش در این شهر به زمین کوبیده شده است، چون داعش هم انگیزه های سوداگرانه دارد.» زیرا از نگاه استاد معماری چون او، مشهد امروز و دور حرم را انبوهی از فضاهای خرید، اقامتی، فراغتی و تفریحی احاطه کرده اند.

شباهت این دو واکنش به تغییرات مختلف در مشهد با ادعای این نوشته نیز مشترک است: حک شدگی روابط سوداگرانه در ساخت مذهبی شهر مشهد به شدت تضعیف شده اگرچه به کلی فک نشده است.

تا پایان سال ۱۳۹۴ تعداد ۱۸۳۶ واحد اقامتی از هتل گرفته تا خانه مسافر و هتل آپارتمان عمدتا در حوالی حرم تاسیس شده است. تنها در سال ۱۳۹۴، ۳۳ هتل جدید در حریم حرم ساخته شده است. در همین سال تعداد مسافران نوروزی در حدود ۳ میلیون نفر بوده است که در حدود هفتصد هزار نفر کمتر از مسافرانی است که در دهه آخر ماه صفر به این شهر می آیند.

این در حالی است که در طول تابستان ۱۳۹۴ در حدود ۱۴ میلیون نفر به این شهر سفر کرده اند. رشد رویدادهای گردشگری اعم از برگزاری انواع جشنواره ها چون جشنواره موسیقی مقامی، سنتی، محلی، جشنواره، برداشت خربزه و زعفران، نمایشگاه های مردم شناسی، شاهنامه خوانی و بازی های محلی و بومی، این شهر را بدون تردید بیشتر سیاحتی کرده است.
تمامی ارقام از ورود و خروج مسافر چه زائر و گردشگر خارجی و چه داخلی در حال رشد بوده است. با این وجود این ارقام خام معنی خاصی ندارند چون رشد اقامتگاه ها، تعداد مسافران و رویدادهای گردشگری به خودی خود دال بر فک شدگی کنش های سیاحتی و منفعت طلبانه از ساخت مذهبی نیست بلکه آنچه میزان فک شدگی را در حال حاضر نشان می دهد، تکیه بر استنباطی است که نخبگان جامعه از روند تغییرات مشهد دارند.

اما همانطور که در تمایز بحران هویتی شهر مشهد با بحران ناشی از تغییرات اجتماعی و اقتصادی در سایر شهرها بحث شد، اول اینکه فرایند فک شدگی در شهر مشهد جدی تر از سایر شهرهاست، چون حک شدگی کنش های منفعت طلبانه در ساخت و روابط مذهبی در گذشته بسیار قوی تر بوده است در حالی که در سایر شهرها از جمله تهران، در مقابل رشد فضاهای خرید مدرن از دهه ۱۳۵۰ تاکنون، و به ویژه از دهه ۱۳۷۰ به بعد، تنها مرکزی که مقاومت کرد، بازار تهران بود.
به عبارت دیگر، ایجاد فضاهای مدرن خرید که به کثرت در مشهد یافت می شود، چیزی از هویت مذهبی شهر کم نخواهد کرد، اگر رشد این فضاها حول هویت مذهبی اش بوده باشد ، باید دائما مراقب بود تا رفتاری برخلاف شئونات مذهبی، در این فضاها شکل نگیرد و پاساژگردی و خرید ویترینی حول هویت دینی انجام شود.

دوم اینکه سایر شهرها از درون دگرگونی یا روند فک شدگی را پیموده اند، در حالی که شهر مشهد هم از درون و هم از بیرون در معرض دگرگونی بوده است. سوم اینکه این شهر نیز مانند سایر شهرهای بزرگ ایران در گذشته و حال شاهد بی هنجاری های مختلفی بوده است. به عبارت دیگر، رفتارهای آنومیک خاص شهرهای بزرگ از جمله مشهد است. مشهد از انواع آسیب های اجتماعی مستثنی نبوده است اما اینها لزوما هیچ گاه به ماهیت و هویت شهر لطمه نمی زند زیرا زائران مشهد لزوما مشهدی ها نیستند بلکه زائرینی هستند که از نقاط دیگر برای زیارت به این شهر می آیند.

به سخن دیگر، مشهد به عنوان شهری مذهبی، تنها متعلق به ساکنانش نیست بلکه هویت مذهبی مشهد بستگی به هویت زائرانش نیز دارد و مشهد زمانی که زائر واقعی نداشته باشد یا محور مسافرت زیارت نباشد، دچار بحران هویت خواهد شد. بنابراین، تغییر رفتارهای مردم مشهد آنقدرها به هویت مشهد لطمه نخواهد زد که تغییر رفتارهای مسافران مشهد.

