برای موفق شدن، کمی منفی فکر کنید!
برای برخی افراد، خوشبختی نابودکننده موفقیت است. عقل سلیم میگوید که اگر بخواهید به هدفی مهم دست پیدا کنید، باید مثبت فکر کنید. اما خیلی از ما وقتی روی دلایلی که میتواند منجر به شکستمان شود تمرکز میکنیم، موفقتر میشویم.
دکتر نورم میگوید، «در ابتدا فکر میکردم که این افراد با وجود بدبینیشان چطور میتوانستند اینقدر خوب عمل کنند. خیلی زود متوجه شدم که علت عملکرد خوبشان همین بدبینیشان بوده است. تفکر منفی اضطراب را به عمل تبدیل کرده است.» افراد بدبین با تجسم بدترین نتیجه ممکن، به خودشان انگیزه میدهند که آمادگیشان را بالاتر برده و سختتر تلاش کنند.
افراد خوشبین و بدبین تحت شرایط مختلفی به موفقیت دست پیدا میکنند. اگر شما فردی بدبین هستید یا سعی دارید به چنین فردی انگیزه دهید، در زیر به راهکارهای موثری اشاره میکنیم که میتواند کمکتان کند.
۱. موقع کار کردن سوت نزنید.
بااینکه شواهد نشان میدهد که شادی با ایجاد انرژی و خلاقیت ما را موفقتر میکند برای افراد بدبین میتواند نتیجه عکس دهد. وقتی افراد خوشبین و بدبین دارت پرتاب کنند، به یک اندازه موفق بودند اما در شرایط مخالف بیشترین کارایی را داشتهاند. قبل از پرتاب دارت، بعضی ازآنها به یک موسیقی آرامشبخش گوش دادند، گروهی دیگر خودشان را حین پرتاب کردن دارت و از دست دادن هدف تجسم کردند. وقتی در واقعیت دارتهایشان را پرتاب کردند، خوشبینهایی که ریلکس کرده بودند تا ۳۰ درصد درستتر از آنهایی که نتیجه منفی تجسم کرده بودند، پرتاب کردند.
۲. تشویق ناامید میکند.
فکر میکنیم تشویق کردن دیگران کار خوبی است، اما شاید اینطور نباشد. در یک آزمایش افراد یک کار طراحی که نیاز به تمرکز و دقت داشت را انجام دادند. درست بعد از کار، محقق برای نیمی از شرکتکنندهها به نمرات دانشگاهشان نگاه کرده و گفت، «باتوجه به عملکردتان در گذشته، فکر میکنم اعتمادبه نفستان برای عملکردتان در این کار خوب باشد. احتمالاً در کاری که پیش رو دارید نتیجه خوبی خواهید گرفت.»
۳. نگران نباشید، ناراحت باشید.
خیلی وقتها وقتی کسی مضطرب میشود، به او میگوییم که حواس خود را پرت کند. این روش هم برای افراد بدبین موثر نیست. در آزمایش دیگری افراد پرسشنامهای را درمورد سبک خود پر کردند و بعد یک تست ریاضی ذهنی که شامل جمع و تفریق ذهنی اعداد بود را انجام دادند.
۴. خیالپردازیها را برای صفحه نقرهای نگه دارید.
تحقیقات نشان میدهد که خیالپردازیهای مثبت جلو پیشرفت را میگیرد. وقتی افراد کم کردن وزن یا ادامه یک رابطه عاشقانه را تجسم میکنند، احتمال اینکه به چیزی که میخواهند برسند بسیار کم است. همچنین وقتی میگویند، «این کار را میکنم» کمتر از وقتی که میگویند «میتوانم این کار را بکنم؟» نتیجه میگیرند.
دان پینک مینویسد، «تایید حس خوبی میدهد اما باعث نمیشود بتوانید منابع و استراتژیهای لازم برای انجام آن کار را جمع کنید.»
لیوان باید نیمی پر و نیمی خالی باشد
افراد خوشبین همیشه به افراد بدبین ترجیح داده میشوند.
افراد خوشبین در کارهایی که نیاز به انعطافپذیری و پشتکار دارد موفقتر هستند. به طور مثال در شغل فروش بیمه که میزان عدم پذیرش مخاطب بسیار بالا است، طی یک دوره دو ساله افراد خوشبین ۳۷٪ بیشتر از افراد بدبین فروش داشته و تعداد کارمندانی از آنها که در سال اول کار را ترک میکنند نصف افراد خوشبین بوده است.
دکتر مارتین سلیگمان در کتاب «خوشبینی اکتسابی» توضیح میدهد که وقتی اوضاع خوب پیش نمیرود، افراد بدبین اتفاقات منفی را شخصی (من سخنران افتضاحی هستم)، دائمی (هیچوقت اوضاعم بهتر نمیشود) و فراگیر (احترام همکاران و همسرم را از دست خواهم داد) میبینند.
هر دو این روشها درصورت افراطی بودن خطرناک هستند. بدبینی کشنده و خوشبینی مسموم است. رمز کار این است که متعادلترین حالت را پیدا کنید که بتوانید از هر دو رویکرد فایده ببرید. به قول ریچارد پاین، «بهترین مدیران -که شامل رئیسجمهورها هم میشود- میدانند که خوشبینی بیش از حد چیز خطرناکی است و رهبری هوشمندانه و کارآمد یعنی ایجاد تعادل بین آسمان آبی خوشبینها و ارزیابی رک و راستتر بدبینها. یک پیمانه فروشنده، یک پیمانه مخترع، یک پیمانه وکیل و یک پیمانه مهندس را با هم مخلوط کرده و یک مدیر لایق به دست آورید.»
و اگر یک بدبین دفاعی هستید، وقتی میخواهید خودتان را برای اتفاقی که مهم است آماده کنید، احتمالاً لیست ضعفهایتان را به جای قدرتهایتان لیست کنید و به جای یک لیوان اعتمادبهنفس، یک لیوان اضطراب میل میکنید.
نظر کاربران
تو این زمونه مگه میشه خوش بین هم بود؟
چون همه چیز طبق اصول و قانون پیش نمیره که!
خیلی مطلب مفیدی بود باعث شد به بزرگترین ضعفم پی ببرم عااااالی بود
خوب و عالی، مرسی