اگر به خاطر پول دعوا کنید، طلاق می گیرید!
اگر بیشتر مواقع به دلیل مسائل مالی باهمسرتان دعوا می کنید با این توصیه ها زندگی تان را نجات دهید.
الف- مسائل مالی
ب- اختلافات خانوادگی
ج- مشکلات زناشویی
اگر پاسخ شما گزینه الف است، همینجا به شما میگوییم که بیشتر مراقب زندگی مشترکتان باشید چون تحقیقات نشان میدهد زوجهایی که مدام بر سر مسائل مالی باهم بگو مگو و دعوا میکنند بیشتر از سایرین در معرض طلاق و جدایی قرار دارند. پس این موضوع را جدی بگیرید و با کمک چند توصیه زندگی مشترکتان را از همین امروز نجات دهید.
حرف بزنید
صحبت در مورد پول و مسائل مالی مثل خیلی از موضوعات سیاسی و غیر سیاسی با «مذاکره» حل میشود. پس در اولین گام به جای دعوا و مشاجره، لحن صحبتتان را تغییر دهید و فکر کنید پای میز مذاکره نشستهاید و میخواهید مثلا با یک مشتری بر سر مسائل مالی به توافق برسید. در این صورت بعد از چند جلسه میفهمید که ریشه مشکلات کجاست و البته همسرتان هم احتمالا میفهمد که از چه چیزی عمیقا ناراحت هستید و در نتیجه به چه علت آزردگیتان را با خشم و غضب نشان میدهید.
نتایج یک تحقیق که توسط پژوهشگران انگلیسی در مورد ارتباط طلاق با مسائل مالی انجام شد، نشان میدهد که برای حل و فصل این مشکلات زمان زیادی مورد نیاز است و زوجها به این سادگیها هم به توافق نمیرسند. وقتی پای بحث و جدل به میان میآید، بعضی از زوجها از الفاظ نامناسبی استفاده میکنند و همدیگر را با کلمات ناشایستی مورد خطاب قرار میدهند؛ در نتیجه احترام دوطرف از بین میرود. در این شرایط بعضی از زن و شوهرها طوری پلهای ارتباطیشان را خراب میکنند که جای هیچ جبرانی باقی نمیماند.
به گفته روانشناسان مشکلات مالی میتواند از همان روزهای اول ازدواج یا حتی در دوران نامزدی پیش بیاید و جرقههای بگومگو از همان زمان شکل گیرد. درواقع یکی از شاخصههای تفاهم در زندگی زناشویی این است که زوجها بتوانند بر سر موضوعات مالی به تفاهم برسند و چارچوبهایی را برای خودشان تعیین کنند.
پول همه زندگی نیست
مدام به این فکر نکنید که چطور میتوانید درآمد بیشتری داشته باشید. این موضوع حال شما را بد میکند و اگر تمام فکر و ذهنتان پول باشد، از جنبههای دیگر زندگی دور میمانید و این استرس بیش از حد، زندگی مشترک شما را هم تحت تاثیر قرار میدهد. پس آرامش داشته باشید و بدانید پول برای رفاه و آسایش بیشتر لازم است اما نباید خوشیهای دیگر زندگیتان را برای درآمد بیشتر فدا کنید. اگر همسرتان چنین رفتاری دارد این مشکل زندگیتان باید بررسی شود.
این تمرینات را انجام دهید
بودجه خانواده را بار دیگر باهم بررسی کنید. صادقانه در مورد نوع خرج کردن، پسانداز و پرداختهای خودتان قضاوت داشته باشید. با هم به این نتیجه برسید که در خانواده شما چه نوع شرایطی حاکم است و چطور میتوانید آن را بهبود ببخشید. آیا همه مخارج خانه را باید شوهر بپردازد؟ یا شما از آن زوجهایی هستید که همه هزینهها را نصف نصف میکنید؟
برنامهای در نظر بگیرید
برای زندگی مشترکتان یک برنامه مالی در نظر بگیرید و سعی کنید به آن وفادار بمانید. میتوانید موارد این برنامه را روی کاغذ بیاورید و هر چند وقت یکبار آن را مرور کنید. از همسرتان بخواهید که به این برنامه وفادار باشد و شما هم با تمام وجود برای رسیدن به اهداف مالیتان تلاش کنید. اگر میبینید که جایی از برنامه نیاز به بازنگری دارد، با نظر همسرتان آن را تغییر دهید.
به نقش خودتان توجه داشته باشید
آیا فردی ولخرج هستید یا پسانداز کردن در خون شماست؟ درباره آنچه فکر میکنید با همسرتان حرف بزنید. اگر نسبت به همسرتان رفتار متفاوتی دارید (مثلا شما اهل پسانداز کردن هستید و او ولخرجی میکند) به او بگویید که این موضوع حس خوبی را در شما ایجاد نمیکند اما به این فکر کنید که هر کدام از این ویژگیها در زندگی شما چه نقشی دارد و چطور میتوانید در این زمینه به تعادل برسید.
کمک بخواهید
اگر نمیتوانید بر سر مسائل مالی به توافق برسید و جنگ و دعواها همچنان ادامه دارد، نزد مشاور بروید تا به کمک او بتوانید اختلافاتتان را حل و فصل کنید.
نظر کاربران
و باز هم فتوشاپ ... هی روزگار
تو این جامعه همه چی پوله
پول نداشته باشی بهت نگاه هم نمی کنن
این متن برای جوامعی خوبه که پول در درجه دو یا سه باشه
باز این جایی تو علیرضاااا.. خخخخخ
دعواهای ما اغلب بخاطر پوله . تو 13 سال زندگی هیچوقت یادم نیست که آخر ماه کم نیاورده باشه . هر وقت بهش پول بدم خوبم هر وقت به هر دلیلی پول ندم یا نداشته باشم که بدم بد و بیراه میگه فحش میده میگه تو مال من مال خودت میکنی آخرشم چند هفته قهر میکنه. الانم بیکاره دنبال کار هم نمیره . چون من بازنشسته هستم البته هیج کمکی برای پرداخت بیمه به من نکرد.اصلا پس انداز ندارم چون بدهیها رو دادم مقداری هم واسه خونه وسایل خریدم . الانم دارم بدهی ماشین اونو میدم . ولی این چیزا رو نمیبینه فقط دوست داره دو دستی تمام پول رو بهش بدم البته همه هم فکر کنند که اون تمام خرجی رو میده و من هیچ کمکی نمیکنم . اهل رفت و آمد و گردش و مسافرت نیست حتی یکبار تا پارک ما رو نبرده یا رستوران . 3 خواهر تهران داره یک بار هم منو خونشون نبرده خودشم نرفته. وسواس و بد دهنه تمام مسائل زندگی رو پیش خونواده و دوستاش میگه از من بدگویی میکنه. یا حرف نمیزنه یا اگه بزنه حتما داره از یکی بد میگه. یادمه به من میگفت اصلا چرا باید فامیلهای من بهت احترام بزارند.البته اهل نماز و روزه و حلال و حرام هست . ولی توی هیچ کاری اعتماد به نفس نداره حتی اگه مثلا خدای نکرده بخواد یه بار بره سینما که هرگز نمیره حتما میگه اگه فلانی بیاد ما هم میریم. همه میدونند که من آروم و قانع هستم و با سختیها میسازم . مادرش میگه الان خیلی خوب شده اون موقع ها کسی جرات نمیکرد باهاش حرف بزنه. اون یک دوست خوب برادر خوب پسر خوب و آدم خوبیه بشرطی که با کسی زیر یک سقف نباشه و مسئولیتش بگردنش نباشه. اگه حتی مادرش باشه خسته میشه.واسه همین تو تحقیقات ازدواج که مردم از روابط توی خونه اش با خبر نبودند همه بهش رای خوب دادند. ضمنا اگر هر چی هم بهش پول بدم همه رو خرج میکنه . اصلا حس نمیکنه که مرده و مسئولیت زندگی باهاشه و من باید کمکش باشم. فکرش برعکسه. همش تو قرعه کشیها شرکت میکنه تا یه پول قلمبه دستش بیاد . راستی یادم رفت بگم لیسانس هم داره. ما یک مسر 11 ساله داریم .اونم گاهی میگه مامان از رفتار بابا خسته شدم .راستش نمیدونم چیکار کنم اصلا طلاق دوست ندارم البته چیزی نمیگم ولی اون چند بار گفت برو خونه بابات. دوست دارم زندگیمو درست کنم ولی دیگه نمیدونم چه جوری که کار بدتر نشه. داستان زندگیم خیلی گسترده است ببخشید طولانی شد.