شغل های سوخته پدران ما
در روزگاران گذشته، همانطور که سبک زندگی ها ساده بود، شغل ها هم ساده بود. مردم از طریق کارهایی اشتغالزایی می کردند که امروزه دیگر خریداری ندارد و پیدایش این شغل ها منوط می شد به همان زندگی های ساده قدیمی.
در روزگاران گذشته، همانطور که سبک زندگی ها ساده بود، شغل ها هم ساده بود. مردم از طریق کارهایی اشتغالزایی می کردند که امروزه دیگر خریداری ندارد و پیدایش این شغل ها منوط می شد به همان زندگی های ساده قدیمی.
در این گزارش می خواهیم شما را با شغل هایی آشنا کنیم که فقط متعلق به دوران گذشته بودند ودیگر امروزه در بازار حرفه ها جایی ندارند و از رونق افتاده اند، شغل هایی که مردم آنها را با عنوان شغل های «منسوخ» شده می شناسند. به همین خاطر شما را به قدیمی ترین عکاسخانه شهر می بریم. جایی که داریوش تهامی 34 است که شغل پدری اش را ادامه می دهد و عکس های قدیمی را به دقت در گنجینه اش نگهداری می کند.
تهامی در مجموعه اش عکس هایی دارد که شغل های قدیمی و منسوخ شده یا شغل هایی راکه امروزه شکلشان فرق کرده است را به تصویر می کشد. از شغل آب حوضی ها و چینی بندزن گرفته تا درشکه های آب شاهی، ماست فروش ها، نان فروش های دوره گرد و ... داریوش تهامی در سال 58 قرار شد رشته سینما را ادامه بدهد اما به خاطر اینکه پدرش به دوران کهولت رسیده بود، تصمیم گرفت شغل پدری را ادامه بدهد، به همین خاطر سکان قدیمی ترین عکاسخانه تهران را به دست گرفت و مثل پدر شروع کرد به جمع آوری عکس های قدیمی، عکس هایی که برای خیلی ها خاطرات گذشته ایران و به خصوص پایتخت را زنده می کنند.
در این عکاسخانه عکس های زیادی برای تماشا کردن و جست و جو در گذشته وجود دارد اما بخشی از عکس ها که توجه هر بیننده ای را به خود جلب می کند مربوط به افراد ناشناسی است که در گذشته حرفه هایی داشتند که امروزه دیگر کاربردی ندارد. آقای تهامی به دلیل جذابیت این شغل ها، کتابی منتشر کرده با عنوان مشاغل. او می گوید: «شغال های قدیمی سه دسته می شوند. یکسری از شغل ها که از قدیم تا به امروز وجود دارد، مثل خواروبارفروشی، قصابی، پارچه فروشی و ... یکسری دیگر از شغل ها در گذشته بوده و حالا شکلش عوض شده مثل درشکه چی ها که امروز جای خود را به تاکسی و دیگر وسایل نقلیه داده اند یا عکاس های دوره گردی که الان در محیط آتلیه به کار خود می پردازند. البته دسته سوم شغل هایی هستند که دیگر وجود ندارند و شما نمیتوانید در کوچه و خیابان اثری از آنها را پیدا کنید مثل چینی بندزن ها که دیگر الان وجود ندارند و کسی پیدا نمی شود که این کار را انجام بدهد، چرا که این نوع از مشاغل نه دیگر مثل گذشته مشتری دارند و نه درآمد خوبی که از طریق آن بشود امرار معاش کرد.»
غلطان کارها
غلطان کارها وظیفه شان این بود که بالای پشت بام ها را بازسازی کنند. در زمانی که ایزوگام وجود نداشت، غلطان کارها با استفاده از کاه و گل و به وسیله غلطک های سنگی که داخلشان را با نمک و کاه پر می کردند پشت بام ها را بازسازی می کردند چرا که در مواقع زمستان هوا بارانی و برفی بود و باران از داخل شیارهایی که روی پشت بام ایجاد شده بود به داخل خانه چکه می کرد. به همین خاطر مردم قبل از زمستان، غلطان کارها را به پشت بام خانه شان می آوردند.
