چگونه با خانواده همسرمان کنار بیاییم؟
چشم هایش را بست و یاد تمام لحظات خوبش با نگار افتاد؛ تا چند سال پیش نگار بهترین دوستش بود. همیشه با هم بودند و درباره هر موضوعی کلی با هم حرف می زدند؛ اما حالا مدت هاست درست با همدیگر حرف نزده اند و انگار فرسنگ ها از هم فاصله گرفته اند.
اما انگار به یک باره همه چیز تغییر کرد و دوستی او با نگار هم به تدریج حال و هوای دیگری به خود گرفت؛ به طوری که روزهای خوش دوستی آن ها نیز کم کم رنگ باخت. درست از زمانی که او عروس خانواده دوستش شد، ارتباطش با نگار هم شکل دیگری به خود گرفت و فاصله آن ها از هم بیشتر و بیشتر شد؛ طوری که امروز دیگر هیچ اثری از آن دوستی باقی نمانده است؛ ولی واقعا چرا گاهی وقتی نوع ارتباطی به این شکل تغییر می کند، به جای اینکه دوستی ها پررنگ تر شوند، کم کم از بین می روند؟
قصه از کجا شروع شد؟
همه ما با ورود به زندگی شخص دیگری به نام همسر، خواهی نخواهی با جنبه های دیگری از وجود طرف مقابل خود و شکل جدیدی از زندگی آشنا می شویم. درواقع وقتی کسی را به این عنوان می پذیریم، نوع ارتباطمان با آن فرد دیگر مانند قبل نیست؛ هنگامی که عروس یا داماد خانواده ای می شویم، نوع ارتباطمان هم عوض می شود جنبه رسمی به خود می گیرد؛ زیرا علاوه بر طرف مقابل باید به خانواده او هم توجه داشته باشیم.
پس بهترین کار این است که با توجه به شناختی که از یکدیگر پیدا می کنیم، رفتار مناسبی با بافت خانوادگی آن ها هم انتخاب کنیم ؛ اما به هر دلیلی نتوانیم ارتباط خوبی با خانواده همسرمان برقرار کنیم، باید منتظر باشیم که سایه این ارتباط غلط وارد زندگی زناشویی ما شود و بدین ترتیب فضای آن را تیره و تار و ناامن بکند، اما بیشتر این قبیل مشکلات ناشی از برداشت های اشتباهی است که ما معمولا از این گونه روابط داریم.
عروس شما پسرتان را از شما دور نکرده است!
یکی از برداشت های اشتباهی که بسیاری از خانواده ها مرتکب می شوند این است که فکر می کنند با ورود عروس به خانواده شان پسرشان دیگر مانند قبل با آن ها مهربان نیست و توجهش به آن ها کمتر شده است. راهکار اصلی برای مواجه با این نگرش ها این است که توجه داشته باشیم همان گونه که خود ما روزی از پدر و مادرمان جدا شدیم و تشکیل خانواده دادیم، فرزندانمان نیز چنین حقی دارند و بالاخره باید روزی از ما جدا شوند؛ پس چه بهتر که بتوانند در کنار کسی زندگی کنند که علاقه بینشان وجود دارد؛ پس بهترین کار این است به دنبال راهی برای برقرار ارتباط درست با یکدیگر باشیم تا هم خودمان و هم آن ها لذت بیشتری از بودن در کنار یکدیگر ببریم؛ بنابراین تغییرات را بپذیریم و اگر فرزندمان مانند قبل نمی تواند با ما وقت بگذارند، ناراحت و دلگیر نشویم؛ چون قرار نیست همه چیز همیشه مانند قبل باقی بماند.
خانواده همسرتان قصد دشمنی با شما را ندارند
متاسفانه بعضی افراد با این دید وارد خانواده همسر خود می شوند که در کنار آن ها همیشه یک غریبه محسوب می شوند و نمی توانند نظرشان را جلب کنند؛ البته اینکه ما ابتدا به عنوان غریبه وارد خانواده همسرمان می شویم، امری طبیعی است، ولی ادامه ارتباط به خودمان مربوط می شود که بخواهیم همیشه غریبه باقی بمانیم یا خیر! اگر سعی کنیم رابطه خوبی با خانواده همسرمان داشته باشیم، قطعا زندگی زناشویی مان نیز آرامش بیشتری خواهدداشت.
با توجه به اینکه همه ما تجارب و پیشینه ذهنی از نوع ارتباط بین زوج ها و خانواده هایشان داریم، باید بتوانیم بدون هیچ پیش داوری، ارتباطمان را آغاز کنیم. فراموش نکنیم. در پیش گرفتن چنین روشی، قبل از هر چیز به نفع خودمان خواهدبود. اگر می خواهیم همسرمان به خانواده ما احترام بگذارد، قطعا باید خودمان هم رفتار محترمانه ای با خانواده او داشته باشیم.
اصول اولیه در ارتباط
ما قبل از ورود به ارتباط زناشویی باید یک سری اصول را رعایت کنیم؛ از جمله حفظ احترام متقابل، رعایت حدود شخصی؛ عدم افراط و تفریط یعنی بیش از حد صمیمی یا غیرصمیمی رفتار کردن، رعایت ادب و نگه داشتن حرمت بزرگ ترها و...؛ ولی رعایت این موارد در ارتباط های مهمی مثل ارتباط با خانواده همسر بسیار مهم است؛ زیرا معمولا هر رابطه ای با رعایت نکردن این موارد دچار مشکل می شود و موفقیت آمیز نخواهد بود؛ ضمن اینکه یکی از موارد مهم دیگر، خودخواهی های دو طرف است که حتما باید به نوعی تعدیل شوند؛ چون آسیب بزرگی به خانواده ها وارد می آورند و دیر یا زود پس زده می شوند. فراموش نکنیم وقتی رابطه ای با مشکل مواجه می شود، حتما دلایل بروز آن نیز به خود دو طرف برمی گردد.
همدلی به جای همزبانی
اگر افراد توانایی همدلی با یکدیگر را داشته باشند، در برقراری ارتباط بسیار موفق تر خواهند بود؛ مثلا هر کدام از ما اگر خود را به جای خانواده طرف مقابل بگذاریم، می بینیم که گاهی بسیاری از رفتارهایمان درست نیستند و اگر همان رفتارها با ما بشود برایمان بسیار ناراحت کننده خواهدبود؛ علاوه بر اینکه فراموش نکنیم اگر بخواهیم به ما احترام بگذارند باید متقابلا خودمان هم رفتار احترام برانگیزی داشته باشیم. ضمن اینکه حتما باید قوانین حاکم بر خانواده همسرمان را بشناسیم و حتی اگر آن ها را قبول نداشته باشیم، به آن ها بی احترامی نکنیم. گاهی همدلی بسیار موثرتر از ساعت ها حرف زدن با افراد است.
انتظارات نامعقول
متاسفانه بعضی از خانواده ها انتظارات نامعقولی دارند از عروس یا دامادشان دارند؛ چون هنوز شناخت کافی بینشان وجود ندارد، ولی به تدریج میزان این نوع انتظارات باید تقلیل یابد تا هر دو طرف آرامش بیشتری داشته باشند؛ البته گاهی خود زوجین باید بتوانند سیاست برقراری ارتباط صحیح با خانواده همسرشان را داشته باشند؛ مثلا دختری که از حساسیت های خانواده خود در زمینه های مختلف آگاه است باید همسرش را هم از این مسائل آگاه کند تا مشکلی پیش نیاید.
بسیاری از زوج ها با بروز ساده ترین مشکلات با خانواده همسرشان فکر می کنند دیگر دوست داشتنی نیستند و به همین دلیل ناامید می شوند. توجه داشته باشید این خیلی طبیعی است که با توجه به اختلاف سلیقه، آداب و رسوم و نوع نگاه و برداشت خانواده ها نسبت به مسائل مختلف، گاهی اختلافاتی هم بینشان به وجود بیاید؛ همان گونه که گاهی در همین خصوص، مشکلاتی با خانواده خودمان هم داریم؛ بنابراین بهترین راهکار این است که این گونه مشکلات را بیش از حد جدی نگیریم.
ضمن اینکه هرکدام از زوجین نیز به عنوان میانجی باید نقش حمایتی بیشتری از همسر خود داشته باشد و در عین حال اجازه ندهد حرمت ها شکسته شده و با گسترش دامنه این اختلافات، رابطه آن ها با همسرشان نیز با مشکل مواجه شود. توجه به این نکته ضروری است که معمولا مشکل بین زوج ها و خانواده همسرشان زمانی بیشتر می شود که خودخواهی و خودبرتربینی، بدبینی، پرتوقعی، انتظارات بیش از حد، باورهای ناسالم و بی اعتمادی پررنگ تر می شوند؟
نظر کاربران
یه جوری میگین چطوری با خانواده همسرمان کنار بیاییم انگار میخوایم با دشمنمون کنارربیاییم این چه موضوعیه اخه.
از دست مادرشوهر خدا رسیدم با تلفن چها که نمی کند