یافتههای مندرآوردی در روانشناسی عامیانه
ما همه بهنوعی روانشناسانی غیرحرفهای هستیم. ما خود تجربهای دستاول از بشربودن داریم و سالها عمر خود را صرف ملاحظۀ رفتار خود و دیگران در موقعیتهای مختلف کردهایم. این درونیابی به «روانشناسی عامیانه» دامن میزند و این نوع روانشناسی گاه با یافتههای روانشناسی علمی همپوشانی دارد، اما اغلب اینگونه نیست.
ما همه بهنوعی روانشناسانی غیرحرفهای هستیم. ما خود تجربهای دستاول از بشربودن داریم و سالها عمر خود را صرف ملاحظۀ رفتار خود و دیگران در موقعیتهای مختلف کردهایم. این درونیابی به «روانشناسی عامیانه» دامن میزند و این نوع روانشناسی گاه با یافتههای روانشناسی علمی همپوشانی دارد، اما اغلب اینگونه نیست.
۱) وقتی به ما از طریق «سبک یادگیری» مورد پسندمان آموزش داده میشود، یادگیری موثرتری داریم.
عقیدهای است مبنی بر اینکه هر یک از ما زمانی بهتر یاد میگیریم که از طریق حس مورد علاقهمان به ما آموزش داده شود، مثلاً از طریق دیدنیها، شنیدنیها یا انجامدادنیها. اخیراً مطالعهای در میان معلمهای بریتانیایی انجام شد که نشان داد بیش از ۹۶درصد آنها به این اصل معتقد بودند. در واقع، تحقیقات روانشناسی همواره نشان دادهاند که افراد وقتی از طریق حس مورد پسندشان آموزش ببینند، بهتر یاد نمیگیرند و اینکه موثرترین حس در یادگیری اغلب، بسته به طبیعت چیزی که مطالعه میشود، متفاوت است.
۲) حافظۀ انسان، مثل ضبط، آنچه را اتفاق میافتد ثبت میکند.
استعارۀ ضبط برای حافظه مناسب نیست زیرا نشانگر سطحی غیرواقعگرایانه از دقت و پایندگی است. در واقع، ذهن ما نسخهای مخدوش از آن چیزی است که اتفاق افتاده و در طول زمان دستخوش تغییر میشود. بااینحال چند سال پیش، در بررسی حدود ۲۰۰۰ نفر، مشخص شد که ۶۳درصد این افراد بر این باور بودند که «ذهن مانند دوربین فیلمبرداری عمل میکند». این بدفهمی به بدفهمیهای دیگر مثلاً دربارۀ قابلیت اعتماد به شهادت شاهدانِ عینی دامن میزند.
۳) بزهکاران خشن معمولاً بیماریِ روانی دارند.
وقتی افرادِ دارای مشکلات سلامت روان دست به جرائم خشونتبار میزنند، رسانهها به شکلی نامناسب به این موضوع میپردازند. تعجبی ندارد که ارزیابیها نشان میدهند بیشتر مردم معتقدند افرادی با بیماری روانی ذاتاً خشن هستند. در واقع، بنا به نظر اسکات لیلیِنفلد و همکارانش، در ۵۰ افسانۀ مهم روانشناسی عامیانه، شواهد نشان میدهند که دستکم ۹۰درصد از افرادی که دچار بیماری روانی هستند مرتکب جرائم خشونتبار نمیشوند و اکثریت قاطع بزهکارانِ خشن از نظر روانی بیمار نیستند.
۴) ازدحام جمعیت سبب میشود افراد احمق و خطرناک شوند.
مرسوم است، پس از حادثهای اضطراری ناشی از ازدحام جمعیت، گزارشهایی نوشته شوند که طبق آنها جمعیت با وحشتی کورکورانه «فرار میکردند». این برداشت حاصل میشود که وقتی در گروهی انبوه هستیم، عقلمان را از دست میدهیم و هر کس تنها به فکر خود است. تحقیقات روانشناسی دربارۀ رفتار جمعیت این ویژگی را رد میکنند و نشان میدهند که وحشت بهندرت اتفاق میافتد و اغلب افراد به یکدیگر کمک میکنند.
۵) اوتیسم حاصل نورونهای آیینهای۳ «شکسته» است (و بسیاری دیگر از افسانهها دربارۀ اوتیسم)
عصبپژوه مشهور کالیفرنیایی، رمچندران، در ۲۰۱۱ نوشت: «علت اصلی اوتیسم آسیب نظام نورونهای آیینهای است.» نورونهای آیینهای سلولهایی هستند که وقتی خود کاری را انجام میدهیم یا دیگری را در حال انجام آن کار میبینیم، واکنش نشان میدهند. فرضیۀ اوتیسمِ «آیینۀ شکسته» نظر جذابی است که خیلی خوب پوشش داده شده است و هر از گاهی نویسندگان دانش عمومی آن را بازیابی میکنند (برای نمونه، ریتا کارر که در روزنامۀ دیلی میل۴ نوشت: «افراد مبتلا به اوتیسم اغلب فاقد حس همدردی هستند و فعالیت نورونهای آیینهایشان کمتر است.»).
