دانلود غیر قانونی؛ نه جرم است نه گناه؟
متاسفانه بسیاری از ما نیازی به اخلاق در زندگی خود نمیبینیم و همین امر دست ما را در دست بردن به سرمایه دیگران باز میگذارد. اما همچنان که تجربه بشری نشان میدهد نمیتوان برای رسیدن به جامعه مطلوب صرفاً به اخلاق متکی بود.
اما کتاب این وضع را ندارد. متاسفانه کتابها یکی پس از دیگری در کانالهای اینترنتی قرار میگیرند و راحت و بدون هیچ دردسر و هزینهای به دست افراد میرسند. فرقی هم نمیکند کتاب امکان چاپ داشته و در بازار قابل توزیع باشد یا نشود آن را در بازار تهیه کرد. فقط لازم است کتابی مخاطب فراوان به دست آورد تا به سرعت جای خود را از ویترین کتابفروشیها به سایتها و شبکههای اجتماعی بدهد. شرایط به گونهای است که به نظر میرسد هیچ راهحلی هم برای این معضل وجود ندارد. در ظهور آن هم خیلیها دخیلاند.
متاسفانه بسیاری از ما نیازی به اخلاق در زندگی خود نمیبینیم و همین امر دست ما را در دست بردن به سرمایه دیگران باز میگذارد. اما همچنان که تجربه بشری نشان میدهد نمیتوان برای رسیدن به جامعه مطلوب صرفاً به اخلاق متکی بود. قانون برای همین وضع شد که انسان قادر نبود با اخلاق صرف، به اداره امور به شکل مطلوب خود بپردازد. درباره انتشار غیرمجاز کتاب هم قضیه به همین منوال است. نمیشود و نباید مدام تکرار کنیم «دوست من، عزیز، برادر، کتابخوان محترم، دوستدار کتاب، هموطن، همشهری، نکن جان من، کتابها را به صورت غیرمجاز تکثیر نکن و در صفحات اینترنت نگذار، کتابها را دانلود نکن، برای این کتاب زحمت کشیده شده، نویسنده و ناشر برای آن از زندگی و مال خود، مایه گذاشتهاند.
نکن جان من، نکن.» این توصیههای اخلاقی همچنان که برای برخی که دست به اختلاس و دزدیهای میلیاردتومانی میزنند، جواب نداده است برای تکثیرکنندگان کتاب و دانلودکنندگان آن هم جواب نداده و نخواهد داد. این سرقتها انگار یک رویه معمول شده است و همه هم فراموش کردهایم که باید با آن مبارزه کنیم و اجازه این کار را به افراد ندهیم. خیلی بد است که جامعه و مجری قانون در برابر این بیاخلاقی و بیقانونی، حساسیت خود را از دست بدهد و بیتفاوت شود. بدترین قسمت قضیه همین است که بسیاری از ما و مسوولان، دیگر پذیرفتهایم که این بیقانونی انجام شود و ما هم در گفتار و عمل، سکوت کنیم.
انگار تکثیر و دانلود همه چیز، امری معمول شده است! اما به جرات میتوان گفت وقتی بخش عمدهای از جامعه به این نتیجه برسد که «ول کن بابا»، فاجعهبارترین قسمت ماجرا شکل گرفته است. متاسفانه نهادهای مدنی و مرتبط با نویسندگان و کتاب هم برای این قضیه تره خرد نمیکنند. برای آنها انگار سیاست و مسائل سیاسی مهمتر از منافع نویسندگان است. گرچه سیاست با سرنوشت نویسنده و ناشر و من و شما گره خورده است اما این به آن معنا نیست که مراکز و نهادهایی که در ارتباط با نویسنده و کتابند، مسائل و مشکلات نویسندگان را از آن جهت که مسائل مهمتری هست فراموش کنند. آنها باید به این باور برسند که حقالتالیف و منابع مالی برای نویسنده امر مهمی است و نباید کتابش به راحتی تکثیر شود و مفت و مجانی در اختیار همگان قرار گیرد. اما چه باید کرد؟
ثالثاً و از همه مهمتر باید نهادها و مراکز صنفی، حل این مشکل را یکی از اولویتهای خود قرار دهند و با اهرمهایی که در اختیار دارند به مبارزه با آن برخیزند. در عین حال قرار نیست کسی که نقد میکند راهحل را هم ارائه دهد. باید کارشناسان و متخصصان این حوزه بنشینند و برنامهای جامع و واقعگرایانه برای حل این معضل بیابند.
