درس های بازاریابی را از «هری پاتر» بیاموزید
کتاب هری پاتر شاید معروفترین کتابی باشد که در نسل فعلی نوشتهشده است. دلایل مختلفی مبنی بر خوب بودن این کتاب وجود دارد، اما در کل درسهای مختلف بازاریابی هم وجود دارد که میتوان از هری پاتر آموخت.

1- کیفیت بسیار زیادی در محصولات خود داشته باشید
فکر نمیکنم کسی وجود داشته باشد که توان زیر سؤال بردن این درس و نکته را داشته باشد. مجموعه کتابهای هری پاتر (همچنین کتابهای ارباب حلقهها) یکی از بهترین کتابهایی هستند که شاید تاکنون بر روی کاغذ قرا گرفتهاند و افراد بسیار زیادی تاکنون اقدام به خواندن آنها کردهاند. کیفیت عامل فراهم آمدن این اثر است و شاید این بهترین درسی باشد که بتوان از هری پاتر آموخت.
2- انبوه مخاطبین خود را مخاطب قرار دهید
بهترین محصولات همیشه محصولاتی هستند که مخاطب عام داشته باشند و به مخاطبین عام فروخته شوند. کتابهای هری پاتر باوجودآنکه برای بچهها تهیه و نگارش شده بود، یک کتاب و اثر قابلخواندن و دوست داشتن برای بزرگسالان و البته تمام ردههای سنی هم بود و این خودش یکی از کلیدیترین مزیتهای کتاب چگونگی نگارش آن بود. یعنی اگر کسی میتوانست آن را تهیهکرده و مطالعه کند.
3- همواره پیوستگی را مدنظر داشته باشید
همچنان که در چندین و چند فیلم مختلف از شرکت هالیوود مشاهدهشده است، اگر همواره پیوستگی خود را با محتوای قبلی خود حفظ نکنید، موفق به ایجاد شگفتی و کسب پیروزیهای بسیار بزرگ نمیشوید و خانم جِی. کِی. رولینگ رو هم بهخوبی از این موضوع اطلاع داشت و از آن استفاده کرد. منظورم این است که وی نهایتاً در جلد ششم این کتاب بود شخصیت اِسنِیپ را بهعنوان شاهزاده دورگه معرفی کرد، درحالیکه میتوانست این کار در جلدهای اول یا دوم هم انجام دهد.
4- همیشه چیزی را برای ارائه در مراحل بعدی نگاهدارید
هر یک از کتابهای مجموعه هری پاتر که منتشر میشدند، شگفتی جدید را با خود به همراه میآوردند. شاید شما بهعنوان یک نویسنده میتوانستید تمام این موارد را یک جلد کتاب پوشش دهید، اما شاید تنها موفق به فروش مثلاً 10 جلد از این کتاب میشدید ( و فقط خانواده و دوستان خانم رولینگ این نسخهها را میخریدند). اما از طریق طولانی کردن فرایند همواره نگاهداشتن چیزی برای ارائه در آینده، همیشه بزرگترین مزیت خودش را در آستین مخفی نگاه میداشت و آنهم مزیت ایجاد شگفتی برای مخاطب خودش بود.
5- بزرگ بی اندیشید
دامبلدور، والدرمورت، سایروس سیاه، دراکو مالفوی، سِوِروس اِسنِپ و شخصیتهایی از این قبیل هرگز زمانی که فکری کوتاه و کوچک داشته باشید و تنها در فکر نگارش یک کتاب باشید، خلق نمیشوند. این شخصیتها تنها زمانی خلق میشوند شما از ابتدا فکر و اندیشهای بزرگ در مورد آنها در سر داشته باشید. همواره یک طرح احتمالی و تصادفی در اختیار داشته باشید. همیشه بدانید که اگر جریان کار در اینجا به موفقیت دستیافت باید چهکاری بکنید، و اگر جریان در همین نقطه با شکستی بزرگ مواجه شد باید چهکاری انجام دهید؟ همیشه پاسخی برای این دو سؤال داشته باشید تا به شما در بزرگ اندیشیدن کمک کند.
6- بدانید در چه زمانی باید دست از ادامه کار بردارید
من بهشخصه اگر خانم جِی. کِی. رولینگ به نوشتن این کتاب ادامه میداد و تعداد آن را به جلد صدم هم میرساند، بازهم جلد صدم آن را خریده و میخواندم. اما او این کار را نکرد. او میدانست که چگونه باید دست از ادامه کار بکشد و چگونه با این کار در قله موفقیت باقی بماند، حتی زمانی که دیگر در ادامه بازی شرکت نمیکند. این دقیقاً همان چیزی است که یک برند قوی و معروف هم انجام میدهد. به عبارتی یک برند قوی هرگز با استفاده از یک کمپین به ادامه فعالیت خودش نمیپردازد، حتی اگر این کمپین بسیار خوب و موفقیتآمیز هم عمل کرده باشد. این برندها بهخوبی میدانند که در چه زمانی باید دست از ادامه کار بکشند و دوباره با یک کمپین دیگر ادامه دهند.
شاید اگر بخواهیم ادامه دهیم، دهها مورد درس دیگر هم درزمینهٔ بازاریابی بتوانیم از کتابهای هری پاتر بیاموزیم. بااینوجود، این شش درس مواردی هستند که بیشتر از موارد دیگر به چشم میآیند.
ارسال نظر