صندلی های خالی علوم انسانی در ایران
گستره علوم انسانی مبنای شناخت و معرفت شناسی و حوزه تفکر فلسفی و هدف ساز برای فعالیت انسانی است و از این رو در هر کشوری مورد توجه ویژه قرار دارد آن چنان که همه آثار تمدنی یک ملت به همت پشتوانه های فکری و اندیشه ای نخبگان فکری آن ممکن می شود.
در واقع نوع نگاه مردم و نخبگان یک جامعه به خدا، انسان، طبیعت، تکنولوژی و ابزار و ... است که پارادایم فکری آنان را در رابطه با شکل زیستن آنان مشخص می کند. آنچه گفته شد، کلیاتی است که در عرصه علوم انسانی رقم می خورد. این کلیات هستی شناسانه یا معرفت شناسانه دارای جزییات عدیده ای است که در حوزه علوم انسانی با توجه به رویکردهای تخصصی آن، مورد مطالعه قرار می گیرد و با تبدیل شدن به سیاست گذاری، زمینه های توسعه یک کشور را فراهم می سازد. نیازی به گفتن نیست که این حالت مطلوب در جهان امروز، تنها در کشورهایی رقم می خورد که توسعه یافته تلقی می شوند اما در کشور ما با کمال تاسف، حوزه علوم انسانی هرگز آن طور که باید و شاید مورد توجه تحصیل کنندگان قرار نگرفته است.
گزارش حاضر درباره عدم استقبال به این حوزه در همان دوران حساسی است که دانش آموز با انتخاب رشته تحصیلی، مسیر زندگی خود را برمی گزیند و سوال اساسی این است که دلایل عدم توجه به علوم انسانی در دوره دانش آ»وزی و مقطع متوسطه چیست؟ چرا دانش آموزان ما رغبتی برای ورود به رشته های علوم انسانی ندارد؟ به چه دلایلی رشته علوم انسانی حوزه ای است که عمده دانش آموزان و والدین آنها از آن گریزانند و انتخاب آن به منزله ناتوانی دانش آموز در انتخاب رشته های دیگر تلقی می شود؟
فقر نیروی انسانی در هر حوزه ای، نتایج منفی به بار می آورد؛ به خصوص که در رویکردهای جدید به توسعه پایدار، نیروی انسانی از جایگاهی انکارناپذیر برخوردار است. آنچه در ادامه می آید، برخی از دلایل فرار دانش آموزان نخبه از رشته علوم انسانی در ایران است.
سیاست های کلان کشور
پس از پایان جنگ، شرایط به گونه ای رقم خورد که بازسازی کشور در اولویت سیاست های کلان قرار گرفته و رشته های مهندسی با استقبال بیشتری از سوی دولت مواجه شد. بیشتر صنایع کشور بر اثر جنگ تخریب شده و ساختمان ها، راه ها، کارخانه ها و ... نیاز به بازسازی داشتند. طبیعی است که در چنین شرایطی با توجه به اعلام نیاز و فرصت های استخدامی که از سوی دولت اعلام می شود، تحصیل کنندگان نیز رغبت بیشتری به سوی رشته های مهندسی داشته باشند.
جالب آنکه آنها حتی از استقبال مردم برای حضور در عرصه سیاسی نیز برخوردار شدند. آنچه ما تحت عنوان تکنوکراسی سیاسی می بینیم، می توان به عنوان شاهدی برای این مدعا آورد. بدین ترتیب پیشرفت سریع فارغ التحصیلان ریاضی، فنی و علوم تجربی در زمینه های اقتصادی و جایگاه اجتماعی الگوی مناسبی برای دانش آموزان و خانواده ها گردید که گرایش خاصی به رشته های ذکر شده داشته باشند.
سیاست های اشتباه وزارت آموزش و پرورش
طی سالیان گذشته، وزارت آموزش و پرورش توجه خاصی به رشته های ریاضی، فنی و علوم تجربی داشته است و اختصاص مدارس تیزهوشان، بهترین مدارس دولتی در سطح شهر و مدارس نمونه به رشته های ریاضی و تجربی و حتی برگزاری کلاس های تیزهوشان و جذب دانش آموزان مستعد ذهنی و مالی و هدایت آنها به سمت رشته های ریاضی و تجربی، عرصه را برای بروز گرایش احتمالی به سوی رشته انسانی تنگ و تنگ تر کرده است. هم اکنون نیز این سیاست ها به طور جدی از سوی این وزارتخانه دنبال می شود.
شناخت ضعیف دانش آموزان از رشته علوم انسانی
دانش آموزان از بدو ورود به مدرسه متوجه می شوند که دروس پایه از اهمیت بیشتری برخوردارند. با برگزاری کلاس های تقویتی در دروس پایه و اهمیت آن در ورود به مدارس تیزهوشان، توجه اولیا نیز بیشتر معطوف به دروس پایه خواهد شد. در دوره دبیرستان که زمان انتخاب رشته تحصیلی است نیز فرصت کافی برای شناسایی رشته های تحصیلی و مشاغل موجود در بازار کار برای دانش آموزان فراهم نیست. دانش آموزان با دبیران دروس پایه بیشتر ارتباط دارند زیرا علاوه بر شرکت فعال در کلاس های دروس پایه مدرسه، در کلاس های خصوصی و تقویتی در مدرسه و خارج از مدرسه نیز شرکت می کنند. آنان دبیران دروس پایه را جدی تر و موفق تر می بینند و الگوی مناسبی برای خود در انتخاب رشته تحصیلی می دانند؛ چرا که دبیران دروس پیه از درآمد بیشتری برخوردارند و ساعات بیشتری نیز در مدرسه حضور دارند.
دانش آموزان در پایه او هفته ای شش ساعت در مدرسه ریاضی می خوانند ولی مطالعات اجتماعی را دو ساعت در هفته می گذرانند. به علاوه اینکه برای ریاضی، کلاس خصوصی و تقویتی نیز برقرار است، در حالی که برای دروس پایه انسانی مثل ادبیات فارسی، زبان فارسی، مطالعات اجتماعی و عربی، ساعات معدودی از وقت دانش آموزان در مدرسه پر می شود. این توجه ویژه بر سطح آگاهی و شناخت دانش آموزان تاثیر بسزایی دارد.
علایق و رغبت های دانش آموزان
دانش آموزان در فضای خانه و مدرسه، اهمیت رشته های ریاضی و تجربی را به خوبی حس می کنند. آنها مرتبا می شنوند که بایستی پزشک یا مهندس شوند. در چنین شرایطی، علایق دانش آموزان با یک سوگیری شکل می گیرد. آنها متاثر از تصمیماتی هستند که برای آنان گرفته می شود. در واقع دانش آموزان در شرایط تصمیم گیری مساوی قرار ندارند. هم خانواده و هم مدرسه به رشته های خاصی گرایش دارند و این گرایش بزرگ ترها، فشار سنگینی را به دانش آموزان وارد می سازد.
زمانی که افراد موفق در حوزه علوم انسانی اندک اند و فارغ التحصیلان مهندسی و پزشی از درآمد بیشتر برخوردارند و شخصیت موفق تری دارند، در جامعه و خانواده مرتبا به اهمیت و ارزش رشته های مهندسی و پزشکی پرداخته می شود و دانش آموزانی که در این سطح از فشارها و آگاهی هستند، چگونه می توانند در حوزه علوم انسانی تفکر کنند و به احساس مثبت برسند و به این رشته گرایش پیدا کنند؟
فرصت اشتغال و میزان درآمد
نیاز شدید جامعه به بازسازی و عمران و جبران عقب ماندگی ها و فرصت اشتغال در بخش های صنعتی و عمرانی و خدماتی، زمینه گرایش به رشته ریاضی و فنی را فراهم ساخت. بنابراین فارغ التحصیلان رشته های ریاضی به راحتی جذب کار می شدند و درآمد کافی نیز داشتند.
با توجه به تورم فزاینده و مشکلات اقتصادی و افزایش هزینه های تحصیلی، نگاه اقتصادی به آموزش فرزندان و علایق و رغبت های آنان غلبه کرده است و نگاه درآمدی و شغلی نسبت به پرورش ذوق و استعداد فرزندان از اهمیت بیشتری برخوردار شده است. آنان از دوره ابتدایی فرزندان را در کلاس های تقویتی دروس پایه ثبت نام می کنند و از همان اول، توجه بچه ها را به سمت دروس رشته ریاضی و تجربی جلب می کنند.
این سیاست خانواده و مدرسه تا زمان انتخاب رشته که در پایه اول متوسطه صورت می گیرد، علایق فرزندان را نیز جهت خواهد داد. در این زمان، خود فرزندان نیز ممکن است به این نتیجه رسیده باشند که می بایست رشته های ریاضی یا تجربی را برای تامین آینده خود برگزینند.
نمرات دانش آموزان
شرایط ورود به رشته علوم انسانی نیز بسیار وهن آور است. در رشته های نظری، آن عده از دانش آموزانی که میانگین نمرات درسی بالای هجده دارند، از طرف مدرسه به رشته های ریاضی و علوم تجربی هدایت می شوند و بقیه به رشته های فنی و انسانی. اگر دانش آموزی با میانگین نمرات بالای هجده خواهان ورود به رشته علوم انسانی باشد، با تعجب و مخالفت مدرسه روبرو خواهد شد.
حضور در رشته های ریاضی و تجربی برای دانش آموزان در مدرسه شخصیت مثبت ایجاد می کند و خانواده ها نیز از این روند، احساس رضایت و شادمانی دارند. اگرچه مشاوران در مدارس آزمون های رغبت و استعداد را برگزار می کنند و با ترکیب نمرات بعضی از دروس، اولویت رشته ها را مشخص می کنند اما این فعالیت ها تاثیری در انتخاب رشته ندارد و معلوم هم نیست که چرا این آزمون ها برگزار می شود.
راهکار
با توجه به اهمیت حوزه فکر و اندیشه در روند تولید فکر و طراحی مسیر هدایت و کنترل فعالیت های انسانی در جامعه برای تحقق توسعه پایدار، ضروری است در درجه اول در سیاست های کلان توجه لازم به رشته های علوم انسانی صورت پذیرد؛ چه در زمینه اختصاص امکانات و مدارس مناسب برای رشته علوم انسانی و توجه ویژه به دروس پایه این رشته، چه در جذب دبیران، چه در اختصاص دادن ساعات لازم در برنامه آموزشی مدرسه برای این دروس و چه در حوزه به کارگیری متخصصان و فارغ التحصیلان رشته علوم انسانی در مشاغل مربوط و عدم جذب فارغ التحصیلان دیگر رشته ها در فعالیت های مربوط به حوزه علوم انسانی، توسعه همه جانبه حاصل رشد در همه سطوح زندگی است.
در حوزه علوم انسانی، علاوه بر تعیین هدف ها و نیازسنجی، چگونگی فعالیت ها و بالا بردن سطح انگیزه ها نیز مورد بررسی قرار می گیرد. واضح است که رشد در زمینه های فنی و تکنولوژی با همه ضرورتی که دارد، لازم است در حوزه علوم انسانی مورد هدایت قرار گیرد تا برای انسان آرامش و آسایش را به ارمغان آورد. در درجه دوم، این وظیفه نخبگان حوزه علوم انسانی است که اهمیت و ضرورت این حوزه را برای سیاست گذاران و مردم تبیین کنند؛ امری که متاسفانه امروز مورد غفلت فراوان قرار می گیرد.
نظر کاربران
سلام
هزار و هزار و صد هزار آفرین و تشکر به این متن و نویسنده اش.
خوشبختانه یا متاسفانه حقایق جامعه ی ما را بیان کردید من خودم در این رشته تحصیل کردم و می کنم ولی وقتی می بینم این رشته ی انسان ساز و فرهنگ ساز به این شکل در کشور ما رو به زوال هست والله دچار تاثر شدیدی میشم. شما اگر دقت کنید می بینید که دانش آموران این رشته همون طور که گفتید از پایین ترین سطح درسی هستند و به جای اون رشته های این رشته همه در دانشگاه مشترک هست بین تجربی و ریاضی آخه به طور مثال رشته ی تجربی یا ریاضی به چه حقی باید بتونن به داحتی با دیپلم خودشون توی دانشگاه به فرض مثال اقتصاد یا روانشناسی یا حقوق بخونن. آخه چرا؟ الآن که دارم این متن رو می نویسم دارم با نهایت تاسف می نویسم. معلوم نیست که قرار است چه بر سرمان بیاید...
من معدلم بالای بالای19بود ولی رفتم انسانی.انسانی رشته سختیه باید خیلی توش زحمت بکشیم.ولی اصلا بد نیست رشته خوب و جالبیه.من که افتخار میکنم که دارم انسانی میخونم.