بدین سبب، اگر مشهد شهری مذهبی است، تبدیل این شهر چه از نظر معماری، چه از نظر فضاهای شهری و چه رویدادهای هنری و تفریحی به هویت آن لطمه می زند؛ منتهی تغییر این هویت به لحاظ معماری مدت هاست که انجام شده و تغییر هویت از طریق برگزاری رویدادهای هنری و موسیقایی آخرین ضربه بر پیکر هویت مذهبی آن است.
مشهد با بحران هویتی رو به رو است

تبدیل مشهد به شهری سیاحتی که دید و بازدید و سرگرمی غایت آن است، بالاترین حد بیگانگی شهر با هویت خویش است. در این صورت تمامی عناصر هویت بخش این شهر که حول حریم حرم معنی یافته اند بی معنی می شوند، کما اینکه تا به حال نیز تا حد زیادی شده اند. تاکید بر وجه سیاحتی مشهد، نه تنها تبدیل کردن آن به چیزی نزدیک به موزه است، بلکه تغییر دادن زائری در پی سیر و سلوک است به گردشگری ساده که تنها می خواهد از هر چیز لذت ببرد.

سیاست های چند دهه اخیر شهرسازی از جمله ساخت و سازها در حریم حرم، مجموعه ای که همواره گمان بر تجزیه ناپذیری یا حک ناشدگی اش می رفت، چنان سرشار از عناصر جداشدنی یا فک شوندگی شده که رشد ارگانیکی شهر را حول حرم به خطر انداخته است. تغییراتی که در معماری شهر اتفاق افتاده وجه عینی این فک شدگی فضاها از مرکز و محور اصلی را نشان می دهد. در حالی که وجه مهم تر که معماری نمایانگر آن است، وجه شهودی آن است که با توقف این رشد رخ داده است، در نتیجه دیگر فردیت مشهدی ها نیز مانند فردیت زائران به خودی خود در روح جمعی یعنی حریم حرم ممکن نیست.

با این تغییرات حتی موقعیت حرم در نزد زائری که به توریست یا سیاح تبدیلش کرده ایم به مثابه تجلی گاهی که در آن سیر و سلوک می کرد، تغییر کرده است چرا که تمام تلاش ها حول انتقال هویت مذهبی شهر به هویت تماشایی، دیدنی و لذت بردنی متمرکز شده است. این تغییرات اساسی نه تنها هویت شهر را دگرگون کرده بلکه هم موقعیت آن را عوض کرده و هم نوع آدمی که از آن بهره می گرفت را تغییر داده است. کسی که پیش از این به مشهد می رفت زائری واقعی بود که رفتن به آنجا را از اساسی ترین نیازهای مادی اش اساسی تر می یافت و رفتن به این سفر را حیاتی ترین امر تشخیص می داد.
به طور مثال، عده ای از رعایا که بعد از اصلاحات ارضی صاحب زمین شدند آن را فروختند تا به مشهد به زیارت بروند و وقتی برگشتند تا پایان عمر یا کارگر شدند یا حاشیه نشین. اگر این فرد نمونه ایده آل زائر امام رضا (ع) محسوب شود، کسی که امروز به مشهد می رود را نمی توان لزوما از آن جنس دانست اما این سوال پیش می آید که «کسی که امروز به مشهد می رود زائر است یا توریست؟» آیا می تواند هم زائر باشد و هم توریست؟

پاسخ به این سوال برای سیاست گذاری احیای هویت مذهبی شهر مشهد اساسی است. اگر کنش های منفعت طلبانه به دنبال زائری باشد که ضمن آنکه حرم عبادتگاه اوست در پی کنش های سیاحتی نیز باشد، نمی توان کنش های چنین فردی را در ساخت مذهبی مشهد حک شده ندانست، اما اگر این کنش های سوداگرانه به دنبال توریستی باشد که لزوما زائر نباشد بلکه کسی باشد که می خواهد با مطالعه و تماشای رویدادهای گردشگری چیزی بیاموزد تا چیزی به معلومات خویش بیفزاید، آنگاه کنش های وی به دلیل آنکه لزوما آثار حرم را تجلی گاه مقاصد خود نمی داند و به تعبیر داریوش شایگان «در پی آن نیست تا مانند زائران چیزی از خود بکاهد و حشو و زوائد را بزداید، تا خویشتن را دریابد» به فک شدگی اش از سخت مذهبی منجر خواهد شد.