گزارش یک سرقت
حسن همایون: صنعت نشر کتاب در ایران هر ماه و سال با بحرانی تازه روبهرو میشود. رکود دامنگیر اقتصاد ایران وضعیت وخیم نشر را بدخیمتر کرده است. تلاشهای حمایتی دولت هم مسکنهایی موقت است بر این اوضاع بدخیم و عملاً بستههای حمایتی و تشویقی دولتها برای ترویج کتابخوانی، اقتصاد نشر ایران را به بیماری رانت مبتلا کرده است.
بیماریای لاعلاج که تبعات آن از شمار فزون است. بستههای حمایتی دولتها برای برونرفت صنعت نشر کتاب از رکود طی سالیان برگزاری نمایشگاههای کتاب استانی و نمایشگاه کتاب تهران بوده است به اینها اضافه کنید خرید کتاب چندین و چند نهاد دولتی از ناشران و همینطور از گذشته بعید تاکنون هم ارائه بنکارتهایی به مخاطبها برای خرید کتاب که عملاً هیچیک از اینها نهتنها دردی از رکود نشر کتاب و کتابنخوانی ما ایرانیها دوا نکرده است بلکه ذهنیت خطرناکی در عموم مردم ایجاد شده است که فکر میکنند باید کتابهای مورد نیازشان کمتر از قیمت واقعی یا اصلاً به رایگان در اختیارشان قرار گیرد تا روزی و هفتهای یا شاید ماهی و سالی کتابی را تورقی کنند و در غیر این صورت ترجیح میدهند همینجور بروند و بیایند.
مادامی که در بر این پاشنه بچرخد و دولتها در اجرای این دست سیاستهای حمایتی تجدید نظر نکنند و بر ادامه این سیاستها اصرار داشته باشند نمیتوان به ایجاد شبکه پایدار توزیع کتاب در ایران امید بست و نه اینکه مردم دیگر قید کتاب زیر قیمت و مفت را بزنند و برای تهیه کتابهای مورد نیازشان نهتنها مفتخوری نکنند بلکه قیمت واقعی کتاب را بپردازند.
متاثر از شکلگیری این ذهنیت در میان عموم مردم که کتاب باید ارزان و مفت باشد، با رواج و گسترش اینترنت در یک دهه اخیر عملاً شاهد راهاندازی دهها سایت هستیم که از صبح تا شام و از شام تا سپیدهدم کارشان دستبرد زدن به آثار نویسندگان و مترجمها و شاعران است.
دهها سایت مختلف در یک دهه اخیر شکل گرفته است که بیاعتنا به حقوق مادی و معنوی صاحب اثر اقدام به عرضه نسخه پیدیاف این آثار بر روی سایتهایشان میکنند تا از رهگذر این اقدام میزان مراجعه به سایتهایشان افزایش پیدا کند و بتوانند کالاهای بیربط به کتاب هم آگهی کنند و به مشتریها بفروشند. کسب سود حداکثری از حاصل دسترنج دیگران مهمترین انگیزه این دست سایتهای اقماری است و از سویی برخی از این سایتها مدعی دفاع از آزادی بیان و رفع سانسور میشوند و بسیاری مواقع به دروغ ادعا میکنند فلان کتاب در بازار موجود نیست و ما برای مقابله با سانسور اقدام به نشر این آثار میکنیم. در حالی که خیلیوقتها این ادعا درست نیست.
بسیاری آثار در فضای نشر مکتوب و چاپی موجود هستند و مشکلی هم از حیث سانسور برای عرضه و فروش ندارند با این حال نسخه پیدیاف آنها هم در این دست سایتها عرضه شده است و عملاً مورد دستبرد قرار گرفته است. گسترش «عدالت اجتماعی» از رهگذر سرقت و دستبرد به آثار نویسندگان و مترجمها در حوزه علوم انسانی یکی از تازهترین ادعاها و بهانهها برای عرضه غیرقانونی صدها کتاب ادبیات و علوم انسانی روی یکی از سایتها بود که اعتراض جمعی از نویسندگان و شاعران و مترجمان را به همراه داشت و در نامهای اعتراضی به سرقتکنندگان مدعی «عدالت اجتماعی» خواستند برای تحقق این ایده کمونیستی از جیب خود مایه بگذارند و از کیسه خلیفه نبخشند!
دستبرد به آثار نویسندگان و مترجمان و شاعران چیز تازهای نیست و از سالها پیش آثار مطرح و پرفروش برخی از نویسندگان و مترجمان قاچاق میشد و نسخه افست آن با کیفیت چاپ پایینتر در راسته انقلاب فروش میرفت و تنها دلیل کمخطر بودن آن نوع قاچاق این بود که آنچنان گسترده و جدی نبود که بخواهد اقتصاد نشر را با بحران روبهرو کند اما با گسترش اینترنت و سایتهای سارق کتاب میبینیم این دست اتفاقها عملاً تهدیدی جدی برای اقتصاد نشر ایران است. اقتصادی غیر شفاف، وابسته، بیمار که خیلی وقتها دخلش با خرجش نمیخواند و اگر حمایتهای دولتها از صنعت ورشکسته کتاب نبود بیشک از رقم دو هزار ناشر ثبتشده ۱۰ ناشر هم نمیتوانست بر جای بماند.