۶) بینایی به سیگنالهای خارجشده از چشم وابسته است.
در واقعیت، بینایی انسان به شعاعهای نوری وابسته است که به شبکیۀ چشم برخورد میکنند. اما دستکم، براساس بررسیهای انجامشده در دهۀ ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰، هنوز بسیاری عقیدهای باستانی و اشتباه را باور دارند مبنی بر اینکه بینایی حاصل عملکردی متضاد است، این عقیده که بینایی حاصل شعاعهایی است که از چشم خارج میشوند. برای مثال، حدود یکسوم دانشجویان معتقد بودند وقتی میبینیم، چیزی از چشمانمان بیرون میآید.
۷) آزمایش زندان استنفورد نشان میدهد که موقعیت نامناسب میتواند هر کسی را بد کند.
یکی از مفتضحترین مطالعات در روانشناسی، یعنی آزمایش زندان استنفورد در ۱۹۷۱، بدین شکل بود که دانشجویان در نقش زندانی یا نگهبان مشارکت میکردند و وقتی نگهبانان به سوءاستفاده پرداختند، ناچار به توقف این مطالعه شدند. فیلیپ زیمباردو که سرپرست این مطالعه بود گفت این مطالعه نشان داد محرکهای موقعیتی خاص میتوانند هر یک از ما را بد کنند و تکپارۀ فرهنگیِ۵ «گلۀ گَر» بهجای «بزِ گر» وارد آگاهی مردمی شد. زیمباردو حتی بهعنوان کارشناس شاهد برای دفاع از یکی از نگهبانانِ سوءاستفادهگر در ابوغریب در محاکمۀ واقعیِ او حاضر شد.
۸) اکثریت قاطع جرائم خشونت خانگی را مردان مرتکب میشوند.
طی یک بررسی در بریتانیا که در ۲۰۱۴ منتشر شد، دریافتند که بیش از ۶۵درصد افراد معتقدند که احتمالاً یا قطعاً خشونت خانگی را اغلب مردان مرتکب میشوند. علت واضح است، مردان جثهای بزرگتر و قویتر دارند و عموماً تهدیدآمیزتر تلقی میشوند.
۹) برنامهریزی عصبی-کلامی علمی است.
درست است که معدودی از روانشناسان در برنامهریزی عصبی-کلامی (ان.ال.پی)۶ تعلیم دیدهاند و کاربرد آن را توصیه میکنند اما جداً خطاست که فکر کنیم ان.ال.پی در یافتههای علمیِ روانشناسی یا عصبشناسی ریشه دارد. در واقع این نظام، که اغلب بهعنوان روشی برای دستیابی به موفقیت شخصی بالاتر عرضه میشود، در دهۀ ۱۹۷۰ به دست دو معلم مذهبی خودیاریگر ایجاد شد. آن دو، پس از مشاهدۀ رواندرمانگرانی که با مراجعان خود کار میکردند، اصول روانشناختی خود را شکل دادند .
۱۰) بیماری روانی حاصل عدم توازن شیمیایی در مغز است.
چند سال پیش در یک بررسی در ایالات متحده دریافتند که بیش از ۸۰درصد افراد معتقد بودند که بیماری روانی حاصل عدم توازن شیمیایی در مغز است. در واقع اگر از هر روانپزشک یا عصبشناسی بپرسید و آنها صادق باشند، به شما میگویند هیچکس نمیداند توازن شیمیایی «درست» در مغز چگونه است. عقیدۀ عدم توازن تا حدی به پشتوانۀ این حقیقت مطرح میشود که داروهای ضدافسردگی سطح مواد شیمیاییعصبی را در مغز تغییر میدهند، اما این بدان معنا نیست که در وهلۀ اول نیز نوعی عدم توازن شیمیایی این مشکلات را به وجود آورده است (همانطور که علت سردرد فقدان استامینوفن نیست).
نظر کاربران
واقعا امان از این کسایی که فکر میکنن خیلی روانشناسن,تحلیل های صد من یه غازشون واقعن اعصاب ادم رو خورد میکنه.فکر میکنن با نشستن گوشه ی خونه و فیلم دیدن خیلی دیگه در مورد همه چی میدونن.البته هرکس برای خودش عقاید و نطریاتی داره ولی نمیدونم چه اصراری دارن اونارو به خورد همه بدن
چه متن جالبی بود.از آدمای خون روان شناس پندار متنفرم.