تست شخصیت شناسی ریسک پذیری
از هفت دولت آزادم!
این تست به شما میگوید درباره محدودیتهای زندگی چطور فكر میكنید و میل به استقلالطلبی تان چقدر است.
بعضی از این خط قرمزها لازمه زندگی در جامعه است و جای حرفی نیست كه باید آنها را بپذیریم اما گاهی ذهن ما محدودیتهایی برایمان ایجاد میكند یا خاطرات بد گذشته سبب میشود كه زندگی بستهتری داشته باشیم و از اینكه دست به ماجرایی بزنیم یا ریسكپذیریمان را افزایش دهیم، ترس و دلهره به دل راه میدهیم. اگر میخواهید بدانید میل به داشتن زندگی بیحد و مرز در شما چقدر است همین حالا یك خودكار بردارید و خودتان را بهتر بشناسید.
قرار است هفته آینده به تعطیلات بروید و دو هفته تمام استراحت كنید. از چه زمانی بستن چمدانتان را شروع میكنید؟
- از همین حالا
- در روز آخر و دقیقه نود!
- یك روز قبل، در بهترین حالت دو روز قبل
- از چند روز قبل برای این كار برنامهریزی میكنید.
در حال بازدید از موزه هستید كه میبینید در یك اتاق پردهای نصب و روی آن نوشته شده ورود افراد عادی ممنوع است! واكنش شما چیست؟
- پرده را یواشكی كنار میزنید تا ببینید پشت آن چه خبر است.
- اگر كسی آنجا نباشد بدتان نمیآید دزدكی سرك بكشید و در منطقه ممنوعه چرخی بزنید.
- محدوده ممنوعه است و نباید به آنجا بروید.
- از راهنما میپرسید كه پشت آن پرده از چه چیزهایی نگهداری میشود.
قرار است فردا صبح در هتل صبحانه بخورید. ترجیح میدهید شرایط صبحانه چطور باشد؟
- دلتان میخواهد هر وقت صبح كه دوست داشتید صبحانه را به اتاقتان بیاورند.
- ترجیح میدهید با سایر مسافران به سالن بروید و از بوفه صبحانه استفاده كنید.
- دوست دارید بوفه مخصوصی به اتاقتان آورده شود.
- به خلق و خوی آن روزتان بستگی دارد.
وقتی به سفر میروید چطور عكاسی میكنید؟
- برای پیدا كردن تركیببندی مناسب و عكاسی كلی وقت میگذارید.
- عكسهای مختلفی میگیرید و خیلی به جزییات اهمیت نمیدهید. بعدا آنها را ادیت میكنید.
- در ابتدا كلی عكس میگیرید اما خیلی زود خسته میشوید.
- خیلی اهل عكس گرفتن نیستید. بیشتر از دیدن مناظر لذت میبرید.
به نظر شما كدام گل رمانتیكتر است ؟
- یك دسته بزرگ از گلهای وحشی
- یك دسته گل بنفشه
- شاخههای رز زیبا
- گلهای وارداتی با رنگهای خاص و قشنگ
فرض كنید قرار است برای كار به شركت تازهای ملحق شوید. اولویتهای شما چیست؟
- یك محل كار آرام و راحت
- جایی كه به سرعت جای پیشرفت داشته باشد.
- شغلی جالب باشد و افراد شایستهای مدیریت شركت را عهدهدار باشند.
- همكاران خوبی باشند و فعالیتهای متنوعی انجام دهید.
در خانه در حال شام خوردن هستید كه ناگهان زنگ موبایلتان به صدا درمیآید. . .
- به سرعت پاسخ میدهید.
- اگر طرف پشت خط را بشناسید جواب تلفنش را میدهید.
- اگر دلتان بخواهد و دوست داشته باشید، پاسخ میدهید.
- هرگز وقت غذا خوردن به تلفنها جواب نمیدهید.
خانه ایدهآل شما برای زندگی كردن باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
- خانهای بزرگ كه اطرافش زمینها و املاك زیادی داشته باشد.
- یك كلبه كوچك و دنج
- یك خانه مدرن كه معماری جالبی دارد.
- یك خانه ساده با چشمانداز فوقالعاده
اگر برایتان امكان داشت كه ساعت كاریتان را خودتان بازنویسی كنید، چه میكردید؟
- در زمستان ساعت كاریتان را افزایش میدادید تا در تابستان كمتر كار كنید.
- یك روز صبح زود سر كار میآمدید و روز بعد دیر.
- ساعت كاریتان را براساس برنامه فرزندانتان تنظیم میكردید.
- فرقی نمیكرد، به هر حال برنامه سفت و سختی برای خودتان در نظر میگرفتید.
بدترین و ناراحتكنندهترین صفتی كه یك فرد میتواند به شما نسبت دهد، چیست؟
- خساست
- بیتوجهی
- بیدقتی
- نادرست بودن
در قطار نشستهاید كه زن و شوهری درست روبهروی شما با صدایی بلند دعوا میكنند. واكنشتان چیست؟
- شما را آشفته میكنند؛ پس جایتان را عوض میكنید.
- آنقدر به آنها زل میزنید تا پیام را دریافت كنند، خجالت بكشند و آرام شوند.
- از آنها میخواهید صدایشان را پایین بیاورند.
- از مسوول قطار میخواهید وارد عمل شود و كاری كند.
قبضهایتان را چه وقت پرداخت میكنید؟
- به محض اینكه به دستتان میرسد.
- در آخرین مهلتی كه تعیین شده است.
- چند روز قبل از به پایان رسیدن مهلت نهایی
- بیشتر وقتها دیروقت
اگر بیشتر پاسخهایتان سبز است...
دلتان میخواهد در زندگی كاملا آزاد و رها باشید
از قوانین و هر نوع مقرراتی كه شما را محدود كند خوشتان نمیآید؛ حتی با وجود اینكه میدانید وجود قوانین برای زندگی اجتماعی ضروری است اما گاهی اوقات از اینكه مجبور باشید همرنگ جماعت شوید مدام گلایه میكنید و غر میزنید. آرزوی شما این است جایی زندگی كنید كه هیچ محدودیتی برای ماجراجوییهای شما نداشته باشد و هر كاری دلتان میخواهد انجام دهید؛ البته كه میدانید داشتن چنین آرزویی غیر منطقی است اما گاهی اوقات از زندگی در شرایط محدودكننده ناامید میشوید.
لازم است از خودتان یك سوال جدی بپرسید؛ اینکه آیا این محدودیتها از طرف سایرین به شما تحمیل میشود یا خودتان بهطور ناخودآگاه این كار انجام میدهید؟ شاید این موضوع در كودكی شما، مدرسهای كه میرفتید یا قوانینی كه والدین برایتان تعیین كرده بودند، ریشه داشته باشد. شاید هم بخشهایی از زندگی شما مملو از تسلط دیگران بوده است. در نتیجه یادآوری نظم و ترتیب برای شما با خاطرات بدی همراه است. از این رو به شما توصیه میشود سعی كنید به جنبههای مثبت این محدودیتها در زندگیتان بنگرید.
اگر بیشتر پاسخهایتان آبی است...
میل شما به ماجراجویی و استقلالطلبی از كنترل خارج شده است!
شما وقتی در حال تصمیمگیری و پیروی از عواطف و میل باطنیتان هستید و میبینید كه افرادی سد راهتان شدهاند، بهشدت واكنش نشان میدهید و اگر ببینید فردی به جای شما تصمیمگیری كرده و استقلال تان را زیر سوال برده از كوره درمیروید. بهشدت به خواستههای خودتان فكر میكنید كه البته این زنگ خطری برای شماست.
ممكن است در محیطی بزرگ شده باشید كه باید تابع دیگران میبودید و اجازه نداشتید عقیده و نظرتان را بیان كنید. شاید ذهن شما هنوز گرفتار قوانین و مقرراتی باشد كه در دوران كودكی و نوجوانی در خانه و مدرسه با آنها روبهرو بودهاید و به همین دلیل میخواهید این كمبود را در بزرگسالی جبران كنید. بنابراین سعی میكنید در مورد عزیزانتان چنین رفتاری را در پیش نگیرید و آنها را از آزادی بیشتری بهرهمند سازید. گاهی هم در مورد تعیین حد و مرزها با خودتان دچار كشمكش میشوید كه باید چنین تعارضاتی را حل كنید.
اگر بیشتر پاسخهایتان قرمز است...
نسبت به داشتن یا نداشتن آزادی و محدودیتها منطقی فكر میكنید
آرزوی شما این است كه قدرت انتخاب داشته باشید و خودتان بتوانید در زندگی تصمیمگیری كنید. میل باطنی شما این است كه بینیاز از خانواده و تاثیرهای جامعه تصمیمگیری كنید و دوست ندارید دیگران به شما بگویند زندگیتان باید چگونه باشد كه البته كار سادهای نیست.
