اگر میخواهید با یک هنرمند ازدواج کنید...
مسلما هیچکس زمان عقد و پیمان زناشویی به جدایی فکر نمیکند و همه چیز را خوب و مثبت ارزیابی میکند. طلاق هم چیزی نیست که یک شبه رخ دهد؛ پس خوشبختانه میتوان به فکر بود و از آن پیشگیری کرد.
چرا یک زوج هنرمند (حداقل یکی از طرفین هنرمند هستند) بعد از مدتی از هم جدا میشوند؟ آیا واقعا میزان طلاق در هنرمندان بیشتر از سایر افراد است یا نه یا اینکه میگویند تجربه یک زندگی عاشقانه و آرام برای هنرمندان ساده نیست درست است یا نه؟ برای یافتن پاسخ این سوالات با دکتر عباس رمضانی فرانی، روانشناس و عضو هیات علمی انستیتو روانپزشکی تهران و دکتر شهرام اسلامی، روانشناس و مشاور برنامههای صداوسیما به گفتوگو نشستیم. اگر میخواهید با یک هنرمند زندگی کنید یا کنجکاو هستید راجع به آسیبشناسی طلاق هنرمندان بیشتر بدانید، این گزارش را بخوانید.
تفکری که غلط از آب درآمد
دکتر عباس رمضانی فرانی درباره آمار طلاق بین هنرمندان میگوید: بهطور کلی متاسفانه میزان طلاق در کشور ما افزایش یافته که این افزایش در شهرهای بزرگ و صنعتی هم بیش از شهرهای کوچک است. طلاق از آن دست آسیبهایی است که علل و عوامل مختلفی میتواند در آن دخیل باشد. بهتبع همین عوامل بیشمار، باید آموزشهای مختلفی را هم برای پیشگیری از طلاق و حفظ زندگی خانوادگی آموخت. اما آنچه در این پرونده مدنظر قرار دارد طلاق بین یکی از اقشار جامعه، یعنی هنرمندان است.
آمار دقیق یا تحقیق واحدی درباره میزان طلاق بین هنرمندان وجود ندارد که بتوان برمبنای آن نظر داد و مشخص کرد که آیا طلاق بین هنرمندان بیش از سایر مردم است یا نه. اما چیزی که وجود دارد این است که هنرمندان بهدلیل شغل، شهرت و محبوبیت خود بیش از دیگران درمعرض دید و توجه عموم هستند؛ بنابراین طلاق یک زوج هنرمند بیش از دیگران به چشم میآید. این موضوع فقط برای ازدواج و طلاق نیست؛ بیماری، فرزنددار شدن، رفتن به خارج از کشور و... هم بین هنرمندان بیشتر دیده میشود. اساسا مردم بهدنبال فهمیدن زندگی هنرمندان هستند و مثلا خبر جراحی یک هنرمند به سرعت در جامعه پخش میشود. این است که نمیتوان با قطعیت گفت این میزان از طلاق بین هنرمندان بیش از سایر افراد جامعه است یا نه.
نمیتوان برای هنرمندان نسخه نوشت
دکتر رمضانی فرانی در ادامه درباره علل مختلف جدایی زوجهای هنرمند میگوید: عوامل زیادی برای جدایی بین افراد هنرمند میتوان عنوان کرد. بسیاری از هنرمندان ممکن است مثل افراد دیگر دلایل خاص خود را برای جدایی از همسرشان داشته باشند و نمیتوان برای همه یک نسخه واحد پیچید. ممکن است یک هنرمند هم بهدلیل عدم تفاهم، عدم درک متقابل، سردی عاطفی و... از همسر خود جدا شود. اما چیزی که وجود دارد این است که برای یک هنرمند مسائل بیشتری وجود دارد. مثلا یک هنرمند روابط اجتماعی گستردهای دارد، باید در بعضی محافل شرکت کند، در خیابان او را میشناسند، مرز زندگی خصوصیاش کمرنگتر است و... همه اینها میتواند بهعنوان عوامل تاثیرگذار درنظر گرفته شود. این موضوع هم بهعنوان پیشفرض وجود دارد که تمام این مسائل بر زندگی خانوادگی تاثیرگذار خواهد بود.
چرا طلاق؟
دکتر اسلامی در این باره میگوید: هنرمندان کار خود را خیلی دوست دارند، این حرفه به زمان زیادی نیاز دارد، علاقه هم باعث میشود که زمان بیشتری برای آن صرف کنند، درنتیجه میزان زمانی که یک هنرمند برای حرفه و شغل خود صرف میکند بیشتر از وقتی است که با خانواده و همسر خود میگذراند. همین موضوع آغاز نارضایتی همسران هنرمندان است. این احساس در همسر به وجود میآید که چون وقت بیشتری برای کار اختصاص مییابد، پس آنقدری که باید مرا دوست ندارد.
وقتی این موضوع مطرح میشود، کسی که هنرمند است عنوان میکند که وقتی همسرش همه چیز را میداند نباید اعتراضی وجود داشته باشد. همینها سرآغاز بسیاری از آسیبها و دلسردیهاست. از طرفی اگر خانم، هنرمند باشد، مسائل مربوط به تعصبات مردانه بیشتر میشود و این آسیبها هم بیشتر میشود. این قضیه زمانی پررنگتر میشود که خانم از همکاران غیرهمجنس خود تمجید کند. آنوقت است که مرد برای اثبات خود، حفظ زندگی، حفظ همسر و روابط خود دچار استرس میشود.
شاید دورکاری مقصر است!
دکتر اسلامی توضیح میدهد: کسی که بازیگر است ممکن است چند ماه شبانهروز سرکار باشد، سفر داشته باشد و... بعد از این ممکن است ماهها بیکار باشد و در خانه بماند. هردوی این شرایط آسیبزاست. یعنی هم زمانی که فرد دائم سرکار است خلأ به وجود میآید و زن و شوهر زمان مناسبی کنار هم نیستند و ممکن است دلسردی ایجاد شود، هم زمانی که در خانه هستند ممکن است خسته و کلافه شوند و بحث و درگیری بهوجود آید. همین عدم تنظیم زمانی میتواند مشکلات زیادی را بهوجود آورد که وقتی فرزندانی هم در میان باشند کار سختتر میشود.
هواداران دردسرساز
دکتر اسلامی به هواداران هم اشاره میکند و میگوید: هنرمندان بهتبع شهرت و محبوبیت خود هوادارانی از هر دو جنس دارند. بارها دیدهایم که از سمت افراد غیر همجنس یک هنرمند در فضای مجازی، در اینترنت یا حتی تلفن شخصی پیامهای محبتآمیز زیادی ارسال میشود. این چیزی است که نمیتوان انکار کرد. اما درمورد هواداران یک هنرمند میتوان گفت که آنچه میتواند در زندگی شخصی و خانوادگی اختلال ایجاد کند نوع پاسخ آن هنرمند نسبت به این ابراز محبتهاست.
یک خانم و یک آقای بالغ متوجه میشود که این پیامها از سمت دیگران است و به همسر هنرمندش ارتباطی ندارد و نمیتواند جلوی آنها را بگیرد. اما پاسخی که آن هنرمند در برابر پیامها ارسال میکند مهم است و میتواند آغاز یک اختلاف بزرگ باشد.
اگر یک پیام محبتآمیز از طرف یک فرد ارسال میشود نیازی به پاسخ نیست، حتی اگر پاسخ در جهت پند و اندرز آن شخص باشد. یک هنرمند باید نسبت به رفتار و حرفهای خود بسیار دقیق و سنجیده عمل کند و بداند که هر چیزی ممکن است باعث ایجاد اختلاف شود.
تنها روش درست برخورد با چنین مسائلی این است که آن هنرمند در فضای مجازی یا تلفن شخصی به کسی که پیام نامربوط فرستاده بگوید که به دلیل این پیام نامربوط و غیراخلاقی شما را کلا بلاک میکنم. در این صورت دیگران هم متوجه میشوند که او شوخیبردار نیست و باید حواسشان باشد.
این خانم/آقا در شأن من نیست!
دکتر شهرام اسلامی توضیح میدهد: یکی دیگر از مسائل زمانی رخ میدهد که شهرت یک هنرمند بعد از ازدواج اتفاق بیفتد. در چنین وضعیتی ممکن است هنرمند تصور کند این خانم یا آقا(همسرش)، حالا که من به شهرت رسیدهام و با وضعیت کنونیام، در شأن همسری من نیست. من که مشهور هستم، میتوانم همسر بهتری داشته باشم و... من معتقدم اینها بهدلیل رفتارهای غلط همسران نسبت به یکدیگر است. زوجی که رفتار درستی نسبت به یکدیگر داشته باشند اصلا وارد چنین ماجراهایی نمیشوند.
یک مثال میزنم. میگویند خانم باید خود را زیبا کند تا آقا عاشق شود؛ من میگویم آقایی که عاشق باشد همسر خود را زیبا میبیند. با استفاده از خلاقیت در عشق یا حتی فانتزیها میتوان شوق رابطه و تازگی عشق را حفظ کرد. ما فقط یاد گرفتهایم باید ابراز عشق کرد اما خلاقیت را یاد نگرفتهایم. میتوانیم «دوستت دارم» را به شکلهای متنوع و خلاقانهای ابراز کنیم.
دو پادشاه در یک اقلیم
دکتر شهرام اسلامی معتقد است: یکی از شرایط دیگر بین هنرمندان زمانی است که هر دو نفر یک ازدواج هنرمند باشند. چنین وضعیتی هم مزایا و هم معایب خاص خود را دارد. وقتی دو نفر همکار باشند، مسلما شرایط کاری یکدیگر را دیدهاند، مشکلات این حوزه را میدانند، درک بیشتری نسبت به وضعیت کاری یکدیگر دارند و... این زوج میدانند که ممکن است چه اتفاقات، حواشی و مشکلات مختلفی را داشته باشند.
یک موضوع دیگر هم در این میان وجود دارد و آن رقابت و حس برتریجویی است. دو نفر همکار رقابت بیشتری با هم خواهند داشت و هرکدام میخواهد اثبات کند که کارش بهتر است. بهعلاوه دخالت در انتخابها و کار یکدیگر را هم اضافه کنید که میتواند اختلافاتی را ایجاد کند. البته تمام اینها که گفتیم مسائلی است که ممکن است وجود داشته باشد و الزامی نیست. بهعلاوه برخی از این مسائل میتواند با برخورد درست، موجب پیشرفت افراد و تحکیم روابطشان هم شود. بنابراین هیچ کدام از این مسائل مطلق و الزامی نیست.
پای حاشیههای دردسرساز وسط است
دکتر اسلامی میگوید: مشکلات و حاشیههای پیرامون هنرمندان در کل شباهت زیادی به هم دارد، اما این موضوع در فرهنگهای مختلف متفاوت است. شاید در غرب وجود هواداران جنس مخالف مشکل عمدهای محسوب نشود یا مثلا رفتوآمدهای زیاد خانم هنرمند برای همسرش مشکل چندانی ایجاد نکند و... اما در کشور ما موضوع متفاوت است. در کشورهای غربی، دست دادن با افراد جنس مخالف پذیرفته شده است اما اینجا عرف و قوانین و مذهب چنین اجازهای نمیدهد. بهعلاوه حاشیههایی که درباره هنرمندان به وجود میآید و مردم نسبت به آنها واکنش نشان میدهند هم مسلما در کشورهای مختلف متفاوت است. بنابراین اگرچه ذات حرفه هنر یکی است و مشکلات خاص خود را دارد اما ممکن است با توجه به فرهنگ، مشکلات متفاوتی بروز یابد.
شهرت جدا، وظیفه جدا
دکتر رمضانی به تفکیک شغل از زندگی اشاره میکند و میگوید: بین هنرمندان هم اینطور نیست که بگوییم همه فلان ویژگی را دارند یا همه آنها به فلان موضوع اهمیتی نمیدهند و... بههرحال هنرمندان هم هرکدام ویژگیهای خاص خود را دارند و باید مطابق این ویژگیهای خاص نظر داد. اما چیزی که اهمیت دارد این است که هنرمند بتواند تا حد امکان شغل و حرفه خود را از زندگی شخصی خود جدا کند.
چنین فردی باید بداند که بههرحال همسر یک آقا یا خانم است و این چیزی ورای محبوبیت اجتماعیاش است. باید بداند بهعنوان همسر یا پدر چه وظایفی دارد و در این مورد نباید شهرت و محبوبیت خود را وارد کند. همیشه میگویند باید مشکلات را پشت در گذاشت، درباره هنرمندان میتوان گفت یک هنرمند باید شهرت خود را پشت در خانه بگذارد و مثل یک همسر واقعی وارد خانه شود.
اگر میخواهید با یک هنرمند ازدواج کنید
دکتر رمضانی به کسانی که قصد دارند با هنرمندان ازدواج کنند، میگوید: یکی از نکاتی که درباره زندگی با یک فرد هنرمند وجود دارد این است که فردی که میخواهد با یک هنرمند پیمان ازدواج ببندد باید بهطور مشخص این حرفه و شغل را بشناسد. این فرد باید بداند که یک هنرمند زندگی خاص و ویژگیهای خاص خود را دارد، یک هنرمند ممکن است ساعات نامشخصی سرکار باشد، دیر به خانه برگردد، سفرهای شهرستان یا حتی خارج از کشور داشته باشد، هواداران زیاد و مسلما از جنس مخالف خواهد داشت، ممکن است نتواند مانند یک شخص عادی در جامعه حاضر شود و... همه اینها جزء مواردی است که توصیه میکنیم یک نفر قبل از ازدواج با هنرمند، بداند و با در نظر گرفتن همه شرایط، همه امتیازات و مشکلات بتواند تصمیم بگیرد که چنین شرایطی را میپذیرد و میخواهد با چنین شخصی ازدواج کند یا خیر. مسلما وقتی شرایط برای افراد مشخص و شفاف باشد بهتر میتوانند آینده خود را ترسیم کرده و آن را بپذیرند. بهعلاوه بعد از ازدواج هم همسر یک فرد مشهور باید بپذیرد که شرایط همسرش به عنوان یک هنرمند چیست و بتواند مسائل را برای خود تحلیل کند.
دکتر اسلامی هم در این باره معتقد است: کسی که میخواهد با یک بازیگر ازدواج کند باید بداند که از بسیاری از محاسن زندگی عادی محروم است. اگر یک زن و شوهر در یک رستوران میتوانند بهراحتی صحبت کنند، یک زوج هنرمند چنین امکانی را ندارند. اگر یک زن و شوهر عادی میتوانند هرشب همدیگر را ببینند، یک زوج هنرمند چنین امکانی را ندارند و... رفتار هنرمندان زیر ذرهبین است و باید اینها را دانست و بعد تصمیم گرفت. بهعلاوه کسی که قصد ازدواج با یک بازیگر را دارد اول باید به خودباوری و اعتماد به نفس رسیده باشد که بداند هیچکس دیگری نمیتواند جای او را بگیرد. چنین کسی باید با سیل عظیم هواداران خصوصا از جنس مخالف روبهرو شود و ببیند آیا میتواند این را بپذیرد یا نه.
نظر کاربران
خیلی خوب بود ممنون