عرضه کتابها فقط به سایتها محدود نمیشود، بلکه چندصد و چند هزار کتاب را در یک یا چند سیدی کپی میکنند و در حاشیه پیادهرو انقلاب روی گونی بساط میکنند و چند صد میلیون سرمایه ناشران و چند ده سال حاصل زحمت دهها نویسنده و مترجم را یکجا به دو هزار تومان میفروشند تا چند دههزارتومانی کاسب شوند و به زخمی بزنند!
به اعتقاد بسیاری از فعالان نشر، مساله سانسور کتاب و عدم اعتماد مخاطب به نسخه چاپی آثار و همینطور شکلگیری این ذهنیت نزد افکار عمومی که کتاب باید زیر قیمت واقعی یا اصلاً مفت عرضه شود عملاً سبب گسترش پدیده دانلود غیرقانونی شده است و در این میان اقدامهای انتظامی و قضایی و برخورد با متخلفان فقط مانع تشدید این وضعیت میشود و هرگز نمیتواند تکلیف این موضوع را یکبار برای همیشه روشن کند. از اینرو ضرورت بازنگری در سیاستهای نظارتی و حمایتی از حوزه کتاب بیش از گذشته احساس میشود؛ سیاستهایی که نهتنها به گسترش کتابخوانی و نهادینه شدن کتابخوانی در ایران کمک بزرگی نکرده است بلکه عملاً منجر به پدید آمدن چالشهای دیگر هم شده است.
اقدامی که از سوی سایت فیدیبو فروشگاه ئیبوک فارسی صورت گرفته است و به این منظور وبسایتی برای رصد اقدامهای مجرمانه و غیرقانونی عرضه کتاب در فضای وب هم راهاندازی شده است؛ در این سایت کاربران، مولفان و ناشران میتوانند پیوند (لینک) سایتهای متخلف را ارائه کنند تا برای حذف کتاب سرقت رفته پیگیریها انجام شود. با مروری بر این بخش سایت بهرغم فعالیت دوساله آن میبینیم عملاً شمار اندکی از کتابهایی که به صورت غیرقانونی برای دانلود عرضه شده، حذف شدهاند در حالی که بیش از صدها عنوان کتاب همچنان در سایتهای مختلف به صورت غیرقانونی عرضه شدهاند و از سوی کاربران دانلود میشوند.
زمان به شتاب میگذرد و باید دید سرانجام این مصاف به کجا میرسد. در روزگاری که خبر اختلاسها و ارتشاها و فسادهای اقتصادی میلیاردی عملاً چیزی عادی شده است و قبح دزدی و مال مردمخوری از میان رفته است، آیا اصلاً میتوان امیدی به تغییر این رویه و توقف پدیده کتابدزدی داشت یا خیر؟! در فضایی که صنعت محتضر و ورشکسته نشر کتاب در ایران مدام زیر کیسه اکسیژن هوای انواع و اقسام حمایتهای دولتی نفس میکشد آیا میتوانید به روزهای رونق مبتنی بر بازار سرمایه و رقابت دست پیدا کنید یا خیر؟! چندان بوی بهبود از اوضاع نمیآید با این همه باید امیدوار بود. تا چه پیش آید و چه بگذرد.
نظر کاربران
من ی کارتون از ویدیو کلوپ به اسم توربو و قیمت 4 هزار تومن خریدم. بعدش دیدم کیفیتش بد هستش قشنگ مردم هم معلوم بودن...کارتون دوبله هم بودش..چند بار هم همین موضوع به پستم خورد و از اون موقع من تصمیم گرفتم دیگه فقط دانلود کنم
این همه بخور بخورهای میلیاردی اتفاق میفته اونوقت دانلود کردن ما گناهه؟ ب درک بزار گناه بشه
من هر وقت حتی یک اهنگ رو دانلود کردم یا کتابی رو خوندم در اولین فرصت اصلش رو هم خریدم. به بچم هم یاد دادم وقتی هنرمندی رو دوست داره باید حمایتش کنه که این راه ادامه پیدا کنه و دلگرم بشه
حالا کاش این دانلود غیر قانونی هم یه راهی بشه برای کتابخون شدن مردم ... مردم کتاب بخونن حالا غیر قانونی ...
اگر شعور داریم دانلود غیر قانونی نکنیم