برپا کردن رویدادهای گردشگری و ساختن هتل برای او، چیزی جز بحران هویت برای شهر دربر ندارد، زیرا او عجولانه همه چیز را زودتر می خواهد به دست آورد و برو. تهیه و تدارک دیدن این همه رویدادهای محلی و منطقه ای برای جمع آوری پول او توسط سوداگران تدارک دیده شده است. رضایت او در گروی برنامه فشرده ای است که در مدتی کوتاه همه دیدنی ها و شنیدنی ها را به او بدهند.
او بخشی از سرمایه اش را می دهد و در مقابل عکس هایی از رویدادها جمع آوری می کند. چنین فردی که امروزه با تسامح آن را توریست می نامیم، چه داخلی و چه خارجی، ظاهرا صورت بی آزاری دارد و با معیارهای اقتصادی نیز نگاه کنید، برای شهر و مردم مشهد پول می آورد و به دنبال خود رونق اقتصادی ایجاد می کند اما احتمال اینکه هویت شهر را از او بگیرد، بسیار زیاد است چون معمولا هدف گذاری اقتصادی برای توریسم به خودی خود پیامدهای منفی فرهنگی می تواند دربر داشته باشد.

ممکن است هر شهری در گذر تغییرات باشد اما در اثر ورود توریست ها سرعت این تحولات دو چندان خواهد شد. انگیزه توریست پذیری ممکن است اقتصادی یا فرهنگی باشد اما انگیزه توریست، سودجویی است، چه سودجویی فرهنگی یا اقتصادی و در مقابل پولی که خرج می کند، ممکن است حیثیت شهرها را از بین ببرد یا طبیعت شهر را با خطر مواجه سازد.

این اصلی در سیاست های توریسم در کشورهای جهان است که در مقابل سیاست جذب توریست، سیاست دفع توریست هم تدوین می شود و در بسیاری مناطق به آن عمل می کنند. اگرچه ممکن است طول اجرای این سیاست کوتاه باشد. در حالی که زائری که کنش سیاحتی اش در مقاصد زیارتی حک شده باشد، بیشتر در فکر زیارت است و سفرش چه به مشهد چه به مکه و کربلا برای سیر و سلوک است و تجربه ای که در سفر می اندوزد، معطوف به غایتی خاص نیست و حتی اگر بخشی از سفر او به خرید کردن و گشت و گذار طی شود، آنچه مهم است، هدف اصلی او زیارت است.

ختم کلام اینکه سیاست گذاری حل بحران شهر مشهد را باید حول تقویت حک شدگی سوداگری اقتصادی میزبان و گردشگری مهمان در هویت مذهبی مشهد متمرکز و تمام برنامه های توسعه شهری را حول آن سازماندهی کرد.

نویسنده: علی اصغر سعیدی، دانشیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بدون نام

    اینقدر افغانی زیاد شده توی مشهد،،کسب جلوشونو نمیگیره.. برترینها لطفا یک گزارش تهیه کن شاید مسعولان یک فکری بکنن..

    پاسخ ها

    • بدون نام

      اینایی که بشون میگی افغانی قبلا اسم سرزمینشون خراسان بوده عین همینجایی که خودت هستی
      اینها هم فرهنگ هم زبان هم دین و ایین ما هستند

  • بدون نام

    دقیقا موافقم. ناصر خسرو. جامی خواجه عبدا... انصاری و.... اینا همه خراسانی اند که الان جز افغانستان هستند . بهشون توجه بشه چه بسا استعدادهایی داشته باشن که شکوفا بشه و به درد کشور بخورن . طفلکها از بس درگیر جنگ اند پاک از همه چی موندن

  • بدون نام

    داداش ما هم فرهنگ نمیخوایم.. بهشون بگید برن همون افغانستان

  • بدون نام

    کجا با ایران هم فرهنگ و هم زبان هستند گویش و نوشتاری فرق داره

  • ارش

    بازم سانسور ؟ خب نظر خواهی نکن

  • مهمان

    حک شدگی ..... فک شدگی ...... این مطلب را برای چه کسانی نوشته ای اقای نویسنده !؟ یک طور بنویس همه بفهمند عزیز برادر .... نوشته ای که بفهمیم یا نوشته ای که نفهمیم !!!!!!؟

  • بدون نام

    دوست عزیز فقط زورت به افغانیا میرسه چه گناهی کردن اونا مردم بومی اونجا هستن. اگه اروپایی بودن که جلوشون زانو میزدین از شدت غرب زدگی.

  • بدون نام

    متاسفم براي اين كشور كه با مهمانهاي خودش (كه بيشترين شباهت رو بين تمام ملت هاي دنيا به ما دارن)اينطور نژاد پرستانه برخورد ميكنه. خداوند از سر تقصير همه ما بگذره و اميدوارم چرخ روزگار جوري نچرخه كه هيچ ملتي مجبور بشه توسط يه مش

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج