۳۲۷۴۸۱
۹ نظر
۵۱۳۹
۹ نظر
۵۱۳۹
پ

ازدواج در سن زياد يا سن كم؟

روزهاي اول نگاه همكلاسي‌ها برايم آزار‌دهنده بود. اينكه چند روز يك بار ناظم مدرسه بيايد سركلاس اسمت را بخواند و با هم راهي دفتر مدرسه شويد براي من اصلا خوشايند نبود. بيشتر روزهاي دو سال دوران راهنمايي اين‌گونه سپري شده بود. من شاگرد نمونه يك مدرسه در حاشيه شهر بودم كه چند وقتي بود با نتيجه آزمون‌هاي دوره‌اي توجه مسئولان آموزش و پرورش استان را به خود جلب كرده بودم.

روزنامه آرمان - سارا زارع: «روزهاي اول نگاه همكلاسي‌ها برايم آزار‌دهنده بود. اينكه چند روز يك بار ناظم مدرسه بيايد سركلاس اسمت را بخواند و با هم راهي دفتر مدرسه شويد براي من اصلا خوشايند نبود. بيشتر روزهاي دو سال دوران راهنمايي اين‌گونه سپري شده بود. من شاگرد نمونه يك مدرسه در حاشيه شهر بودم كه چند وقتي بود با نتيجه آزمون‌هاي دوره‌اي توجه مسئولان آموزش و پرورش استان را به خود جلب كرده بودم. در يك مدرسه حاشيه شهر كه دانش‌آموزانش به دلايل مختلف علاقه‌اي به درس خواندن نشان نمي‌دانند معلم هايم هر روز از نبوغ من در درس‌هاي مختلف براي هم تعريف مي‌كردند. در اين دو سال كلي المپياد شركت كرده بودم اما علاقه واقعي خودم هميشه نجوم بود. نزديك يكي از همين المپياد‌هاي نجوم بود كه مادرم به من و خانم مدير خبر داد كه ديگر به مدرسه نخواهم رفت. آنها شب پيش توي يك اتاق در بسته بدون حضور من تصميم گرفته بودند كه بايد ازدواج كنم. بعد آن روز من از شاگرد اول راهنمايي دخترانه سيدالشهدا (ع) تبديل شدم به زني كه خيلي زودتر از آنكه خودش بخواهد بايد وظايف همسري و مادري را بر عهده مي‌گرفت.»

ازدواج در سن زياد يا سن كم؟

مريم يكي از هزاران دختر ايراني است كه به دليل شرايط فرهنگي مجبور به ازدواج در سن پايين مي‌شود و در نهايت ترك تحصيل مي‌كند. حالا از آن مريم ۱۳ ساله خيالباف كه آرزويش سفر به مريخ بود يك زن ۲۴ ساله خانه‌دار مانده با دو فرزند كه يكي شان امسال كلاس سوم ابتدائی است و مريم مي‌خواهد همه آرزوهاي نوجواني خود را در وجود او محقق كند. «مي دانم خود خواهي است، مي‌دانم شايد سجاد مثل مادرش آرزوي منجم شدن نداشته باشد، اما از چند سال پيش او را در كلاس‌هاي نجوم ثبت نام كرده‌ام. شايد با اين كار آرزوهايش را نابود كنم، اما چه كسي جوابگوي آرزوهاي نابودشده من خواهد بود؟ اصلا چه كسي جواب سجاد را مي‌دهد اگر توي مدرسه به خاطر مادر بي‌سوادش مسخره‌اش كنند؟»

ازدواج در سن زياد يا سن كم؟

در حالي كه آمارها نشان مي‌دهد سالانه صد‌ها دختر زير سن ۱۵ سال در ايران ازدواج مي‌كنند، نگراني‌ها درباره بالا رفتن سن ازدواج در كشور از جمله مواردي است كه هر از گاهي به تيتر اخبار رسانه‌ها مي‌آيد. بر اساس آمارهايي كه چندي پيش منتشر شد ميانگين سن ازدواج در قلب پايتخت ۴۰ سال اعلام شد و اين امر نگراني بسياري از مسئولان مربوطه را در پي داشت، به طوري كه طرح توزيع دفترچه خاطرات زوجين در بين جوانان يكي از راهكار‌هاي مواجهه با اين مشكل عنوان شد. اين در حالي است كه ازدواج‌هاي زود هنگام كه در برخي كشور‌ها از آنها با عنوان ازدواج كودكان ياد مي‌شود، در ايران از نظر قانوني محدوديت كمتري دارد و زندگي را به كام بسياري از دختران مناطق محروم تلخ كرده است؛ دختراني كه به دليل ازدواج از تحصيل و بسيار فعاليت‌هاي اجتماعي ديگر منع مي‌شوند و خيلي پيش‌تر از رسيدن به بلوغ فكري توقع كنش‌هاي منطقي و درستي از آنها توسط خانواده‌ها و جامعه شان به وجود مي‌آيد. بر اساس آمار سيستان و بلوچستان ركورد‌دار ازدواج‌هاي زير سن ۱۵ سال است و استان‌هاي خراسان رضوي، خوزستان، آذربايجان غربي و آذربايجان شرقي در رتبه‌هاي بعدي قرار دارند. در بسياري از روستاهاي اين مناطق ازدواج‌ها ثبت نمي‌شوند و افراد بدون داشتن عقدنامه ازدواج مي‌كنند كه همين امر زمينه‌سازتولد فرزنداني بي‌شناسنامه توسط آنها مي‌شود. اين فرزندان از همه امكانات اجتماعي محروم هستند و تا آخر عمر بي‌سواد باقي مي‌مانند و اين چرخه در زندگي اين افراد ادامه دارد. بسياري از كارشناسان دليل ازدواج‌هاي زودهنگام در مناطق محروم را فقر مالي، فقر فرهنگي، حاكم بودن سنت بر جامعه و عواملي از اين قبيل مي‌دانند. عباس رحمتي يكي از پدراني است كه دختر خود را در سن ۱۳ سالگي و برخلاف ميل فرزندش به خانه شوهر فرستاده است. او درباره علت اين كار به ما مي گويد:« براي جلوگيري از رفتن دخترم به سمت خلاف اين كار را كردم. ازدواج در سن كم باعث مي‌شود دختران به زندگي زناشويي تعهد داشته باشند و به سمت فساد كشيده نشوند.

ازدواج در سن زياد يا سن كم؟

اگر دخترم را در اين سن شوهر نداده بودم چند سال بعد حرف مردم پشتش بود و ممكن بود فكر كنند دخترم عيب و نقصي دارد كه تا اين سن ازدواج نكرده است.» بسياري از افرادي كه در سن كم فرزندان دختر خود را مجبور به ازدواج مي‌كنند به اين دليل كه نگاه مالكيتي به آنها دارند پس از ازدواجشان چون مالكيت او را به شخص ديگري سپرده‌اند احساس آسودگي مي‌كنند و وظيفه‌اي در قبال نگهداري و مراقبت از فرزندشان بر دوش خود احساس نمي‌كنند. اما مساله اصلي اينجاست كه كدام يك از مواردي كه به آن اشاره شده خطرناك‌تر و آسيب زاتر هستند؟ آيا مادراني كه در سن كودكي و نوجواني پيش از آنكه مسئوليت‌هاي اجتماعي خود را انجام دهند وظيفه مادري را بر عهده مي‌گيرند، مي‌توانند همسران و مادران موفقي باشند؟ اين كودكان متاهل چقدر از زندگي خود احساس رضايت مي‌كنند؟ فرزنداني كه اين مادران كم سن و اغلب بي‌سواد تربيت مي‌كنند فرزندان خلفي براي جامعه محسوب خواهند شد؟ رئيس انجمن مددكاران اجتماعي ايران در پاسخ به اين سوال كه ازدواج‌هاي زودهنگام چه آسيب‌هايي در پي دارد به ما می گوید: يكي از هدف‌هاي ازدواج رسيدن به بلوغ فكري، رواني و اجتماعي است.

ازدواج در سن زياد يا سن كم؟

طبيعتا كساني كه در سن پايين ازدواج مي‌كنند حتي اگر بلوغ جسمي را پيدا كنند بلوغ رواني و اجتماعي را نمي‌توانند كسب كنند. شايد به همين دليل است كه در كشور ما پس از كش و قوس‌هاي فراوان نهايتا در قانون سن ازدواج دختران ۱۳ و پسران ۱۵ سال تصويب شد. مگر در موارد استثنا كه در قانون سه شرط براي آن پيش‌بيني شده است. سيد حسن موسوي چلك ادامه مي‌دهد: هر چند سن شرعي براي بلوغ دختر ۹سال است، اما با توجه به شرايط و ويژگي‌هاي جامعه امروز اين سن نمي‌تواند مبناي خوبي براي يك ازدواج باشد، چرا كه يك كودك هيچ گاه نمي‌تواند يك همسر خوب و يك مادر خوب باشد. او درباره مشكلاتي كه ازدواج‌هاي اين چنيني ايجاد مي‌كند، مي‌گويد: ازدواج‌هاي در سن پايين كه افراد به بلوغ لازم براي ازدواج نرسيده‌اند مي‌تواند مشكلات عديده‌اي را ايجاد كند. بخشي از اين مشكلات در روابط اجتماعي اين افراد با ديگران به وجود مي‌آيد. اغلب اين افراد نيز ديگراني هستند كه فرد به دليل ازدواج با آنها وارد ارتباط شده است. به عنوان مثال فرد در ارتباط با خانواده وبستگان همسر نمي‌تواند نقش درستي ايفا كند. بسياري از وظايفي كه فرد دارد دچار مشكل مي‌شود. اين مشكل در انجام وظايف مي‌تواند از پختن غذا شروع شود و تا آداب زناشويي و تصميم‌گيري‌هاي مهم در زندگي ادامه پيدا كند، چرا كه همه زندگي خوردن و خوابيدن نيست و انسان در برهه‌هايي از زندگي در قبال مشكلات زندگي نياز دارد تا تصميم‌هاي مهمي بگيرد و اين مشكلات را مديريت كند. به گفته اين مددكار اجتماعي كسي كه بلوغ كامل ندارد نمي‌تواند در چرخه حل مسائل اقدام مناسبي انجام دهد. او ادامه مي‌دهد: نكته ديگري كه بسيار اهميت دارد اين است كه اگر همين كودكان بچه‌دار شوند در بخش تربيت فرزندان نمي‌توانند نقش خود را به خوبي ايفا كنند.

ازدواج در سن زياد يا سن كم؟

در جاهايي از زندگي به دليل اينكه مهارت‌هاي لازم را ندارند مشكلات به وجود آمده مي‌تواند منجر به طلاق شود. رئيس انجمن مددكاران اجتماعي ايران درباره فشارهاي رواني كه بر اين افراد وارد مي‌شود، اظهار مي‌كند: فشار‌هاي روحي كه در افراد به دليل ازدواج در سنين پايين و ناتواني در ايجاد نقش شان به وجود مي‌آيد مي‌تواند سلامت رواني اين افراد را تهديد كند. به همين دليل است كه ازدواج در سنين پايين نه براي دختران و نه براي پسران توصيه نمي‌شود. او با اشاره به مساله افزايش سن ازدواج در كشور، عنوان مي‌كند: افزايش سن ازدواج در كشور كه اكنون در حال تجربه كردن آن هستيم اين نگراني را به وجود آورده كه ما شاهد كاهش ازدواج هستيم. اين كاهش ازدواج نگراني‌ها را در جامعه افزايش داده است، بنابراين به اشكال مختلف در تلاش هستيم تا ازدواج را در بين جوانان تشويق كنيم. نفس اين كار اشكالي ندارد، اينكه افرادي را كه داراي شرايط مناسب ازدواج هستند، به اين كار ترغيب كنيم بسيار پسنديده است، اما بايد مراقب باشيم اين ايجاد اشتياق براي ازدواج دامن افراد ديگري را نگيرد، چرا كه در بين افراد كم سن و سال و كساني كه شرايط لازم را ندارند ازدواج پيامد‌هاي مطلوبي براي افراد ندارد. به گفته او دلايل مختلفي وجود دارد كه خانواده‌ها فرزندان شان را در سنين كم مجبور به ازدواج مي‌كنند اين بستر در جوامع روستايي مهياتر است. يكي از مشكلات اين است كه خانواده‌ها امكان تامين هزينه‌هاي زندگي را ندارند و گاهي با ازدواج فرزند خود با افرادي در سنين بالا اوضاع مالي خود را سر و سامان مي‌دهند.

گاهي نيز افرادي كه در سنين پايين ازدواج مي‌كنند خانواده‌هاي نابساماني دارند و در چنين شرايطي يا به صورت اجباري يا براي فرار از اين شرايط تصميم به ازدواج مي‌گيرند. رئيس انجمن مددكاران اجتماعي ايران درباره تاثير قانون‌گذاري و آموزش در اين زمينه به ما مي‌گويد: ما اكنون قوانيني در اين زمينه داريم، قانون دختران را براي ازدواج زير ۱۳ سال منع مي‌كند، اما شاهد ازدواج‌هاي زيادي زير اين سن هستيم. بنابراين قانون يك بخش ماجراست و بخش مهم‌تر آن بستر‌سازي براي آموزش و آگاه‌سازي خانواده‌ها نسبت به پيامدهايي است كه ازدواج‌هاي در سنين كم دارد. اين بستر‌سازي به هيچ‌وجه كار آساني نيست و در كوتاه‌مدت نتيجه‌اي نخواهد داشت.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بدون نام

    سن ازدواج تو ایران میانگینش بالای سی ساله. خیلی بالاس و واقعا مخرب. بنظر من دیگه زیر سی سال مناسبه.واسه دخترا که ترجیحا زیر 25. من قبلا عقیده داشتم تو سن بالا ادم منطقی انتخاب میکنه الان اکثرا طلاق ها میبینم بین اوناییه که دیر ازدواج کردن.!

    پاسخ ها

    • بدون نام

      بهترین سن ازدواج واسه دختران ١٨ تا ٢۲ ساله به شرطی که طرف مقابل شرط ادامه تحصیل و پیشرفت خانومش رو بپذیره. برای آقایون هم بهترین سن ازدواج ۲۰ تا ٢۴ ساله

    • بدون نام

      من الان تو سن ۱۳سالگی عاشق شدم اسم پسر مهدی هست من الان نمی دونم آیا من درست شوهر انتخاب کردم آیا اون منو دوست داره

  • بدون نام

    عدم وجود شرایط ازدواج در یک جامعه واقعا بده.اثار خیلی بدی داره.الان جامعه مونو نگاه کنید خیلیا ازدواج نمیکنن وقتی میبینن میتونن به یه دخار دوست شن و ازش ازدواج کنن و شاهد چه اتفاقای بدی هستیم.متاسفانه.

  • بدون نام

    تیترتون اصن مطابق مطلب نبود. ازدواج دیر خوب نیس اما شما راجع به چیز دیگه گفتین.

  • رویا ساز

    کثیف ترین کار ممکن اجازه ازدواج تو سن پایینه

  • آنا

    فقط میتونم بگم متاسفم ما عضو سازمان حنایت از کودکان هستیم!!!!!!!!!!!!!!!!!بعد سن ازدواجمون13ساله

  • زهرا

    سن ازدواج بالا باشه خیلی بهتر ست یک روززندگی با درایت بهتر از صد سال زندگی بدون درایت است درایت یعنی بلوغ اجتماعی فکری خود وموقعیت خود را شناختن خوب وبد خود رو تشخیص دادن من سن پانزده سالگی ازدواج کردم اصلا مثل میوه نرسیده چیده شدم مثل مرده متحرک هستم دوتا بچه دارم که بزرگن ‌با توجه به تجربه من ازدواج سن پایین ینی مردن باختن نکبت

  • شیرین ، در باره ازدواج در سن زیاد یا کم

    ازدواج در سنِ کم وزیاد هر دو اصلا خوب نیست سال 51
    من را در سن پانزده سالگی شوهر دادن . درآن زمان هیچ اطلاعاتی نداشتم میترسیدم.. مردی که برایم انتخاب شده بود دوست نداشتم ، ولی به حرمت پدر ومادرم و ترس از اینکه جواب منفی باعث اختلاف فامیلی میشود تن به این ازدواج دادم ، هجده سال مثل یک..... فقط گفتم چشم ..شما درست میگید ..هر زمان لب باز میکردم نظری بدم بحساب نمیامدم..همیشه احترام میگذاشتم ..وازهمسرم پشتیبانی میکردم ..باوجود ضعفهایش که قابل تحمل برای هیچ زن ودختر جوانی نبود تحملش میکردم...و هرگز ضعفها وکمبودهایش را به رخش نمیکشیدم ..من بعد از 2 سال که از ازدواجمون گذشت یاد گرفتم که باید کاری کنم که مردم عاشقم بشه ..تمام تلاشمو کردم ولی متاسفانه برداشت ازاین همه توجه یک وظیفه تلقی شد همسرم 12 سال از من بزرگتر بود همسرم لیسانس و من سیکل بودم ...احساس حقارت میکردم ...موقع ازدواج پدرم قول گرفت که اجازه دهند من درسم را ادامه دهم ...این کار را کرد چند جلد برایم کتاب خرید و گفت ..هرروز 3 صفحه از هر کدام از این کتاب را حفظ میکنی از سر کار اومدم میپرسم ..گفتم منو بزار کلاس.. درس را اصولی یاد بگیرم بتونم امتحان بدم..و نشد ختم کلام بعد از 18 سال ایشان با داشتن 2 فرزند در نهایت بی انصافی همه داشته های معنوی ومادی وبا کوله باری از تهمت طلاقم داد وبعد از همه سال با یک ساک لباس روانه خانه پدرم شدم آن هم تک وتنها جوانیم ثمره 18 سال زندگی فرزندانم ..حرف آخر.. که من نیز خود مقصر هستم زیرا بهای زیادی دادن به طرف مقابل زندگی که درک محبت وانسانیت ندارد اشتباه بزرگی است و من مرتکب این اشتباه شدم یعنی ..من اشتباه کردم من اشتباه کردم ...

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج