۴ مؤلفه ضروری در خصوص بازاریابی
بازاریابی محتوایی اهمیت دارد. هر کسی که تصمیم به راه اندازی کسب و کاری گرفته باشد به خوبی از این موضوع آگاه است (یا حداقل باید باشد).
۱- هدف گذاری صحیح
کمپین بازاریابی محتوایی شما اول از همه به یک جهت گیری نیاز دارد. این جهت گیری خود را در قالب هدفی مشخص و قابل اندازه گیری نشان می دهد. «افزایش نرخ تبدیل بازدید کننده به مشتری» نیز از لحاظ فنی یک هدف محسوب می شود، اما هدفی نیست که به درد شما یا شرکت تان بخورد.
جنبه های اصلی یک هدف از این قرار اند: باید قابل اندازه گیری باشد. هدف شما باید معیاری داشته باشد که بتوانید آن را زیر نظر بگیرید و دنبال کنید.
- باید زمان خاصی برای آن در نظر بگیرید. این تنها راهی است که می توانید مشخص کنید به موفقیت دست پیدا کرده اید یا شکست خورده اید.
- آن را واقع گرایانه انتخاب کنید. اهداف غیر واقع گرایانه تنها به تضعیف روحیه ی تمام افراد دخیل در این موضوع منجر می شود و این، احتمال پیشرفت را کاهش می دهد.
به عنوان نمونه، یک هدف خوب می تواند چیزی شبیه به این باشد: «شرکت A قصد دارد ظرف شش ماه آینده از طریق تبلیغات فیسبوکی نرخ تبدیل بازدید کننده به مشتری خود را ۲۰ درصد افزایش دهد».
این هدف شفاف است، چرا که از افزایش نرخ تبدیل به میزان مشخص ۲۰ درصد یاد می کند. زمان مشخصی هم دارد چون ظرف شش ماه می خواهد تحقق پیدا کند. قابل اندازه گیری هم هست چون می توان ترافیکی که به طور اخص از تبلیغات فیسبوکی روانه ی سایت می شود را دقیقاً اندازه گرفت و زیر نظر داشت.
پیام اصلی شما، شعار تبلیغاتی نیمه جان شرکت تان که هر از گاهی در جلسات شرکتی خود از آن یاد می کنید نیست. این پیام، قلب استراتژی بازاریابی محتوایی شما را شکل خواهد داد. یکی از دلایل عدم موفقیت بسیاری از شرکت ها در بهره مندی از مزایای بازاریابی محتوایی این است که به مشتریان خود پیام های متناقضی می فرستند. در یک محتوا یک چیز می گویند، و در محتوای دیگر یک چیز کاملاً متفاوت. پیام اصلی شما باید آن چیزی باشد که تمام محتوای تولید شده توسط شرکت شما را به یکدیگر پیوند می زند و لازم است تمام اعضای تیم محتوایی شما نسبت به آن آگاهی داشته باشند.
۳- خلق شخصیتی منحصر به فرد
پیام شما باید یکدست، اما لحن محتوای شما باید کاملاً متقاوت باشد. لحن خسته کننده ی رسمی و شرکتی به تاریخ پیوسته است. مشتری به این لحن واکنش نشان نمی دهد چون احساس نمی کند مخاطب آن است. در عوض باید شخصیت سیالی برای شرکت خود خلق کنید که حس مخاطب قرار گرفتن به صورت رو در رو و در یک اتاق را به مشتری القا کند. لازم نیست لحن تان به شدت محاوره ای و غیر رسمی باشد، اما رسمیت بیش از حد نیز به هیچ وجه خوب نیست. به علاوه، باید بلافاصله بتوان فهمید کدام عضو تیم کدام مطلب را نوشته است. این را باید بدون نام و تنها از روی لحن و سبک نگارش نیز بتوان فهمید. این شخصیت منحصر به فرد در ذهن مخاطب می ماند.
۴- بازتاب نیاز های کاربران
محتوا دیگر صرفاً استفاده از بک لینک نیست، بلکه نیاز های کاربر باید در آن بازتاب داشته باشد. محتوای شما باید روز بهتری برای کاربر رقم بزند و ارزشی واقعی برایش به ارمغان بیاورد. شاید هیچ کس بهتر از اندرو راسو این را نداند. او می گوید «یک استراتژی محتوایی خوب شامل فرایند تولید محتوای بدون تاریخ مصرفی است که بلادرنگ بازتاب دهنده ی نیاز های کاربر باشد». برای اینکه بفهمید نیاز های کاربرانتان کدام اند، باید دست به تحقیق بزنید. این تحقیق باید به شما نشان دهد کاربران به دنبال چه هستند و به چه چیزی واکنش نشان می دهند. نیاز های کاربران هیچ فهرست از پیش تعیین شده ای ندارد و در هر صنعت و بازاری متفاوت است. تنها از طریق رصد آمار و ارقام می توانید به درستی بفهمید مردم به دنبال چه هستند.
برای اینکه بهترین نتیجه را بگیرید لازم است همه چیز را به مرحله ی آزمون بگذارید. این یعنی آزمون های A/B به بخش بزرگی از کسب و کار شما بدل خواهند شد. به چک کردن نتایج به صورت روزانه و تصمیم گیری بر اساس آنها عادت کنید. پشت سر گذاشتن کمپین آزمون و خطا نیازمند تزریق سرمایه و بردباری است. اگر بتوانید این کار را درست انجام دهید، کم کم استراتژی بازاریابی محتوایی خود را پالایش خواهید کرد تا اینکه بالاخره نتایج دلخواه خود را به دست بیاورید. اما این فرایند زمان می برد. انتظار نداشته باشید ظرف چند هفته ی اول کمپین، نتایج خارق العاده ای به دست بیاورید.
ارسال نظر