نان و ماست فروش های دوره گرد
خیلی از شغل هایی را که در گذشته بوده به طور حتم در فیلم ها و سریال های قدیمی دیده اید. شاید یکی از مهم ترین شغل ها «شهر فرنگی» بود. در دورانی که از اینترنت و شبکه های تلویزیونی خبری نبود، خیلی ها از دریچه شهر فرنگ، دنیا را تماشا می کردند.
آقای تهامی در این باره می گوید: «آن زمان ما یک ریال می دادیم و می توانستیم از شهر فرنگ استفاده کنیم، در واقع این کار جزو کارهای نمایشی به حساب می آمد.»
به گفته آقای عکاس باشی دیگر این روزها در گوشه و کنار خیابان، مردی را نمی بینید که با شهر فرنگ خود انتظار مشتریان را بکشد و این شهر فرنگ ها را امروز در موزه ها می توانید از نزدیک تماشا کنید.
«از شغل های جالب دیگری که مردم مراجعه زیادی به آن داشتند سفیدگری بود. در آن زمان از ظروف کریستال و ملامین خبری نبود وشاید اگر در جهیزیه مادر بزرگ ها دقیق شوید، متوجه خواهید شد که در گذشته خانم ها بیشتر از ظرف های مسی برای پخت و پز استفاده می کردند. در نتیجه پس از مدتی ظرف های آنها سیاه می شد و رنگ می باخت. اینجا بود که خانم ها برای سفید کردن ظروفشان، آنها را به دستان تلاشگر سفیدگرها می سپردند، سفیدگر هم با فلز قلع شروع می کرد به ساییدن ظرف ها و به قدری روی آنها کار می کرد که در نتیجه ظرف رنگ نقره ای خود را بار دیگر پیدا می کرد.»
به گفته آقای تهامی، شاید در دوره ما برای خرید نان و ماست به مغازه مخصوص آن می رویم اما در دوران قدیم این نان فروش ها و ماست فروش ها بودند که به محله ها سر می زدند و نان و ماست مورد نیاز مردم را به آنها می فروختند، کاری که دیگر این روزها به این سبک وجود ندارد.
از میراب ها تا لاسکافروش ها
«میراب» شغلی بود که در گذشته کارایی بسیار زیادی داشت چرا که در قدیمالایام از لوله کشی آب و فاضلاب خبری نبود.
«آن زمان آب مصرفی مردم، آب جوی ها بود که استفاده از این آب باعث می شد مردم بسیاری از اوقات دچار بیماری های مختلفی مثل کچلی، سالک و ... بشوند، به همین خاطر شغل میراب ها شکل گرفت. آنها با یکسری وسایل خاصی که در اختیار داشتند، آب جوی ها را به آب انبار خانه ها هدایت می کردند تا مردم از آب های ذخیره شده در آب انبار خانه خودشان استفاده کنند و کمتر به مریضی دچار شوند.»
البته آن زمان به خاطر مشکلاتی که مردم برای استفاده از آب داشتند عده ای هم با درشکه های مخصوص به محله های مختلف سطح شهر می رفتند و آب را در قبال گرفتن پول، سطل به سطل به مردم می فروختند. این درشکه ها در میان مردم به درشکه های آب شاهی معروف بود و حتی به گاری آن هم می گفتند گاری آب شاهی». این شغل ها تا زمانی دوام آوردند که لوله کشی در تهران رایج نشده بود اما در دهه 30 که لوله کشی مشکل آب مردم را حل کرد دیگر این شغل ها برای همیشه با مردم خداحافظی کردند.
«دکه های یخ فروشی هم یکی دیگر از شغل های رایج آن زمان بود. به هر حال مردم به یخچال دسترسی نداشتند و در گرمای تابستان نیاز داشتند که خنک شوند و گلویی تازه کنند. به همین خاطر در سطح شهر شما می توانستید دکه های یخ فروشی را ببینید که در حال تکه کردن و عرضه یخ به مردم هستند.»
در دورانی که مردم برای داشتن آب تمیز و خوراکی های خنک در حسرت بودند بعدها شغلی شکل گرفت به نام «آلاسکافروشی». آلاسکا را همه با عنوان منطقه ای سردسیر می شناسند. در آن زمان هم فروشندگانی بودند که نوعی بستنی مخصوص یخی با عنوان آلاسکا را به مردم می فروختند. «آلاسکافروش ها یک چرخ داشتند که بستنی ها را داخل آن می گذاشتند و به قیمت یک قران به مردم می فروختند.»
هم دلاک هم دندانپزشک
در این میان خیلی ها هم هستند که از منسوخ شدن بعضی از شغل ها ناراحت می شوند. به خصوص پدربزرگ ها و مادربزرگ ها. حمامی یا همان گرمابه داری یکی از این شغل هاست اما الان اگر در شهر بگردید به ندرت می توانیدشاهد یک گرمابه در محله تان باشید، چرا که دیگر همه مردم در خانه های خود صاحب حمام خصوصی هستند.
جالب است بدانید یکی از شغل های مرسوم در گذشته دندانکشی بود، البته تصور نکنید این کار را دندانپزشکانی متخصص انجام می دادند. «دندان کشی را دلاک ها برعهده داشتند. زمانی که مردم احساس درد در دندانشان می کردند به حمام می رفتند یا دلاک به خانه شان می آمد و دندانشان را از جا می کند.»
شب های زمستان، پای کرسی
«از شغل هایی که امروزه دیگر وجود ندارد یا کمرنگ شده است نفت فروشی و گاز فروشی است. نفت فروش ها، نفت مورد نیاز مردم را در بشکه های 20 لیتری نفت می ریختند و به دست مردم می دادند.»
به گفته آقای تهامی حتی گازفروشی تا دهه های پیش بسیار مرسوم بودو مردم گاز مورد نیاز خود را از گاز فروش ها تهیه می کردند، گاز فروش ها کپسول هایی را با گاز پر می کردند ودر اختیار مردم قرار می دادند.
یکی دیگر از شغل های شناخته شده در میان مردم ذغال فروشی بود، به هر حال مردم به جای استفاده از بخاری و شوفاژ و شومینه مجبور بودند از کرسی در زمستان ها استفاده کنند. «همین کرسی باعث می شد که خانواده ها پس از کار روزانه دور یکدیگر جمع بشوند، خشکبار و میوه بخورند و شب آرامی را پای کرسی پشت سر بگذارند، کرسی که ذغال آن را ذغال فروشی محل می آورد و گلوله های ذغال را در پاکت هایی مخصوص به مردم می فروخت.»
شب های چهارشنبه سوری یکی از شب هایی بود که ایجاد شغل مقطعی می کرد. کاری که امروزه وجود ندارد. آقای تهامی برایمان تعریف می کند که هر سال با آمدن چهارشنبه سوری، عده ای از جوان های شهر خارفروشی می کردند.
«آن زمان چهارشنبه سوری ها، کسی ناراحت نمی شد و از ترقه و نارنجک خبری نبود. مردم در این روز تنها از روی هیزم های آتش زده می پریدند. به همین خاطر عده ای از جوان های شهر هر ساله به بیابان های اطراف می رفتند و بوته جمع می کردند و برای فروش به شهر می آوردند، کاری که امروزه دیگر وجود ندارد.»
زالوفروشی
حتما برای یک بار هم که شده برای فرزند کوچکتان تخم مرغ شانسی خریده اید، بچه ها با باز کردن این تخم مرغ ها هم می توانند خوراکی داشته باشند و هم جایزه. در واقع هیجان این جایزه های شانسی، بچه ها را سر ذوق می آورد و حسابی غافلگیرشان می کند، در گذشته هم فوتینافروش ها بچه ها را حسابی ذوق زده می کردند. بچه ها با پرداخت پول می توانستند به انتخاب خودشان یک جعبه را انتخاب کنند که معمولا از داخل این جعبه ها خوراکی هایی مثل مخلوط آرد نخودچی و شکر یا انگشتر و وسیله های تزیینی کوچک پیدا می کردند. «فوتینافروش ها را در سطح شهر به راحتی می شد دید. آنها در هر مسیری که بچه ها و خانواده هایشان بیشتر تردد داشتند پاتوق می کردند تا جایزه های پنهان شده در جعبه های شانسی را به آنها بفروشند.»
آقای تهامی می گوید یکی از شغل هایی که در گذشته رایج بودت و خودش در دوران کودکی اش به وفور آن را دیده است شغل زالوفروشی بوده. «در گذشته - و حتی اکنون - عده ای برای درمان بعضی از بیماری ها از زالوها استفاده می کردند، چرا که معتقد بودند زالوها خون کثیف را می مکند وبرای درمان بیماری های عفونی یا دُمل بسیار کاربرد دارنند. این بود که زالوفروش ها، زالوها را در شیشه های مخصوصی جمع می کردند و به مشتریان خود می فروختند.
البته در کنار این شغل، شغل حجامت هم وجود داشت، شغلی که امروزه به صورت تخصصی تر به آن پرداخته می شود اما آن زمان یک نوع طب سنتی به حساب می آمد که افرادی خاص حجامت مردم را به دست می گرفتند. «آنها پشت بیمار خود تیغ می انداختند تا خون کثیف او از بدن خارج شودت یا خانم هایی بودند که از طریق بادکش کردن، این کار را برعهده داشتند.»
آب حوض می کشیم
آب حوض کشی هم از دیگر حرفه هایی بود که در گذشته حسابی بازارش داغ بود چرا که آن زمان، مردم در حیاط خانه شان حوض داشتند و ماهی در آن می انداختند. پس از مدتی آب حوض فاسد می شد و اینجا بود که پای «آب حوض کشی»ها به خانه های مردم باز می شد. «آنها با استفاده از سطل شروع می کردند به خالی کردن آب حوض و سپس حوض را شسته شده و تمیز تحویل صاحبخانه می دادند.»
آقای تهامی معتقد است خیلی از این شغل ها را فرهنگ قناعت به وجود آورده بود، چرا که مردم به دلایل متعددی مجبور بودند تا حد امکان از وسیله ای که در اختیارشان بود، استفاده کنند. مثلا شاید امروز با لب پر شدن یک لیوان، شما آن را داخل سطل آشغال بیندازید اما در گذشته اگر یک چینی می شکست از آنجا که چینی ظرف بسیار گرانی محسوب می شد و خانواده ها سخت می توانستند نمونه دیگری از آن را خریداری کنند، کار را می سپردند به کاردان.
«چینی بندزن ها نقششان همین بود که اول جاهای شکسته ظرف را به هم می چسباندند و سپس با وسیله ای مثل منگنه، قسمت های چسب خورده را به هم منگنه می کردند تا محکم کاری کرده باشند.»
پینه دوزها هم کارشان بی شباهت به چینی بندزن ها نبود، با این تفاوت که آنها قسمت های پاره شده لباس مردم را با پارچه ای دیگر وصله پینه می کردند.
«به خوبی یادم هست که قدیم تر وقتی شلوارم پاره می شد مادرم آن را به پینه دوز می داد، مهم نبود که پینه دوز از پارچه و رنگ دیگری برای آن قسمت پاره شده استفاده کند. تنها چیزی که اهمیت داشت این بود که از آن شلوار بشود بار دیگر استفاده کرد.»
لحاف دوزها، پنبه زن ها، رختشوهایی که به خانه ها برای شستن رخت و لباس می آمدند، معرکه گیرهای کنار خیابانی مثل لوطی و عنتر از دیگر شغل های منسوخ شده هستند که امروزه دیگر رایج نیست.
لوطی ها افرادی بودند که با عنتر یا همان میمون دست آموز خود در کوچه و خیابان برنامه اجرا می کردند. گرچه این شغل ها دیگر وجود ندارند اما امروز شما می توانید با دیدن عکس قدیمی یادی از مشاغل قدیمی بکنید.
نظر کاربران
جالب بود
پس تا برنامه بعد
شغل سماورسازی یکی ازشغل حای سوخته است.مشاغل فراموش شده است.
شغل قدیم
سلام علیکم . هرچه تلاش کردم موفق نشدم معنی شغل "ردادی" را پیدا کنم . اگر امکان دارد توضیح ان را به همین ادرس ایمیل ارسال فرمائید . سپاسگزارم