به دنبال ماجراجوییهای واقعی هستید كه البته همیشه هم به آن نمیرسید. از افرادی كه در كارهایتان دخالت میكنند خوشتان نمیآید و مایلید خودتان بهطور مستقل برای خودتان تصمیم بگیرید اما خوب است یاد بگیرید به افرادی كه شما را دوست دارند اعتماد كنید. از خودتان بپرسید چه چیزی در پشت این طرز فكر نهفته است؟ آیا زمانی كه نوجوان بودید این احساس را داشتید كه نمیتوانید به خوبی ابراز وجود كنید؟
بیان آنچه در ذهنتان میگذشت برایتان دشوار بود؟ از این رو به شما توصیه میشود سعی كنید خودتان را آزادانه ابراز كنید و نسبت به افرادی كه شما را دوست دارند راحتتر باشید. این موضوع به افزایش اعتماد به نفس و احساس آزادی درونی شما كمك میكند.
اگر بیشتر پاسخهایتان بنفش است...
پایبند قوانین و محدودیتها هستید
برایتان مهم نیست تا چه اندازه به قوانین و مقررات چسبیدهاید چون میدانید كه لازمه زندگی مسالمتآمیز در كنار مردم توجه به نظم و قانون است. معتقدید اگر هر كاری كه دوست دارید انجام دهید زندگی اجتماعیتان سرشار از هرج و مرج میشود و شما نمیخواهید بابت این موضوع بهایی بپردازید. برای شما مهم است كه بدانید محدودیتها به چه دلیلی ایجاد شدهاند و در این محدوده انجام چه كارهایی مجاز است.
ضمن اینكه دلتان میخواهد انتخابهایتان را براساس محدودیتهایتان تنظیم كنید چون این كار به شما احساس امنیت میدهد. این موضوع هنگام ورود به یك شرایط تازه برایتان بیشتر اهمیت دارد. از اینكه بدانید شما جزئی از مجموعه بزرگتری هستید خوشحال میشوید. شاید هم در گذشته هنگام داشتن استقلال یا ماجراجویی دچار حادثه شده یا اتفاق بدی برایتان پیش آمده و به همین دلیل محافظهكار بودن را در پیش گرفتهاید. توصیه به شما این است كه كمی از این زندگی كلیشهای بیرون بیایید. بهطور مثال به پارك جنگلی بروید و مسیرهای ناشناخته را جستوجو كنید، غذاهای جدیدی را امتحان كنید و خودتان را نسبت به تجربیات تازه مشتاق نشان دهید.
محدودیتهای ذهنتان را بشكنید
بعضی از افراد هستند كه اعتماد به نفس زیادی ندارند و تواناییهای شان را خوب نمیشناسند. این افراد در موقعیتهای مختلف ممكن است خودشان را محدود كنند و از مواجهه با شرایط جدید زندگی طفره بروند در صورتی كه اگر نسبت به خودشان باور درستی داشته باشند نیروی خوبی پیدا میكنند تا در زمینههای كاری، مالی و زندگی شخصی به موفقیتهای چشمگیری برسند و پلههای ترقی را یكی یكی طی كنند؛ پس محدودیتهای ذهنتان را بشكنید و نسبت به اهدافتان طرز فكر مثبتی داشته باشید و منفینگری را دور بریزید.
استقلالطلبی از كجا شروع میشود؟
اگر در دوران كودكی حس استقلالطلبی به خوبی شكل بگیرد افراد در دورههای بعدی زندگیشان كمتر دچار مشكل میشوند و میتوانند رفتار متعادلتری در پیش بگیرند.
سن استقلال بچهها سه سالگی است اما باید بچه از قبل آموزشهای لازم را دیده باشد؛ ضمن اینكه باید برای استقلال دادن به او از جاهای كوچك شروع كنید. مادر باید كاملا بر او نظارت داشته باشد؛ مثلا پارك كه میروید خودتان روی یك نیمكت كه جای مناسبی دارد و از آنجا میتوانید فرزندتان را ببینید، بنشینید و به او بگویید كه خودش میتواند روی كوچكترین سرسره بنشیند.
این اولین زمان استقلال كودك است به شرطی كه رعایت نظم و اصول مراقبت از خود را به او آموخته باشید؛ به هر حال والدین و مربیان باید بتوانند با تكنیكهایی بچهها را كنترل و از بروز اتفاق ناگوار جلوگیری كنند اما زیادهروی در این موضوع میتواند حس استقلالطلبی و آزادی كودك را تحت تاثیر قرار دهد و او را در بزرگسالی به فردی منفعل و تابع تبدیل كند.
ارسال نظر