معادله سختِ توازن کار - زندگی
با وجود پیشرفتهایی که در طول چند دهه صورت گرفت شکاف جنسیتی هنوز گسترده است. زنان هنوز در مشاغل ارشد و در میان کارآفرینان جایگاه زیادی ندارند. شاید به همین دلیل باشد که میانه دستمزد زنان ۸۰ درصد میانه حقوق مردان و بسیار کمتر از میانگین OECD است.

آمریکا در زمینه کیفیت شبکه ایمنی برای خانوادهها بسیار عقب مانده است. دولت بنگاهها را به اعطای مرخصیهای خانوادگی (مثلاً هنگام تولد فرزند) ملزم نمیسازد. در حالی که میانگین این مرخصیها در کشورهای ثروتمند عضو سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه (OECD) 54 هفته است. از نظر سهم در تولید ناخالص داخلی، کل مخارج مربوط به مزایای خانوادهها در آمریکا 6 /1 درصد و بسیار کمتر از میانگین OECD است. این در حالی است که یکسوم این مزایا نیز به صورت معافیتهای مالیاتی ارائه میشود. روشی که برای خانوادههای فقیر که مالیات کمتری میپردازند سودمند نیست.
با وجود پیشرفتهایی که در طول چند دهه صورت گرفت شکاف جنسیتی هنوز گسترده است. زنان هنوز در مشاغل ارشد و در میان کارآفرینان جایگاه زیادی ندارند. شاید به همین دلیل باشد که میانه دستمزد زنان ۸۰ درصد میانه حقوق مردان و بسیار کمتر از میانگین OECD است. موضوع نگرانکننده آن است که همین پیشرفتها نیز به کندی صورت میگیرند. در سالهای اخیر نسبت زنان در نیروی کار آمریکا که بسیار کمتر از اروپاست روندی نزولی داشت. سهم مدارک حرفهای زنان از صفر به ۴۰ درصد در دهه ۲۰۰۰ رسید اما از آن پس رو به کاهش گذاشت.
با پیوستن بیشتر زنان به نیروی کار، بخش زیادی از مسوولیتهای خانواده تحت تاثیر کارهای بیرون از منزل قرار گرفت. با وجود اینکه مردان نسبت به گذشته بیشتر در خانه کار میکنند زنان هنوز بخش اعظم وظایف خانوادگی را بر عهده دارند. برخی خانوادهها میتوانند پرستار کودک یا خدمتکار داشته باشند تا در کارها کمک کنند اما اکثر خانوادهها و به ویژه زنان کار زیاد و زمان اندک دارند. این امر ممکن است آنها را وادار سازد تا کار رسمی خود را رها کنند. سیاستهایی که دوستدار خانوادهها باشند مطمئناً عرضه نیروی کار را تقویت خواهند کرد. به عنوان مثال، سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه اعلام کرد افزایش مرخصی با حقوق به دو سال میتواند به مشارکت بیشتر زنان در نیروی کار منجر شود.
بنابراین خانم بوشی میخواهد دولت آمریکا را به آن زوایایی از محل کار و منزل بکشاند که تاکنون از آن دور مانده است. او در کتابش توصیه میکند که آمریکا شبکه ایمنی خود را تقویت و به سبک اروپایی نزدیکتر کند: به کارگران مرخصی با حقوق بیشتری بدهد تا از کودکان یا خویشاوندان مریض خود مراقبت کنند، زمان کاری را انعطافپذیرتر سازد و از تحصیلات پیشدبستانی کودکان حمایت بیشتری به عمل آورد. همه اینها مزیتهایی بزرگ برای خانوادههای تحت فشار خواهند بود اما آیا واقعاً دولت نیازی به این اقدامات احساس میکند؟
خانم بوشی و دیگر نویسندگان کتاب استدلال میکنند که سیاستهای بهتر در مورد مرخصیهای خانوادگی نهتنها شرایط زندگی خانوادههای تحت فشار را بهبود میبخشد بلکه بهرهوری کارکنان را افزایش و هزینههای بنگاهها را کاهش میدهد. او در پژوهشی که با همکاری سارا جین گلین از اندیشکده چپگرای «مرکز پیشرفت آمریکا» انجام داد نشان میدهد هزینه جایگزینسازی کارگرانی که به هر دلیل (شغل جدید یا وظایف خانواده) کار خود را ترک کردهاند میتواند حتی در مشاغلی با حقوق سالانه کمتر از 30 هزار دلار به 15 تا 20 درصد حقوق سالانه برسد. بنابراین هرکاری که به نفع کارگران صورت گیرد میتواند به نفع کسبوکارها و کل اقتصاد باشد. پژوهشهای دیگر نشان میدهند قوانین منعطف کاری میتوانند به کاهش غیبت کارکنان و افزایش بهرهوری منجر شوند.

اما اگر سیاستهای دوستدار خانواده بنگاهها را قادر میسازد تا بهرهوری کارکنان را بالا برده و هزینهها را پایین بیاورند لازم است بنگاهها خود در این جهت اقدام کنند. در کمترین حالت، هزینه جایگزینسازی کارکنان باید فضایی را برای کارکنان تحت فشار (مثلاً زنان باردار یا کسانی که از والدین کهنسال خود مراقبت میکنند) فراهم سازد تا بتوانند برای مزایای بهتر چانهزنی کنند. در این صورت به نظر میرسد که نیازی به قوانین و مقررات دولتی جدید نباشد.
از درون به برون
برخی بنگاهها در عمل به این نتیجه رسیدهاند که مهربانی با کارکنان به نفع خود آنهاست: هنگامی که گوگل در سال ۲۰۰۷ مرخصی زایمان را از ۱۲ به ۱۸ هفته افزایش داد نرخ خروجی کارکنان زن جوان به نصف کاهش یافت. اما فقط شرکتهای بزرگی مانند گوگل میتوانند متوجه چنین فرصتی شده و از آن بهرهبرداری کنند. در بنگاههایی که تعداد کارکنان کمتر است اگر کسی شش ماه مرخصی بگیرد بنگاه دچار مشکل خواهد شد. بنابراین لازم است دولت وارد صحنه شود. گسترش بیمه اجتماعی میتواند به شرکتهای کوچک کمک کند تا بار مالی را از دوش خود بردارند. به عنوان مثال، آنها میتوانند پول خود را در صندوقی بریزند و هنگامی که کارمندان به مرخصی زایمان میروند از آن برداشت کنند. البته نمیتوان برای همه سوالات پاسخ سادهای پیدا کرد. اما حداقل میتوان ادعا کرد که تیم خانم کلینتون سوالات مناسبی را پیدا کرده است.
ارسال نظر